جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
جامعه باید نگاه خود به زنان را اصلاح کند
زهرا اشراقی فعال سیاسی، حقوق زنان و حقوق بشر است. وی نوه دختریِ امام خمینی (س) و دختر آیت ا...شهابالدین اشراقی است. همچنین همسر محمد رضا خاتمی است و با امام موسی صدر نیز نسبت دارد.
زهرا اشراقی از حیث جایگاه خانوادگی در جمهوری اسلامی دارای جایگاهی ممتاز است. وی در دوران ریاست جمهوری سیدمحمد خاتمی مشاور معاونت اجتماعی وزارت کشور بود و همواره دغدغه زنان وجوانان و امور اجتماعی را دارد. او در دو انتخابات مجلس و انتخابات اخیر شورای شهر تهران ریاست ستادهای ائتلاف جوانان اصلاح طلب را بر عهده داشت اما حضور ما در منزلش و شنیدن حرفهایش نه با دغدغه سیاسی که با رویکرد و دغدغه اجتماعی و حوزه زنان بود. اشراقی را می توان از کسانی دانست که در این حوزه نظراتی مهم و راهگشا دارد. متن کامل گفت و گوی ویژه قانون با اشراقی را با هم می خوانیم.
شما با توجه به این که از زنان خانواده بنیانگذار انقلاب بودید و نوه خانواده بزرگ امام محسوب میشوید، در زمره زنان بسیار فعال در عرصه اجتماعی هستید؛ شما با جوانان ارتباطات خوبی دارید، خودتان نهادهای مدنی خصوصی را اداره میکنید و در حوزه حقوق زنان هم فعال هستید و اتفاقآ گاها نام شما بسیار بیشتر از مردان خانواده امام شنیده میشد،آیا هیچ وقت این نسبت فامیلی باعث شد مشکل پیدا کنید؟ این عضو خانواده امام بودن برای شما دست و پا گیربود یا به کمک تان آمد؟
در بسیاری از موارد باید علت عدم فعالیت جدی من را نوه امام بودن دانست، از نگاه دیگران نوه امام بودن من دلیل این که سعی میکنم فعالیت نکنم یا دیگران از من بخواهند فعالیت نکنم نیست،بلکه من خودم این فاصله را حفظ میکنم. به خاطر این نسبت فامیلی و نوه امام بودن زیر ذره بین هم حکومت و هم اقشار جامعه هستم و اتفاقا من این موضوع را بد نمیدانم و نشان از علاقه و حساسیت همه گروهها ست. این در حالی است که روحیهای که از خودم سراغ دارم روحیهای نیست که بتوانم راکد و یک جا نشین باشم یا بخواهم از فعالیتهای اجتماعی به طور کامل دست بردارم و اتفاقا در محیط خانوادهای که رشد میکردیم احساس میکردم از بسیاری از هم نسلان خودم جلوتر هستم اما بسیاری از مواقع به خاطر موقعیت خانواده خودم را وادار کردم عقب نشینی کنم.
این محدودیت خودخواسته به شما آسیب نمیرساند؟
شاید هم آسیب رسانده، ببینید خیلی وقتها با همین قدر از فعالیت هم گفته میشود که چرا نوه امام این همه پرسرو صداست اما حقیقت این است که من به خاطر نوه امام بودن پرسرو صدا نیستم بلکه من در جایگاه یک فرد از اجتماع لبریز میشوم و دیگر نمیتوانم سکوت کنم و خب این سکوت نکردن و تحرک فکری داشتن هم بخشی از وجود شخصی خود من است. من معتقدم هر شخصی موظف است حرمتهای خانوادگی اش را ارجمند بداند و شاید هم در این زمینه حق با شما باشد؛ من این تصور را داشتم که اگر به عنوان یک زن بتوانم پیشرفت کنم برای امام و در حقیقت نگاه به خانواده ایشان هم خوب است اما از سویی نگاهم به آن بخش تندرو و تهاجمیهم بوده است.
خانم اشراقی به نظر شما تشکیل سازمانهای مردم نهاد و حضور در عرصههای مختلف زنان مثل کمپینهای مختلف و حتی نمونههای متاخر مانند درخواست از رئیس جمهور برای داشتن وزیر زن، چقدر از مطالبات زنان جامعه بوده است؟
ما دو بخش و نگاه را باید مد نظر قرار بدهیم قشر اول دختران هستند، دختران یعنی بخشی از نسلهای جدید تا پیش از ازدواج، ورود به دانشگاه که عملا موفقیت بسیار خوبی را به دست آورده اند حتی با این که در چند رشته از دختران پذیرش نمیشود اما باز هم میبینیم که آنان با قبولی بیش از ۶۰ درصد موفقیت بسیار خوبی را کسب میکنند و ورود به دانشگاه و ادامه تحصیل را برای خود تبدیل به یک حق کرده اند،حتی در بحث اشتغال هم نه با کمک جامعه بلکه به خواست خود توانسته اند بخشی از جامعه فعال کشور شوند، در حقیقت آنها جامعه را ناچار به پذیرش خود کرده اند. در مورد مسئله ازدواج هم توانسته اند تا حدودی بخشی از حقوق خود را که میتواند تضمین کننده حق آنان باشد به دست بیاورند اما بخش دوم از بعد از ازدواج آغاز میشود و در همین بخش است که یک حلقه گمشده وجود دارد، حلقهای که به کم کاری خود زنان بستگی دارد. این که شاید زنان به جای توجه به جامعه، به راههایی که تفاوت نوع نگاه میان زن و مرد را کم کند به خواستههایی توجه کردند که شاید دغدغه جامعه اصلی زنان نبود. مشکلات بخش اصلی زنان جامعه ما وزیر و وکیل شدن نبود ، مشکل نقض و نقص قانون موجود بود و هست . شاید اگر این مشکلات را حل می کردیم وزارت و وکالت هم مشکلش برای حضور زنان حل می شد.
شما برای این مشکل چه راه کاری پیشنهاد میکنید؟
من اعتقاد دارم که کم کاری کرده ایم و باید این کم کاری را جبران کنیم.اکنون باید در حوزه زنان به صورت غیر دولتی و با یک برنامه بلندمدت برای ۲۰ سال آینده کار کنیم، چون یک مشکل این است که ما مدام حال را نگاه میکنیم و میخواهیم در کوتاه مدت به نتیجه برسیم اما حجم مشکلات موردی نیست که با یک برنامه کوتاه مدت بتوان در آن به نتیجه رسید، پس با یک چشمانداز بلند مدت باید برای حقوق زنان تلاش کرد. جایی هم که باید این فعالیت آغاز شود از کتابهای مدرسه است، این که سعی کنیم این فرهنگ سازی به درستی برای نسل آینده انجام شود. زمانی که دانش آموز از همان ابتدای ورود به محیط آموزشی با «بابا نان داد »و «بابا آب داد »روبهرو میشود نمیتوان از وی انتظار داشت که در زندگی خود درک درستی از حقوق زنان و اهمیت حضور زنان هم در جامعه داشته باشد. این که وضعیت اقتصادی جامعه اکنون در شرایطی قرار دارد که میبینیم زنان همپای مردان در جامعه و خانواده نقش موثر دارند اما نماد بیرونی در فرهنگ سازی و بخش آموزش جامعه ندارد. یک دغدغه شاید این باشد و باید فرهنگسازی شود. این که آمار طلاق به این شدت در جامعه رشد کرده است شاید یک دلیلش این باشد که زنان از حقوق خود آگاهی پیدا کرده اند و بسیار رشد کرده اند اما مردان در این زمینه به خاطر نوع فرهنگ سازی و آموزش عقب مانده اند و به این رشد نرسیده اند.
فکر میکنم درست تر این است که سرعت تغییرات در آقایان و خانمها متفاوت بوده است وگرنه مردها هم تغییرکرده اند.
شاید میتوان اینگونه هم نگاه کرد که سرعت این تغییرات با هم یکی نبوده و در جاهایی سرعت تغییر زنان و آگاهی آنان نسبت به موقعیت و حقوقشان بیشتر بوده و تغییرات همراه هم نبوده است.
شما تاکید بسیاری به نهادهای غیر دولتی دارید، اما آیا بدون حضور و کمک دولت امکان این تغییر وجود دارد؟ اگر کمک دولت نباشد دوباره این مشکل که بخشی از جامعه از بخشی دیگر عقب بماند وجود ندارد؟
همین طور است و به همین خاطر من نگاه کوتاه مدت ندارم و معتقدم باید به این ماجرا نگاه بلند مدت داشت. مدام نتیجه گرا نباشیم و بخواهیم سریع به نتیجه مطلوب برسیم. ببینید شما اگر مطالعهای در مورد سازمانهای مردمنهاد سراسر دنیا داشته باشید میبینید که چقدر تغییرات اتفاق افتاده است. کشورهای جهان سوم هم حتی بسیار خوب کار کرده اند اما نگاهی به کشورهای پیشرفته داشته باشیم. این که این کشورها به شدت دولت را کوچک تر میکنند و به نهادهای مدنی اجازه رشد میدهند، این که این نهادهای مدنی و سازمانهای مردمنهاد حتی به کمک دولتها میآیند و در مورد حقوق زنان نیز خط دهنده اصلی هستند اما در جامعه ما اینطور نیست. در حالی که در نشستی در سازمان ملل که خود من بهعنوان بخش خصوصی رفته بودم نگاه منفی و پر از عداوت بخش دولتی را نسبت به بخش خصوصی احساس میکردم و حتی با این که این نشستها و حضور ایران در این نشست مربوط به دولت اصلاحات بود باز هم نگاه بخش دولتی به خصوصی نه تنها همدلانه نبود بلکه راه هر گونه تعامل و گفت و گو را نیز محدود و بسته میکرد. به نظر من در ایران نیاز به یک چشم انداز ۲۰ ساله است تا گام به گام و بدون تندروی بتوانیم به نتیجه مطلوب برسیم. حقیقت این است که با تمامیراههایی که در این مدت برای کمک به زنان انجام داده ایم زن هنوز هم به عنوان انسان دوم در اجتماع ما دیده میشود و این بحران فرهنگی و در خود جامعه و خانواده است. نمیتوان همه این مسائل را به حکومت منتسب دانست به هر حال جامعه باید نگاه خود به زنان را اصلاح کند و همین نگاه از جامعه به نگاه حاکمیت از زنان نیز میرسد. شاید بخشی از اشکال را باید از خود زنان دید که آن چنان که باید فعالیت نداشته اند.
باید دولتی که میگوید باب گفت و گو و اعتدال را گشوده است به نهادها اجازه فعالیت بدهد و نوعی دولت سایه برای دولت باشیم و یکی از مهم ترین کارهایی که میشود انجام داد ایجاد بانکهای اطلاعاتی از خانمهای متخصص و تحصیل کرده از هر قشری از هنرمند تا صنعت گر و کشاورز و دانشجو را داشته باشیم و سعی کنیم برای آنان کلاسهای مدیریتی ایجاد کنیم و بخواهیم آنان در کنار یک وزیر در سمت معاون وزیر یا مشاور وزیر حضور داشته باشند و نوعی کلاس وزارت و معاونت و مدیریت را بگذرانند و مرکز امور مشاورت زنان و معاونت زنان رئیس جمهور در این زمینه پیشگام شود تا بتوانیم از این پتانسیل ایجاد شده در زنان و البته دولت جدید نهایت استفاده را بکنیم. اکنون یکی از بحثهایی که مطرح شده بحث سفارت و سفیر بودن زنان است و خب باید این زمینه را با حضور زنان در وزارتخانهها و ایجاد کلاسهایی برایشان به وجود آوریم تا در یک برنامه درست و طولانی مدت به نتیجه مطلوب برسیم. این که بخواهیم با اصرار وزیر زن در کابینه باشد مشکلی از فعالان زنان یا مشکلی از جامعه زنان حل نمیکند.
در جلسهای که یک بار با آیتا... هاشمی داشتیم که اتفاقا فعالان زنان نیز حضور داشتند و بحث حضور وزیر زن در کابینه بود گفتم آقایهاشمیلطفا مشکل حقوق زنان را حل کنید، این که یک زن بعد از بیش از ۲۰ سال زندگی مشترک به راحتی میتواند بدون داشتن هیچ حق و حقوقی از زندگی زناشویی خود طرد شود مشکل بزرگی است که باید این نواقص قانونی حل شود. این مشکلات، از دغدغههای جامعه و حقوق زنان است که باید حل شوند.
آیا میشود گفت در گذشته و به خصوص دولت اصلاحات فعالان جامعه زنان تندروی کردند؟ به طور مثال موضوع کمپین یک میلیون امضا؟
بله. فعالان حقوق زنان در گذشته دچار تندروی شدند. اما نمیتوان این فشار اجبار به جامعه زنان را در بسیاری موارد نادیده گرفت. تندروی بخشی از جامعه زنان به آن نگاه اجباری به بسیاری از مسائل جامعه زنان بر میگردد. همین آقایان اگر تحت فشار این اجبارها قرار بگیرند شاید باید منتظر واکنشهای تندتر از سوی آنان هم باشیم. بحث حضور زنان در ورزشگاهها شاید دغدغه اصلی نباشد اما سایه اجبار دارد. همین که بگوییم چه کسانی بیایند و چه کسانی نیایند یعنی اجبار و تبعیض. باید سایه اجبار را از سر جامعه زنان برداشت.
خب با مقاومتهایی که وجود دارد چه باید کرد، در مورد همین حضور زنان در ورزشگاه که احمدی نژاد بر حضور زنان تاکید کرد، دیدیم که چه مقاومتهایی انجام شد؟
به همین خاطر هم من مدام بر حرکت گام به گام تاکید میکنم. اکنون مشکل حضور در استادیوم نیست. در واقع فکر میکنم وقتی گفته میشود زنان نباید در استادیوم حاضر شوند، آن نباید است که باید برداشته شود و تعدیل گردد. باید تلاش شود این بایدها و نبایدها حل شود. یک روز برای آقایان تجربه کردن یک نباید بگذارند تا تجربه کنند و ببینند میتوانند این باید نبایدها را تحمل کنند. نمیشود مدام با بایدها و نبایدها و نگاه از بالا به پایین شرایط را بهبود داد. بهخصوص این که نسل جدید نگاه متفاوتی به زندگی و دنیا دارد. نسلی که به راحتی هر چیزی را نمیپذیرد، این نسل نسلی نیست که بتوانید به آن چیزی را تلقین کنید. نسلی است که روز بودن هم باید برایش ثابت شود. نسل قبلی شاید تعبدی بود اما نسل جدید کاملا تعقلی رفتار میکند و این همان چیزی است که باید حل شود.بسیاری از قوانین باید تغییر کنند، قوانین ریاست جمهوری باید تغییر کنند، من نمیگویم زن باید رئیس جمهور شود یا نباید شود میگویم قوانین تبعیض آمیز باید به طور کامل حل شود آن گاه خود به خود در یک سیستم بدون تبعیض زنان هم میتوانند رئیس جمهور شوند.
شما به نوعی معتقد هستید باید به جای حقوقی که به زنان مربوط میشود و شاید به نوعی جلوی چشم هستند مثل وزیر شدن یا رفتن به استادیوم برویم به سراغ درخواستهای زیربنایی تر و کار زیربنایی تر برای حقوق زنان که اتفاقا دغدغه اکثریت زنان است و بعد مشکلات دیگر هم به خودی خود حل میشوند؟
بله من فکر میکنم باید مشکلات را ریشه ای حل کنیم، و مدیریت را در زنان تقویت کنیم و برویم سراغ نیروهای جوان تر و با استعدادتر و از یک طیف خاص هم استفاده نکنیم با یک ظاهر خاص، چرا باید زنان متخصص را به خاطر نوع پوششان حذف کنیم و از آنان استفاده نکنیم و در این میان بخشی از این مشکلات از خود زنان هستند که اتفاقا آنهایی که جاهایی به قدرت وصل هستند تلاشی برای تغییر این رویه نمیکنند.
ما الان مشکلات دو طرف داریم، بحثهایی چون خشونت خانگی علیه زنان از یکطرف و از سوی دیگر مهریه را میبینیم که مردان زیادی را راهی زندان کرده است. به نظر شما این قوانین گاهی تیغ دودم نبوده است؟
نه، من فکر میکنم این قوانین کمیفضا را تعدیل کرده است.
پس زندانیان مهریه را چگونه باید دید؟
به نظر من نوعی واکنش به ظلم مداوم و تاریخی است که به حقوق زنان است. چرا برخورد زنان را با موضوع مهریه نباید به نوعی واکنش به ظلمهای مداوم و تاریخی به زنان بدانیم. یک نمونه موضوع تعدد زوجات است که یکی از دغدغههای مهم و همیشگی زنان است. تا به حال چقدر به این دغدغه مهم توجه شده است؟ یکی از مشکلات خانمها همین موضوع است و قانون به نفع یکطرف است. حتی اگر قانون به شرع تکیه کند ما فقهی داریم به نام فقه پویا که شرایط و زمان را در نظر میگیرد. حتی در زمانی که تعدد زوجات بوده است شرایط سنگینی داشته و به راحتی زمان فعلی نبوده است.
این که شما در مورد مهریه میگویید من مهریه را به این شکل میبینیم که تنها حقی است که به زنان داده شده است و در حقیقت تنها ابزار موجود است. مهریه جای خلا قانونی موجود را گرفته است و اتفاقا همین تنها جایگزین موارد قانونی در حق زنان هم که یک نوع توافق است و آقا میتواند در زمان ازدواج بگوید که نمیخواهد و همان توافق را هم نادیده بگیرد. این افراط که شما اکنون در گرفتن مهریه و زندانیان مهریه میبینید به نظر من دو دلیل اصلی دارد : اول همان ظلم تاریخی و مداوم که به زنان شده است و دوم این که مهریه تنها ابزاری است که زن دارد تا بتواند جای خلاهای قانونی را پر کند.
این که زن در انتهای زندگی مشترک ۲۰ یا ۳۰ ساله هیچ حقی غیر از همین مهریه ندارد مشکل بسیار بزرگی است. من زنان بسیاری می شناسم که هر لحظه نگران هستند همسرشان آنها را رها نکرده و از زندگیشان بیرون نروند.
نشستی در درون حاکمیت با عناوین نشستهای زنان حاکمیت، یا هم اندیشی بانوان در درون حاکمیت وجود دارد؟
نه، اگر باشد هم بیشتر به شکل خیریه است.
یعنی در داخل حاکمیت اصلا از منظر خود زنان دولتمردان به این موضوع توجه نمیشود؟
حقیقت این است که در ۸ سال گذشته نه در بخش حقوق زنان که در بسیاری از بخشهای دیگر همچون محیط زیست و... هم توجهی انجام نمیشد و البته که زنان حاضر در این دولت توجهی به این موارد نداشتند. دولت احمدینژاد آنقدر در گیر جنگ و دعوا با همه دنیا بود که انگار وقتی برای رسیدگی به خواستههای زنان نداشت.
بعد از معرفی کابینه آقای روحانی بحثی بین بسیاری از اقشار و فعالان حقوق زنان به وجود آمد که حول محور حضور یا عدم حضور وزرای زن در کابینه بود، این که چرا دولت آقای روحانی وزیر زن ندارد، شما به این مسائل چگونه نگاه میکنید؟
باید به جای این در خواست بخواهیم گام به گام مدیر تربیت شود. مدیران قوی زن که از طیفهای مختلف تربیت شود. نه این که نیروی متخصص را حذف کنیم تا نگاهمان تنها به یک طیف خاص باشد و باید اجازه بدهیم هوایی تازه و فضای نفس کشیدن برای مدیران لایق زن فراهم شود نه این که به هر قیمتی وزیر زن داشته باشیم و در نهایت حضور مدیر زن ناموفق موجب ایجاد تجربه ای تلخ از حضور زنان در عرصه مدیریت شود. این که به دنبال شناسایی و جذب زنان متخصص باشیم، متخصص نه با نگاه تکرار گرایانه و تنها از یک طیف خاص. شناسایی مدیران دانشگاهی، ورزشی و بسیاری دیگر در دستور کار باشد.
اگر فضا باز شود و باز هم فعالیتهای جنبشهای زنان به دام همان تندرویها بیفتد آن گاه باید منتظر چه وضعی در فعالیتهای زنان بود؟
تندروی در هر راهی و هر کاری در نهایت ختم به شکست میشود و در این مورد نیز تندروی میتواند منجر به واپس زدگی و شکست شود.
خانم اشراقی در مورد حقوق زنان و فعالیت شما در این عرصه در خانواده امام و خاتمی با شما مخالفتی نیست و نمیشود؟
نه اصلا، من بسیار هم شده با برادرم مرتضی حتی در این موارد مشورت میکنم و اگر دقت کنید اکثر و شاید بشود گفت تمام دخترهای خانواده امام خمینی(س) تحصیل کرده اند و شاغل هستند و هیچگاه هیچ زمانی مخالفتی با تحصیل و اشتغال زنان در خانواده وجود نداشته است.
شاید برای اولین بار بعد از سال ۷۶ بود که با ریاست جمهوری آقای خاتمی ما با حضور زن حتی در قامت معاون در کابینه مواجه شدیم. بعدتر در دولت احمدی نژاد هم شاهد حضور وزیر زن بودیم. در دولت آقای خاتمیاین معاون زن با همه مخالفتها تا انتها همراه کابینه بود و در دولت احمدینژاد به همان شکل که بسیاری از وزرای احمدی نژاد حذف میشدند حذف شد. با توجه به این دو مورد در دولت اصولگرا و اصلاحطلب، نگاه این دولتها را به مقوله زنان چطور میبینید؟
من تفاوت خاصی در نگاه هر دو دولت به مقوله زنان نمیبینم. به نظر من در نهایت نگاه مردان ایرانی به حقوق زنان یک نوع است.
الان تفاوت احزاب اصلاح طلب مثل مشارکت را اگر مقایسه کنیم با احزاب اصولگرا و سنتی تر هم این تفاوت در حضور زنان وجود دارد، همچنان معتقدید تفاوت خاصی بین این دو وجود ندارد؟
به نظر من زنان اصلاح طلب بودند که وارد عرصه شدند و به دنبال حق خود رفتند و این بیشتر به توانایی خود زنان اصلاح طلب باز میگردد. زنان مشارکت و سایر احزاب اصلاح طلب بر مبنای توانمندی خود و خواست این که در عرصه حضور داشته باشند وارد عرصه شدند. این که شما میبینید زنان در دوران اصلاحات بیشتر در عرصه بودند به تلاش خودشان باز میگردد و نه به تفاوت نگاه مردان دو طیف اصولگرا و اصلاح طلب. در حقیقت توانمندی زنان آنها را وارد عرصه کرد، آنها با توانمندی خود را به این دنیای سیاست مردانه تحمیل کردند.
اکنون هم آقای روحانی مخالف حضور زنان نیستند و به نظر من به دنبال استفاده تزئینی از زنان نیست بلکه به دنبال زن توانمند هستند. اکنون بحث بر سر حضور زن به عنوان سخنگوی وزارت خارجه است. خب آقای ظریف چه کسی را میخواهند معرفی کنند؟ سفیر یا سخنگوی وزارت خارجه باید شیک پوش، خوش چهره و در عین حال با توانایی بالا و مدیری لایق باشد تا بتواند حافظ منافع ایران باشد. وگرنه شما الان نمایندگان زن مجلس را ببینید، اینها برای ما چه کردند؟ در نهایت قوانین خانواده هم که آن همه اعتراض به دنبال داشت حامیانش همین زنان مجلس بودند. مسئله بر سر کیفیت کار است نه فقط کمیت کار. باید این دایره تنگ که جمعیتی انگشت شمار از زنان را در خود راه داده است باز شود، و فضایی جدید برای حضور زنان در عرصههای بینالمللی ایجاد شود. این دایره اکنون بسیار تنگ و بسته است و گاه خود من هم در این دایره تنگ جا نمیگیرم و این مشکل بزرگی در جذب مدیران توانمند زن است. باید این خانم مسلط به زبان باشد و باید ظاهر مناسب و خوبی داشته باشد و باز هم تاکید می کنم حتی میتوان از تعبیر شیک پوش و مرتب برای این خانم استفاده کرد که باید جزو الزامات وی باشد. باید دیپلماسی توانمندی داشته باشد، باید مسلط به امور وزارت خارجه باشد، باید خانمیبا این الزامات باشد، این که ارجاع داده میشود مدام به این که مگر مدیران مرد کار خاصی کردند و این بدترین نوع توجیه است. ما مدیران موفق در عرصه زنان میخواهیم نه تنها صرف حضور و بودن.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست