یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

عظمت در خدمت سقوط


عظمت در خدمت سقوط

نگاهی به صحنه آرایی نمایش «آمادئوس»

صحنه نمایش یکی از مهم‌ترین عناصری است که شکل‌گیری ارتباط مخاطب با فرآیند اجرا را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد. شاید بیراه نباشد اگر بگوییم که صحنه و مولفه‌های دیداری آن نخستین چیزهایی هستند که ارتباط مخاطب و نمایش را شکل می‌دهند. بر این اساس، بخش مهمی از جذابیت و گیرایی نمایش را باید به آرایش صحنه آن مربوط دانست.

درباره نمایش منیژه محامدی هم که به واسطه شکل‌گیری دیر زمان روایت داستانی، خیلی سریع با تماشاگرش ارتباط برقرار نمی‌کند، بویژه در برش‌های ابتدایی صحنه توجه مخاطب را به خود جلب می‌کند. سن بزرگ تالار اصلی تئاترشهر محدوده‌ای وسیع را در اختیار منیژه محامدی قرار داده است که کارگردان ظاهرا قصد استفاده از تمام وسعت آن را دارد. اما آیا واقعا این وسعت صحنه در طول روایت داستان کاملا مورد استفاده قرار می‌گیرد.

صحنه و رویدادگاه نمایش به هر حال می‌بایست براساس کارکردهای اجرایی از سوی گروه بازیگران و بازیسازان یا ابزار و اشیا پر شود و در غیر این‌صورت هر فضای خالی و بدون استفاده‌ای در نمایش باید در جهت هدفی خاص و کارکردی دراماتیک قرار گیرد.

منیژه محامدی، صحنه آمادئوس را به چند محدوده مجزا و مهم تقسیم کرده است. در جلو و راست صحنه راوی اصلی داستان امروز و دیروز را روایت می‌کند و همین ویژگی که با تحرک و تغییر در سمت راست جلو همراه است این قسمت را به مرکز عمل در کل صحنه تبدیل کرده است. در جلو و چپ صحنه وجود اختلاف سطح با چند پله و یک تخت مکان کاخ و دربار اتریش در زمان موتسارت را تداعی می‌کند. این قسمت تا انتهای نمایش ثابت می‌ماند و یکی از خنثی‌ترین بخش‌های صحنه است. در عقب و وسط صحنه نیز اختلاف سطحی که به مرکز صحنه کشیده می‌شود و در عرض گسترده شده خانه قهرمان نمایش را ساخته است که البته با توجه به مرکزیت حضور آن و همچنین ارتباط آن با اهمیت قهرمان چندان مورد استفاده قرار نمی‌گیرد. این بخش از صحنه نمایش محدوده‌ای وسیع در عرض و عقب صحنه را به خود اختصاص داده است. نکته اول درباره آن، این‌که حرکت دکور در آن عرضی است و همین ویژگی تا اندازه‌ای باعث سکون و ایستایی صحنه در یکی از مهم‌ترین محدوده‌های آن شده است. دوم آن که، این قسمت با توجه به وابستگی رویدادگاه به قهرمان و حضور جدی‌تر او کمتر مورد استفاده قرار می‌گیرد و به این ترتیب خلاهای زیادی را در بخش وسیعی از صحنه باعث می‌شود.

دکور آمادئوس را می‌توان به واسطه شکل و شمایل آن تا اندازه‌ای متناسب و هماهنگ با مضمون و فضای روایی نمایش دانستچهارمین تقسیم‌بندی صحنه آمادئوس هم به عقب راست صحنه اختصاص یافته که یک پیانوی بزرگ در آن قرار گرفته و گروه همسرایان به روی آن جای داده شده‌اند. این قسمت چهارم تا اندازه‌ای کارکرد مقدماتی دارد. در این قسمت اطلاعات و اخبار در میان گروه مطرح می‌شوند و هیچ موقعیت و رویداد دراماتیکی اتفاق نمی‌افتد.

منیژه محامدی در جریان روند اجرای «آمادئوس» کمتر از تمام امکانات دیگری در همه قسمت‌های صحنه‌اش استفاده می‌کند. در واقع نمایش با به‌کارگیری امکانات نورپردازی در برش‌های مختلف و در پی هم قسمت‌های مختلف صحنه را به طور مجزا و بدون ارتباط با دیگر قسمت‌ها در مرکز رویداد قرار می‌‌دهد و در حالی که یکی از این ۴ قسمت در روشنایی اتفاق یا روایتی را به اجرا می‌گذارند دیگر بخش‌ها بدون استفاده و خاموش و ساکن باقی می‌مانند.

تصور کنید که سن وسیع تالار اصلی در ۴ قسمت مجزا تقسیم شده باشد و ما در مدت زمان اجرای نمایش تنها شاهد اتفاق رویدادها تنها در بخش کوچکی از این صحنه باشیم. احتمالا مهم‌ترین تاثیر این آرایش صحنه را باید در خلاءهایی که قسمت‌های وسیع صحنه در ذهن ایجاد می‌کنند، مورد جستجو قرار داد.

البته با همه این ویژگی‌ها، دکور آمادئوس را می‌توان به واسطه شکل و شمایل آن تا اندازه‌ای متناسب و هماهنگ با مضمون و فضای روایی نمایش دانست. سیاهی و سردی غالب در صحنه، بعلاوه احجام و شکل‌های بزرگی که شباهت زیادی به آلات و اسباب موسیقی دارند فضایی را برای صحنه آمادئوس ساخته که ناخودآگاه وسعت و عظمت دنیای موسیقی را در ذهن تداعی می‌کند.

ضمن این که محامدی در فصل پایانی آمادئوس همه اجزای صحنه‌اش را در عقب سن به هم می‌رساند، حجم‌ها و دکور را به هم متصل می‌کند و به این ترتیب قتلگاه با عظمت و بزرگی را در صحنه‌اش به نمایش می‌گذارد که زیر پای قهرمان در حال نابودی‌اش قرار می‌گیرد. این آرایش اغراق‌آمیز و خیال‌انگیز در آخرین فصل نمایش تخیل و ذهنیت تماشاگر را در جهت سرانجام هنرمندانه قهرمان تراژدی آمادئوس قرار می‌دهد.

صحنه نمایش محامدی اگرچه در تمام مدت اجرا جذاب و دیدنی نیست و به لحاظ کارکرد تئاتری هم با کاستی‌ها و ضعف‌هایی همراه است؛ اما بخشی از آنچه که آمادئوس باید از منظر عناصر دیداری در کنار روایت داستانش قرار دهد را در اختیارش می‌گذارد.

آی‌سان نوروزی