جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

انشانگاری


انشانگاری

نگارش این انشاهای متنوع یكی از شهود عدل این مدعاست در این انشاها وقتی در بحر نفسانیات غوطه ور می شود و از «دروغگویی» دم می زند و زمانی به یاد «لولهنگ» آن عنصر باستان جاودان ما ملت شش هزار ساله نغمه سر می دهد

برای دانش آموزان و داوطلبان كنكور و متفرقه و به ویژه عموم : اولش می خواستم هوسی را كه از سالها پیش مثل خوره در تنم افتاده بود با پرداختن كتابی در فن انشانویسی و آیین نویسندگی برای كودكان شیرخواره اقناع كنم، اما بعد دیدم كه بهتر است این كتاب را وقتی بنویسم كه شاهكارم «آیین جفتك پرانی برای عموم» را كه بیست سال بعد خواهم نوشت، چاپ زده باشم و نامم در صدر نویسندگان معاصر آن زمان ثبت شده باشد و دیگر احتیاجی نداشته باشم كه كتاب هایم را زیر بغل بزنم و ببرم سركلاس و با تهدید و وعده آب كنم تا تو سری خور ناشر نباشم.

كتابی كه ذیلاً برای خوانندگان عزیر می نگارم «انشانگاری و فوت و فن آن برای دانش آموزان عزیز و داوطلبان كنكور و امتحانات متفرقه و بویژه عموم» نام دارد.

البته كتاب من از صدها كتاب انشانگاری دیگر كه همه روزه در تهران و غیر تهران مثل قارچ از زمین می روید ـ جامع تر و مفید تر است اینجا دو چیز را باید گرچه واقعیت هم نباشد فرضاً قبول كنید

۱- فرض می كینم كه بنده كارمند فرهنگم ـ مثلاً معلم تا بتوانم تقریظی قابل ملاحظه از وزارتخانه گیر بیاورم و بعلاوه بتوانم خودم كتاب خودم را به دانش آموزان بفروشم و منت ناشر را نكشم.

۲- فرض می كنیم كه بنده سابق بر این دانشجوی فعال دانشكده ادبیات بوده ام تا بتوانم مقدمه ای از به اصطلاح استادی در بیاورم تا همه مرا نویسنده ای با نفوذ و كارمندی دانشمند بدانند. بدین ترتیب یك چیز دیگر معلوم می شود و آن اینكه استاد دانشگاه اگر به درد هیچ كاری هم نخورد دستكم به درد مقدمه نویسی می خورد.

حالا می رسیم به كتاب بی بدیل و نظیر خودم. روی جلد پس از عنوان چنین نوشته شده:

مؤلف: نویسنده و كارمند با ذوق آقای ....(اسم و شهرت من) با مقدمه دانشمندانه و شیرینی به قلم جناب آقای «فلان» استاد كرسی «بهمان» در دانشكده ادبیات.

در صفحه اول نوشته شده: نظر وزارت فرهنگ درباره تألیفات مؤلف این كتاب آقای (اسم و شهرت من) «نظر به اصرار و الحاح كشنده ای كه چندی پیش در حضور مقام مبارك وزارت فرهنگ به عمل آوردید، قرار شد در هزار منهای نهصد و نود و نهمین جلسه شورای عالی فرهنگ مورخ قلب الاسد تابستان ایلان ایل كتاب شما مورد تقدیر و توجه قرار گیرد.» امضا و مهر.

در صفحه بعد مقدمه فاضلانه و بر حق استاد محترم دانشگاه نوشته شده: مقدمه ای پر مغز از یك استاد دانشمند! دانشگاه.

نگارنده این كتاب آقای .....(اسم و شهرت من) كه تا چندی پیش در دانشكده ادبیات سرگرم تحصیل بود و فعلاً به شغل شریف كارمند فرهنگی اشتغال دارد از دانشجویان پر جنب و جوش و با استعداد و با ذوق و هنرمند و دانشمندی بود:

بالای سرش از هوشمندی

می تافت ستاره بلندی

(منظور استاد بنده هستم)

نگارش این انشاهای متنوع یكی از شهود عدل این مدعاست. در این انشاها وقتی در بحر نفسانیات غوطه ور می شود و از «دروغگویی» دم می زند و زمانی به یاد «لولهنگ» آن عنصر باستان جاودان ما ملت شش هزار ساله نغمه سر می دهد.

امید است كه روزی این مشت خرواری شود و این دانه انباری و اندك بسیاری و انگاشته های آینده ایشان (منظور استاد بنده ام.)

رساتر و پخته تر از آب درآید و از جهات لفظی نیز از طعن خرده گیران مصون ماند.

● مقدمه مؤلف

بسم الله الرحمن الرحیم دانش آموزان عزیز: این جانب این كتاب را كه همین الان كتابفروشی یا خود من به شما قالب كردم، با هزاران خون دل و آرزو تألیف نموده ام. مثلاً این كه پول مولی به جیب بزنم (و در حقیقت همه آرزوهایم همین است) شاید با خود بگویید كه اگر ما كتاب ترا نخریم تو از كجا می توانی پولدار بشوی؟

اما حقیر فكر اینش را هم كرده است. در نظر دارم چند تا بخشنامه راجع به كتابم از ادارات محترم فرهنگ بگیرم و ضمیمه كتابم كنم، آن وقت شما اگر توانستید نخریدش. باری مقدمه ام تمام شد.

حالا متن كتاب را فصل به فصل بخوانید.

● قسمت اول

راه آسان نوشتن انشا در چند درس مفید.

▪ درس اول: همانطور كه من می دانم و شما هم می دانید مقصود از انشا نوشتن این است كه چیزهایی به وسیله قلم (یا مداد و خودكار) روی كاغذ بنویسم.

▪ درس دوم: حالا كه درس اول را خوب یادگرفتید و دانستید كه شرط اول خوب انشا نوشتن این است كه باید چیزهایی به وسیله قلم (یا مداد و خودكار)‌ روی كاغذ بنویسم، می توایند درس دوم را هم یاد بگیرید و انشاهای خوب بنویسید.

▪ درس سوم: در نظر داشتم كه دستكم بیست درس آموزنده برای شما دانش آموزان عزیز و داوطلبان متفرقه و عموم ترتیب بدهم ولی حالا كه می بینم قادرید با همین سه درس هم انشاهای خوب خوب بنویسید، درسها را خاتمه می دهم و می پردازم به دومین قسمت كتاب.

● قسمت دوم

بهترین انشاهای امتحانات نهایی و متفرقه

▪ انشای شماره یك

شهر پتل پورت ـ دبستان كج و معوج نویسنده قاسم كوری موضوع: فواید دروغگویی.

البته بر ما دانش آموزان عزیز مثل آفتاب واضح و مبرهن است كه دروغگویی فواید بسیار دارد. یكی از صفات حمیده آدمی همانا دروغگویی است. در سایه دروغ است كه آدم می تواند به نام «حق عضویت سازمان جوانان شیر و خورشید سرخ ایران» از دده اش پول در بیاورد و به مخارج ضروری تری مثل آب نبات و كرایه دوچرخه و غیره برساند. بچه هایی كه همیشه راستگویی را پیشه خود كرده اند هرگز مزه بستنی و دوچرخه سواری را نچشیده اند. پس بنابراین ما دانش آموزان عزیز از این انشا چنین نتیجه می گیریم كه ما باید همیشه دروغ بگوییم تا در این دنیا خوشبخت و در آن دنیا سعادتمند باشیم. این بود موضوع انشای امروز كه من نوشتم (نمره امتحانی ۲۰)

▪ انشای شماره ۲

ده علی ویران ـ اسم مدرسه در چاپخانه گم شده ـ نویسنده ندارد ـ موضوع: بهار را تعریف كنید.

تا آنجا كه ما دانش آموزان عزیز می دانیم همانا بهار یكی از فصول چهارگانه سال است. در این فصل ما مستراح هایمان را خالی می كنیم و پای درختان می دهیم. در این فصل بوی گند و كثافت سراسر ده را پر می كند. به هر كوچه ای كه گام بگذاری كود و نجس روی هم انباشته شده است. بهار فصل پر فایده ای است. چون همانا در این فصل است كه منهای جمعه ها و دهها تعطیلی دیگر چهارده روز پشت سر هم تعطیلی داریم و می توانیم در صحرا كار كنیم و بیل بزنیم و وقتمان را در مدرسه هدر نكینم. البته ما دانش آموزان عزیز از این موضوع انشا چنین نتیجه می گیریم كه باید بهار را دوست بداریم. این بود موضوع انشا كه آموزگار محترم برای امتحان فرموده بود (نمره امتحانی ۲۰)

انشای شماره ۳ نویسنده: دانش آموز كلاس ششم دبستانی در قصبه ای در نزدیكی تبریز ـ موضوع : سه ماه تعطیلات تابستان را چكار كردید بنویسید. همانطور كه می دانیم اولا ماه خرداد كه شروع شد همه دبستان تعطیل شد و همه شاگرد رفت پی كار خود. من اول رفتم به «عجب شیر» و چند روز از آنجا مهمان ماندم و بعد از چندین روزها آمدم به اینجا. پدرم چندین تا گوسفند خرید بردم آن گوسفند را از صحرا چریدم و هم با پدرم از درخت های بادام بادام چیدم و چند روز هم روزها را این طور گذراندم و بعد از بادام ها درخت بادام تمام شد.

باز شروع شدم گوسفندان را بردم از صحرا چریدم و هم می خواندم و هم غسه می كردم كه خدا من دوست هایم جدا و بعد با خودم گفتم عیب ندارد بعد از چند روزها باز دوست هایم از یكجا درس می خوانم این طور روزگار گذراندم الحمداله كه ماه شهریور هم رسید آمدم به دبستان اسم نویس كردم و بعد از چندین روز آمدم به دبستان این بود موضوع من كه سه ماه تعطیلات را نوشتم. (نمره ندارد)

▪ انشای شماره هزار و نودم

فقط موضوع انشا معلوم است ـ موضوع: كرگدن بهتر است یا لولهنگ؟

البته بر ما دانش آموزان عزیز واجب و مبرهن است كه بگوییم لولهنگ بهتر است چون حتی رنگ كرگدن را هم ندیده ام. از طرفی دیگر اگر مختصری درباره موضوع فكر بهتر كنیم زود درك خواهیم كرد كه یكی از صفات حمیده و خصال پسندیده همانا لولهنگ است كه آدم را خوشبخت و بدبخت می كند. پس ما دانش آموزان عزیز از این موضوع انشا چنین نتیجه

می گیریم كه باید همیشه احترام لولهنگ را نگاهداشته باشیم. این بود انشای من درباره موضوع عبرت انگیز (نمره امتحانی ۲۰)

▪ صفحه آخر كتاب:

● توجه كنید:

نگارنده این كتاب در نظر داشت نمونه هایی از آثار و انشاهای نویسندگان نامدار معاصر هم در كتابش بگنجاند كه ضیق وقت و نزدیكی ماه مهر و باز شدن مدارس مانع شد....

▪ نگارنده و مولف

▪ پشت جلد كتاب نوشته شده

●● شناسنامه صمد بهرنگی

● نام: صمد

● نام خانوادگی: بهرنگی

● نام های مستعار: «ص ـ قارانقوش» ـ «ص ـ آدام» ـ «بهرنگ»

● محل تولد: تبریز

● تاریخ تولد: تیر ۱۳۱۸ شمسی

● محل وفات: رود ارس

● تاریخ وفات: شهریور ۱۳۴۷

● آثار: قصه های بهرنگ، ماهی سیاه كوچولو، كندوكاو در مسائل تربیتی ایران، مجموعه مقالات، ما الاغ ها، پاره پاره، تلخون، .............

صمد بهرنگی

برگرفته از: بهرنگی، صمد. مجموعه مقاله ها. تبریز: شمس، ۱۳۴۸.

از همین نگارنده:

۱- آئین جفتك پرانی برای عموم (زیر چاپ)

۲- آئین نویسندگی برای شیرخوارگان (زیر چاپ)