یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

محكوم به آزادی


محكوم به آزادی

ژان پل سارتر یكی از برجسته ترین فیلسوفان معاصر فرانسه صد سال پیش به دنیا آمد

سارتر ادامه‌ دهنده‌ سنتی‌ گرانقدر در سنت‌ روشنفكری‌ فرانسه‌ است‌ كه‌ نویسندگانی‌ مانند ویكتور هوگو، امیل‌ زولا،آندره‌ ژید و رومن‌ رولان‌ نمایندگان‌ دیگر آن‌ بوده‌اند. در این‌ سنت‌، روشنفكر هم‌ ارج‌ و مقامی‌ ویژه‌ دارد و هم‌ وظایفی‌ سنگین‌.مرجعی‌ آگاه‌ است‌ كه‌ حق‌ ندارد در برابر نابرابری‌ ها و ناروایی‌ های‌ اجتماعی‌ خاموش‌ بماند. او در هر وضعیت‌ باید درگیر شود و به‌ مسوولیت‌ وجدانی‌ خود عمل‌ می‌ كند.

سارتر در پهنه‌ ادبیات‌سارتر بعد از پایان‌ جنگ‌، خود را وقف‌ نوشتن‌ كرد و نشریه‌ چپ‌ گرای‌ دوران‌ مدرن‌ را منتشر ساخت‌ كه‌ از بانفوذترین‌ نشریات‌ تاریخ‌ مطبوعات‌ فرانسه‌ به‌ شمار می‌ رود. او با نشر انبوهی‌ از مقالات‌ سیاسی‌ و فرهنگی‌،در برابر رویدادهای‌ مهم‌ اجتماعی‌ و فرهنگی‌ واكنش‌ نشان‌ داد و با هر مقاله‌، در محافل‌ فكری‌ و روشنفكری‌ ولوله‌ به‌ پا كرد. در جریان‌ بحث‌ های‌ داغ‌ پس‌ از جنگ‌ بود كه‌ سارتر نظریات‌ خود را صیقل‌ داد و در سطحی‌ وسیع‌ منتشر كرد. برای‌ سارتر نوشتن‌ نوعی‌ عمل‌ اجتماعی‌ برای‌ تحقق‌ آزادی‌ است‌. انسان‌ در جامعه‌ و اندیشه‌ ناگزیر از انتخاب‌ است‌. آزادی‌ او از همین‌ اجبار بر می‌ خیزد. به‌ گفته‌ او: انسان‌ محكوم‌ به‌ آزادی‌ است‌. انسان‌ با آمدن‌ به‌ این‌ دنیا، مسوول‌ تمام‌ كارهایی‌ است‌ كه‌ انجام‌ می‌ دهد.برخلاف‌ آنچه‌ رایج‌ است‌، سارتر نویسنده‌ را به‌ تعهد فرا نمی‌ خواند، او نوشتن‌ را در ذات‌ خود عملی‌ تعهد آمیز می‌ داند. از دید او نویسنده‌ در نهاد خود و به‌ اقتضای‌ حرفه‌ خود درگیر است‌.بسیاری‌ از منتقدان‌ سارتر، اندیشه‌ و آثار او را میان‌ اگزیستانسیالیسم‌ و ماركسیسم‌ سرگردان‌ دیده‌اند.

سارتر در میدان‌ سیاست‌سارتر را شاید بتوان‌ از پیشروان‌ چپ‌ نو دانست‌، اما اندیشه‌ او بی‌ گمان‌ با ماركسیسم‌ سنتی‌ و كمونیسم‌ ایدئولوژیك‌ ناسازگار است‌.سارتر با نوشتن‌ رشته‌یی‌ از مقالات‌، به‌ خفقان‌ حاكم‌ در اتحاد شوروی‌ و اقمار سوسیالیستی‌ آن‌ سخت‌ حمله‌ كرد. او همچنین‌ تجاوز ارتش‌ شوروی‌ به‌ مجارستان‌ در سال‌ ۱۹۵۶ و اشغال‌ چكسلواكی‌ را در سال‌ ۱۹۶۸ به‌ باد انتقاد گرفت‌.سارتر با تشكیلات‌ و تفكرات‌ ایدئولوژیك‌ سر سازش‌ نداشت‌. نمایشنامه‌ دست‌ های‌ آلوده‌، نقد دیدگاه‌ ها و شیوه‌های‌ رایج‌ در احزاب‌ كمونیست‌ است‌. او بینش‌ ایدئولوژیك‌ را با آزادی‌ انسانی‌ مغایر می‌داند. سارتر یك‌ فیلسوف‌ برج‌ عاج‌ نشین‌ نبود. با اینكه‌ متون‌ فلسفی‌ او در عالی‌ ترین‌ سطوح‌ آموزشگاهی‌ تدریس‌ می‌شد، اما خود او مرد كافه‌ و خیابان‌ بود.از گفت‌وگو با روشنفكران‌ ناراضی‌، دانشجویان‌ معترض‌ و كارگران‌ اعتصابی‌ خسته‌ نمی‌ شد. از دید سارتر، اعتراض‌ و نفی‌ شرایط‌ موجود، در سرشت‌ هر روشنفكر واقعی‌ است‌. دیدگاه‌ های‌ او چه‌ بسا افراطی‌ و گاه‌ جنجال‌ برانگیز بنماید، اما همواره‌ سرشار از صداقت‌ و بی‌باكی‌ است‌. سارتر در سراسر عمر اعتراض‌ خود را به‌ نژادپرستی‌، استبداد و استعمار نشان‌ داد. او از جنبش‌ های‌ رهایی‌ بخش‌ ملی‌ در آسیا و آفریقا حمایت‌ می‌ كرد. از استقلال‌ طلبان‌ الجزایر دفاع‌ كرد. به‌ كوبا سفر كرد و به‌ پشتیبانی‌ از انقلابیون‌ پرداخت‌. از مبارزه‌ مردم‌ ویتنام‌ با ارتش‌ امریكا ستایش‌ كرد.سارتر از آزادی‌ بیان‌ در همه‌ جا و برای‌ همه‌ دفاع‌ می‌ كرد.او در حمایت‌ از انتشار روزنامه‌ های‌ چپ‌ گرای‌ افراطی‌، پشتیبانی‌ از جوانان‌ آنارشیست‌ و حتی‌ جنبش‌ های‌ تروریستی‌ )مانند فراكسیون‌ ارتش‌ سرخ‌ در آلمان‌( فعالانه‌ پا به‌ میدان‌ گذاشت‌.

سارتر نه‌ تنها در آفرینش‌ ادبی‌، بلكه‌ در نقد ادبی‌ نیز اهمیت‌ فراوان‌ دارد. نوشته‌ های‌ او درباره‌ شاعرانی‌ مانند بودلر و مالارمه‌ و دو كار سترگ‌ او درباره‌ گوستاو فلوبر )به‌ نام‌ ابله‌ خانواده‌( و درباره‌ ژان‌ ژنه‌ )ژنه‌ بازیگر یا شهید( از بهترین‌ نمونه‌های‌ تك‌ نگاری‌ های‌ ادبی‌ در قرن‌ بیستم‌ به‌ شمار می‌ روند.

میراث‌ سارتر

ارزش‌ ادبی‌ آثار سارتر یكسان‌ نیست‌. امروزه‌ برخی‌ از آثار او كمتر خوانده‌ می‌شوند و برخی‌ همچنان‌ پرخواننده‌ هستند.برخی‌ از نمایشنامه‌های‌ او مانند مگس‌ها، دستهای‌ آلوده‌ و گوشه‌ نشینان‌ آلتونا همچنان‌ بر صحنه‌های‌ تئاتر اجرا می‌شوند، درحالی‌كه‌ اثری‌ مانند شیطان‌ و خدا به‌ ندرت‌ روی‌ صحنه‌ می‌ رود. جایزه‌ نوبل‌ در ادبیات‌ در سال‌ ۱۹۶۴ به‌ سارتر تعلق‌ گرفت‌، اما او از قبول‌ آن‌ خودداری‌ كرد.

سارتر در سراسر عمر روشنفكری‌ مسوول‌ و بیدار باقی‌ ماند. او در زندگی‌ خصوصی‌ خود نیز سنت‌ شكن‌ بود. از سال‌ ۱۹۲۹ تا آخر عمر به‌ رابطه‌یی‌ باز و آزاد با سیمون‌ دوبووار نویسنده‌ فمینیست‌ ادامه‌ داد.

هنگامی‌ كه‌ در ۱۵ آوریل‌ ۱۹۸۰ درگذشت‌، بیش‌ از پنجاه‌ هزار نفر از هم‌ میهنانش‌ پیكر او را تا گورستان‌ مون‌ پارناس‌ مشایعت‌ كردند.

سارتر یك‌ ربع‌ قرن‌ بر زندگی‌ ادبی‌ و روشنفكری‌ فرانسه‌ و اروپا تاثیر گذاشت‌، اما نفوذ او در سالهای‌ اخیر رنگ‌ باخته‌ است‌. تعهد او در زمانه‌ یی‌ كه‌ شك‌ و تردید در تمام‌ اركان‌ زندگی‌ و اندیشه‌ رسوخ‌ كرده‌، رنگ‌ و بوی‌ خود را تا حد زیادی‌ از دست‌ داده‌ است‌.سارتر ده‌ ها رساله‌ فلسفی‌، مقاله‌ سیاسی‌، داستان‌، نمایشنامه‌ و فیلمنامه‌ نوشته‌ است‌. شماری‌ از كارهای‌ او، بیشتر از آثار ادبی‌ و نمایشی‌ او، به‌ فارسی‌ ترجمه‌ شده‌ اند. در این‌ راه‌ فضل‌ تقدم‌ با صادق‌ هدایت‌ است‌، كه‌ داستان‌ كوتاه‌ دیوار را به‌ فارسی‌ برگرداند.از برخی‌ نوشته‌ های‌ سارتر به‌ همت‌ مصطفی‌ رحیمی‌ و ابوالحسن‌ نجفی‌ ترجمه‌ های‌ گیرایی‌ در دست‌ است‌. مهمترین‌ اثر فلسفی‌ سارتر به‌ نام‌ نقد خرد دیالكتیك‌ هنوز به‌ فارسی‌ ترجمه‌ نشده‌ است‌.

علی‌ امینی‌ نجفی‌