یکشنبه, ۱۹ اسفند, ۱۴۰۳ / 9 March, 2025
شعر فریاد شعر اعتراض

شاعران ایرانی در طول تاریخ گرانسنگ و درازآهنگ ادبیات ایران معمولا مردانی باشعور، متعهد و مردمدوست بودهاند. راست است که بسیاری از سرایندگان ایرانی به اقتضای زمان و ناگزیر در دربار شاهان تردد داشته و آنان را مدح میگفتهاند که البته باید علل و عوامل اجتماعی و اقتصادی قضیه را هم بررسی کرد و یکسویه به سرزنش آن گروه از شاعران مدحسرای نپرداخت. در کنار مداحان و شاعران مدیحهگوی، بسیاری از شاعران و گویندگان را نیز داریم که هرگز با هیچ درباری ارتباط برقرار نکرده و شعر خود را انگیزهای برای ارتزاق یا شغلی برای امرار معاش و کسب درآمد قرار ندادهاند.
از همان ابتدای طلیعه شعر پارسی، جوهره اعتراض در مقابل حکومتهای جابر زمان و گرایش به هویت ملی و مردمی و ورود در حیطه سیاست و تعهد اجتماعی دیده میشود. ظهور چهرههای دلاور و ایراندوست چون ابومسلم خراسانی و تشکیل نهضتهایی چون شعوبیه توسعه ایراندوستی در دربار عباسیان (بخصوص در روزگار مامون) شاخههایی از ادبیات ملیگرایانه را پدید آورد. ذبیحالله صفا در تاریخ ادبیات در ایران خود مینویسد: در دوره بنیالعباس ایرانیان اگرچه در دستگاه دولتی بسیار نفوذ یافتند ولی چون از جانبی گاه گرفتار طغیان عرب برخود میشدند و از جانب دیگر غدر و مکرهای خلفا آنان را خشمگین میساخت و از جانبی به تمام آرزوهای خود نرسیده بودند، با قوم عرب شروع به کشاکش شدید و سختی نمودند و از این روی شعوبیین در این ایام فرصت بسیار برای نشر افکار و عقاید خود یافتند و به تالیف کتب و رسالات و سرودن اشعاری در باب تفضیل قوم ایرانی بر عرب یا تفاخر به نژاد خود و تحقیر عرب آغاز کردند که البته پاسخی طبیعی و ناگزیر بود در مقابل آنهایی که ایرانیان را عجم (گنگ و بیهویت) دانسته و به تحقیر و آزار آنان میپرداختند. بعضی از بزرگان و رجال معروف ایرانی هم آنان را در اینگونه امور تشویق میکردند مثلا طاهر بن الحسین به علان شعوبی در پاداش نوشتن کتابی در ذکر مناقب عرب صلتی جزیل بخشید.
شعوبیین از اوایل قرن دوم هجری تا قرن چهارم سخت مشغول تبلیغ افکار و عقاید خود بودند و در این مدت شعرای بزرگی از میان ایرانیان با فکر شعوبی برخاستند و بشدت به اظهار عقاید خود پرداختند و از آن جملهاند خریمی شاعر مشهور سغدی و المتوکلی از ندماء متوکل و بشاربن برد طخارستانی. نمونه والای شاعران ایراندوست مردمگرای شجاع آزاده، حکیم ابوالقاسم فردوسی است که در سرتاسر شاهنامه سترگش که بحق باید آن را «مردمنامه» نامید نه «شاهنامه» چهره درخشان ملت بزرگ ایران را با استادی هر چه تمامتر، پرتلالو و شکوهمند ترسیم مینماید و شاهان ستمگر و هر ستمگر دیگری را در هر لباس و مقام مینکوهد و به آنان اندرز میدهد تا به خدا و خلق بگروند، انوشیروان شاهنشاه ساسانی را که مشهور به «دادگر» است به عنوان نمونهای مطرحشدنی ستایش میکند.
فردوسی شاعری انقلابی و مردمگرای و متواضع است. بشدت میهن خجسته خود را دوست میدارد و از ته دل و بن دندان و ژرفای وجود فریاد میکشد:
چو ایران نباشد تن من مباد
بدین بوم و برزنده یک تن مباد
نکته: برخلاف آنچه در میان اذهان عمومی مرسوم است، شاعران قرون گذشته صرفا به مدح حاکمان نمیپرداختند بلکه در میان آثار امثال رودکی، فردوسی، ناصرخسرو و ... شاهد ابیات بسیاری هستیم که مضمون آن نکوهش پادشاهان و حکام است
همه ما بیش و کم ابیات فوق را به یاد داریم و احتمالا از بر هستیم و به آنها میبالیم و آنها را شعار هویت ملی و شخصیت میهنی خود میدانیم. فردوسی شناسنامه ما ایرانیان است. سند ملی و میهنی پرافتخار هر ایرانی آزاده و پاکنهادی است که به کشور و فرهنگ و آزادگی خود افتخار میکند. استاد حکیم گرانمایه بزرگ فردوسی در این ابیات علاقه زایدالوصف خود را به عنصر شریف ایرانی و سرزمین نازنین و دوستداشتنیاش نشان داده و به همه ما درس آزادی و آزادگی و میهندوستی و مقاومت در برابر متجاوزان و جهانخواران و جنگافروزان و زیادهطلبان داده است. البته همانطور که میدانیم قبل از فردوسی حکیم، دقیقی طوسی شاعر ناکام ستمکشیده ایران نیز قسمتی از گنجینه حماسی ملی میهنی ایرانزمین را به نظم درآورد که با مرگ مشکوک مظلومانهاش ناتمام ماند و خوشبختانه فردوسی آن گوهر گرانبها را در گنج ادبی خود گنجاند و از پراکندگی احتمالیاش پیشی گرفت.
شاعرانی که عمروبن لیث صفار یا قهرمانان ملی دیگر را ستودهاند فیالحقیقه ستایندگان جوهره ایراندوستی و میهنخواهیاند و بدون شک قصد مداهنه و خوشامدگویی نداشتهاند.
پیش از آن که لهجه پارسی دری به عنوان یک زبان رسمی در دربارها معمول شود، چون حکام، معمولا عرب یا از ایرانیانی بودهاند که با زبان عربی آشنایی داشته و از جمیع جهات تابع حکومت عربی بودهاند، طبعا در مکاتبات رسمی و اعیاد و فتوح جز زبان عربی معمول نبود و اگر ایرانی مطلبی را به زبان خود مینوشت ناگزیر از لهجه پهلوی که بازمانده زبان رسمی عهد پیش از عرب بود، استفاده میکرد و اگر در مشرق ایران یا سایر نواحی این کشور شعری وجود داشت یا به وجود میآمد، به عنوان یک اثر ادبی که قابل توجه عموم ایرانیان باشد تلقی نمیشد و حتی امروز هم نمیتوانیم آن آثار را از قبیل آثار ادبی یک لهجه رسمی به شمار آوریم مگر آن که آن را از جمله آثار ادبی محلی محسوب داریم.
حکیم ناصرخسرو قبادیانی، شاعر بلندپایه، استاد اندیشمند، عالم متفکر و مسوول قرن ۴ هجری بجز در اوایل عمر به هیچ شاه و درباری رو نکرد و هیچکس را مدح نگفت، از کار دیوانی و حشر و نشر با ظلمه روی گرداند، به مذهب و مردم پرداخت و تنها خدا و بزرگان دین را ستود. اندیشههای بلند خود را تنها با خدا و مردم در میان نهاد. مردم را عمیقا دوست داشت و دل برای آنها میسوزاند. از غمهایشان اندوهگین میشد و شادیشان به وجدش میآورد:
خلق خدا جملگی نهال خدایند
هیچ نه بفکن از این نهال و نه بشکن
او در سراسر دیوان حجیم و پرمحتوای خود ستاینده پراخلاص خدا و بزرگان دین اوست و دوستدار و مدافع پرجوش و خروش بندگان او. هرگز و تحت هیچ شرایطی عظمت کلام خود را به مدح شاهان و قلدران و دنیاداران نیالود.
از شاعران متقدم (غیر از عنصری و منوچهری که به شاعران درباری معروفاند و شعر آنان باید بدون عنایت به مساله تعهدات مردمی بررسی شود) بسیار دیده شده است که اگر گاه به اجبار یا از سر ناچاری شاهی و گردنکشی را ستودهاند در پایان همان مدیحه یا به طور جداگانه از گفته خویش اظهار شرمساری کرده، محملهایی برای این مدیحهگویی ذکر کرده و خود را به خاطر آنچه گفتهاند ملامت کرده و از این که سخن و شعر خود را دستمایه مطامع دنیوی یا بهتر بگوییم رفع نیازهای مادی زندگی کردهاند، اسف خوردهاند.
رودکی سمرقندی که بهرغم نابینایی - شاید به جهت شیعیبودن و نابیناشدنش به دست معاندین و متعصبان -
به خاطر زندگی در دربار پرصمیمیت سامانی و برخورداری از اعزاز و احترام شاهان و امیران آن سلسله شعردوست شاعرپرور و آن شعر تصنیفوار «بوی جوی مولیان آید» انتظار شعرهای اعتراضآمیز و اندوهناک از وی نداریم، اما بسیار شعرها به جا مانده است که شاهان را تنبه داده و آنان را از ارتکاب ستم و سیئه بازداشته است و آنان را به مهربانی و عبرت رهنمون گشته که برای شناخت او و مطالعه اشعارش میتوان به تذکره دولتشاه سمرقندی و آتشکده آذر و مجمعالفصحای هدایت و آثار متاخرین از قبیل تحقیقات ارزشمند پروفسور ادوارد براون، دکتر ذبیحالله صفا، دکتر رضازاده شفق، استاد سعید نفیسی، استاد بدیعالزمان فروزانفر، دکتر محمد استعلامی و دیگران مراجعه کرد.
سیدمحمود سجادی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست