جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
تاملی در احوال و آثار شیخ شهاب الدین سهروردی شیخ اشراق
تولد فلسفه در اسلام هر چند در مقایسه با مغرب زمین دیر هنگام بود، اما بیتردید اهتمام فوقالعاده اسلام به فراگیری دانش و حكمت و نیز ذوق، فراست و هوشمندی مسلمانان، خاصه ایرانیان در همان اوان تولدش توانست دانش حكمی و فلسفی را در جایگاه بسیار شایستهای بنشاند و جانهای تشنه و عطشناك حكمت و معرفت را نه تنها در منطقه جغرافیایی اسلام، بلكه حتی در مغرب زمین، برای قرنها سیراب سازد.
ظهور دانشمندان سترگ و نوابغ بزرگ علمی همچون فارابی، ابن سینا، ابوالبركات بغدادی، فخرالدین رازی، شیخ اشراق ، خواجه نصیر طوسی، شیخ بهایی، میرداماد، ملاصدرای شیرازی و دهها فیلسوف بلند پایه دیگر، موجب گردید تا در مدت كوتاهی، چندین نظام فلسفی منسجم و نضج یافته در حوزههای علوم دینی، سامان یابد كه نسبت به فلسفههای قدیم و جدید غرب در بسیاری از جهات برتریهای زیادی داشته و دارد، هر چند نمیتوان و نباید تلاشهای وسیع فلاسفه بزرگ غرب را در حوزههای گوناگون معرفتی، سیاسی و اجتماعی نادیده گرفت.
نظام فلسفی مشاء كه بیشتر بازتاب اندیشههای فلسفی ارسطو بود در همان قرون اولیه توسط دانشمند نام آور و پرآوازه اسلامی «ابن سینا» پایه گذاری شد و سپس توسط پیروان دیگر حكمت مشاء روزبه روز فربهتر گردید.
چندی بعد دانشمندان بزرگ دیگری همچون ابوحامد غزالی، ابوالبركات بغدادی و فخر رازی ظهور كردند و فلسفه مشاء را مورد نقادیهای جدی و موشكافانه خود قرار دادند در این ارتباط سهم حكیم فرید شیخ شهاب الدین سهروردی از همه بیشتر است. این فیلسوف جوان كه برخی او را «لب الفلاسفه» لقب دادهاند، توانست در زمان كوتاهی، ضمن بررسی انتقادی نظام فلسفی مشاء و تحت تاثیر افكار افلاطون، نو افلاطونیان، و نیز حكمای ایران باستان پایههای نظام فلسفی دیگری را در برابر «فلسف مشاء» بنام «حكمت اشراق» بنیان نهد و آنگاه به تحكیم این بنای رفیع همت گمارد.
این فیلسوف جوان، بدین شكل، تقابل دو هزار ساله فلسفه افلاطون و ارسطو را كه در یونان قدیم در جریان بود، به گونهای دیگر وارد حوزه فلسفه اسلامی كرد.
شیخ شهاب الدین سهروردی معروف به شیخ اشراق در سال ۵۴۹ هجری قمری در سهرورد از توابع شهرستان زنجان، دیده به جهان گشود و پس از پشت سر گذاشتن دوران طفولیت و ورود به سنین جوانی جهت تحصیل علم به مراغه و از آنجا به اصفهان رفت. او كه در تیزهوشی و فراست بینظیر بود، حكمت را به سرعت نزد «مجد الدین جیلی» در اصفهان فرا گرفت و علم منطق را نزد «ظهیرالدین قاری» آموخت. نبوغ فوق العاده شیخ در فلسفه و حكمت و نیز نظرات ناب عرفانی وی كه حاصل عمری مجاهدت علمی و عملی و ریاضت در نزد اساتید عرفان بود، افكار زیادی را متوجه وی ساخت و حس حسادت معاصرینش را نسبت به وی برانگیخت تا آنجا كه عدهای را بر آن داشت تا به هر شكل ممكن وی را از میان بردارند.
حكم به ارتداد مهمترین حربه فقهای اهل سنت برای این حكیم جوان بود اما از آنجا كه وی تحت حمایت «الملك الظاهر»حاكم حلب بود، نمیتوانستند به آسانی نیت شوم خود را عملی سازند. از این رو گروهی با سعایت و سخن چینی به نزد «صلاح الدین ایوبی» میروند و حكم قتل شیخ را از وی میستانند.
نوشتهاند: آخرین سفر او از روم به شام و سپس به حلب بود و حاكم حلب در آن زمان «المك الظاهر» فرزند «صلاح الدین ایوبی» بود. او كه آوازه شیخ را شنیده بود پس از اطلاع از ورود او به شهر حلب به دیدار او شتافت و او را گرامی داشت. سهروردی گاهی با علمای آن دیار در حضور سلطان و حاكم حلب با منتفدین و مخالفین خود مناظره میكرد و آنان را مغلوب خویش میساخت در هر محفلی كه وارد میشد و محل بحث واقع میگردید، برتری را از آن خود میكرد و همین امر حقه و كینه را در آنان نسبت به سهروردی برمیانگیخت و شعله حسد را برمیافروخت و از طرف دیگر، چون شهاب الدین با رأی حكیمان سخن میگفت و عقاید فیلسوفان را اظهار میكرد و گاهی نیز امور عجیب و غیریب و افعال خارق العاده از او سر میزد و مجموع اینها سبب گشت تا به كفر او فتوا دادند و قتل او را واجب دانستند اما حاكم حلب به فتوای آنان توجهی نمی نمودند و از كشتن شیخ استنكاف میكرد. مخالفان شیخ حكم كفر را به نزد صلاح الدین فرستادند و آن سلطان حكم قتل را برای پسرش ارسال كرد، لكن «الملك الظاهر» در فرمان پدر مسامحه می نمود تا اینكه عالمان حلب به نزد صلاح الدین شكوه بردند و از عواقب زنده مانده شیخ ابراز نگرانی كردند.
صلاح الدین برای بار دوم به پسرش دستور قتل سهروردی را نوشت و او را تهدید كرد كه در صورت مسامحه او را از حاكمیت حلب بركنار مینماید. صحنه سازی فقیهان به گونهای صورت گرفت كه سند و مدركی نیز برای تكفیر او تهیه نمودند آنان شیخ را به مناظرهای در مسجد بزرگ حلب فراخواندند تا در ضمن مباحثات بهانه و مستمسكی برای ارتداد وی بیابند در ضمن بحث از او پرسیدند:«آیا خداوند قادر است پس از حضرت محمد (ص) پیامبر دیگر بیافریند؟» سهروردی پاسخ داد:« البته ، چون قدرت خدا مطلق است و آنچه مطلق است حد نمیپذیرد.» فقهای حاضر در مجلس پاسخ سهروردی را به انكار خاتمیت تفسیر نمودند و سندی دال بر كفر او تنظیم و نزد صلاح الدین فرتسادند و حكم قتل او را گرفتند.
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران انتخابات احمد وحیدی حسن روحانی حجاب پاکستان مجلس شورای اسلامی دولت دولت سیزدهم رهبر انقلاب نیکا شاکرمی مجلس
سیل هواشناسی تهران آتش سوزی یسنا شهرداری تهران قوه قضاییه پلیس روز معلم معلم آموزش و پرورش فضای مجازی
قیمت خودرو سهام عدالت قیمت طلا سازمان هواشناسی مالیات طلا بازار خودرو قیمت دلار خودرو حقوق بازنشستگان بانک مرکزی ایران خودرو
مهران غفوریان موسیقی تلویزیون سریال عمو پورنگ ساواک سینمای ایران نمایشگاه کتاب مهران مدیری مسعود اسکویی سینما عفاف و حجاب
رژیم صهیونیستی اسرائیل فلسطین غزه آمریکا جنگ غزه روسیه ترکیه حماس نوار غزه انگلیس اوکراین
استقلال فوتبال پرسپولیس سپاهان علی خطیر باشگاه استقلال لیگ برتر جواد نکونام بازی لیگ برتر ایران تراکتور رئال مادرید
هوش مصنوعی فناوری اپل گوگل ناسا مدیران خودرو تلفن همراه
طب سنتی خواب فشار خون کبد چرب