سه شنبه, ۷ اسفند, ۱۴۰۳ / 25 February, 2025
مجله ویستا

نخبگان و چالش انتظارات جامعه


نخبگان و چالش انتظارات جامعه

پس ازبرگزاری انتخابات با شکوه ۲۲ خرداد که با حضور حداکثری و ۴۰ میلیونی ومشارکت ۸۵ درصدی مردم همراه شد که این امر در شرح و اصول مفاهیم مرتبط با دموکراسی امری کم نظیر تلقی میشود,مسائلی به وقوع پیوست که حلاوت و دستاوردهای این رخداد عظیم را در کام همه به تلخی گرایانید و ماحصل آن را که می توانست به خصوص در سیاست خارجی و روابط بین الملل, برگ برنده بسیار مؤثری را عاید کشور سازد تا حدود بسیار زیادی سوزاند

پس ازبرگزاری انتخابات با شکوه ۲۲ خرداد که با حضور حداکثری و ۴۰ میلیونی ومشارکت ۸۵ درصدی مردم همراه شد که این امر در شرح و اصول مفاهیم مرتبط با دموکراسی امری کم نظیر تلقی میشود،مسائلی به وقوع پیوست که حلاوت و دستاوردهای این رخداد عظیم را در کام همه به تلخی گرایانید و ماحصل آن را که می توانست به خصوص در سیاست خارجی و روابط بین الملل، برگ برنده بسیار مؤثری را عاید کشور سازد تا حدود بسیار زیادی سوزاند!

دراین مقال سعی بر آن نیست که به علل و عواملی که این روزها رسانه ها و بنگاه های خبر پراکنی داخلی و خارجی به ترسیم آن می پردازند،اشاره شود و به مباحثی همچون تقلب،تمکین به قانون و قشون کشی و هرج و مرج به نام آزادی های مدنی و بازی با مفاهیم جمهوریت!و قص الا هذا... که روا داشته شد، پرداخته شود؛ مسئله نه پیروزی وشکست طیف و جناح خاصی ست و نه مباحث مربوط به انقلاب های رنگی و مخملین!ونه صحنه گردانان وقایع اخیر وعقبه فکری،رسانه ای و اجرایی آنان،که این مسائل با فروکش کردن غبار روزهای واقعه! روز به روز شفاف تر و دُم خروس هویداتر خواهد شد!کانون بحث متوجه کسانی است که این روزها از انحراف و بی بصیرتی آنان سخن به میان آمده یعنی نخبگان!

واژه «نخبه» که معادل انگلیسی آن «الیت»(Elite) است در قرن ۱۷ میلادی برای توصیف کالاهایی با مرغوبیت بالا به کار می رفت اما در یک سیر تطور واژه ای به مفهومی مبدل شد که امروزه از آن مستفاد می شود. (۱)اندیشمندان بسیاری به تعریف مفهوم نخبه پرداخته اند که در ذیل آرای برخی از آنان را مرور میکنیم:

«ویلفرد وپارتو» بنیانگذار مکتب نخبه گرایی Elitism))، نخبگان را «سرآمدان هر شاخه از فعالیت بشری» می داند.(۲)«گی روشه» جامعه شناس معاصر فرانسوی نیز نخبگان را این گونه تعریف می کند: «نخبگان، اشخاص و گروه هایی هستند که در نتیجه قدرتی که به دست می آورند و به سبب تصمیماتی که اتخاذ می کنند و همچنین به وسیله هیجانات، ایده ها و احساساتی که به وجود می آورند، تاثیری بر جای می گذارند که در کنش تاریخی جامعه ای موثر واقع می شوند.» (۳)«آلن بیرو» در«فرهنگ علوم اجتماعی» مفهوم نخبه و سرآمد را چنین تعریف می کند: «سرآمد از ریشه لاتینی Eligere به معنی برگزیدن،گرفته شده است. سرآمد به هر آنچه بهتر از دیگران و شایسته گزینش باشد اطلاق می شود. از واژه سرآمدان، فرهیخته ترین طبقات یک جامعه، آنان که توانمندترین افراد در اداره موثر جامعه باشند، برمی آید.»

هـارولد لاسول نیز نخبگان را متشکل از افرادی می داند، که بیشترین دسترسی و کنترل به ارزش‌ها را دارند. همچنین اندیشمندان و متفکران بسیاری از عهد باستان همچون افلاطون، ارسطو، ماکیاول، هابز، منتسکیو و روسو از «آریستوکراسی»((Aristo cracy سخن گفته اند که در حقیقت نخبه و نخبه گرایی ادامه مفهوم آریستوکراسی در اندیشه سیاسی است، هر چند در مفهوم و ماهیت و هدف، هر یک موضوع دیگری را دنبال می کنند.به عنوان نمونه ماکیاولی الیت را به مفهوم گروه های حاکمه ای تلقی می کرد که اراده لازم برای پاسداری از مبانی قدرت خود را آشکار می سازند و به همین سبب هدایت جامعه را بر عهده میگیرد.

در مردم سالاری دینی نیز شاید بتوان «نخبه» را معادل واژه «خواص»دانست که این امر با توجه به تعریف (۴)رابطه متقابل و دوسویه انسان و جامعه مبتنی بر تاثیرپذیری و تاثیرگذاری و تقسیم مردم از حیث تاثیرات به دو گروه تاثیرگذار(خواص-نخبگان) و تاثیرپذیر(عوام-غیرنخبگان)که در تشخیص های اجتماعی و تصمیم گیری های جمعی از گروه «خواص» تاثیر می پذیرند و نظر آنها را به عنوان ملاک داوری و مرجع نهایی تصمیم گیری درنظر می آورند، قرابت معنایی پیدا خواهد کرد.که البته در این راه، توده جامعه نیز انتظارات و توقعاتی را از نخبگان دارند که یکی از آنها حفظ منافع،کیان و وجهه کشور در مقابل سایر کشورهاست.

انتظار پایبندی نخبگان به مصالح کشور متبوع و حفظ وجهه آن از گزند و طمع ورزی سایر کشورها که در مواجهه با آنان و در عرصه دیپلماتیک پدید می آید انتظار کلیت جامعه اعم از خاص و عام و اصل مشترک و وحدت بخش مابین آنهاست،مع الاسف در چند مدت اخیر این انتظار جامعه که با شرایط خاص و ژئوپولتیک منطقه جنبه حیاتی تری به خود گرفته،با پاسخ مناسبی از سوی برخی نخبگان همراه نشد که این امر موجب گام نهادن آنها در مسیری منحرف از راه و آن اصل مذکور است.

لکن در واشکافی چنین شرایطی می بایست چند مسئله را در نظر گرفت بدین سان که اصولاً دلیل انتظار جامعه که برخی از نخبگان خلاف آن عمل میکنند چیست، و دوم اینکه علت حادث شدن چنین رفتاری از نخبگان منبعث از چه عواملی است؟برای پاسخ بهتر به سوألات مطروحه و نگاهی جامع الاطراف تر به مسئله فوق می بایست بسیاری از جوانب را در نظر گرفت که ذکر همه آنها از حوصله بحث خارج است،بدین سبب به ذکر چند دلیل مهم که منجر به وقوع چنین رفتاری از سوی نخبگان میگردد،قناعت میشود.

یکی از مهمترین دلایل بوجود آمدن چنین شرایطی در جامعه از سوی نخبگان عدم شناخت کافی از بستر و ارزش ها و آرمان حاکم بر جامعه است؛سنگ محک نخبگان و اصل متمایز کننده آنها از سایرین،قدرت تجزیه و تحلیل،تصمیم گیری بهنگام و احسن آنان است که اگر در هر کدام از این موارد به انحای مختلف مانند (۵)علاقه به متاع دنیا، مقام دلبستگی و شاید ترس از دست دادن موقعیت اجتماعی دچار ناتوانی در تصمیم گیری درست و سوء تدیبر شوند با توجه به نقش تعیین کننده آنها در جامعه،کل جامعه متضرر خواهد شد. یکی دیگر از نکات بسیار مهم و قابل اعتنا در توصیف نخبگی ایده و آرمان نخبگان است،این آرمان و ترسیم راه از سوی فرد نخبه برای بهتر شدن وضع موجود در جامعه است که به وی شأنیت میبخشد، راهی که میبایست همسو و در تطابق با ارزشهای بنیادین جامعه ترسیم شود،که تخطی از آن ارزشها، انحراف از مسیر جامعه و ملت را در پی خواهد داشت.متاسفانه بسیار مشاهده شده است که ایده آل و آرمان نخبگان بلاخص در علوم انسانی و اجتماعی در فترتی عظیم با ارزشها و آرمان جامعه قرار دارد که سنگ بنای اولیه و به قولی خشت اول آن در محیط های آکادمیک و دانشگاه ها که محلی برای تربیت نخبگان آینده است، گذارده میشود.

نخبه آینده!در این محیط همواره می شنود و می آموزد که عامل عقب ماندگی کشورش را سنت ها و ارزشهای به اصلاح کهنه و قدیمی حاکم شکل داده است واگر در صدد راهکار برون رفت از این شرایط و بهبود وضع جامعه برآید نهایتاً نسخه شفابخش! غرب بعد از رنسانس به او تجویز میشود که یکی از مفاد آن همان بحث قدیمی دین وسیاست و مشتقات آن است!.به راستی با در نظر گرفتن چنین شرایطی که بر یکی از اصلی ترین پایگاه های تربیت نخبگان حاکم است، چگونه میتوان انتظار همسویی با ارزشها را از نخبگان توقع داشت، به واقع حاصل جمع شیوه ی حکومت مردم سالاری دیـنـی و آن نسخه های شفابخش! که به نخبگان آموخته و تلقین شده چیست؟شرح مفاهیمی همچون ولایت فقیه برای کسانی که ایده آل و آرمانشان در آموزه های سکولار شده و لیبرالیستی نضج یافته چگونه خواهد بود؟؛

با در نظر گرفتن مباحث مطروحه، این گونه به نظر میرسد که زمان پاسخ به این سوألات فرا رسیده است، و راه کارهایی نظیر لزوم تشکیل و تحرک اساسی کرسی های نظریه پردازی به خصوص در علوم انسانی و اجتماعی در حوزه و دانشگاه که با تأکید مقام معظم رهبری نیز همراه بوده است،بیش از پیش احساس می شود،که هرگونه اغماض و تعلل در مواجهت با مسائل این چنینی منجر به تبعات و هزینه های جبران ناپذیری خواهد شد که خسران آن گریبانگیر کل جامعه خواهد بود.

محمّد پوراسمعیلی

پی نوشتها:

۱- تی بی باتامور، نخبگان و جامعه، ترجمه علیرضا طیب (تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۶۹) ص ۲.

۲- گی روشه، تغییرات اجتماعی، ترجمه منصور وثوقی (تهران: نشر نی، ۱۳۷۰) ص ۱۵۳ .

۳ - آلن بیرو، فرهنگ علوم اجتماعی، ترجمه باقر ساروخانی (تهران: کیهان، ۱۳۶۷) ص ۱۱۵.

۴- مطهری، مرتضی، پیرامون انقلاب اسلامی تهران، صدرا ۱۳۶۸

۵- بیانات مقام معظم رهبری در تاریخ ۲۰/۳/۷۵ در جمع فرماندهان لشکر ۲۷ حضرت رسول صلی الله علیه و آله