جمعه, ۱۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 7 February, 2025
مدنیت راه حل مسالمت آمیز تضادها
توسعهنیافتگی و توسعهیافتگی، دو وضعیت و موقعیت متفاوت هستند. در جامعه توسعهنیافته، هیچ تحول شفاف و مشخصی در حوزههای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی رخ نمیدهد و جامعه در سکون و سکوت روزگار میگذراند و احیانا در برخی دورهها وقایعی رخ میدهد که به معنای واقعی نمیتواند جامعه را به سمت توسعه سوق دهد. اما توسعهیافتگی نیز الزاماتی دارد و بدون این الزامات نمیتوان به توسعه دست یافت. حسن قاضیمرادی نویسنده کتابهای <در ستایش شرم>، <در پیرامون خودمداری ایرانیان>، <تاملی بر عقبماندگی ما> و <نوسازی سیاسی در عصر مشروطه ایران> اعتقاد دارد که مدنیت یکی از پیشنیازهای توسعه است.
او مدنیت را پذیرش تمایز بین افراد و گروهها میداند و بر این نکته تاکید دارد که رفع مدنی تضاد میان افراد و گروهها در یک جامعه توسعهیافته میتواند به صورت مسالمتآمیز و بهدور از خشونت تحقق یابد. گفتنی است کتاب <ملکم خان، اندیشه پرواز نوسازی سیاسی در صدر مشروطه> از حسن قاضیمرادی پس از یک سال و نیم هنوز مجوز انتشار نگرفته است. آخرین کتاب او به نام <کار و فراغت ایرانیان> در دست انتشار است. گفتوگو با قاضیمرادی در پی میآید.
▪ کشور ما، کشوری در حال توسعه است. ما در تلاشیم که کشورمان توسعه یابد و شما هم مطالعاتی در زمینه مدنیت داشتهایدو در این خصوص اندیشیدهاید. از آنجا که دغدغهما دستیابی به توسعه است، چه نسبتی بین مدنیت و توسعه وجود دارد؟
ـ مدنیت، عنصری است که در حوزههای مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نوعی سامان عقلانی را در جامعه ایجاد میکند. این سامان که از درون عقلانیت مبتنی بر مدنیت بهوجود میآید، میتواند زمینهساز توسعه باشد. در مورد چگونگی رابطه مستقیم مدنیت و توسعه میتوانم بگویم که در جوامع انسانی اختلاف و تمایزی میان منافع، مصالح و اهداف افراد، گروهها، اقشار و طبقات اجتماعی وجود دارد. این اختلاف منافع، مصالح و اهداف باعث ایجاد تضادها و کشمکشهایی بین افراد، گروههای اجتماعی و طبقات مختلف میشود. برای حل این اختلافات و کشمکشها دو شیوه خشونتآمیز و مسالمتآمیز وجود دارد. کارکرد مدنیت این است که اختلافات و بحرانهای برآمده از تمایزات منافع و مصالح را به شیوه غیرسرکوبگرانه و مسالمتآمیز حل کند. اگر جامعه بتواند کشمکشها و بحرانهای خود در میان اقشار و طبقات و حتی قومیتها و خردهفرهنگهای گوناگون و در میان حکومت و مردم را تا حد ممکن بهطور مسالمتآمیزی مدیریت کند بالطبع ظرفیتها و امکانات جامعه به جای اینکه در رویاروییهای خشونتآمیز ویران شود معطوف به توسعه جامعه میشود. بنابراین مدنیت میتواند زمینه مناسب و مساعد را برای توسعه اجتماعی و اقتصادی ایجاد کند.
▪ وقتی جامعه ما به صورت تطبیقی با سایر جوامع از جمله جوامع توسعهیافته مقایسه میشود، آیا این مقایسه ما را به سمت تصلب فکری میبرد که بپذیریم همان عناصری که در جوامع دیگر موجب توسعه شده، در جامعه ما نیز باید ایجاد و تقویت شود؟
ـ هر جامعهای متناسب با مقتضیات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مراحلی را در طول تاریخ طی نموده، الگوهایی را برای توسعه خود خلق کرده و متناسب با آن پیش آمده است. در دوران جدید برای توسعه به فرض در حوزه اقتصادی کشورهای مختلف، الگوهای متفاوتی داشتهاند. الگوی توسعه هند، در چارچوب تحولاتی دموکراتیک تحقق پیدا کرد. این الگو با الگوهای توسعهای ژاپن و چین تفاوت دارد. در ژاپن عمدتا با رویکردی اقتدارگرایانه از بالا و حتی به صورت فاشیستی به توسعه دست یافتند. در چین نیز، توسعه اقتصادی با یک الگوی انقلابی و با یک برنامه سوسیالیستی از بالا تحقق یافته است. این در حالی است که مدنیت هنجارهایی عام دارد و هر جامعه با ظرفیتهای خاص خودش میتواند این معیارهای عام را در درون خودش تحقق ببخشد. مدنیت بهطور کلی مفهوم چندلایه و چندجنبهای است. شاید به خاطر اینکه در مرز رابطه فرد و جامعه، یا حوزه خصوصی و عمومی قرار میگیرد. موضوع یکسری رفتارها یا هنجارهای اجتماعی است. معرف کردار اخلاقی هم هست. همچنان که موضوع جامعه سیاسی نظاممند هم قرار میگیرد. وقتی حفظ آن دسته هنجارهای اجتماعی و اخلاقی را در نظر دارد که در تداوم سامان جامعه همچنان کارکرد دارند نقش محافظهکارانه دارد. وقتی هم که معطوف به استقرار هنجارهای نوین و سامان نوین جامعه میشود کارکرد انقلابیگرانه مییابد.من اصلیترین معیار مدنیت را پذیرش یا به رسمیت شناختن تمایز و اختلاف در سطح روابط بیناشخصی و بینگروهها و اقشار مختلف و از همه مهمتر در رابطه مردم و حکومت میدانم. وقتی این تمایز و اختلاف منافع به رسمیت شناخته شد، سعی میشود به شیوهای مسالمتآمیز با تضادها و تعارضات برخورد شود. جوامع مختلف در طول مسیر تحولات تاریخی خودشان، ظرفیتهای متفاوتی را برای تحقق مدنیت در حوزههای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بروز دادهاند. جامعه ما یک سیر تاریخی داشته که نتوانسته است این مدنیت را در حوزههای مختلف محقق کند و از ساختاری عقلانی برخوردار شود.
▪ ناکامی ما در دستیابی به مدنیت و برقرار ساختن ساختار عقلانی، به عامل اساسی حکومتهای استبدادی ربط پیدا میکند؟
ـ در هر حوزه زندگی اجتماعی مدنیت ویژگیهای خاصی دارد. مثلا در حوزه سیاست، مدنیت سیاسی درخصوص رابطه سیاسی میان مردم و حکومت با مفهوم شهروندی مشخص میشود. میدانید که اصلا مفهوم شهروندی و مدنیت همریشهاند. شهروندی هم موقعیتی است که در آن فرد از حق تعیین سرنوشت سیاسی خویش برخوردار باشد. وقتی مردم از طریق نهادهای جامعه مدنی و فضای عمومی جامعه، این حق خودشان را بطلبند و حکومت نیز این حق مردم را به رسمیت بشناسد، تعامل بین حکومت و مردم بهوجود میآید. این تعامل، موجب مدنیت سیاسی میشود، اما حکومت استبدادی، مهمترین عامل سیاسی است که مانع ایجاد مدنیت سیاسی میشود. در واقع حکومت استبدادی، فضای عمومی جامعه را در اشغال خودش میگیرد و اجازه نمیدهد سیاست با واسطه نهادهای مستقل از حکومت در حوزه عمومی یا جامعه مدنی به یک امر عمومی تبدیل شود. حالا باید بگویم که در این مورد نمیتوان یک عامل سیاسی را که حکومت استبدادی باشد در نظر گرفت. عوامل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نیز دخالت داشتهاند. مثلا یک عامل فرهنگی این است که اگر ریشه لغوی مدنیت در فرهنگ یونان باستان به عضو خانواده بودن برمیگردد اتفاقا، از جمله، در همین معنا و به عنوان <سیاست مدن> در اندیشه سیاسی - اجتماعی دوران سنتی ایران هم آمده است. مثلا در <اخلاق ناصری> خواجه نصیرالدین طوسی که جالب است بگویم از تبیین دینی هم به دست نمیدهد و یا مثلا در آرای فارابی. اما اگر حتی فارابی از مدینه فاضله صحبت میکند اما با شهر به عنوان یک هستی سیاسی - اجتماعی مستقل از حکومت برخورد نمیکند. یعنی سیاست مدن در مجموع از سطح خانواده فراتر نرفت.
▪ ما سلسله حکومتی دیرپایی در کشور نداشتهایم. در هر دوره یک قبیله به قدرت میرسید و حداکثر چند قرن میتوانست حکومت کند. وقتی که قبیلهای در یک دوره قدرت نداشت و شاهد استبداد حکومت موجود بود و در دورهای دیگر به قدرت میرسید و خود حکومت مستبد تشیکل میداد، آیا چنین معضلی ریشه در فرهنگ سیاسی جامعه داشت؟
ـ تحت شرایط خاصی، حکومتی متمرکز در ایران شکل گرفت و زمینهای هم که این حکومت پیدا میکند، حکومت استبدادی است. در این حکومت شاه یا سلطان در راس قدرت قرار میگیرد، مردم نسبت به او رعیت خوانده میشوند و رابطه شبان - رمه بین حکومت و مردم ایجاد میشود. تحولاتی که در ایران چه به لحاظ اقتصادی و فرهنگی بهوجود آمد نتوانست دگرگون کننده این نوع ساختار سیاسی باشد. در دوره تدارک انقلاب مشروطه است که ایرانیان با فرهنگ و تمدن نوین غرب آشنا میشوند و امکان این را پیدا میکنند که به حکومتی غیر از حکومت استبدادی بیندیشند.
▪ در دولت شهر آتن، مردان آزاد و با تمکن مالی توانستند در انتخاب شخص حاکم موثر باشند و در تصمیمگیریهای مربوط به اداره شهر ۴۰۰ هزارنفریشان مشارکت کنند. در جامعه ما چرا اساسا مردم احساس نکردند که حق دارند و میتوانند در اداره جامعه نقش داشته باشند؟
ـ تداوم استبداد در ایران به نوع شیوه تولید بستگی داشت. این نوع شیوه تولید در تمایز با شیوه تولید در اروپا بود. در اروپا آب فراوان وجود داشت و مناسبات فئودالی رایج شد. اما در ایران، کمبود آب باعث شد که آب اهمیت پیدا کند و نه زمین. در ایران، شاه مالک تمام ثروت اجتماعی بود و بر کل سرزمین حاکمیت داشت و بخشهایی از این قلمرو را به کارگزارانش بهعنوان تیولدار میداد. با سقوط هر حکومت، تیولدارها هم سقوط میکردند. اما در اروپا هر فئودال به هر میزان اقتداری که داشت، به صورت مستقل بر یک قلمرو حکومت میکرد. به همین دلیل در آنجا اشرافیت فئودالی شکل گرفت. اما در کل تاریخ ایران و تا اواخر قاجاریه اشرافیت زمینداری مستقل از حکومت شکل نگرفت.
▪ پیامد شکلگیری اشرافیت مستقل و پایدار چه میشد؟
ـ این اشرافیت میتوانست مستقل از حکومت مرکزی، سامان اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه را در جامعه شکل بدهد. مدنیت در حوزه سیاسی، وقتی میتواند تحقق یابد که فضای عمومی یا فضای واسطی بین فرد و خانواده از یک طرف و دولت و حکومت از طرف دیگر وجود داشته باشد. فقط در اواخر دوره قاجار است که روحانیون و تجار مستقل از حکومت و به عنوان اقشار خاص میتوانند در حوزه عمومی به فعالیتهایی بپردازند.
▪ در ادبیات فارسی بهعنوان نمونه در دیوان حافظ این شعر به چشم میخورد:<آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است/ با دوستان مروت با دشمنان مدارا.> به باور شما اگر اندیشهورزانی میآمدند این نوع ایدهها را تئوریزه میکردند، امکان دسترسی ما به یک نوع سامان مدنی بهوجود میآمد؟
ـ تحقق مدنیت حتی در یونان باستان، مبتنی بر زمینهای عینی و مادی بود. آتن یک شهر مستقلی بود که مردان آزاد در میدان شهر جمع میشدند و به صورت مستقیم خواستههای سیاسی و اجتماعی خودشان را مطرح میکردند. در قلمرو وسیع امپراتوری ایران، امکان این نوع سامان سیاسی وجود نداشت. به علاوه، در ایران برخلاف یونان شهرها اصلا به عنوان مراکز اداری - نظامی وابسته به حکومت از استقلال برخوردار نبودند.
▪ جدا از بحث مدنیت سیاسی، به نظر شما مدنیت در حوزههای دیگر چه مشخصههایی میتواند داشته باشد؟
ـ در مدنیت اجتماعی، موضوع به رسمیت شناختن افراد و گروههای اجتماعی متفاوت و متمایز و مهم این است، که در سطحی برابر مطرح است. در جوامعی مثل جامعه ما که سامان عمودی دارند هر فرد در جایگاهی که قرار دارد نسبت به زیردستان خود، فرادست و نسبت به مافوقهای خود، فرودست است. فرادستی و فرودستی، مشخصکننده دو موقعیت نابرابر است. رابطه نابرابری که بر مبنای آمرانگی شکل بگیرد نمیتواند با معیار مدنیت اجتماعی شناخته شود، چون فرودست به خاطر ترس به فرادست احترام میگذارد و در واقع این عملی ریاکارانه است. در فرهنگ سنتی ما براحترام گذاشتن به بزرگترها خیلی تاکید میشد و یا در فرهنگ صوفیانه و عارفانه ما، حقیر دانستن خود امر پسندیدهای است. هیچکدام از این موارد، ربطی به مدنیت اجتماعی ندارد. گاهی اوقات، یک نفر در یک جمع اظهارنظر میکند ولی ما با نظر او مخالف هستیم. با این حال سکوت میکنیم و میخواهیم جمع از هم نپاشد. در این حالت ما با لاپوشانی کردن تمایز میان خود و دیگری به نیاز خود برای در جمع ماندن پاسخ دادهایم و این کار هم رفتاری غیرمدنی است.
▪ در وضعیت فعلی، هر فرد و گروهی در جامعه ما اعتقاد دارد که گفته و مدعای خودش صحیح است و دیگران باید گفته او را بپذیرند. به چه صورت میتوان عمل کرد که در این عرصه، در مورد راهحلهای مسالمتآمیز و بهتر به اجماع برسیم؟
ـ اینکه هرکس فکر میکند حق با خودش است، این موضوع نشانگر نپذیرفتن تمایز است. وقتی یک گروه یا حاکمیت فکر کنند همه حقیقت در اختیار او است و دیگران هستند که باید از آن حقیقت پیروی کنند، این در واقع نقض مدنیت است. چون نمیتوان ادعا کرد راهحلها در اختیار یک نفر و یا یک گروه است و به تعبیری شاید بتوان گفت که این مساله تعددپذیر و امری متکثر است.
به هرحال، گروههای اجتماعی برحسب خاستگاه خود، میتوانند راهحلهای متفاوتی را مطرح کنند. هر راهحلی نقاط ضعف و قوت خودش را دارد. در مدنیت اجتماعی، ما باید توجه خود را بر نقاط قوت و ضعف هر راهحل متمرکز کنیم و نه اینکه ببینیم چه کسانی و یا چه گروههایی آن راهحل را مطرح کردهاند.
در فرهنگ ما رویکرد عقلانی-انتقادی، جایگاه قابل اعتنایی ندارد و ما معمولا با رویکرد حسی - عاطفی با واقعیات روبهرو میشویم. به همین دلیل نظر فردی را که دوست داریم به طور کامل میپذیریم و نظر فردی را که دشمن خود میدانیم، به سرعت رد میکنیم. متاسفانه از دوران باستان تاکنون، یک رگه قوی دونگری یا ثنوینگری در فرهنگ ما وجود داشته است. بازتاب این دونگری در روابط فردی و اجتماعی ما این میشود که دیگری یا دوست است یا دشمن. دوست هم کسی است که مثل ما فکر کند و دشمن، کسی است که مثل ما نباشد. ما درک درستی از رابطه دوستانه نداریم. چون دوستی مدنی بر پایه تمایز و برابری است. اما فرهنگ ما فرهنگ همنوایی و یکسانیطلبی است که این متضاد با برابریخواهی و مدنیت اجتماعی است. همین دونگری در سطح سیاسی تقسیم مردم به خودی و غیرخودی میشود. خودی، کسی است که دقیقا مثل ما بیندیشد و عمل کند. با چنین هنجاری، هرگز نمیتوان جامعهای سیاسی ایجاد کرد که معرف مدنیت سیاسی باشد. برای همین است که ما تاکنون در دو سر قطبیت سیاستزدگی و سیاستگریزی زندگی کردهایم؛ این دو هیچ ربطی به جامعه سیاسی ندارد. در ایران اگر بهترین راهحل از سوی غیرخودی باشد، پذیرفته نمیشود. فقط به این دلیل که غیرخودی آن را مطرح کرده است به همین دلیل این نوع رفتار، غیرمدنی است. یعنی با این شیوه غیرمدنی نشان میدهیم که دغدغه مردم و توسعه جامعه را نداریم بلکه مساله ما این است که نکند غیرخودی با راهحلهای صحیحی که ارائه میدهد بیاید جای ما را تنگ کند.
▪ آیا این تنگنظری نشانه ضعف هویت فردی هم هست؟
ـ قطعا چنین است. ما از دوره تدارک انقلاب مشروطه در دو سوی جامعه تودهوار و جامعهذرهای شده زیستهایم. در این دو وضعیت، فرد بهعنوان فرد مستقل، آزاد و آگاه تقریبا غایب است. ما غالبا فردیتهای نحیف و ناتوانی داریم؛ به جای فردیت خودبینی و خودنمایی در ما قوی است و به صورت هوچیگرانهای خود را بزرگ میبینیم.
بنابراین میخواهم به این نکته تاکید کنم که اگر هر یک از ما از فردیتی مستقل و آگاه برخوردار نباشیم اصلا امکان ندارد که فرد دیگری را به عنوان فردی که متمایز با ما اما برابر با ما است، به رسمیت بشناسیم، به او احترام بگذاریم و با او ارتباط برقرار کنیم، فردیت مستقل و آگاه شرط استقرار مدنیت اجتماعی است.
یوسف ناصری
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست