چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مواجهه اسلام و ایرانیان
با ضربت سپاه اسلام که از ساز و برگ جنگی بهرهای نداشت، سپاه ساسانیان و دولت ساسانی با آن همه فر و شکوه، یک باره از هم گسیخت. جنگهای بین این دو دولت در چند مرحله صورت گرفت، اما از آنجایی که دولت ساسانی مدتها بود که راه زوال را در پیش گرفته بود، جای خود را به حکومت اسلام داد.
پس از خسرو پرویز، تخت سلطنت دست به دست گشت و چنین شد که در یکسال چند شاهزاده بر تخت نشست، اما هر کدام پس از چند ماه حکومت، طعمه خدعه و نیرنگ درباریان گشته و کشته شدند. پریشانی دولت ساسانی به علت گسستی بود که بین طبقات مختلف مردم رخ داده بود. همچنین حرصطلبی و زیادهخواهی درباریان که هر کدام سعی داشتند خود مقام سلطنت را احراز کنند، به این اختلافات بیشتر دامن میزد. بین طبقه اشراف و طبقه عامه، فاصله بسیاری وجود داشت. در واقع در جامعه ساسانی کسی نمیتوانست به طبقه بالاتر از آنچه که خود بود برسد. (زرینکوب، ۱۳۸۹) طبقه روحانیت به جای این که باعث اتحاد طبقات مختلف شود، خود سعی داشت از قافله یغما عقب نماند و خود را تطمیع کند. مراسم دینی به مراسمی صوری بدل گشته و حرص و طمع فرمانروایان و روحانیان از دین جز پوستهای باقی نگذاشته بود. در واقع دین فدای خواستههای بیحد آنان شده بود.
در چنین اوضاع و احوالی بود که اسلام وارد ایران شد. مردم عامه که بیشترین فشار بر دوش آنان بود و دیگر دلبستگی و وفاداریای به طبقه روحانیت احساس نمیکردند، این دین جدید را تا حدی شبیه و در عین حال کاملتر از دین خود یافتند. هرچند که دو دین زرتشت و اسلام مغایرتهایی با یکدیگر داشتند، (مثلا در دین اسلام سلسله طبقاتی وجود نداشت و همه با هم یکسان و برابر بودند، اما در دین زرتشت نظام طبقاتی وجود داشت) شباهتهایشان نیز در خور توجه بود. دین زرتشت همانند دین اسلام طرفدار کار و تلاش بود و انسانها را به زندگی دعوت میکرد. این دین از انسانها میخواست تا نان تلاش خود را بخورند و از سستی و کاهلی بپرهیزند. بعلاوه در هر دو دین اعتقاد به معاد، فرشتگان و جزای کار نیک و بد وجود داشت. وقایعی که پس از مرگ برای روح آدمی رخ میدهد، از دیگر مشترکاتی بود که در هر دو دین موجود بود. در دین زرتشت آمده است که روح فردی که از دنیا مفارقت میکند، باید از چینوت پل که بسیار باریک است، گذر کند. اگر فردی نیکوکار باشد، قادر خواهد بود به سلامت از روی پل بگذرد ولی روح فرد گناهکار از روی پل به اعماق دوزخ سقوط میکند. این باور بسیار شبیه به گذر روح آدمی از پل صراط در اسلام است. سفر ارداویراف به بهشت و جهنم که در کتاب اردوایرافنامه آمده (صفا، ذبیحالله، ۱۳۷۳) نیز همانند مورد مشابهی است که شرح آن در عیونالاخبار الرضا ذکر شده است. (ابن بابویه، شیخ صدوق، ۱۳۷۲) حال با در نظر گرفتن چنین مشابهتهایی بین دو دین زرتشت و اسلام (در کنار ممیزات کمالبخش دین مبین اسلام) طبیعی بود که عامه مردم، پذیرای اسلام شوند و به این دین درآیند.
وقتی اسلام دین رسمی ایران گشت، برخی مورخان و شاید روحانیون زرتشتی بر آن شدند تا به منظور نزدیک ساختن ایرانیان به اعراب و موحد شمردن آنان نشان دهند که ایرانیان از دیرباز به اعراب ارادت داشتند و برای خانه کعبه احترام قائل بودند. از همین رو گفته شده که ساسان، پدر اردشیر، بنیانگذار سلسله ساسانیان که از روحانیون معبد آناهیتا بود به خاطر ارزش و احترامی که به کعبه میگذاشت، طلا و مال زیادی به این خانه مقدس هدیه کرد؛ اموالی که در چاه زمزم مدفون شد و بعدها عبدالمطلب جد پیامبر(ص) آنان را از چاه درآورد. همچنین گفته شده که در اثر زمزمههای ساسان بر سر چاه زمزم بوده است که این چاه به این نام ملقب گشته است. (مسعودی، ابوالحسن علی بن حسین، ۱۳۷۰) (این در حالی است که تاریخ این اموال را به جرهمیان ـ ساکنان اولیه مکه ـ نسبت میدهد و بیان میدارد که هنگامی که فرمانروای جرهمی از مکه هزیمت کرد، این اموال را در چاه زمزم پنهان نمود. (ناس، جان بویر، ۱۳۷۹)
حکومت ساسانی تنها حکومتی بود که دین زرتشتی را به طور رسمی در ایران و سرزمینهای تابعه رواج داد. این حکومت به همراه روحانیون سعی داشتند تا تساهلی را که در حکومتهای پیشین نسبت به دین وجود داشت، از بین ببرند و این دین را دین رسمی کشور کنند. (زرینکوب، عبدالحسین، ۱۳۸۱) به این ترتیب پادشاهان ساسانی در طول حکومت خود سعی در اشاعه دین زرتشت داشتند و روحانیون زرتشتی نیز از قدرت زیادی برخوردار بودند. قدرت و تسلط زیادی که پادشاهان ساسانی بر سرزمینهای زیردست خود داشتند، باعث گشته بود که مردم این سرزمینها از تأثیر دین زرتشتی متأثر شوند. به طوری که برخی از عربهایی که در شهر حیره، شهری در نزدیکی کوفه، سکنا داشتند، از آراء و عقاید دین زرتشتی بیبهره نبودند و به دین زرتشتی درآمده بودند. این شهر به منظور دفاع از مرزهای ایران ساخته شده بود و دولت این شهر نیز دستنشانده دولت ساسانی بود و هنگام بروز جنگ ایران با روم یا حمله بدویان به ایرانیان کمک میرساند. ارتباطی که بین دولت حیره و دولت ایران وجود داشت، باعث شده بود یزدگرد اول، فرزند خود بهرام پنجم (بهرام گور) را به نعمان بن منذر پادشاه حیره سپارد تا در آن شهر که از آب و هوای خوبی برخوردار بود، رشد کند و شیوه جنگآوری و رسم دلاوری را از آنان بیاموزد. (ثعالبی، عبدالملک بن محمد بن اسماعیل، ۱۳۶۸)
با وجود این ارتباطاتی که از دیرباز بین ایرانیان و اعراب وجود داشت، قبل از اسلام اعراب با ایرانیان در ارتباط بودند و با آنها داد و ستد داشتند. طایفه قریش که تجارت در شهر مکه به دست آنان بود، از پادشاهان ایران نامه داشتند که براساس آن میتوانستند آزادانه بین ایران و عربستان تجارت کنند. (حسن، ابراهیم حسن، ۱۳۸۸) و با وجود اعتمادی که برخی از شاهان ایرانی به عمال عرب خود داشتند، ایرانیان هیچگاه روی خوش به اعراب نشان ندادند. همانطور که تاریخ نیز گواهی میدهد، ایرانیان اعتنایی به اعراب نمیکردند و برای آنها ارزشی قائل نبودند. به طوری که هنگامی که سپاهیان ایران و عرب رودرروی یکدیگر قرار گرفتند، اعراب که از ساز و برگ جنگی بیبهره بودند، در نظر ایرانیان خوار و حقیر آمدند و خسروپرویز نامه پیامبر(ص) را که او را به اسلام دعوت کرده بود، با بیاعتنایی پاره کرد.
این در حالی بود که به خواست خداوند پیامبر(ص) در میان اعراب مبعوث شد. پیامبر(ص) که ملهم از وحی الهی بود ندای توحید و برابری را سر داد. در نظر او همه مردمان یکسان بودند و فقط تقوی بود که معیاری برای تقرب الهی به شمار میرفت. چراکه «ان اکرمکم عندالله اتقیکم» و مردم آن دوران آنچنان مشتاق تعالیم او بودند که همگی اسلام آوردند. پیامبر(ص) انسانها را برادر هم خواندند. او مسلمانان را طوری تعلیم دادند که برای رواج اسلام و از بین بردن فقر و بیعدالتی در بین ملتها دست به کشورگشایی بزنند. ایرانیان نیز که در آن زمان در فشار خودکامگی پادشاهان مستبد خویش بودند، تحت تأثیر اسلام قرار گرفتند و دروازههای ایران را به روی آنان گشودند. این چنین تعالیم پیامبر(ص) و دستورات انسانساز اسلام، راز موفقیت اعرابی شد که با پذیرفتن اسلام به تمدنی بزرگ و شکستناپذیر تبدیل شده بودند. به این ترتیب کشور ایران که رومیان سالها در آرزوی تصرف آن بودند، بسیار آسان به دست مسلمانان افتاد.
علت اقبال ایرانیان، پذیرش تعالیم انسانی و فراقومی و معیارهای الهی دین اسلام بود و همین اقبال موجب شد که مقاومت چندانی در برابر اعراب صورت نگیرد.
منابع:
۱ ـ تاریخ ثعالبی، عبدالملک بن محمد بن اسماعیل ثعالبی نیشابوری، همراه با ترجمه مقدمه زتنبرگ و دیباچه مجتبی مینوی، پیشگفتار و ترجمه محمد فضائلی، نشر نقره، ۱۳۶۸.
۲ ـ تاریخ ایران بعد از اسلام، عبدالحسین زرینکوب، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۸۹.
۳ ـ روزگاران (تاریخ ایران از آغاز تا سقوط سلطنت پهلوی، عبدالحسین زرینکوب، انتشارات سخن، ۱۳۸۹.
۴ ـ تاریخ سیاسی اسلام از آغاز تا انقراض دولت اموی، دکتر حسن ابراهیم حسن، ترجمه ابوالقاسم پاینده، انتشارات بدرقه جاویدان، ۱۳۸۸.
۵ ـ مروج الذهب، ابوالحسن علی بن حسین مسعودی، ترجمه ابوالقاسم پاینده، جلد اول، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۷۰.
۶ ـ دو قرن سکوت، عبدالحسین زرینکوب، سازمان انتشارات جاویدان بیتا.
۷ ـ عیون الاخبارالرضا، شیخ صدوق ابنبابویه، حمیدرضا مستفید ـ علیاکبر غفاری، نشر صدوق، ۱۳۷۲.
۸ ـ تاریخ ادبیات ایران، ذبیحالله صفا، جلد اول، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۳.
۹ ـ تاریخ جامع ادیان، جان بی ناس، علیاصغر حکمت، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۷۹.
هما شهرام بخت
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست