جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
بومی شدن علم در ایران
بومی شدن علم را از منظرها و ابعاد مختلف و گوناگون با رویکردهای متفاوت میتواندنبال کرد. مراد از منظرها، دیدگاههای گوناگونی است که درباره علم وجود دارد. برخی دیدگاهها به رغم تفاوتها و اختلافاتی که دارند، پوزیتیویستی و حسگرایانه است. این دیدگاهها، شناخت علمی را دانش آزمونپذیر و تجربی میدانند و گزارههای متافیزیکی، ارزشی و هنجاری را خارج از حلقه علم میدانند. بعضی دیگر نیز با همه تنوعی که دارند، راسیونالیستی و عقل گرایانه هستند. این دیدگاهها دانشهای عقلی را نیز معرفت علمی میدانند و برای آن ارزش جهانشناختی قایل هستند. منظرها و دیدگاههای دیگر، معرفت شهودی و وحیانی را نیز دانش علمی میدانند و یا آنکه این نوع از معرفت را برجستهترین و نابترین نوع معرفت علمی میخوانند. نسبت بین منظرهای بالا نیز یکسان نیست، برخی از دیدگاهها خود را قابل جمع با دیدگاههای دیگر میدانند و بعضی از آنها به رد و انکار دیدگاههای دیگر میپردازند.درباره کیفیت جمع دیدگاههای یاد شده، نیز اختلافاتی وجود دارد.
● ابعاد بحث
دو بعد مورد نظر که بر اساس منظرهای مختلف درباره آن تحقیق میشود، عبارتند از:
الف) به لحاظ موضوع و متعلق علم و شناخت؛
ب) به لحاظ ذهنیّت و سوژه شناسا؛
بومی شدن، گاه از جهت موضوع علم محل بحث قرار میگیرد و گاه از جهت ذهنیت عالم. و مراد از ذهنیت شناسا و عامل شناخت، ویژگیهای شخصی و انگیزههای فردی ویا اجتماعی آن نیست. بلکه منظور ساختار درونی علم است، که دست کم در ظرف ذهنی و اندیشه عالم استقرار مییابد. در برخی از تقریرات ساختار درونی معرفت فاقد نفسالامر ممتاز و مستقل از عالم و فاعل شناخت است و تمام حقیقت آن به فاعل معرفت و شخص عالم باز گرداندهمیشود. و در برخی از تقریرات دیگر این ساختار در صورت ناب و شایسته خود، هویتیمستقل از فرد شناسا و حتی جامعه علمی دارد. این تقریر پیشینهای دراز داشته و تا اندیشههای افلاطون و قبل از آن نیز استمرار مییابد و در فلسفه اسلامی حضوری چشمگیر داشته و حتی در فلسفه جدید غرب نیز آثاری از آن مشهود است بر اساس این تقریر نفس عالم در حرکت علمی خود به آن ساختاری که مستقل از آن اعتبار دارد،نزدیک میشود.این دیدگاه در حکمت صدرایی بر مبنای «جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء» بودن نفس و بر اساس حرکت جوهری و به عبارت بهتر حرکت وجودی نفس، برهانی ویژه و عمیق پیدا میکند. بر اساس این دیدگاه عوامل و انگیزههای شخصی و اجتماعی تنها زمینههای تقریبیا دوری افراد را نسبت به مجموعههای معرفتی فراهم میآورد. در هر صورت منظور از بعد دوم همان نظام معرفتی و مجموعه اموری است که مقوّمات دانش علمی را تشکیلمیدهند.از این بیان دانسته میشود که دانشهای علمی از ابعاد دیگری که به خصوصیات فردی و یا حتی اجتماعی عالم و فاعل شناسا باز میگردد، میتوانند مورد بحث قرار گیرند. هر چند پرداختن به این ابعاد در بحث فعلی ما که به بومی شدن علم میپردازد، محل نظر نیست.
● رویکردهای بحث
بومی شدن علم را در دو بعد فوق به سه رویکرد زیر میتوان بحث کرد.
۱) رویکرد توصیفی
در این رویکرد بومی شدن از منظرهای مختلفی که نسبت بهعلم وجود دارد، دنبال میشود و پاسخی را که هر یک از منظرها بر اساس بنیادهاینظری و معرفتی خود به مسأله میدهند، و یا پاسخ هایی را که بر اساس منظرهای مختلف میتوان داد، شناسایی میشود.
۲) رویکرد تاریخی
در رویکرد تاریخی پاسخ هایی که به مسأله بومی شدن درمقاطع مختلف تاریخی داده شده است دنبال میشود، هر یک از منظرها در موقعیتهایتاریخی و اجتماعی خاصی مقبولیت داشته و بر همان اساس پاسخ خود را مطرح کردهاند.
۳) رویکرد کارکردی
در این رویکرد باز تابها و تأثیرات اجتماعی و فرهنگی هریک از پاسخها شناسایی میشود و جاذبههایی که هر پاسخ بر همین اساس در شرایطمختلف برای گروههای اجتماعی داشته است، پیگیری میشود.از این پس بر اساس رویکرد نخست، بومی شدن علم در هر دو بعد آن،یعنی هم به لحاظ موضوع و متعلّق شناخت و هم به اعتبار ساختار درونیمعرفت مطرح خواهد شد.
● بومی شدن به اعتبار موضوع علم
مراد از بومی شدن علم به ا عتبار موضوع و متعلّق دانش، این است که علم به مسایل زیست محیطی و به مسایل تاریخی و جغرافیایی محیطی خود بپردازد.سازمانها و نهادهای علمی بر این اساس در صورتی بومی هستند که:
▪ اولاً: نسبت به موضوعات پیرامونی خود بی توجه نباشند.
▪ ثانیاً: در پرداختن به موضوعات مختلف اولویتها را بر اساس مسایل و نیازها واحتیاجات گوناگون رعایت نماید.کسی که به موضوعات غیر بومی، میپردازد، همانند کسی است که درس اژدها کشیمیخواند، او پس از آن که اژدها کشی را یاد گرفت، به دلیل اینکه در محیط و پیرامون اواژدهایی نبود تا از دانش خود استفاده کند، بیکار و معطل مانده بود و برای امرار معاشیک واحد آموزشی تأسیس کرد و در آن به آموزش اژدها کشی مشغول شد. یکی ازدانشجویان او که اژدها کشی را فرا گرفته بود به او گفت:استاد، این علم را فرا گرفتم، اکنون چه باید انجام دهیم؟ استاد گفت: شما نیز یکمؤسسه دیگر درست کنید، و همین علم را به دیگران بیاموزید.اژدها کشی در مثال فوق نمونهای از یک دانش بدون نفع است که با محیط پیرامونیخود ارتباطی ندارد، اژدها کشی هنگامی یک دانش بومی است که در محیطی آموزشداده شود که اژدها در آن حضور داشته باشد، و یا منفعت دیگری بر آن مترتب شود.منظرها و دیدگاههای مختلفی درباره حقیقت علم وجود دارد، دیدگاههایپوزیتیویستی، به علم نگاهی حس گرایانه دارند، دیدگاههای راسیونالیستی و عقل گرایانهنیز نسبت به علم وجود دارد. این دیدگاهها دانشهای عقلی را نیز علم میدانند.منظرها و دیدگاههای دینی، معرفت و حیانی را نیز از مصادیق بارز دانش علمیمیدانند.با چشم پوشی از اختلافاتی که درباره دیدگاهها و منظرهای فوق است، همهآنها بومی شدن علم به اعتبار موضوع آن را میپذیرند و یا آنکه با این معنا به لحاظنظری مخالفتی نمیتوانند داشته باشد.علم نافع چیست؟در نگاه اسلامی علمی که نفع نداشته باشد توصیه نشده و بلکه از آموختن آن بهخدای سبحان پناه برده شده است. از رسول خدا(ص) روایت شده است که فرمود: اللهماعوذ بک من علم لا ینفع واز علی(ع) روایت شده است که فرمود: در علمی که نفعنداشته باشد خیری نیست.امام کاظم(ع) درباره رسول خدا(ص) میفرماید: دخل رسولالله(ص) المسجدفاذا جماعة قد اطافوا برجل. فقال ماهذا؟ فقیل: علامة، قال: وما العلّامة؟ قالوا:اعلم الناس بانساب العرب و وقائعها و ایام الجاهلیة و بالاشعار و العربیة، فقالالنبی(ص) ذلک علم لا یضّر من جهله، ولا ینفع من علمهرسول خدا(ص) به مسجد وارد شد گروهی پیرامون مردی گرد آمده بودند. حضرت ازآن جمع پرسید، او کیست؟گفته شد: علاّمهای است.فرمود: چه علامهای است. گفتند: داناترین مردم به انساب عرب و وقایع آنها وعالمترین مردم به ایام جاهلیّت و اشعار و عربیت است.پیامبر (ص) فرمود: این علمی است که اگر کسی آن را نداند ضرر نمیکند، وکسی کهآن را بداند نفعی نمیبرد.علم انساب برای نظام جاهلی عرب که بر مدار روابط خویشی و عشیرهای سازمانمییافت، نفعی عظیم داشت.و آن نظام بدون این علم نمیتوانست استمرار یابد، ولی اسلام نظام اجتماعی نوینیرا بنیاد نهاده بود که بر اساس تبار نامه آسمانی و الهی انسان شکل میگرفت، اسلامهمچنان که با نظام جاهلی عرب به ستیز پرداخت، با علوم و دانش هایی که به آن نظامسرویس میداد و حتی با فنون و ابزارهایی که در خدمت آن نظام عمل میکرد، به مبارزهپرداخت. به همین دلیل اسلام از علم الانساب که بنیانهای فرهنگی و نظام جاهلی راحفظ کرده و انتقال میداد، استقبال نکرد و آن را دانشی مفید ندانست.ترویج علم الانساب در صدر اسلام نسبتهای جاهلی را همچنان در یاد و خاطرهمردم عرب زنده نگاه میداشت و ترک آن به مصداق، انّ الباطل تموت بترک ذکره...موجب زوال و از بین رفتن آن فرهنگ میشد.پیامبر اسلام(ص) علم الانساب را برای محیط اسلامی در روزهای نخستین کهاعراب هنوز با عواطف و روابط جاهلی مأنوس بودند، دانشی بومی نمیدانست، و به موازاتآن دانشهای دیگری را برای فرهنگ اسلامی، ضروری و نافع معرفی میکرد. رسولاکرم (ص)... ضمن بیان اینکه علم دارای دامنهای وسیع و گسترده است به بهرهگیری ازبرترین و بهترین علوم توصیه میکند و میفرماید:
العلم اکثرمن أن یحصی، فخذ من کل شیء احسنهعلم افزون از آن است که به شمارش آید، از هر چیز بهترین آن را اخذ کنید.و علی(ع) در روایتی مشابه در گزینش مناسبترین دانشها از زنبور عسل یاد میکندکه بهترین بخش هر گل را بر میگزیند و از آن دو چیز نفیس میسازد، یکی از آن دو عسلاست که شفاء آدمیان در آن است و دیگری موم است که با آن چراغ را روشن میکنند و ازآن نور میگیرند.
امام کاظم(ع) در باره شایستهترین علوم میفرماید:اولی العلم بک مالا یصلح لک العمل الا به و اوجب العمل علیک ما انتمسئول عن ا لعمل به، و الزم العلم لک ما ذلک علی صلاح قلبک و اظهر لکفساده، واحمد العلم عاقبةً ما زاد فی عملک العاجل فلا تشتغلن بعلم مالا یضرکجهله ولا تفعلنَّ عن علمٍ ما یزید فی جهلک ترکهعنی شایستهترین علم برای تو علمی است که عمل تو جز بدان اصلاح نشود،وواجبترین عمل بر تو عملی است که در قبال آن مسوول هستی و لازمترین علم برایتو علمی است که تو را به صلاح قلبت راهنمایی میکند و فساد قلب را برای تو آشکارمیسازد، و ستودهترین علم از جهت عاقبت و نهایت آن است که بر عمل دنیای توبیفزاید، پس خود را به علمی که جهل به آن ضرر به تو نمیرساند مشغول نکن. و از علمیکه ترک آن بر جهل تو میافزاید غافل مشو.از نبی خاتم(ص) روایت شده است که فرمود:العلم علمان علم الادیان و علم الابداناین روایت اگر در مقام حصر مطلق هم نباشد، در یک حصر اضافی از دو دسته علم بابیان تأیید و ترغیب یاد میکند، علم ابدان و علم ادیان، یکی از این دو به جنبهجسمانی وجود انسان میپردازد و دیگری به ابعاد روحانی و معنوی آن توجه دارد. یکیسلامت جسم و دیگری سلامت روح و جان او را تأمین میکند. این هر دو عمل گرچهمهم و لازم هستند، امّا آن علم که سلامت جان و قلب را تأمین میکند در نگاهی کهاسلام به علم دارد مهمتر است. در برخی از روایات معرفت نفس با نفعترین معرفتهادانسته شده است و در بعضی دیگر توحید به عنوان با ارزشترین گزاره شناخته شدهاست.و در بعضی دیگر معرفت نفس با معرفت رب قرین و همراه شناخته شدهاند.
اسلام به موازات درهم شکستن مناسبات و روابط خونی و قبیلهای جاهلیت عرب بهتحکیم مناسبات و روابط الهی انسان میپردازد و در همین راستا به دانشی که نسبنامه آسمانی آدمی را تبیین میکند، ارج مینهد، و به همین دلیل معرفت نفس و توحیددر فرهنگ اسلامی همان نقشی را دارند که علم الانساب در فرهنگ جاهلی عرب داشته،توحید برای زاد بوم دینی آدمی، معرفتی نافع و ضروری است و علم الا نساب درجغرافیای فرهنگی جاهلیت عرب علمی لازم و مورد نیاز میباشد.علم الانساب و توحید هر دو علم هستند، ولکن هر یک از این دو علم به اعتبارموضوع و متعلق خود برای یک محیط اجتماعی و فرهنگی نقش کلیدی و ضروری دارد.هر محیط فرهنگی در نظام اجتماعی خود به یک سری از علوم نیازمند است. دیدگاههایمختلفی که درباره حقیقت و هویت علم دارد، در این داوری مشترک است، یعنی اگر مادیدگاه پوزیتیویسی نیز درباره علم داشته باشیم، نسبت به این مسأله که علم دامنهایگسترده دارد، و هر فرد و یا هر جامعه میتواند دانش متناسب با زاد و بوم خود را برگزیند،موضعی منفی نمیتوانیم داشته باشیم.البته بومی شدن علم به لحاظ موضوع در برخی از دیدگاهها اهمیت بیشتری دارد.
● دیدگاههای پوزیتیوستی
در دیدگاه پوزیتیویستی گزارههای هنجاری، نمیتوانند گزارههای علمی باشند، بههمین دلیل این دیدگاه نسبت به ضرورت بومی شدن علم که گزارهای هنجاری ا ست گرچه موضعی منفی ندارد، موضعی ا یجابی نیز نمیتواند داشته باشد.دانشمند پوزیتیویست از آن جهت که انسانی ا ست که دارای انگیزهها و اهداف مربوطبه خود میباشد، دانش خود را که علمی ابزاری میداند، به طور طبیعی متناسب با ذائقه وگرایشهای خود بر میگزیند. و به همین دلیل او در هنگام مواجهه با علوم مختلف، بهطور طبیعی برخوردی یکسان با آنها نمیکند، بلکه دانشهایی را که نیازهای فردی و یااجتماعی او را تأمین کند، بر میگزیند.در منظر دینی گزارههای علمی به گزارههای آزمونپذیر محدود و مقید نمیشوند، وگزارههای هنجاری را نیز در بر میگیرد.در این دیدگاه توصیههایی که درباره گزینش علومی خاص مطرح میشود، خودتوصیههای علمی است و بر همین اساس نیز برخی از دانشها به عنوان دانشهایواجب که تعلیم و تعلم آنها وجوب کفایی و یا عینی دارند، معرفی میشوند. و برخی ازدانشها، دانشهای حرام نامیده میشوند، مانند نجوم و یا سحر و کهانت در برخی از حالات و شرایط.
● نگاه تفهمی
در نگاه تفهمی، بومی شدن در حوزه علوم انسانی از اهمیتی مضاعف برخوردار است،در نگاه پوزیتیویستی، موضوعات انسانی هنگامی به روش علمی مطالعه میشوند کهنظیر پدیدههای طبیعی مورد نظر قرار گیرند. در این نگاه جامعه انسانی، مانند هرپدیده تجربی و طبیعی تحت پوشش احکام عام و جهان شمول است.بر همین اساس نتایج علمی حاصل از مطالعه یک جامعه قابل تعمیم نسبت بهدیگر جوامع نیز میباشد، ولکن در دیدگاه تفهمی، واقعیتهای اجتماعی، واقعیتهایمعنوی و انسانی هستند که در ظرف فهم و دریافت انسانها و بر اساس اعتبارات انسانیشکل میگیرند. و به همین دلیل این واقعیتها هویتی فرهنگی و تاریخی دارند، و از یکجامعه به جامعه دیگر و یا حتی از یک مقطع تاریخی تا مقطع دیگر تغییر مییابند.در نگاه پوزیتیویستی موضوعات انسانی و اجتماعی نظیر دیگر موضوعات طبیعی،موضوعاتی ثابت و منجمد هستند، وزمان و مکان و دیگر امور نسبت به آن موضوعاتتأثیر قابل ملاحظهای ندارند و لکن در دیدگاه تفهمی واقعیتهای اجتماعی و انسانی ازنوع اعتبارات و معانیای هستند که با تغییر اعتبارات و معانی انسانی و فرهنگی هموارهمیتوانند در معرض تغییر قرار گیرند.یک رفتار انسانی از بعد فیزیکی مقدار کاری است که فرد انجام میدهد و این مقدارکار تابعی از مسافت حرکت و جرم شیئیای است که جابه جا میشود ولکن همان رفتار ازبعد انسانی و اجتماعی حامل مفاد پیامی است که در شرایطی مختلف دگرگون میشود.ایستادن، نشستن، رفتن و ماندن میتواند معنای، احترام، عصیان، مخالفت و اهانتداشته باشد، و یا میتواند نشانه شروع، پایان، فرمان، و صدها مسأله دیگر باشد.
بدین ترتیب رفتارهای انسانی در شرایط و ظرفهای مختلف هر چند که به لحاظفیزیکی و طبیعی صورتی واحد داشته باشند، اما به لحاظ انسانی و اجتماعی واقعیتهاییکسانی نیستند و آثار مشابهای نیز نمیتوانند داشته باشند.بر اساس منظر و دیدگاه تفهمی در باب علم، موضوعات علوم انسانی به دلیل شدتحساسیت و سیال بودن دایمی و تغییراتی که در محیطهای مختلف پیدا میکنند، هموارهموضوعاتی منحصر به فرد میباشند، و احکام آنها اگر هم به لحاظ نظری قابل تعمیمباشند، به دلیل تنوع فراوانی که در موضوعات آنها است، به سهولت و سادگی قابلتعمیم نیستند.به همین دلیل دانشمندانی که در این دسته از علوم تحقیق میکنند، نمیتواننددستاوردهای دیگران را به سرعت درباره شرایط اجتماعی و محیطی خود تعمیم دهند،بلکه آنان باید از شناخت ویژهای نسبت به زاد بوم و محیط خود بر خوردار باشند. اینشناخت ویژه و خاص به دلیل معنادار بودن کنشهای اجتماعی به مقدار زیادی همدلی وهمراهی دانشمند با کنشگران را نیز طلب میکند.
عالم علوم انسانی برای شناخت واقعیتهای این علوم نمیتواند به عنوان یکمشاهده کننده محض در خارج از ظرف دریافت و بیرون از ذهنیت کنشگران به مطالعهبپردازد. او باید پس از دیدن ظواهر عملی، به دنیای درون کنشگران راه یافته و به منظورو مراد آنها دست یابد.
ویژگیهای فوق ضرورت بومی شده علوم انسانی را به لحاظ موضوعات آنها بهحسب جوامع مختلف دردیدگاه تفهمی بیش از پیش آشکار میسازد. زیرا براساس ایندیدگاه هر جامعه به تناسب فرهنگ خود از واقعیتهای اجتماعی ویژهای برخوردار استکه الزاماً با موضوعات دیگر جوامع و یا در دیگرمقاطع تاریخی یکسان نیست و ثانیاًشناخت این موضوعات جز ازطریق همدلی و زیست مشترک با کنشگران آن جامعهممکن و میسّر نیست.بومی شدن دانشهای انسانی و اجتماعی به این لحاظ تنها ناظر به موضوع معرفت وعلم است، یعنی تکثّر دانش بر اساس محیطهای مختلف به معنای تکثّر در روش یاشیوه و یا ساختار معرفت علمی نیست، به عنوان مثال ماکس وبر که با استفاده ازآموزههای دیلتای با روشی تفهمی به مطالعه پدیدههای اجتماعی میپردازند ومیکوشد تا با تقرب و نزدیک شدن به دانش پوزیتیویستی، این روش را در چارچوب علممدرن به گونهای آزمونپذیر سازمان دهد، تلاش میکند تا تیپها و الگوهایی را کهکنشهای انسانی به حسب شرایط مختلف فرهنگی و اجتماعی به دست میآورد، بهصورتی آزمونپذیر سازمان بخشد. از نظر او روش علمی، روش واحد و ثابتی است کهگزارههای آزمونپذیر و غیر هنجاری را تولید میکند اما این روش ثابت، مانع از مغایرتموضوعات علوم انسانی با غیر آن نمیشود. به همین دلیل اگر ما چون ماکس وبربیندیشیم، جامعهشناسی یا دانش سیاسی ایرانی به لحاظ موضوع آن با جامعهشناسی ودانش سیاسی آلمانی و آمریکایی و یا فرانسوی با یکدیگر فرق میکند. زیرا این علوم گرچه با روش واحد علمی سازمان مییابند، اما به کنشهای معنا دار آدمیانی میپردازند کهدر ظرف فرهنگ و تمدنی آنها شکل گرفته است.
نویسنده: حمید پارسانیا
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست