شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

دموکراسی و رسانه ای شدن سیاست


دموکراسی و رسانه ای شدن سیاست

«جغرافیای کوچک من بازوان توست ای کاش تنگ تر شود این سرزمین من» در آخرین روزهای سال ۲۰۱۰ میلادی, ماهواره کا ست توسط شرکت «یوتل ست» به فضا پرتاب شد

«جغرافیای کوچک من بازوان توست ‌ای کاش تنگ‌تر شود این سرزمین من» در آخرین روزهای سال ۲۰۱۰ میلادی، ماهواره کا - ست توسط شرکت «یوتل ست» به فضا پرتاب شد. گفته می‌شود هدف از پرتاب این ماهواره، گسترش پوشش اینترنت پرسرعت به صدها هزار خانه در اروپاست که در مناطق «کور» قرار دارند. ماه گذشته هم ماهواره‌ای با همین هدف از سوی شرکت «آوانتی» به فضا فرستاده شد. اخباری از این دست از گسترش نیاز به تکنولوژی ارتباطی در جهان و در مناطقی حکایت می‌کند که فاقد تجهیزات مخابراتی زمینی برای راه‌اندازی اینترنت هستند. در واقع این نیاز به حدی بوده است که شرکت‌های بین‌المللی ارتباطی را به هدف کسب سود از ارائه خدمات اینترنت پرسرعت به کاربرانی برانگیخته است که در مناطقی دورافتاده و فاقد تکنولوژی‌های نسل قبل ارتباطات و اطلاعات هستند.

نیاز به اینترنت و تکنولوژی ارتباطی رو به فزونی است و این تکنولوژی بر تمامی جنبه‌های حیات انسان تاثیر گذاشته و می‌گذارد. تاریخ‌دانان و علمای علوم اجتماعی، دوره‌های مختلفی را برای زیست انسان در طول تاریخ معین کرده‌اند. این دوره‌ها معمولاً بر اساس تحولات شگرفی در حوزه‌های مختلف اجتماعی، اقتصادی، صنعتی، سیاسی و فرهنگی تقسیم‌بندی شده‌اند و بر تاثیر‌پذیری آن و رخداد متمایز‌کننده آن از دوران پیشین تاکید دارند. به عنوان مثال دوران بعد از انقلاب صنعتی معرف مکانیزه شدن ابزار تولید و افزایش میزان تولید کالاها و خدمات در بخشی از جهان بود که به تدریج سایر مناطق جهان را دربرگرفت و نهایتاً به ارتقای سطح زندگی و معیشت بخش قابل توجهی از جمعیت جهان انجامید.

دهه ۱۹۷۰ هم نقطه عطفی در تاریخ فناوری‌های ارتباطی و اطلاعاتی محسوب می‌شود. سلسله ابداعات و اختراعات این دهه از جمله تولید ریزپردازنده‌ها، سوئیچ‌های الکترونیک، نسل ابتدایی سیستم‌های عامل و کامپیوترها، شبکه ارتباطی الکترونیک و... منجر به وقوع جهشی کمی و کیفی در تکنولوژی‌های ارتباطی شد و جهان امروزی را در سیستم‌های پیشرفته اطلاعاتی و ارتباطی فرو برد. با این وصف آیا می‌توان پیدایش و رواج تکنولوژی ارتباطی، علی‌الخصوص اینترنت را به عنوان شاخصی در تقسیم‌بندی تاریخی در نظر گرفت؟ به بیان دیگر آیا تاریخ زیست انسان قابلیت تقسیم به دو دوره پیشااینترنتی و پسااینترنتی را دارد؟ اثرات اینترنت بر قلمرو سیاسی زندگی انسان چیست و چه خواهد بود؟ پاسخ به این سوالات از دشواری‌های بسیاری برخوردار است و طبیعتاً گرایش و نگرش پاسخ‌دهندگان، بر پاسخ‌ها اثرگذار است. به رغم این دشواری‌ها، می‌توان از ورای پاسخ‌ها و چشم‌اندازهایی که برای آینده اینترنت و سیاست ترسیم می‌شود، به جواب‌هایی رسید. سیاست در مفهوم مدرن آن با دموکراسی پیوندی تنگاتنگ دارد. چه سیاست در معنای موسع آن به مفهوم علم شناخت قدرت و منابع، لوازم و اجزای آن و چه سیاست در معنای مضیق آن به معنای فن و علم اداره و تمشیت امور از مجرای دموکراسی می‌گذرند و بدون آن از معنای امروزی تهی خواهند بود.

اگر سیاست را در معنای وسیع کلمه در نظر بگیریم، بدون تردید دموکراسی مکانیسمی برای بازتوزیع قدرت در جامعه از طریق گردش نخبگان محسوب می‌شود و اگر سیاست را در معنای محدود آن مد نظر داشته باشیم، دموکراسی مجالی برای تضارب و تبادل آرا و اندیشه‌ها و انتخاب مقبول‌ترین آنها به شمار می‌آید. بر این اساس صحبت از سیاست در جهان امروز و در عصر جدید لاجرم به دموکراسی و لوازم و مختصات آن ختم می‌شود. برای دموکراسی هم تعاریف متعددی وجود دارد اما از حیث دامنه شمول آن می‌توان از دموکراسی حداقلی و دموکراسی حداکثری نام برد. منظور از دموکراسی حداقلی، آزادی شهروندان برای انتخاب حاکمان و سیاست‌های مربوط به اداره کشور است. این نوع از دموکراسی بیشتر با حوزه سیاست سر و کار دارد. منظور از دموکراسی حداکثری در تعبیر نهایی، محترم شمردن اراده آزاد شهروندان برای انتخاب شیوه زندگی مطلوب و مورد نظرشان است. این وجه از دموکراسی در معنای عام خود تمامی جنبه‌های زندگی انسان را در بر می‌گیرد. اما سوال اینجاست که آیا اینترنت و تکنولوژی‌های ارتباطی تاثیری در این حوزه‌ها دارند؟ تاثیرات اینترنت بیشتر کدام حوزه‌ها را شامل می‌شود؟ مانوئل کاستلز جامعه‌شناس و نویسنده کتاب «عصر اطلاعات» ظهور اینترنت در جهان را بخشی از انقلاب تکنولوژیک توصیف کرده است.

به نظر می‌رسد انقلاب تکنولوژیک مورد اشاره کاستلز که ظهور فناوری‌های نوین ارتباطی، بخشی بنیادین از آن است، فرآیندی در ادامه و مکمل انقلاب‌های پیشین و تسهیل‌کننده روند جهانی شدن باشد که آغاز آن به سده هجدهم و انقلاب صنعتی نسبت داده می‌شود. تکنولوژی نوین ارتباطی و مشخصاً اینترنت با سرعتی خیره‌کننده در کار بازسازی مجدد بنیان‌های مادی جامعه بشری است. این تغییر و تحولات از وابستگی روزافزون اقتصاد کشورهای مختلف جهان به یکدیگر تا تغییر جغرافیای سیاسی جهان، از تجدید ساختار نظام بازار تا کاهش نفوذ جنبش‌های کارگری، از افزایش خطر تروریسم بین‌المللی و پراکندگی شبکه‌های مافیایی در سراسر جهان تا به لرزه افتادن پایه‌های پدرسالاری و تغییر در الگوهای ارتباط اجتماعی و تغییرات ارزشی قابل اشاره هستند. در تعبیر نهایی اینترنت موفق به ساخت جامعه‌ای شبکه‌ای شده است که می‌تواند اقصی نقاط عالم را در شبکه‌های جهانی ساخته‌شده از ابزارها و تکنولوژی‌های نوین به یکدیگر پیوند دهد.

این برساخته و دستاوردهای آن همچون هر پدیده دیگر از نقاط قوت و ضعفی برخوردار است که اثرگذاری آن دیگر پدیده‌ها را نیز تحت تاثیر قرار داده و محدود می‌کند. برخی از صاحب‌نظران توده‌ای شدن جوامع و سست شدن ارتباطات و پیوندهای مدنی را از تبعات ناخوشایند اینترنت و تکنولوژی‌های نوین ارتباطی می‌دانند. این مورد به شکلی مستقیم و غیرمستقیم پیامدهایی بر عرصه سیاست وارد خواهد کرد. تضعیف و گسست پیوندهای مدنی در جوامع مدرن، منجر به ذره‌ای شدن آنها و مآلاً از بین رفتن ساختار جامعه مدرن خواهد شد. در چنین شرایطی که افراد انسانی تمامی پیوندها و وفاداری‌های خود به نهادها و سازمان‌های مدنی را از بین‌رفته می‌بینند، در حالتی از انزوا و بحران معنا گرفتار می‌شوند که برای رهایی از آن نیاز به خلق یک هویت جدید و معناساز به وجود می‌آید. این هویت جدید اولاً می‌تواند ظرفیت‌های بسیاری برای تحرکات مخل نظم و امنیت جهانی در خود به وجود آورد و ثانیاً به وفاداری و تعلق به دموکراسی و فرآیندهای دموکراتیک آسیب جدی وارد سازد. تروریسم بین‌المللی و ظهور جنبش‌های رادیکال خشونت‌گرا و هویت‌محور در بخش‌های مختلف جهان به عنوان یکی از عوارض ناخوشایند تکنولوژی‌های ارتباطی مورد تاکید قرار می‌گیرند.

در ضمن این استدلال نیز مطرح می‌شود که وجود فناوری‌های پیچیده ارتباطی، کار مبارزه با حرکت‌های خشن و خشونت‌بار در قالب سازمان‌های تروریستی جهانی همچون القاعده و سازمان‌های مافیایی بین‌المللی نظیر مافیای قاچاق انسان یا مواد مخدر را با دشواری‌های بسیاری روبه‌رو کرده است. امکانات ارتباطی جدید به این سازمان‌ها قدرت بازسازی و مانور بیشتری بخشیده و مفرهای بسیاری برای ‌گریز از نظارت نهادهای امنیتی ایجاد کرده است. بخش دیگری از صاحب‌نظران نیز اینترنت را اساساً تکنولوژی طبقاتی و برای استفاده طبقات بالا می‌دانند که طبقات محروم جامعه تقریباً از مواهب و مزیت‌های آن به دلایل اقتصادی و فرهنگی بی‌بهره هستند. اصطلاح «جدار یا شکاف دیجیتالی» برای توصیف این وضع به کار گرفته می‌شود. در عین حال بسیاری نیز اینترنت و فضای مجازی را عمیقاً تحت کنترل دولت‌ها می‌دانند که نهایتاً می‌توانند با ایجاد محدودیت بر آن، کارکردهای دموکراتیک آن را به مخاطره اندازند. با این حال و به رغم بدبینی‌های فوق، خوش‌بینی‌های بسیاری نیز وجود دارد. بسیاری از صاحب‌نظران بر این باورند که اینترنت با رفع انحصار در زمینه انتشار افکار و عقاید به نوعی بر گسترش فضای عمومی و تقویت فردیت یاری می‌رساند. به اعتقاد این گروه اینترنت با خلق امکان بیان نظرات و عقاید گوناگون و در معرض دید قرار دادن آنها، مونولوگ از پیش موجود در عرصه‌های اجتماعی را به یک دیالوگ تمام‌عیار بدل می‌کند.

این وضعیت منجر به افزایش میزان مشارکت سیاسی شهروندان در جوامع مختلف و گسترش ارتباط افقی میان آنها می‌شود که ماهیتاً با ارتباط عمودی از قبل موجود تفاوت اساسی دارد. همین وضعیت زمینه را برای مباحثه و تبادل نظر آزاد فراهم می‌کند که در سایه آن امکان خلق منظومه‌های فکری و سیاسی جدید به وجود می‌آید؛ منظومه‌هایی که بیش از هر چیز بر اصالت و غایتمندی تشکیل‌دهندگان آن مجموعه‌ها (انسان‌ها) استوار می‌شوند. این منظومه‌های فکری و سیاسی ممکن است تسهیل‌کننده وضعیتی باشند که در نهایت به دموکراسی الکترونیکی منتهی شود. اما پیش از استقرار چنین نظمی که شاید بسیار خوشبینانه ارزیابی تلقی شود، دولت‌ها و دموکراسی‌های محلی امکان بروز و ظهور می‌یابند. ظهور این دولت‌ها هم به تمایل فزاینده شهروندان به تعیین سیاست‌ها و پیگیری منافع خود بازمی‌گردد و هم به تمرکززدایی در مدیریت‌های سیاسی مربوط می‌شود. هر دو مورد از تبعات گسترش اینترنت در جوامع مختلف به شمار می‌روند. دموکراسی‌های محلی امکان بیشتری برای تامین خواسته‌ها و علایق شهروندان دارند که نهایتاً به گسترش عدالت در مفهوم کلی آن نیز یاری خواهند رساند.

اما اینترنت بر سیاست جهانی هم تاثیرات مطلوبی بر جای گذاشته و می‌گذارد. توسعه سیاست نمادین و «بسیج سیاسی» در «جنبش‌های غیرسیاسی» و برای اهداف عموماً بین‌المللی، بخشی از چشم‌انداز خوشبینانه تاثیر اینترنت بر فضای سیاسی است. مهم‌ترین دستاورد چنین اقداماتی، ایجاد یک هویت سراسری بین‌المللی و تزریق همبستگی از خلال شبکه‌های مجازی در مورد موضوعاتی است که ماهیتی فرامنطقه‌ای دارند. جنبش‌های بشردوستانه و صلح‌جویانه، جنبش‌های حفاظت از محیط زیست و حتی جنبش‌های ضدجهانی شدن و سرمایه‌داری از ظرفیت‌ها و پتانسیل‌های ارتباطات مجازی بهره می‌گیرند تا با بسیج افکار عمومی جهانی سیاست‌های دولت‌ها یا شرکت‌های فراملیتی را در ارتباط با اهداف مورد نظر خود تغییر دهند.

این کنش‌ها بیشتر غیرجانبدارانه و معطوف به یک مساله خاص است و قابلیت جذب افکار عمومی در سطحی گسترده را داراست. با این وصف احتمالاً می‌توان پاسخ‌هایی به پرسش‌هایی که در سطور آغازین این نوشتار مطرح شدند، ارائه کرد. شاید ظهور و همگانی شدن اینترنت، به تقویت دموکراسی اطلاعاتی و متعاقب آن تحکیم و گسترش ابعاد دموکراسی و ظهور دموکراسی دیجیتالی در سراسر جهان بینجامد و شاید در آینده‌ای نه چندان دور تاریخ را با در نظر گرفتن ورود فناوری ارتباطی جدید به زندگی عمومی بشر به دو بخش قبل از اینترنت و بعد از آن به رشته تحریر درآورند.

پدرام سهرابلو