یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

نوعی هارمونی آواز,عروسک و موسیقی


نوعی هارمونی آواز,عروسک و موسیقی

نمایش عروسكی در كشور ما نسبش به خیمه شب بازی می رسد و عروسكهای خیمه شب بازی با حركت دستان خیمه شب باز, شیرین كاریهایی می كنند كه همواره در ذهن و حافظهٔ هر تماشاگری باقی می مانند مهم نیست كه داستان و دیالوگهای خیمه شب بازی چه چیزی را مطرح می كنند, شاید مهم این است كه حركت و صدا و آواز عروسك مبارك و بقیه عروسكها توسط عروسك گردانان خیمه شب بازی به نحوی صورت می گیرد كه گویی این عروسكها همیشه جان دارند و همیشه شیرین سخن هستند

نمایش عروسكی در كشور ما نسبش به خیمه‌شب‌بازی می‌رسد و عروسكهای خیمه‌شب‌بازی با حركت دستان خیمه‌شب‌باز، شیرین‌كاریهایی می‌كنند كه همواره در ذهن و حافظهٔ هر تماشاگری باقی می‌مانند.مهم نیست كه داستان و دیالوگهای خیمه‌شب‌بازی چه چیزی را مطرح می‌كنند، شاید مهم این است كه حركت و صدا و آواز عروسك مبارك و بقیه عروسكها توسط عروسك‌گردانان خیمه‌شب‌بازی به نحوی صورت می‌گیرد كه گویی این عروسكها همیشه جان دارند و همیشه شیرین‌سخن هستند. اما اپرای عروسكی نوع جدیدی است كه در كشور ما صبغه و سابقه نداشته و غریب‌پور با تجربه در اجرا و كارگردانی نمایش عروسكی و نیز خیمه‌شب‌بازی كه همین یكی دو سال پیش شكل و شیوهٔ مدرن آن را در خانهٔ هنرمندان ایران به نمایش گذاشت، همهٔ توش‌و‌توان خود را به كار گرفت تا این نوع اپرای عروسكی یا نمایش آوازی عروسكی را در معرض دید همگان قرار دهد. آواز، موسیقی، حركت، رنگ و نور مهم‌ترین عناصری هستند كه در اپرا، صحنه را به تسخیر خود درمی‌آورند و این‌همه به رهبری و هدایت قدرتمندانه كارگردان و خلاقیتهای او و گروه اجرایی است كه به بار می‌نشیند و نوعی از نمایش را به‌عنوان نمایش آوازی پیش روی مخاطبان قرار می‌دهد. بهره‌گیری از تجارب نمایش خیمه‌شب‌بازی و نمایش عروسكی نخی و گاه سایه‌ای و نیز بهره‌مندی از موسیقی، آواز و رقص و شناخت كامل و ماهرانه از عروسك و دنیای گسترده نمایش عروسكی، برقراری هماهنگی میان عروسك‌گردانان و حركات عروسكها و نیز شناخت از داستانهای حماسی و یا اسطوره‌ای ازجمله مهم‌ترین عواملی هستند كه غریب‌پور را به‌عنوان كارگردانی شاخص و ماهر در اجرای نمایش اپرای عروسكی رستم و سهراب موفق می‌سازد. از این رو می‌توان گفت كه اپرای عروسكی رستم و سهراب به‌عنوان اثری بی‌بدیل در نوع خود در ایران مطرح می‌شود و چیزی از همتایان و همانندان خود در اروپا یا در هر كشور دیگری كم ندارد. اما آنچه این اثر را ممتاز از همتایان خود می‌سازد مهارت و تسلط حرفه‌ای در عروسك‌گردانی و نیز طراحی و ساخت عروسكهاست. همان‌طور كه می‌دانیم در نمایش عروسكی طراحی و ساخت عروسك و نوع حركت آنها و هماهنگی عروسكها با یكدیگر حرف اول را می‌زند و اگر كارگردان با گروه اجرایی‌اش نتواند از این مهم برآید، اثر او نمی‌تواند توجه تماشاگر و مخاطب عام و خاص را به خود معطوف سازد و یا مخاطب آنها را باور و بتواند تا پایان اجرا، نمایش را دنبال كند و به همذات‌پنداری لازم دست یابد. ممارست، دقت در انتخاب عروسك‌گردان و انتخاب طراح عروسك، هماهنگی میان گروه موسیقی و آواز و نیز گروه عروسك‌گردانی، تسلط بر رفتار و حركات عروسكها و درایت و هوشمندی كارگردان در انتخاب قصه و نیز صبر و حوصله گروه پس از تمرینهای پی‌درپی و طولانی همگی جزء عواملی است كه سبب شده تا این اثر مقبولیت بیابد و سپس به دل تماشاگر بنشیند؛ به قول سعدی «سخنی كه از دل برآید لاجرم بر دل نیز نشیند.» اما با این‌همه نیز باید یادآور شد كه اپرای عروسكی رستم و سهراب، داستانی جذاب، مطرح و شناخته‌شده است كه با وجود عناصر دراماتیك، قابلیتهای اجرایی مختلف و فراوانی در تبدیل شدن به انواع تصاویر نمایشی دارد. بنابراین جذابیت قصه زمانی كه با موسیقی و آواز و حركات مختلف و متعدد، توأم شود، بی‌تردید توجه هر بیننده و تماشاگری را به خود جلب و جذب می‌كند و آنان را بر آن می‌دارد تا این اثر را با قابلیتهای اجرایی مختلف و در نوعها و گونه‌های متعدد نمایشی ببینند و از این قصه حظ‌ّ بصری دیگری ببرند. حماسهٔ پرشور رستم و سهراب شاهنامه فردوسی این بار اما در هیئت و قالب نمایش عروسكی و البته اپرای عروسكی درآمد تا تماشاگران امروزی به عظمت و شكوه اثر بزرگ فردوسی، بیشتر پی ببرند و در زمانه كنونی این اثر ملی را به نظاره بنشینند و با آن به مثابهٔ اپرای زنده برخورد كنند؛ زیرا مهارت و تسلط گروه موسیقی و اجرا آن‌قدر در جابه‌جای صحنه و در حركات و گفتار عروسكها نمایان است كه آنان اعمال عروسكها را همچون موجوداتی انسانی و واقعی می‌پندارند. تو گویی عروسكها در صحنه جادو می‌كنند تا خود را واقعی بنمایانند. غریب‌پور برای اجرای نمایش عروسكی رستم و سهراب از شیوهٔ ساخت عروسك تا بازی دادن و حركت دادن عروسكها و همچنین هدایت عروسك‌گردانان و بهره‌گیری از قدرت و عنصر فانتزی نمایش عروسكی با همراهی آهنگسازی و موسیقی لوریس چكناواریان بداعت و خلاقیتهای نمایش عروسكی ایرانی را در قالب اپرای عروسكی و یا نمایش آوازی عروسكی توانسته به منصهٔ ظهور برساند و شیوهٔ جدیدی را در اجرای نمایش عروسكی در ایران پایه‌ریزی كند؛ شیوه‌ای كه در ایران از پیشینهٔ خاصی برخوردار نبوده و هیچ‌گاه مورد توجه كارگردانان عروسكی ایرانی قرار نگرفته بود. بدین سبب می‌توان گفت اپرای عروسكی رستم و سهراب به‌عنوان اولین تجربه اپرای عروسكی در ایران، می‌تواند به‌عنوان الگو و نمونه‌ای در حیطهٔ انواع نمایش عروسكی مورد توجه این نوع از گروههای اجرایی قرار گیرد تا با چنین پشتوانه‌ای بتوانند عرصهٔ جدیدی را بیازمایند و تجربه كنند. طراحی صحنه، طراحی و اجرای نور و طراحی عروسكها كه توسط گروه «ماریونتن تئاتر» اتریش با دقت و مهارت بسیاری انجام شده و سپس در همان‌جا به مرحلهٔ ساخت رسیده است از مهم‌ترین جذابیتهای بصری این نمایش محسوب می‌شود. در واقع با تركیب‌بندی و كمپوزیسیونی كه غریب‌پور به توسط این عناصر برای صحنه خود پدید آورده، به جذابیت‌بخشی اثر خود دست یافته است؛ زیرا صحنهٔ اپرای او با هارمونی همه اجزای صحنه با یكدیگر بدل به اثر دلنشینی شده كه توانسته هم با مخاطب نوجوان و هم مخاطب بزرگ‌سال ارتباط خوبی برقرار كند. اما آنچه این اثر را اندكی به ضعف واداشته، نبود ایجاز در روایت داستانی است. زیرا این پایبندی بیش از حد به داستان فردوسی، زمانی كه با موسیقی و آواز و در قالب اپرا اجرا می‌شود، طبیعتاً اجرا را مطو‌ّل می‌سازد و به ریتم آن آسیب می‌رساند. در نمایش آوازی یا اپرا، به دلیل كشش حنجره و طولانی ادا كردن كلمات و دیالوگها یا گفتارها توسط بازیگران یا خوانندگان خود به خود زمان بیشتری صرف می‌شود و بدین سبب زمان اجرای این نوع از نمایش با نوع متعارف اجرای تئاتر، طولانی می‌شود. شاید توجه بیش از حد گروه اجرایی و نیز كارگردان به هماهنگی همهٔ عناصر و عوامل نمایش، موجب پدید آمدن این ضعف و ریتم كند آن شده است. به نظر می‌رسد برای تصویر كردن همهٔ قسمتهای داستان و همهٔ صحنه‌ها، كارگردان می‌توانست از المانها و نشانه‌های تصویری و صحنه‌ای بیشتری استفاده كند تا هم موجب آسیب رساندن به ریتم نمایش نگردد و هم نمایش در زمان كوتاه‌تر و به‌صورت موجز تصویر و به اجرا درآید. اما از دیگر جنبه‌های مهم این اثر، موسیقی آن است. چكناواریان با گروه كر و موزیسینهای خود تلاش كرده تا یكی از خلاق‌ترین و بهترین تصنیفهای موسیقی را بنویسد و به اجرا درآورد. آنچه مسل‍ّم است این است كه اپرای عروسكی رستم و سهراب هرگز بدون این موسیقی نمی‌توانست به مرحلهٔ اجرا برسد. زیرا شناخت چكناواریان به داستان رستم و سهراب و تجربه و مهارت وافر و بی‌نظیر او در رهبری اركستر و آهنگسازی آثار بزرگ، موجبات موفقیت بیشتری را برای این اثر فراهم آورده است. بهروز غریب‌پور با انتخاب صحیح و درست خود برای آهنگسازی و موسیقی این اثر هم به جذابیت‌بخشی آن كمك كرده و هم تماشاگران یا مخاطبان بیشتری را به تالار تازه تأسیس شده فردوسی دعوت كرده است. برای آنكه بسیاری از تماشاگران این اثر علاقه‌مندان موسیقی و نوازندگان و خوانندگانی هستند كه همواره برای شنیدن كار بزرگ هنری این استاد، پا به تالار می‌گذارند؛ از این نظر می‌توان گفت كارگردان با درایتی دوچندان عمل كرده و توانسته است موجبات جذابیت‌بخشی اثر خود را بیشتر فراهم سازد. بی‌دلیل نیست اگر اپرای عروسكی رستم و سهراب كه هر یك از عروسكهایش با ۱۲ نخ به منزله ۱۲ رگ عصبی انسان در صحنهٔ تالار فردوسی جان گرفتند، به این خوبی برای تماشاگر باورپذیر جلوه كند. زیرا نوعی اعجاز را در نمایش عروسكی به شیوهٔ نخی در صحنه پدید می‌آورد كه همیشه در یاد تماشاگرانش باقی می‌ماند.

بهزاد صدیقی