سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

جوانان را دریاب, زیرا آنان به نیكی و خیر از دیگران پیشتازترند


جوانان را دریاب, زیرا آنان به نیكی و خیر از دیگران پیشتازترند

نگاه مهربان امام صادق علیه السلام به جوانان, همراه با بزرگداشت شخصیت, تكریم استعدادها و صلاحیت ها, احترام به نیازها و توجه به قلب های پاك و زلال آنان بود و اقبال جمع جوانان به سوی امام علیه السلام فرایند عملكرد و رفتار متین, محبت آمیز, حكیمانه و سرشار از خلوص وعاطفه آن حضرت بود, بدان حد كه سخنش بر اریكه دل آنان می نشست, زیرا گرایش جوان به خوبی, نیكی و زیبایی بیشتر و سریعتر ازدیگران است

●جوان و امام صادق علیه السلام

نگاه مهربان امام صادق علیه السلام به جوانان، همراه با بزرگداشت ‏شخصیت، تكریم استعدادها و صلاحیت‏ها، احترام به نیازها و توجه به قلب‏های ‏پاك و زلال آنان بود و اقبال جمع جوانان به سوی امام علیه السلام فرایند عملكرد و رفتار متین، محبت‏آمیز، حكیمانه و سرشار از خلوص وعاطفه آن حضرت بود، بدان حد كه سخنش بر اریكه دل آنان می‏نشست، زیرا گرایش جوان به خوبی، نیكی و زیبایی بیشتر و سریعتر ازدیگران است. پدیده‏ای كه امام بدان اشاره نموده می‏فرماید:

«انهم اسرع الی كل خیر» (۱) ؛ جوانان زودتر از دیگران به خوبی ها روی می‏آورند.

دین به انگیزه جوان در بنا و آراستن هویت او پاسخ می‏دهد، چرا كه آدمی دارای عطشی است كه فقط با پیمودن راه خدا فرومی‏نشنید ؛ از این رو امام صادق علیه السلام، یادگیری بایدها و نبایدها و اندیشه‏های سبز دین را از ویژگی های دوران جوانی می‏داند. و گاه نسبت ‏به آن دسته از جوانانی كه «علم دین‏» نمی‏دانند و در پی ‏آن نمی‏روند، رنجیده خاطر می‏گردد.

رفتار و سخن امام صادق علیه السلام ترجمان حقیقی این فرمایش رسول خدا صلی الله علیه و آله است كه فرمود:

«اوصیكم بالشبان خیرا، فانهم ارق افئده‏» (۲)؛ سفارش می‏كنم شما را كه، با جوانان به خوبی و نیكویی رفتار كنید، چرا كه آنان نازك دل و عاطفی‏ترند.

امام ضمن توجه به روح لطیف و احساس آرمانی جوانان، یاران ‏و نزدیكان خود را نیز به دقت و توجه در این نكات رهنمون می‏ساخت. از جمله، یكی از یاران امام به نام «مؤمن طاق‏» (۳) برای پیام ‏رسانی و تبلیغ دین، مدتی را در شهر بصره گذراند. وقتی كه به ‏مدینه بازگشت، خدمت امام صادق علیه السلام رسید، حضرت از او پرسید:

به بصره رفته بودی؟

آری!

اقبال مردم را به دین و ولایت چگونه دیدی؟

به خدا اندك است! می‏آیند ولی كم!!

جوانان را دریاب، زیرا آنان به نیكی و خیر از دیگران ‏پیشتازترند. (۴)

گزیده‏ای از منشور جوان را در اندیشه صادق آل محمد صلی الله علیه و آله مرور می‏نماییم:

●كوچ عصر

جوانی «فرصت نیكو» و «نسیم رحمت‏» است كه باید به خوبی از آن بهره جست و با زیركی، ذكاوت و تیزبینی آن نعمت‏ خدا داد را پاس داشت؛ زیرا كه این فرصت، «ربودنی‏» و «رفتنی‏» است و ضایع ساختن آن، چیزی جز غم، اندوه و پشیمانی را برای دوران پس ‏از آن به ارث نمی‏گذارد.

زندگی كوتاه است و فرصت زودگذر! تنها سرمایه‏ گرانبهای ما وقت است كه بازگشتی ندارد، از این رو بزرگترین فن ‏بهتر زیستن، بهره جستن از فرصت های بی‏نظیری است كه بر ما می‏گذرد؛ این سخن امام صادق علیه السلام را باید جدی گرفت:

«من انتظر عاجلهٔ الفرصهٔ مواجله الاستقصاء سلبته الایام فرصته،لان من شان الایام السلب و سبیل الزمن الفوت‏» (۵)؛ به هركس فرصتی دست دهد و او به انتظار به دست آوردن فرصت كامل، آن‏ را تاخیر اندازد، روزگار همان فرصت را نیز از او برباید، زیرا كار ایام، بردن است و روش زمان، از دست رفتن.

پس از رحلت رسول اكرم صلی الله علیه و آله، مكتب‏ اهل‏بیت علیهم السلام به عنوان «ثقل اصغر» در جایگاه حقیقی دین، خوش درخشید، ولیكن ‏افراد و گروه هایی نیز به عللی!! در برابر این اندیشه قرار گرفته، با طرح «قرائت مختلف از دین‏» به مقابله با معارف ‏معصومان علیهم السلام پرداختند و مع الاسف تاریخ فرهنگ و معارف ‏اسلامی ما همیشه شاهد عرصه گردانی و فریب افكار عمومی از سوی‏ خالقان دیدگاه های دینی بود.

‌●رنگ خدا

آدمی با ورود به دوران جوانی به دنبال «هویت‏» جدیدی می‏گردد؛ آن احساس نسبتا پایدار از یگانگی خود، از این كه: « من كه هستم ‏و باید باشم؟» كه دستیابی به آن، به فرد امكان می‏دهد كه ‏ارتباطات خود را با خویشتن، خدا، طبیعت و جامعه تنظیم دهد.

در این مرحله هویت‏یابی نقش «آگاهی و بینش‏» بسیار مؤثر و كارساز بوده، بر « رفتار و عمل‏» پیشی دارد، در این دوران، ممكن است ‏سرگردانی در هویت ‏سبب گردد كه جوان نسبت ‏به كیستی خود و نقش اجتماعی خود دچار تردید گردد و این شك ضمن برهم زدن ‏هماهنگی و تعادل روانی، او را به «بحران هویت‏» بكشاند، بحرانی كه جوان به پیرامون اهداف بلند مدت، انتخاب شغل، الگوهای رفاقت، رفتار و تمایل جنسی، تشخیص مذهبی، ارزشهای ‏اخلافی و تعهد گروهی با تردید و شك خواهد نگریست.

در شكل‏دهی هویت، «معرفت دینی‏» نقش مهمی را ایفا می‏كند و در واقع، دین می‏تواند تكیه گاه جوان و رهایی دهنده او از این‏ بحران باشد؛ البته «دانش‏»، «كار و تلاش‏» نیز در ساماندهی‏هویت او كارساز است. (۶)

بنابراین، جوان باید رنگ خدایی گیرد تا هویتش خدایی گردد،«دین‏» همان «رنگ خدا» است كه همگان را بدان دعوت می‏كنند: (صبغهٔ‏الله و من احسن من الله صبغه) (۷) ؛ رنگ خدایی (بپذیرید!) و چه رنگی از رنگ خدا بهتر است؟ امام صادق علیه السلام درباره آیه فوق ‏می‏فرماید:

«مقصود از رنگ خدایی همان دین اسلام است.» (۸)

دین به انگیزه جوان در بنا و آراستن هویت او پاسخ می‏دهد، چرا كه آدمی دارای عطشی است كه فقط با پیمودن راه خدا فرومی‏نشنید (۹) ؛ از این رو امام صادق علیه السلام، یادگیری بایدها و نبایدها و اندیشه‏های سبز دین را از ویژگی های دوران جوانی می‏داند. (۱۰) و گاه نسبت ‏به آن دسته از جوانانی كه «علم دین‏» نمی‏دانند و در پی ‏آن نمی‏روند، رنجیده خاطر می‏گردد. (۱۱)

امام صادق علیه السلام رفقا را سه نوع می‏داند:

۱- كسی كه مانند غذا به آن نیاز هست و آن «رفیق عاقل‏» است.

۲- كسی كه وجود او برای انسان به منزله بیماری مزاحم و رنج‏آور است و آن «رفیق احمق‏» است.

۳- كسی كه وجودش به منزله داروی شفا بخش است و آن «رفیق روشن‏بین و اهل خرد» است.

●قرائت معتبر دین

دین اسلام، همان روش زندگی است كه میان زندگی اجتماعی و پرستش ‏خدای متعال پیوند می‏دهد و در همه اعمال فردی و اجتماعی برای ‏انسان مسوولیت ‏خدایی ایجاد می‏كند، كه این مجموعه عقاید و دستورهای علمی، اخلاقی، سبب خوشبختی انسان در این سرا و سعادت ‏جاوید در جهان دیگر می‏شود.

فهم از دین چگونه است؟ و جوان دین خود را از چه كسی بجوید؟! آیا هر كس می‏تواند به فهمی از دین برسد؟!

آیا هر فهمی از دین، صواب و پسندیده است؟! آیا «فهم دینی‏» فهم نسبی است و هیچ فهم ثابتی وجود ندارد؟! (۱۲)

و یا آن كه یك تفسیر و قرائت رسمی از دین وجود دارد.

پس از رحلت رسول اكرم صلی الله علیه و آله، مكتب‏ اهل‏بیت علیهم السلام به عنوان «ثقل اصغر» در جایگاه حقیقی دین، خوش درخشید، ولیكن ‏افراد و گروه هایی نیز به عللی!! در برابر این اندیشه قرار گرفته، با طرح «قرائت مختلف از دین‏» به مقابله با معارف ‏معصومان علیهم السلام پرداختند و مع الاسف تاریخ فرهنگ و معارف ‏اسلامی ما همیشه شاهد عرصه گردانی و فریب افكار عمومی از سوی‏ خالقان دیدگاه های دینی بود.

در عصر امام صادق علیه السلام از رواج مكاتب الحادی و هجوم‏ اندیشه‏های یونانی و ایجاد نهضت ترجمه، دیدگاه ها و نظریات ‏گوناگونی در چارچوب «قرائت های دینی‏» طرح گردید، حتی برخی ازارباب فرق كه خود مدتی در محضر پیشوای ششم شاگردی كرده بودند، به طرح دیدگاه خویش و عنوان دیدگاه برتر و صواب پرداختند و در مقابل منادی، احیاگر و متولی قرائت ‏حقیقی دین، امام صادق علیه السلام، ایستادگی كردند و گروهی را به سمت‏ خود كشاندند.

«از سه طائفه مردم كناره ‏گیری كن و هرگز طرح دوستی و رفاقت‏ با آنان مریز؛ خائن، ستمكار و سخن چین. زیرا كسی كه برای تو به ‏دیگری خیانت كند، روزی نیز به تو خیانت ‏خواهد كرد و كسی كه‏ برای تو به دیگران ظلم و تجاوز كند، به تو نیز ظلم خواهد كرد و كسی كه از دیگران نزد تو سخن چینی كند، علیه تو نیز نزد دیگران ‏نمامی خواهد نمود.»

امام در برخورد با این دیدگاهها، خود به افشای آنها پرداخت و از سویی به تربیت ‏شاگردان همت گمارد تا آنان در عرصه‏های مناظره ‏و گفتگو به بافته‏های ایشان پاسخ گویند.

نكته‏ای كه بسیار دل امام را می‏آزرد، توطئه جذب جوانان از سوی‏ این فرقه‏های منحرف، اما مدعی اسلام بود، به عنوان نمونه، امام‏ صادق علیه السلام جوانان را از گرایش به دو فرقه مطرح آن عصر، مرجئه (۱۳) و غلاهٔ (۱۴) بر حذر می‏داشت. امام می‏فرمود:

« بر جوانانتان از غلات برحذر باشید كه آنها را به فساد نكشانند؛ زیرا غلات پست‏ترین خلق خدا هستند، اینان عظمت‏ خدای را كوچك ‏می‏كنند و ادعای ربوبیت و خدایی را برای بندگان او قائل ‏هستند.» (۱۵)

امام با اصل قرار دادن پیشگیری، ارائه دقیق دین حقیقی و برگرفته از مكتب اهل‏بیت علیهم السلام را به جوانان توصیه‏ می‏كردند تا راه را بر رهزنان اندیشه جوانان سد نمایند، حضرت‏ می‏فرمود:

«جوانان را دریابید! به آنان حدیث و دین بیاموزید، پیش از آن‏كه مرجئه بر شما پیشی‏گیرند.» (۱۶)

امام صادق علیه السلام همچنین جوانان را مخاطب خود ساخته می‏فرماید:

«یا معشرالاحداث! اتقواالله ولا تاتوا الروساء، دعوهم حتی‏ یصیروا اذنابا لا تتخذوا الرجال ولائج من دون الله، انا و الله ‏خیر لكم منهم‏» (۱۷) ؛ ای گروه جوانان! از خدا پروا كنید و نزد روسا(ی منحرف) نروید، واگذاریدشان تا (از جایگاه بافتنی خود بیفتند و) به دنباله رو تبدیل شوند، آنان را به جای خدا همدم خود نگیرید، به خدا سوگند كه من برای شما از ایشان بهترم.آنگاه با دست ‏خود به سینه‏اش زد.

●رسم رفاقت

دوست‏ خوب یكی از سرمایه‏های بزرگ زندگی و از عوامل خوشبختی آدمی ‏است و انسان در انس با دوست احساس مسرت می‏كند و شادمانی و نشاط را در گرو همنشین با رفیق می‏داند.

«رفیق شایسته‏»، برای جوان جایگاه خاص خویش را دارد و اهمیت ‏آن به گونه‏ای است كه در شكل دهی شخصیت او نقش بزرگی ایفا كرده، اولین احساسات واقعی نوع دوستی را در وی ایجاد می‏كند.

جوان از یك سو به كشش طبیعی و خواهش دل، عاشق دوستی و رفاقت ‏است و به ایجاد عمیق‏ترین روابط دوستانه با یك یا چند نفر ازهمسالان خود هست و از طرف دیگر بر اثر احساسات ناسنجیده و عدم‏ نگرش عقلانی ممكن است در دام رفاقت ‏با دوستان نادان و تبهكار افتد (۱۸)؛ از این رو خطر وجود دوستان بد و ناپاك، این نگرانی‏ را در جوان ایجاد می‏كند كه «چگونه یك دوست ‏خوب و یكدل را انتخاب كنم؟»

امام صادق علیه السلام رفقا را سه نوع می‏داند:

۱- كسی كه مانند غذا به آن نیاز هست و آن «رفیق عاقل‏» است.

۲- كسی كه وجود او برای انسان به منزله بیماری مزاحم و رنج‏آور است و آن «رفیق احمق‏» است.

۳- كسی كه وجودش به منزله داروی شفا بخش است و آن «رفیق روشن‏بین و اهل خرد» است. (۱۹)

شیوه انتخاب دوست در نگاه پیشوای ششم، این گونه است:

«رفاقت، حدودی دارد، كسی كه تمام آن حدود را دارا نیست، كامل‏ نیست، و آن كس كه دارای هیچ یك از آن حدود نیست، اساسا دوست‏ نیست:

۱- ظاهر و باطن رفیق، نسبت ‏به تو یكسان باشد.

۲- زیبایی و آبروی تو را جمال خود بیند و نازیبایی تو را نازیبایی خود بداند.

۳- دست‏ یافتن به مال یا رسیدن به مقام، روش دوستانه او را نسبت ‏به تو تغییر ندهد.

۴- در زمینه رفاقت، از آنچه در اختیار دارد، نسبت ‏به تو مضایقه ننماید.

۵- تو را در مواقع گرفتاری و مصیبت ترك نگوید.» (۲۰)

«دوست آینه تمام نمای دوست‏» است و دو دوست مثل دو دست‏اند كه‏ آلایش یكدیگر را می‏شویند و به فرموده امام صادق علیه السلام: «كسی كه‏ بیند دوستش روش ناپسندی دارد و او را باز نگرداند، با آن كه توان ‏آن را دارد، به او خیانت كرده است.» (۲۱)

امام صادق علیه السلام ضمن تاكید فراوان به ‏انتخاب دوست ‏خوب و پایداری ‏در این دوستی، جوانان را از رفاقت ‏با نادان و احمق پرهیزمی‏دهد:

«كسی كه از رفاقت ‏با احمق پرهیز نكند، تحت تاثیر كارهای‏ احمقانه وی قرار می‏گیرد و اخلاقش همانند اخلاق ناپسند اومی‏شود.» (۲۲)

در فرهنگ نورانی حدیثی ما، جوانان را از رفاقت ‏با «بدنامان‏» برحذر داشته، (۲۳) آنان را به دوری از دوستان خائن و متجاوز و سخن چین ترغیب می‏سازند، امام صادق علیه السلام می‏فرماید:

«از سه طائفه مردم كناره ‏گیری كن و هرگز طرح دوستی و رفاقت‏ با آنان مریز؛ خائن، ستمكار و سخن چین. زیرا كسی كه برای تو به ‏دیگری خیانت كند، روزی نیز به تو خیانت ‏خواهد كرد و كسی كه‏ برای تو به دیگران ظلم و تجاوز كند، به تو نیز ظلم خواهد كرد و كسی كه از دیگران نزد تو سخن چینی كند، علیه تو نیز نزد دیگران ‏نمامی خواهد نمود.» (۲۴)

راه و «رسم رفاقت‏» در ثبات و پایداری دوستی مؤثر است، گوشه‏ای ‏از شیوه آن را در كلام امام صادق علیه السلام می‏نگریم:

«كمترین حق آن است كه: دوست ‏بداری برای او چیزی كه برای خود دوست می‏داری. كراهت داشته ‏باشی در حق او، از آن ‏چه برای خود كراهت داری. از خشم او بپرهیزی، به دنبال رضا و خشنودی او باشی. با جان و مال و زبان و دست و پایت او را كمك كنی. مراقب و راهنمای او و آیینه او باشی. سوگندش را قبول كنی، دعوتش را اجابت نمایی، هر گاه بیمار شد، به عیادتش بروی و هرگاه فهمیدی حاجتی دارد، قبل از این كه‏ بگوید، آن را انجام دهی، و وی را ناگزیر نكنی كه انجام كار را از تو درخواست كند...» (۲۵)

سخنان و فرمایشات نغز امام صادق علیه السلام روح و جان را قوت بخشیده، منشور دستورهای زندگی و سعادتمندی آن است. امید است جامعه جوان ‏و پرنشاط، هندسه شخصیت و هویت ‏خود را در پرتو معارف این ‏امام علیه السلام ترسیم كرده، خود و جامعه را در سیره و منش، در مسیر تحقق آرمان جامعه دینی و مدینه آرمانی اهل‏بیت علیهم السلام سمت و سو بخشند.

پی‏نوشت ها:

۱- بحارالانوار، ج‏۲۳، ص‏۲۳۶.

۲- همان .

۳- محمدبن علی بن نعمان، معروف به «احول‏» و «مؤمن طاق‏» از بزرگان شیعه و از یاران دانشمند امام صادق علیه السلام و امام كاظم علیه السلام بوده است. خاطره مناظرات او با ابوحنیفه زیبا و ماندگار است. همچنین امام صادق علیه السلام او را دوست می‏داشت.(رجال الشیخ، شیخ‏طوسی، انتشارات جامعه مدرسین، ص‏۲۹۶/ منتهی المقال، ابوعلی‏حائری، انتشارات آل‏البیت، قم، ج‏۶، ص ۱۳۵ و۱۳۶.)

۴- بحارالانوار، ج‏۲۳، ص‏۲۳۶ و۲۳۷.

۵- همان، ج ۷۸، ص ۲۶۸.

۶- روانشناسی نوجوان، اسماعیل بیابانگرد، ص‏۱۳۳ و۱۲۳/ روانشناسی رشد با نگرش به منابع اسلامی، دفتر همكاری حوزه و دانشگاه، ج ۲، ص ۹۹۸ ۹۹۲/ جوان و رسالت ‏حوزه، تعریف جوانی، میرباقری، كانون اندیشه جوان، ص ۳۰.

۷- بقره، آیه ۱۳۸.

۸- اصول كافی، ج ۲، ص ۱۴.

۹- نهج البلاغه، ترجمه سیدجعفر شهیدی، خطبه ۱۲۴، ص ۱۲۲.

۱۰- امام صادق علیه السلام می‏فرماید:«الغلام یلعب سبع سنین، یتعلم سبع ‏سنین، یتعلم الحلال والحرام سبع سنین‏»؛ فرزند، در هفت ‏سال ‏نخست ‏بازی نماید، در هفت ‏سال دوم آموزش یابد و در هفت ‏سال سوم(جوانی) حرام و حلال را فراگیرد. (وسایل الشیعه، ج ۱۵، ص ۱۹۴.)

۱۱- امام می‏فرماید: « لو اتیت ‏بشاب من شاب الشیعه لایتفقه ‏لادبته‏»؛ (تحف العقول، حرانی، ص ۳۰۲.)

۱۲- امروزه « بحث قرائتهای مختلف از دین‏» ریشه در نگاه ‏نسبی‏گرایی به دین دارد كه همان منشا هر منوتیكی است. یعنی ‏بنابراین كه در تفسیر متون و یا در كل فهم آدمی به نسبیت قائل ‏شوند؛ در نتیجه هیچ فهم ثابت وجود نخواهد داشت و هر كس بدون‏ابزار و متد اجتهاد خود را در فهم از دین توانا خواهد دانست!

۱۳- مرجئه در عصر امویان و با كمك آنان شكل گرفت. این فرقه ‏نیت را اصل شمرده و گفتار و كردار را بی‏اهمیت دانستند، معتقد بودند همانگونه كه عبادت كردن با كفر سودی ندارد، گناه كردن هم‏ چیزی از ایمان نمی‏كاهد و خلیفه را هر چند كه مرتكب گناه كبیره ‏بود، واجب الطاعهٔ می‏انگاشتند. (فرهنگ فرق اسلامی، جواد مشكور، ص‏۴۰۶- ۴۰۱)

۱۴- «غلات‏» فرقه‏هایی هستند كه درباره ائمه اطهارعلیهم السلام گزافه‏گویی كرده، آنان را به خدایی رسانیده و یا به «حلول‏» جوهر نورانی الهی در امامان خود قائل شدند و یا به تناسخ و حلول روح‏ خدایی به كالبد ائمه قائل شدند، ائمه اطهارعلیهم السلام گزافه گویی این‏ طایفه شیاد را منع و از ایشان بیزاری می‏جستند. (همان، ص‏۳۴۴-۳۴۷. )

۱۵- سفینهٔ البحار، ج ۲، ص ۳۲۴.

۱۶- المحاسن، برقی، ص ۶۰۵.

۱۷- نورالثقلین، حویزی، ج ۲، ص ۱۹۱/ بحارالانوار، ج ۲۴، ص‏۲۴۶.

۱۸- رابطه دوستی و محبت، احمد مطهری، ص ۵۸.

۱۹- تحف العقول، ص‏۲۲۳.

۲۰- الامالی، شیخ صدوق، ص‏۳۹۷.

۲۱- سفینهٔ‏البحار، ج ۲، ص‏۵۹.

۲۲- مستدرك الوسایل، نوری، ج ۲، ص ۶۴.

۲۳- وسایل الشیعه، ج‏۳، ص‏۲۰۶.

۲۴- تحف العقول، ص‏۳۲۶.

۲۵- اصول كافی، ج ۲، ص‏۱۶۹.

منبع :

ماهنامه كوثر شماره ۴۰، نویسنده : محمدباقر پورامینی .