دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

عدالت در شاهنامه


عدالت در شاهنامه

کتاب نامه باستان حکیم ابوالقاسم فردوسی نماد و نمود فرهنگ آزادگی و ستم ستیزی و پاسدار ارزش های انسانی است. عدالت اجتماعی محور اصلی ارزشهایی است که حکیم طوس به آن عشق می ورزد:
به …

کتاب نامه باستان حکیم ابوالقاسم فردوسی نماد و نمود فرهنگ آزادگی و ستم ستیزی و پاسدار ارزش های انسانی است. عدالت اجتماعی محور اصلی ارزشهایی است که حکیم طوس به آن عشق می ورزد:

به جز داد و خوبی مکن در جهان

پناه کهان باش و فر مهان

فردوسی موجوداتی را که نام انسان برخود نهاده اند اما با فزون خواهی موجبات فقر و رنج محرومان و درویشان را فراهم می کنند و یا انسانهای دیگر را حقیر و زبون می شمارند و آنها را تحقیر می کنند دشمن دین و یزدان می شمارد و آنها را کافر می داند. او این ستمگران را از (اهریمن) و به مراتب بدتر می داند:

هرآن کس که در هفت کشور زمین

بگردد ز راه و بتابد ز دین

نماینده رنج درویش را

زبون داشتن مردم خویش را

همه نزد من سر به سر کافرند

وز اهریمن بدکنش بدترند

حکیم توس، حاکمانی را که بیدادگری و تجاوز به حقوق مردم را پیشه می گیرند از حیوانات وحشی پست تر و خطرناک تر می داند:

پلنگی به از شهریاری چنین

که نه شرم دارد، نه آیین و دین

فردوسی پاکزاد، برهمه شاعران، نویسندگان، پهلوانان و دبیران و مدیران صریح و آشکار نهیب می زند که عادل باشند به خاطر ثروت و مقام مردم را نفروشند و دلیرانه از عدالت و حقوق مردم دفاع کنند:

نباید که مردم فروشی به گنج

که برکس نماند سرای سپنج

همه راست جوی و فرزانگی

زتو دور باد آز و دیوانگی

در بینش حکیم توس، خداوند مظهر محبت و رحمت است اما رحمت خداوند فقط شامل انسان های عادل و پارسا می شود:

زبنده نخواهد جز از راستی

نجوید به داد اندرون کاستی

منبع: شاهنامه فردوسی