پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

«تقوای سیاسی» وجه تمایز نخبگان و خفتگان


«تقوای سیاسی» وجه تمایز نخبگان و خفتگان

مجموعه حوادث تلخ پیش آمده در کشورمان طی ماههای قبل از انتخابات و پس از آن, هر فرد هوشیاری را به فکر وا می دارد و سؤالات اساسی را به ذهن وی متبادر می کند که چرا در حالیکه ۲۲ خرداد تبدیل به حماسه ای ملی شد و شور و شعور ملت را به نمایش گذاشت اما برخی نخبگان سیاسی را نه شوری بود و نه شعوری

مجموعه حوادث تلخ پیش آمده در کشورمان طی ماههای قبل از انتخابات و پس از آن، هر فرد هوشیاری را به فکر وا می دارد و سؤالات اساسی را به ذهن وی متبادر می کند که چرا در حالیکه ۲۲ خرداد تبدیل به حماسه ای ملی شد و شور و شعور ملت را به نمایش گذاشت اما؛ برخی نخبگان سیاسی را نه شوری بود و نه شعوری. چرا با وجود اینکه رهبر معظم انقلاب از مدت ها پیش از برگزاری انتخابات تذکر داده بودند که انتخابات را زیر سؤال نبرند باز هم برخی خواص و بازیگران عرصه سیاسی آنچنان کردند و مردود شدند. و چرا علیرغم اعترافات صریح و غیرقابل انکار برخی سیاسیون دستگیر شده؛ هنوز برخی که نام نخبه سیاسی را یدک می کشند با سکوت خود زمینه تداوم التهاب در جامعه را فراهم می کنند و آب به آسیاب بدخواهان ملت می ریزند.

آیا براستی نخبه بودن به معنای توان درک صحیح وقایع، پیش بینی آینده و ارائه راهکار جهت تنویر افکار عمومی جامعه و در پی آن تصمیم گیرندگی، موضع گیرندگی و مسئولیت پذیری نیست.

آیا نخبگان نباید توده های جامعه را در برابر فشارهای روانی ناشی از دگرگونی پدیده های اجتماعی- سیاسی در شکل و محتوای موضوعات سیاسی واکسینه و مقاوم کنند؟

براستی: آرزواندیشی، استدلال گریزی و سیاست زدگی برخی خواص را در مواجهه با مواضع تهدید مردم و نظام چه باید نامید؟

با پاسخ به این سؤالات و مقایسه آنچه از سوی برخی خواص و چهره های سیاسی در چند ماه اخیر رخ داد فرق میان «نخبگان» و «خفتگان» به خوبی نمایان می شود. وجه تمایزی که هدف از نگارش این سطور در ماه روزه داری و خودسازی است.

در تعالیم غنی اسلام هر فردی برای پذیرفتن مسئولیت به دو گونه تقوا نیاز دارد و شرط پذیرش مسئولیت، داشتن دو نوع تقواست: «تقوای شخصی» و «تقوای سیاسی».

حضرت علی(علیه السلام) در نامه ۱۲ نهج البلاغه در این رابطه می فرماید: «از خدایی بترس که ناچار او را ملاقات خواهی کرد و سرانجامی جز حاضر شدن در پیشگاه او نداری.» این تعبیر مولای متقیان معیار کلی تقوا در بعد شخصی و سیاسی است.

براین اساس؛ تقوای شخصی که همان حفظ و صیانت ذات تکاملی است، خواص را از افتادن به دام خواهش های نفسانی و تمایلات خودخواهانه نگه می دارد و لذا نخبه ای که نفس خود را با تقوی حفظ نکند. مقام و جایگاهش برای او نوعی آفت به حساب می آید. زیرا نفس آنگاه که به وسیله تقوی مهار نشود، قطعا در خدمت هوا و هوس قرار می گیرد و چنین انسانی اگر به مقامی برسد، آتش هوی در او بیشتر شعله ور می شود و با سرکشی و طغیان بر گناهان و خطاهای او می افزاید.

«تقوای سیاسی»، نیز به معنای آمادگی کامل سیاستمداران برای بدست آوردن و به کار بستن کامل معلومات و تجارب و بهره برداری از استعدادهای موجود برای رساندن جامعه به کمال مطلوب با رعایت تقوی الهی در همه مراحل فکری و اجرایی است.

چنین تقوایی موجب می شود که فرد همه استعدادها و تجارب و تمام هم و تلاش خویش را برای اصلاح امور در جامعه به کار گیرد و از هر فکر و تصمیم و کاری که بر ضرر جامعه اسلامی تمام شود، پرهیز نماید!

البته باید معیارهای تقوای سیاسی نیز معرفی شود که مقام معظم رهبری در بیانات خود در دیدار با ستادهای نمازجمعه سراسر کشور (در سال ۸۱) به خوبی آنرا تبیین کرده و فرمودند: «تقوای سیاسی یعنی هر کس که در کار سیاست است. سعی کند با مسائل سیاسی صادقانه و دردمندانه و از روی دلسوزی برخورد کند. سیاست به معنای پشت هم اندازی و فریب و دروغ گفتن به افکار عمومی مردم، مطلوب اسلام نیست.»

و لذا در یک جمله می توان گفت: تقوای سیاسی، یعنی انسان در میدان سیاست صادقانه و خالصانه عمل کند.

در این صورت برآیند و خروجی تقوای سیاسی باعث جلوگیری از سیاسی کاری و تقویت کار سیاسی در کشور می شود و نتایج بزرگ دیگری هم در پی خواهد داشت که قرآن در آیات دوم و چهارم سوره طلاق به زیبایی به آن اشاره می کند و می فرماید: «و من یتق الله یجعل له مخرجا... و من یتق الله یجعل له من امره یسرا»؛ و واقعا در صورت کاربست تقوای سیاسی دیگر نخبگان و خواص ما در مواجهه با بحرانها منفعل و منحرف نخواهند شد و خواهند توانست شرایط دشوار را کنترل کنند.

حضرت علی(علیه السلام) الگو و مصداق بارز تقوای سیاسی در حکومت، نمونه اعلای تقوای سیاسی را در حدود ۵ سال حکومت خود و سال های سکوت پیش از آن به نمایش گذاشت که تمرین چنین نگرشی توسط اصحاب سیاست در کشور ما مستلزم آزادی از هرگونه رقیت و اعتیاد فکری و پرهیز از رویه هایی است که منافع حزبی و جناحی را بر آرمان بلند «خدمت به مردم و احقاق حقوق محرومان و مظلومان» ترجیح می دهد و در نقطه مقابل مواضع و اظهارات جریانات مختلف سیاسی که به منظور تصاحب منافع مادی و پشت پا زدن به مصالح مردم اتخاذ شود منافی فرهنگ تقوای سیاسی است.

متأسفانه در حوادث اخیر کمتر شاهد رعایت تقوای سیاسی در بین برخی نخبگان، احزاب و جریانهای سیاسی بوده و هستیم و هتاکی و حملات سیاسی بر خواسته از منافع شخصی و گروهی جوی از بدبینی را در کشور پدید آورده است.

بی شک چنین رویه ای دور از شأن اصحاب سیاست در یک جامعه اسلامی است و حکومت اسلامی برای تداوم حیات خود و پویایی نیازمند تعمیق فرهنگ تقوای سیاسی در بین نخبگان و جریانات و گروه های مختلف است.

براین اساس دیگر «درنگ» جایز نیست؛ و نخبگان نباید به هر مسئله و رخدادی «رنگ» سیاسی زده و بی منطق هر کسی را به نوعی «انگ» سیاسی متهم کنند و در کوی و برزن، بی مهابا «بانگ» اناالحق سر دهند، چرا که مطمئنا چنین اشخاصی نه تنها دیگر نخبه سیاسی نیستند؛ بلکه از خفتگان بشمار می آیند!

مهدی علیخانی صدر