دشوارترین لحظه

وقتی غم بزرگ آن روز را مرور می کنم و به لحظه وداع تو با کودکانت می اندیشم، با خود فکر می کنم چگونه توانستی نگاه های پرمحبت و جملات زیبایت را در آن لحظه های تلخ، در آن لحظه های سخت …

وقتی غم بزرگ آن روز را مرور می کنم و به لحظه وداع تو با کودکانت می اندیشم، با خود فکر می کنم چگونه توانستی نگاه های پرمحبت و جملات زیبایت را در آن لحظه های تلخ، در آن لحظه های سخت به آنها ابراز کنی.

وداع سخت است و سخت ترین وداع از کودکانی است که جز تو پناهی نداشتند، نمی دانم در آن زمان بر تو، و بر آن کودکان چه گذشته است، اما می دانم تو با وداع بیگانه نبودی، وقتی کودکی بیشتر نبودی، شاهد ظلم بزرگی بودی که در حق مادرت زهرا(س)شده بود؛ شاهد لحظه ای بودی که از آن می توان به تلخ ترین لحظه ها یاد کرد.

روزی که تو و برادرت و خواهرانت زینب و ام کلثوم دور مادر حلقه زده بودید و زهرا (س) آخرین نگاه هایش را به فرزندان کوچک خود می انداخت، لحظه هایی که تاریخ از آن به تلخ ترین لحظه ها یاد کرده است، آخرین جمله ها و سفارش ها و دلواپسی های مادر با کودکانی بی پناه را دیده بودی. آن روز تو کودکی بودی که از مادر جدا شدی و امروز تو پدری بودی که باید از کودکان و جگرگوشه هایت جدا می شدی. چقدر بزرگ است روح تو و چه بیکران است عظمت وجود تو.

سلام بر تو ای امام صبور!

سیما موسوی