دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

بازگشت «قیصر» با «دلهره»


بازگشت «قیصر» با «دلهره»

نگاهی به فیلم «مقلد شیطان» ساخته افشین صادقی

‌ او یک سینماگر ایده‌آل است!

«افشین صادقی» کارگردان مشهوری نیست دو فیلم در کارنامه دارد. «داشتن و نداشتن» و «مقلد شیطان»؛ که این دومی ، فیلم مهمی ‌ا‌ست به دلیل بومی‌سازی ژانر تریلر و پیشنهاددهندگی پرمایه به سینمای بدنه ایران. او در چهار فیلم دستیار کارگردان بوده: دام(۱۳۷۴)، سرحد(۱۳۷۵)، یک قدم تا مرگ(۱۳۷۷) و خط‌ها و سایه‌ها (۱۳۷۷)؛ در دو فیلم تهیه‌کننده بوده: مقلد شیطان (۱۳۸۵) و فرود در غربت(۱۳۸۷)؛ همچنان که مجری طرح بوده در آنها طراحی پوستر فیلم پارتی (۱۳۷۹) هم کار اوست. در شکل‌گیری عروس آتش (۱۳۷۸) هم نقش داشته چون در تیتراژ فیلم، از او تشکر شده. همچنین در یک قدم تا مرگ (۱۳۷۷) برنامه‌ریز بوده. او بازیگردان خیلی خوبی‌‌ است، ریتم را به درستی می‌شناسد و چون «تله‌فیلم» هم ساخته، می‌داند چطور باید هزینه‌ها را طوری سر و سامان دهد که آخرش پروژه زمین نخورد. او یک سینماگر ایده‌آل برای یک سینمای بدنه ایده‌آل است.

● یک فیلمنامه واقعاً خوب!

حمید نعمت‌الله نویسنده «مقلد شیطان» را با فیلم بوتیک (۱۳۸۲) شناختیم؛ فیلمی که به مخاطب اعلام کرد که با یک «سینماگر مؤلف» نوظهور در سینمای ایران روبه‌رو است که قصدش از ورود به سینما فقط آمدن اسم‌اش به عنوان کارگردان در پوستر فیلم‌هایی نیست که تهیه‌کنندگانشان سازندگان واقعی آنها هستند! او به عنوان فیلمنامه‌نویس، چه در حوزه دیالوگ‌نویسی و چه شکل‌دهی به «فضای روایی»، هم مسلط و هم خلاق است.

گرچه به دلیل همکاری‌اش با کیمیایی در فیلم‌های ضیافت (۱۳۷۴) و مرسدس (۱۳۷۶) و همچنین علایق‌اش برای پیشروی به سوی «درام اجتماعی» و دیالوگ‌نویسی ضربه‌دار او، سینمایش را دنباله‌ای بر سینمای چهل و اندی ساله وی می‌دانند اما نعمت‌الله دیگر به استقلال رسیده و به سینماگری پیشنهاددهنده بدل شده. «مقلد شیطان» فیلمنامه‌ای واقعاً خوب برای تریلری بومی است.

● شگفتی‌های یک نقش منفی

علی‌اصغر همت که با نام اصغر همت او را می‌شناسیم متولد ۱۳۳۱ شیراز است. او اساساً تئاتری است گرچه سابقه فعالیت او در سینما به ۳۲ سال قبل برمی‌گردد. بسیاری از کسانی که او را در نقش «مروان بن حکم» در مجموعه «امام علی(ع)» ستوده‌اند نمی‌دانند که او علاوه بر بازیگری در سینما، چهره‌پرداز و طراح چهره‌پردازی هم بوده البته تا اواسط دهه هفتاد. مخاطبان «همت» را کمتر در سینما و بیشتر در مجموعه‌ها، تله‌فیلم‌ها و تله‌تئاترها به یاد می‌آورند. بازیگری است که حضور کم‌اش در سینمای ایران مایه افسوس است. او در «مقلد شیطان» بازی «نمای نزدیک»اش را به راحتی با بازی «نمای متوسط»اش ترکیب می‌کند [کاری که گاه بازیگران بزرگ و باسابقه تئاتر ما، در سینما از عهده‌اش برنیامده‌اند] بازی او در نقش منفی این فیلم، آنقدر قوی است که همه تلاش بازیگران دیگر [بازیگرانی که در این روایت نقطه مقابل اخلاقیات عرضه شده توسط اویند] نتوانسته او را از «نقطه ثقل روایت قرار گرفتن» برکنار دارد.

هنگامی که «مقلد شیطان» ساخته افشین صادقی به نمایش عمومی درآمد تصور اغلب مخاطبانی که این نام را بر سر در سینماها دیده بودند این بود که با اثری از «سینمای وحشت» روبه‌رویند اما واقعاً چنین نبود. پیش از این، در جشنواره فیلم فجر سال گذشته هم شاهد چنین استنباطی از سوی منتقدان بودم. واقعاً اسم مناسبی نیست هم به دلیل انحراف ذهن مخاطب از «سینمای دلهره» [به سمت «سینمای وحشت»] و هم به دلیل ناسازگاری با متن، کارگردانی و بازی‌هایی بسیار خوب. این فیلم، واقعاً فوق‌العاده است نه فقط به این دلیل که صغراکبرایش درست چیده شده، حرفه‌ای ساخته شده و دارای ریتم مجذوب‌کننده‌ای است که پیش از درگیر شدن تماشاگر با قصه، ذهن و سلیقه‌اش را به دام می‌اندازد بلکه به این دلیل مهمتر که با گذشت چهار سال از زمان ساخت آن، نه تنها برای «سینمای بدنه» دارای پیشنهادهای غیرقابل رد است که به عنوان یک الگوی بومی مناسب برای «تریلر ایرانی» می‌تواند سرمشق قرار گیرد.

سینمای ایران در حوزه «تریلر» دچار «غربزدگی» عجیب و غریبی است این را از باب ورود به رویکردهای جهان‌‌نگرانه‌ آل‌احمد نمی‌گویم؛ سینمای ایران در هشتاد و اندی عمر خود، تقریباً هر ژانر سینمایی را که در هالیوود موفقیت سازوکاری و گیشه‌ای مناسبی کرده، به شکل انبوه‌سازی بومی کرده است مگر تریلر. هنوز فیلمسازان بدنه سعی می‌کنند برای ورود به این ژانر بشدت مخاطب‌پسند، از روی آثار دیروز و امروز هالیوود و گاهی اوقات هم «نوآر»های فرانسوی، الگوبرداری کنند و اغلب حتی در فیلم‌هایی که سعی سازندگان‌شان، حرکت به سمت بومی‌سازی این ژانر است، لباس‌ها، گفت‌وگوها و حتی شکل به دست گرفتن اسلحه کمری [به عنوان یکی از مشخص‌ترین نشانه‌های ژانری] تقلیدی است. چرا؟ چون این گمان نادرست در این سینما، دهه‌ها پایا مانده که «تریلر» با پوشش، نوع زندگی، معماری غربی و تفکر غربی گره خورده است. واقعاً این طور است؟ پس چرا سینمای نوین هنگ‌کنگ، توانسته از این مرز بگذرد و تریلرهایش را نه تنها بومی کند که این بومی‌سازی را به هالیوود تحمیل کند برای تقلید و بازسازی؟ [به راحتی می‌توان «جداافتاده»ی اسکورسیزی را با نسخه اصلی هنگ‌کنگی‌اش مقایسه کرد و به این نتیجه رسید که استاد در نیمی از فیلم، حتی زحمت دخل و تصرف در دکوپاژ را هم به خود نداده و با بازسازی مو به موی آن تریلر واقعاً موفق، اسکار را نصیب خود کرده!] «مقلد شیطان» یک «اثر پایه» برای ورود سینمای ایران به حوزه «صادرات سینمای بدنه» است.

هیچ تعجبی ندارد که سال ساخت آن برمی‌گردد به همان سالی که محتملاً چند نفر برنامه‌ریز آینده نگر در «اتاق فکر»شان [شاید درفارابی] به این نتیجه رسیدند که «تریلر» حلقه مفقوده سینمای ایران برای ورود به بازارهای جهانی فیلم است و این برنامه‌ریزی تا به سال ۱۳۸۹ برسد، بخش قابل توجهی از تولیدات را به این سمت سوق داد و می‌دهد. «مقلد شیطان» فیلم پرهزینه‌ای نیست. توی آن به شیوه مجموعه آلمانی «کبرا ۱۱»، هر پنج دقیقه به پنج دقیقه، یک اتومبیل به آتش کشیده نمی‌شود. خون هم از سکانس‌هایش بیرون نزده و مجموعاً بیش از سه گلوله در آن شلیک نشده. آدم‌های فیلم قرار نیست آلن دلون، ژان گابن، ژان رنو، همفری بوگارت، برت لنکستر، گری گوری پک یا ویتاکر و اسپیسی و تراولتا و کرو باشند. لباس پوشیدن، محیط زندگی و شیوه برخوردشان با هم شباهتی به امریکایی‌ها یا فرانسوی‌ها ندارد. گفت‌وگونویسی فیلم، رونویسی از روی اکشن‌های درجه دو و سه نیست حتی رونویسی از روی تریلرهای درجه یک هم نیست.

«حمید نعمت‌الله» به عنوان نویسنده متن، علاقه‌ای به تقلید و بازتولید آن آثار نشان نداده. اخلاقیات در این فیلم، همچون هر تریلر خوب دیگری در «روایت» نهادینه شده و قرار نیست دائم در دیالوگ‌هایی که از متن بیرون می‌زنند [مثل تریلرهای تلویزیونی این سال‌ها!] خودنمایی و با ابرام و اصرار مخاطب را به سمت درهای خروجی سالن – پیش از اتمام فیلم – راهنمایی کنند! قصه، زائده ندارد، حــواشی نالازم ندارد. شخصیت‌ها اول خودشان را به مخاطب معرفی نمی‌کنند که بعد هر کاری که دل‌شان خواست [چه مرتبط با ذهنیت مخاطب نسبت به آنها باشد چه نباشد] در فیلم بکنند آنها با عملکردشان به ما معرفی می‌شوند. نویسنـــــده به درستی می‌داند که «تریلر» یک «درام روان‌شناختی» نیست کـــه در آن پیچیـــدگـی شخصیتی نامتقارن، قدرت قضاوت اخلاقی را از مخاطب سلب می‌کند بنابراین یک «بد مطلق سینمایی» و یک «خوب مطلق سینمایی» را با انگیزه‌هایی عینی، روشن و قابل درک، مقابل یکدیگر قرار می‌دهد تا در جدال پایانی، به نگرش عمومی جامعه [که زادگاه و پایگاه اخلاقی «تریلر»‌است] خیانت نکند.

او همچنین با ساده کردن عملکردها و تقلیل‌شان به ابتدایی‌ترین بازتاب‌های رفتاری [چه در عملکرد چه در گویش] واقع‌نمایی اثر را به آن چشم‌انداز جذابی که همگی از تریلرهای به یاد ماندنی در ذهن داریم نزدیک می‌کند. افشین صادقی هم به عنوان کارگردان، نه تنها بازیگردان قابل توجهی است [یک نفر پیدا شود بگوید از «کامبیز دیرباز» و «شقایق فراهانی» بازی در این سطح، تا به حال دیده؟!] که به عنوان فیلمسازی که سال‌ها دستیار کارگردان بوده و کار تلویزیونی هم کــرده، جزو معدود کـارگردان‌هایی است کــه قدرت تشخص‌بخشیدن به «ریتم» را داراست البته اگر به شناسنامه فیلم نگاه دقیق‌تری بیندازیم متوجه می‌شویم که «حمید نعمت‌الله» مشاور کارگردان هم هست و مسلماً در هدایت فیلم به سمت این موفقیت نقش داشته. نقطه درخشان کلاس بازیگری فیلم، بازی «اصغر همت» است که از او پس از سالها [نقش «مروان» در سریال «امام علی (ع) »] شاهد یک بازی به دقت طراحی و اجرا شده‌ایم.

وام‌هایی که «اثر» از فرامتن خود [سینمای تریلر] گرفته در حد نشانه‌های محرز ژانری‌ست: دنیای مردانه، زنان غیرمؤثر در روند حوادث، فضاهای تاریک، دنیای زیرزمینی یک شهر و حتی بدل تاریکی [که در «فارگو»ی برادران کوئن هم شاهدش بودیم] تا برف! «مقلد شیطان» همچنین موفق است در تجمع جهان پیرامونی در یک «وضعیت» و قادر است این «جهان تعمیم یافته» را همراه با تماشاگر، از سالن نمایش بیرون بفرستد. می‌گویند که حمید نعمت‌الله درس‌آموخته سینمای کیمیایی‌ست مخصوصاً در دیالوگ نویسی. به هرحال، اکنون به استقلال رسیده و به گمان من، می‌توان «مقلد شیطان» را یک «قیصر» دیگر البته در ژانر تریلر دانست.