چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
تو نمی میری, من زنده می شوم
اهدای عضو و پیوند کلیه از افراد زنده به بیماران از ۴۰ سال پیش براساس فتوای برخی مراجع تقلید بهصورت پراکنده در کشور صورت گرفت اما پیوند از فردی که دچار مرگ مغزی شده به صورت رسمی از سال ۱۳۷۹ با تصویب لایحه اهدای عضو، توسط مجلس ششم و هیات وزیران آغاز شد، به طوری که وزارت بهداشت، دانشگاههای علوم پزشکی و بیمارستانهای دولتی مجری اجرای این قانون در کشور شدند.
اگرچه در حال حاضر ایران، مقام نخست پیوند از افراد مرگ مغزی در منطقه حتی آسیا را به خود اختصاص داده است، اما با توجه به آمار سالانه بیش از ۶ هزار مرگ و میر ناشی از تصادفات و سوانح هنوز آمار اهدای عضو در کشور مطلوب نیست، این در حالی است که با توجه به استاندارد جهانی باید نیمی از افراد دچار مرگ مغزی (یعنی بیش از سه هزار نفر) در سال اهدای عضو داشته باشند، درصورتی که فقط اعضای ۴۰۰ نفر از آنها اهدا میشود، حتی گاهی در برخی از استانها سالی یک اهدای عضو هم صورت نمیگیرد.
شاید یکی از مهم ترین دلایل پایین بودن آمار اهدای عضو در کشور، بیاطلاعی خانوادهها از تفاوت بین مرگ مغزی و کما باشد، اینکه تکان خوردن قلب فرد مرگ مغزی با وسایل مصنوعی در بیمارستانها را امیدی برای شفای عزیزان خود تلقی کنند، سوالی است که همواره به دغدغهای اساسی برای بیماران و جامعه بهداشت و درمان کشورمان تبدیل شده است. به همین دلیل رسانههای دیداری و شنیداری رسالتی بزرگ در ارتقای فرهنگ اهدا با کمک گرفتن از الگوهایی نظیر، رهبران دینی، هنرمندان و قهرمانان ملی انجام میدهند اما متاسفانه با وجود فرهنگ ایثار، فداکاری و کمک به همنوعان که از آموزههای دینی و اخلاقی ما ریشه گرفته است، افزایش روند اهدای عضو در جامعه ما نسبت به بسیاری از جوامع غربی، کند پیش میرود. البته در سالهای اخیر با انجام اقدامات فرهنگی نظیر کارت اهدای عضو، این روند کمی تکان خورده، اما هنوز آمار رضایت خانوادهها برای اهدای عضو ۳۱ درصد است به طوری که از هر ۱۰ خانواده، ۷ خانواده به اهدای عضو عزیزشان رضایت نمیدهند و در این زمینه فاصله قابل توجهی با کشورهای قطب اهدا عضو نظیر اسپانیا، آمریکا و انگلستان داریم.
دکتر کتایون نجفیزاده، رئیس واحد فراهمآوری اعضای پیوندی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، یکی از مهمترین دلایل پایین بودن آمار اهدای عضو در ایران را نبود پوشش کشوری شناسایی منسجم برای بیماران مرگمغزی عنوان میکند: «متاسفانه ما هنوز پوشش کشوری شناسایی مرگمغزی در کشور نداریم و در برخی مناطق هیچ سیستم پزشکیای نیست که افراد را برای اهدای عضو آماده کند، در صورتی که براساس مصوبه مجلس و هیات وزیران، تمام بیمارستانهای دولتی و خصوصی در سراسر کشور باید بیماران مبتلا به کمای عمیق GCS زیر ۷ از ۱۵ را به واحدهای فراهمآوری پیوند اعضا معرفی کنند، در حالی که هماکنون تنها ۱۳ مرکز فعال در این زمینه داریم.»
خوشبینی به آینده
دکتر راضیه حنطوشزاده، مسئول تخصیص عضو از مرگ مغزی و واحد پیوند وزارت بهداشت نیز در گفتوگو با «جامجم»، روند مرگ مغزی در جامعه را بسیار بالا ارزیابی میکند و میافزاید: «میزان مرگ مغزی ناشی از تصادفات و سوانح در کشور بسیار اتفاق میافتد، با توجه به اینکه ایران بیشترین آمار مرگ مغزی در دنیا را دارد، اما درصد خانوادههایی که حاضر به اهدای عضو به بیماران نیازمند میشوند، بسیار پایینتر از کشورهای دیگر است، البته در حال حاضر فرآیند اهدا، در جامعه نسبت به گذشته فرآیند روبه رشد است به طوری که سال ۱۳۸۹ از کل مرگ مغزیهای کشور ۷۰۰ مرگ مغزی به مرحله اهدا رسید، این میزان سال ۱۳۹۰ به ۷۷۰ مورد افزایش یافت و پیشبینی میشود سال ۹۱ به دو برابر افزایش یابد.»
وی در ادامه با تاکید بر اینکه در صورت اهدای ۵ درصد از مرگ مغزیها هیچ بیماری در لیست انتظار پیوند اعضا باقی نخواهد ماند اظهار کرد: «با توجه به اینکه آماری دقیق از تعداد مرگ مغزیها در کل کشور در دست نداریم اما باتوجه به موفقیتهای علمی پزشکان ما در زمینه پیوند در صورتی که ۵ درصد مرگ مغزیهایی که ارگانهای سالم دارند حاضر به اهدای اعضا شوند، هیچ بیماری در لیست انتظار اهدا باقی نخواهد ماند.»
دکتر حنطوشزاده در پاسخ به این سوال که چه ارگانی از بدن بیشترین بیماران به اهدا را به خود اختصاص داده است میافزاید: «در حال حاضر کلیه، بیشترین نیاز بیماران لیست انتظار را به خود اختصاص داده است به طوری که در شرایط فعلی با توجه به اینکه خیلی از افراد نیازمند پیوند کلیه به دلیل مسائل فرهنگی در لیست پیوند از افراد زنده ثبتنام میکنند و مایل به پیوند از مرگ مغزیها نیستند، باز هم حدود ۳۰ هزار بیمار نیازمند کلیه در لیست انتظار قرار دارند و از آنجا که پتانسیل سالم ماندن کلیه در مرگ مغزیها به دلیل وجود دو کلیه در هر فرد نسبت به سایر ارگانها بسیار بالاست، بیشترین پیوندها در این زمینه برای بیماران اتفاق میافتد.»
وی با بیان اینکه تعداد بیماران متقاضی پیوند کلیه از افراد زنده دو برابر بیشتر از لیست انتظار پیوند از مرگ مغزی هستند اظهار میدارد: «متاسفانه بسیاری از افراد در جامعه به دلیل مسائل و مشکلات اقتصادی و فرهنگی به ازای دریافت مبلغی، حاضر به اهدای کلیه خود میشوند، به طوری که سال گذشته، ۷۰۰ پیوند کلیه از مرگ مغزی و ۱۵۰۰ پیوند از افراد زنده در کشور صورت گرفته است.» وی میافزاید: «وزارت بهداشت از افراد زندهای که حاضر به اهدای کلیه خود میشوند، به دلیل اینکه آنها جزو افراد بسیار خطر پذیر جامعه در آینده محسوب میشوند و بعد از مدتی خودشان در لیست نیازمندان به این ارگان قرار میگیرند حمایت نمیکند.»
نکته: اهدای عضو از مرگ مغزیها، عملی است که افراد به اعضای بدن خود نیاز ندارند و این اعضا میتواند بدون هزینه در اختیار بیمارانی که برای ادامه حیات خود نیازمند این پیوندها هستند قرار بگیرد
مسئول تخصیص عضو از مرگ مغزی و واحد پیوند وزارت بهداشت همچنین با بیان اینکه بیماران نیازمند به کلیه، طولانیترین لیست انتظار پیوند را به خود اختصاص دادهاند، گفت: «بیماران نیازمند به کلیه مشکل کلیه خود را با انجام دیالیز تا زمان پیوند برطرف میکنند اما در مورد بیماریهای قلبی، ریوی و کبد به دلیل اینکه هیچ جایگزین و درمان موقتی برای ارگانهای آنها وجود ندارد لیست طولانی نیازمند پیوند در بین آنها اتفاق نمیافتد به طوری که در حال حاضر ۶۰۰ بیمار نیازمند پیوند کبد، ۴۰۰ قلب و ۱۰۰ ریه در کل کشور وجود دارد و سال ۱۳۹۰ در کل کشور ۸۰ پیوند قلب، ۴۰۰ کبد و ۲۰ ریه با موفقیت کامل صورت گرفت.»
۹۰ درصد مرگهای مغزی در اثر تصادف
دکتر عباس خدادای مسئول واحد پیوند اعضای مجتمع بیمارستانی امام خمینی(ره)، در پاسخ به سوال «جامجم»، در مورد اینکه چند درصد از خانوادههای مرگ مغزی حاضر به اهدای عضو میشوند میگوید: «حدود ۲۰ تا ۲۵ درصد خانوادههای مرگ مغزی حاضر به اهدای عضو میشوند و با اهدای ۵۰ عضو نظیر قلب، کلیه، ریه، لوزالمعده، روده و غیره و نسج مانند قرنیه، دریچه قلب، استخوان، لیگامان، پوست، غضروف و غیره به ۵۰ بیمار نیازمند در لیست انتظار پیوند زندگی بخشیده میشود، به طوری که حتی در زمانی که فوت قلبی افراد مرگ مغزی اعلام شود میتوانند تا ۴۸ ساعت بعد از آن به دلیل اینکه سلولهای بدن تا ۴۸ ساعت زنده میمانند اهداکننده نسوج باشند.»
دکتر خدادای با بیان اینکه ۹۰ درصد مرگهایمغزی بر اثر تصادف در کشور رخ میدهد توضیح میدهد: «بخش عمدهای از افراد حادثهدیده در صحنه تصادف فوت میکنند و در مورد کسانی که به مراکزدرمانی منتقل میشوند، بعد از گرفتن دو نوار مغزی که به فاصله ۶ ساعت انجام میشود، تیم پنج نفرهای متشکل از متخصص مغز و اعصاب، متخصص داخلی، جراح مغز و اعصاب، متخصص بیهوشی و متخصص پزشک قانونی وزارت بهداشت حکم مرگ مغزی فرد را اعلام میکنند و در صورت اعلام رضایت کتبی خانواده متوفی از جمله پدر، مادر، همسر، خواهر و برادران بالای ۱۸ سال جهت عمل اهدا، آزمایشهای تطابق عضو به بهترین فرد گیرنده انجام و عمل پیوند صورت میگیرد.
وی همچنین در پاسخ به این سوال که صرف داشتن کارت اهدا میتوان اقدام به برداشت عضو از افراد مرگ مغزی کرد اظهار کرد: «کارت اهدای عضو، تنها به عنوان وصیتنامه کاندیدای اهدا محسوب میشود و رضایت خانواده متوفی از جمله پدر، مادر، همسر، خواهر و برادر بالای ۱۸ سال برای انجام عمل اهدا لازم و ضروری است.»
وی در ادامه با بیان اینکه از دیدگاه اخلاق پزشکی دو نوع تردید در مورد مرگ مغزی افراد وجود دارد توضیح میدهد: «یک تردید از دیدگاه مردم عادی است که دانش تخصصی درباره مرگ مغزی ندارند و تصور میکنند امکان اینکه افراد مرگ مغزی بعد از مدتی به زندگی برگردند وجود دارد یا حرکات ریفلاکسی آنان را هوشیارانه تلقی میکنند. در حالی که اگر مرگ مغزی براساس معیارهای درست تشخیص داده شود، مانند مرگ قابل برگشت نیست و این قضیه درست مثل این میماند که جلوی تدفین فرد متوفی را به امید اینکه زنده شود بگیرند. دیدگاه دوم، تردید متخصصان است، اینکه آیا میشود فردی که ریهها و قلبش کار میکند را مرده تلقی کنیم و پاسخی هم که میتوان به این تردید ارائه کرد اینکه مرگ فرآیندی نیست که در یک لحظه اتفاق بیفتد. در واقع در مرگ طبیعی نیز حدود دو تا سه روز سلولهای بدن نظیر پوست به طور کامل نمیمیرند به طوری که طی این مدت این سلولها به رشد خود ادامه میدهند.»
این عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران در پاسخ به این سوال که وقتی ارگانهای حیاتی بدن از کار میافتد و تا هنگامی که سلولهای بدن بهطور کامل بمیرد چه زمانی را مرگ مغزی تلقی میکنیم اضافه کرد: «از نظر اخلاق پزشکی، درخصوص زمان دقیق مرگ مغزی افراد سه دیدگاه وجود دارد. در دیدگاه اول با توقف ضربان قلب و ریه فرد، مرگ واقعی رخ میدهد. در دیدگاه دوم مغز تنها عضوی است که مرگ قطعی را نشان میدهد و زمانی که مرگ مغزی تایید شد اما عضوهای دیگر بدن کارکرد خود را ادامه داد مرگ مغزی تلقی میشود. دیدگاه سوم این که فرد دچار مرگ مغزی دارای حیات غیر مستقره است یعنی در این نوع حیات زندگی فرد منوط به کارکرد دستگاههای پزشکی نظیر آی سییو است یعنی با جدا کردن این دستگاهها ارگانهای حیاتی فرد قادر به ادامه حیات نیست. در این دیدگاه این نوع ازحیات، مرگ مغزی تلقی میشود.»
مرگ تلخترین و ناگوارترین رویداد زندگی هر فرد است، هیچ کس از مرگ به نیکی یاد نمیکند، از اینکه برخیها به آن افتخار میکنند نه به خاطر خود مرگ بلکه به خاطر کیفیت مرگ است، مرگ با کیفیت یعنی با سعادت و زیبا مردن، نصیب هر انسانی نمیشود. مرگ مغزی فرصت و نعمتی است از سوی خداوند که در آن با زنده کردن و زندگی بخشیدن به چند انسان نیازمند، زمینه برای زیبا مردن و ترک شرافتمندانه جهان مادی برای حرکت به جهان باقی فراهم میشود. بنابراین خانوادهها و افرادی که بهدنبال بالاترین معجزه الهی یعنی زنده شدن مردگان هستند، میتوانند از تمام فرصتهایی که خداوند در زندگی به آنها ازرانی میکند استفاده کنند، افرادی که مرگ مغزی میشوند لایق معجزه الهی در این جهان هستند پس باید از فرصتهای دستنیافتی که نصیبمان میشود نهایت استفاده را به عمل آوریم.
طاهره مرادی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست