دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
شاعر و زبان مادری
تی.اس. الیوت در کتاب «درباره فرهنگ» به نکته قابل توجهای درباره زبان و استفاده از امکانات آن توسط شاعر اشاره میکند که نقل آن بیربط به موضوع بحث ما نخواهد بود:
«... شاعر بزرگ کسی است که زبانی را که به او داده شده، به رغم محدودیتهایش به بهترین نحوی به کار میگیرد. شاعر واقعا بزرگ به زبانش عظمت میبخشد...»
از این جملة الیوت چنین میتوان استنباط کرد که در گسترة فرهنگ، بخصوص حوزة زبان، شاعر نقش بسیار مهم و تأثیرگذاری دارد؛ همانگونه که زبان به عنوان یک مؤلفة مهم به شاعر هویت فرهنگی خاص میبخشد.
اینکه الیوت از زبانی سخن میگوید که به شاعر «داده شده»، نه زبانی که توسط شاعر «گرفته شده»، ناگزیر ما را به وادی کنکاش در زبان مادری میکشاند؛ یعنی زبانی که شاعر در کودکی در معرض آن قرار گرفته و توسط والدین به او داده شده و بالالاییهایش رشد کرده است و در ناخودآگاه ذهناش و در تکگوییهای درونیاش آمیخته شده است.
زبانی که توسط شاعر گرفته میشود، همان زبان معیار است؛ یعنی زبان آموزش و ادارة کشور. وقتی زبان مادری به مرحلة آموزش راه نیابد و سنت نوشتاری آن حذف شود، در معرض تأثیر زبان معیار قرار میگیرد و خطر استحاله و حتی نابودی آنرا تهدید میکند. اینجاست که نقش شاعر در زنده نگاهداشتن زبان مادری و بده بستان او با زبان برجسته میشود.
شعر پیش از آنکه در قالب کلمه به زبان تبدیل شود، به صورت نوعی گفتار درونی در ذهن شاعر شکل میگیرد و گفتار درونی شاعر بر اساس فرم ذهنی کودکی او و در زبان مادری اجرا میشود و سرانجام، شاعر همچون کودک، گفتار درونیاش را به گفتاری خود مدارانه و به صورت نوعی مونولوگ دسته جمعی به شعر تبدیل میکند؛ یعنی نوعی گفتار بیرونی که مبتنی بر کلمه و زبان است.
پس چنین میتوان نتیجه گرفت که شاعر در بستر زبان مادری، بهتر میتواند خلاقیت و تواناییهایش را نشان دهد.
شاعران کرد پارسی گوی کرمانشاه، همواره نقش بسیار مهمی در تحولات شعر فارسی و کردی عهدهدار بودهاند و با توجه به آنچه در بحث زبان مادری گفته آمد، از یک سو ناخودآگاه به زبان مادری روی میآورند و سخت دلبستة آنند و از سوی دیگر، از آنجا که در معرض زبان فارسی قرار گرفته و در سیستم نظام آموزشی زبان فارسی بار آمدهاند، فارسی، زبان معیار آنان شده و به آن وفادار ماندهاند. البته این نکته را هم نباید نادیده گرفت که زبان فارسی با توجه به خویشاوندی دیرینهای که با زبان کردی دارد، زبان دوم برای آنان محسوب نمیشود، بلکه میتوان آنرا نوعی دیگر از زبان مادری برای این شاعران فرض کرد؛ چرا که آثار درخشان و ماندگاری در شعر فارسی توسط آنان خلق شده است. هیچ کس نمیتواند نقش ابوالقاسم لاهوتی را در جریان نوگرایی شعر فارسی انکار کند و همچنین در نسلهای بعد، غزلهای درخشان یدالله بهزاد و پرتو کرمانشاهی و... از آثار ماندگار شعر فارسی به شمار میآیند و بالاخره نسل تازة این شاعران که در جریان شعر فارسی، همگام با دیگر شاعران مطرح فارس، حضوری جدی از خود به نمایش گذاشتهاند.
از همه مهمتر، تلاش این شاعران در حوزة شعر کردی قابل تقدیر است. آنان با آگاهی از اینکه میراث دار گنجینة گرانبهای فرهنگ و ادبیات کردیاند، با تلاشی مضاعف و جنگیدن در دو جبهة زبانی، شعر کردی را زنده و پویا نگاه داشتهاند. وجود چند فاکتور مهم و مؤلفة بنیادی در کار این شاعران، ما را به پیش داوری درباره آینده درخشان شعر آنان وا میدارد. این مؤلفهها عبارتند از:
۱- عدم تعصب کورکورانه نسبت به زبان کردی در عین دلبستگی شدید به آن.
۲- تسلط کامل بر زبان فارسی و وفاداری به آن به عنوان نوعی دیگر از زبان مادری.
۳- سیر روند منطقی تجربه اندوزی از شعر کلاسیک کردی به شعر مدرن کردی.
۴- تاثیر پذیری مثبت از لایههای پنهان زبان فارسی و اجرای آن در زبان کردی.
۵- آگاهی کامل و تسلط بر دیگر گویشهای کردی.
و اما در مقابل این مؤلفهها میتوان به عواملی دیگر اشاره کرد که مشکلاتی را برای این شاعران به وجود میآورد، عواملی که میتوانند نقشی منفی و باز دارنده داشته باشند و باعث رکود شعر کردی جنوب شوند:
۱- عدم برخورداری از یک رسم الخط واحد که مخاطب نیز از آن آگاهی کامل داشته باشد.
۲- بیتوجهی نسبت به ظرفیتهای پنهان دیگر گویشهای کردی و استفاده نکردن از این ظرفیتها در جهت رفع مشکلات گویش زبان مادری خود.
۳- بیتوجهی به ادبیات کودک و نوجوان در زبان کردی. (ادبیات کودک و نوجوان همواره نقش زیربنایی دارد و شاعران کرد ناچارند در این حوزه نیز تجربه اندوزی کنند و آثاری را ارائه نمایند).
۴- نبود نقد حرفهای و منتقد آگاه به ظرفیتهای زبان کردی.
۵- بیتوجهی نشریات و دیگر رسانهها نسبت به ادبیات کردی. (رسانهها و نشریات در معرفی آثار ارائه شده نقش مهمی را ایفا میکنند. لذا از مسئولین محترم نشریات و دیگر رسانههای خصوصی و دولتی انتظار میرود در این مورد همکاری صمیمانه داشته باشند).
۶- سکوت پیشکسوتان شعر کردی در قبال آثار منتشر شده نسل تازه.
علی الفتی به نسل تازه شاعران کرد پارسی گوی کرمانشاه تعلق دارد و پیش از ارائه آثار کردیاش، با چاپ مجموعه شعر «راخ» و «هوای هرات» جایگاه خود را در شعر فارسی تثبیت کرده و شعرش مورد توجه مخاطبان و منتقدان جدی شعر فارسی قرار گرفته است. اما با انتشار کتاب «گرمهشین» نوعی غافلگیری برای مخاطبین شعر کردی رقم زد، غافلگیری از آن جهت که او در «گرمهشین» نوعی از شعر کردی را ارائه داده که کاملاً موافق میل مخاطب است. «گرمهشین» در موقعیتی زمانی منتشر شده است که گمان میرفت شعر کردی دیگر مخاطب ندارد و یا اینکه شکاف عظیمی میان مخاطب و شعر کردی ایجاد شده است. حتی اگر هم چنین بوده پس اغراق نیست اگر بگوییم «گرمهشین» میان مخاطب و شعر کردی آشتی ایجاد کرده است.
الفتی شعرهای نو و آوانگاردی هم در حوزة شعر کردی سروده، اما با زیرکی و با در اولویت قراردادن انتشار «گرمهشین» زمینه را برای ارائه آثار مدرنش مهیا کرده است. با توجه به استقبالی که از «گرمهشین» توسط مخاطبان به عمل آمده، بیشک همین مخاطبان در آینده با اعتماد به سراغ شعرهای مدرن او و دیگر شاعران کرد خواهند رفت.
و اما «گرمهشین» از لحاظ مضمونی، آمیخته با مرگ اندیشی است و مرگ اندیشی شاعر در این مجموعه، ریشه در مویهها و مرثیههای فلکلور کردی و شعر سنتی کرد دارد. در حقیقت «گرمهشین» سوگ نامهای برای عاشقان اسطورههای ازلی در فرهنگ کردی است.
مرگ اندیشی شاعر در این مجموعه، نه در نفی و انکار مرگ است و نه در ستایش آن. مرگ همچون مرزی میان جهان ذهنی شاعر و جهان متن و زبان فاصله انداخته و شاعر را ناخود آگاه به سوگواری هر آنچه در این جهان غیبت دارد، فرا میخواند. به تعبیری دیگر میتوان گفت که مرگ در این شعرها، حضوری توام با غیبت معنایی دارد.
حتی «تو» فرضی شاعر در این مجموعه، گاهی همان مرگ است که شاعر عاشقانه برایش میسراید، مرگی که خود مدام در حال استحاله است و میل به دیگری شدن دارد.
از ویژگیهای بارز شعرهای «گرمهشین» میتوان به استفاده مناسب از اصطلاحات و واژههای فراموش شدة کردی کلهری اشاره کرد که مطابق مضامین و جغرافیای شعرها انتخاب شدهاند و همچنین عناصر و اشیاء در این شعرها مطابق بافت زندگی کردهای کلهر و آداب و رسوم آنان است. نکتة جالب توجه این است که الفتی با زیرکی، همین عناصر را در شعرهای فارسیاش نیز بکار میبرد و بیتوجه به فرهنگ بومی خود نیست. بیتوجهی به فرهنگ بومی و فراموش کردن اسطورههای ازلی و گرایش به تقلید از فرهنگهای بیگانه، نوعی نازایی فرهنگی به بار میآورد که الفتی به زیبایی در شعر «وجاخ کور» بیان کرده است و دست به دامان نامهای اسطورهای و نقش نگارههای تاریخی شده است: «کورهیل ئازا چینهدی، لهئی ولات نامهیه / مه روسهم ترهک بزای، شهوار لهئیره بایهدهنگ»
زبان توصیفی الفتی در شعرهای «گرمهشین»، همنشین تصاویر زیبا و بکری شده است که مخاطب را وادار به همذات پنداری با راوی شعرها میکند و خود را در موقعیت شاعر قرار میدهد. تصویر در شعرهای «گرمهشین» متناسب با جغرافیا و فرهنگ کردهای کلهر است؛ طبیعت، پوشاک مردم، اعتقادات مذهبی، تغذیه، پرندگان، جنگ افزارها و... همه و همه با تصاویری زیبا در شعرهای «گرمهشین» نمودی عینی پیدا کردهاند. برای اثبات این ادعا در پایان پیشنهاد میکنم یک بار دیگر شعر «پهری خان» را با هم بخوانیم که در آن واقعیترین چهرة زن اصیل کرد کلهر را به تصویر کشیده است:
«زوون لهوهر، خرخال لهدهس، گولی هابان سه روهنی
ماشته لهمهخمهل کرده وهر خوهزیهو وه حال خاوهنی»
فریاد شیری
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست