سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

آخرین تصویر, آخرین ضربه


آخرین تصویر, آخرین ضربه

آخرین تصویری كه از زین الدین زیدان در ذهنمان داریم, لحظه ای است كه او از زمین اخراج شده, سرش را پائین انداخته و دارد از زمین بیرون می رود

آخرین تصویری كه از زین الدین زیدان در ذهنمان داریم، لحظه ای است كه او از زمین اخراج شده، سرش را پائین انداخته و دارد از زمین بیرون می رود. به جام جهانی كه رسید، قدم هایش سست نشد، آرام از كنارش عبور كرد و به راهروی تاریك ورزشگاه المپیك برلین رفت و در تاریكی گم شد و ما به كارگردان تلویزیونی بازی لعنت می فرستادیم كه چرا دوربینی را در آن راهروی تاریك كار نگذاشته كه بازی فینال را بی خیال شویم و با زیدان به رختكن برویم و ببینیم كه استاد چگونه می نشیند، سرش را پائین می اندازد و خاطراتش را مرور می كند.

خاطرات آن روز هایی كه به همراه كریستف دوگاری و لیزارازو بوردو را پس از سال ها به فینال یك جام اروپایی رساندند، آن روزهایی كه دل مارچلو لیپی كبیر را ربود، همان روز هایی كه امه ژاكه فهمید می تواند از كانتونا وژینولا عبور كند و سرنوشت تیمش را به ساق های او گره بزند، آن روز هایی كه او به ما فهماند می شود در خدمت تیم بود اما به چشم آمد و ما فهمیدیم كه زیدان هم استاد بازی گروهی است و هم استاد نمایش های فردی. استاد اینكه خلاقیت را در بازی تیمی حل كند. بازیكنی برای فوتبال مدرن اواخر قرن بیستم.

زین الدین زیدان بنیان گذار فوتبال مدرن نبود، اما بی تردید نماد فوتبال مدرن بود، چنان كه استاد لوبانفسكی فقید درباره او می گفت: «او یك بازیكن مدرن است، بازیكنی برای هزاره سوم» و زیدان بازیكنی برای هزاره سوم بود، هزاره ای كه در شروع آن تاكتیك های دفاعی به بلوغ كامل رسیده بود و تیم ها می بایست برای فرار از تله های دفاعی، سریع و هدفمند بازی می كردند و زیدان بازیكنی برای این كارها بود، جوری بازی می كرد كه بازی اش اصلاً به چشم نمی آمد؛ راحت و خونسرد، شیك و تر و تمیز. بیشترین چیزی كه از بازی او به ذهنمان سپردیم، آن تقه های بی نظیرش بود، آن تقه هایی كه دفاع حریف را آشفته می كرد. چنان كم نقص بازی می كرد كه خیلی ها آرزو داشتند در كنارش بازی كنند، آنهایی هم كه نمی توانستند می كوشیدند مثل او توپ را به حركت درآورند و آنهایی كه اهل فوتبال بازی كردن نبودند، در پی پاسخ این سئوال بودند كه چه چیزی در بازی زیدان با همه ساده بازی كردنش، نهفته است كه همه دیوانه بازی اش می شوند. ما هم در پی پاسخ این سئوال بودیم و می دیدیم كه او برای اینكه ریتم بازی تیمش خوب از آب دربیاید، خیلی كارها را انجام نمی دهد و بازی تیمی را فدای خودنمایی نمی كند، درست مثل كارگردانی كه سر مونتاژ، پلان های شیكش را برای حفظ ریتم فیلم دور می ریزد و برای این جسارتش در دور ریختن پلان ها فیلم هایش دیدنی می شوند.

زیدان برای این زیدان شد كه مو لای درز كارش نمی رفت، برای این زیدان شد كه خیلی جاها، خیلی كارها را نمی كرد، مثلاً اگر لازم نبود پا به توپ شود، نمی شد- از روی توپ رد می شد تا آن به دیگری برسد- یا اگر لازم نبود، دریبل بزند، نمی زد. با كمترین ضربه به توپ، بهترین پاس ها را می داد و زیباترین گل ها را می زد و سرنوشت بازی را تغییر می داد و برای همین تمیز بازی كردنش بود كه او را نماد فوتبال مدرن لقب دادند.

او آن قدر خوب بود كه به راحتی می توانیم نامش را كنار بزرگانی چون پله، كرویف و مارادونا قرار بدهیم و حتی بگوییم سبك بازی او در نوع خودش بی نظیر بود. دهه هفتادی نبود، كه بخواهد همه را دریبل بزند و توپ را بكند توی گل، درست همان چیزی بود كه والری لوبانفسكی گفته بود؛ بازیكنی برای فوتبال مدرن هزاره سوم.

استاد برای نسل ما تصاویر عجیبی را رقم زد كه سال ها می توانیم آنها را به خاطر بیاوریم و به خود ببالیم كه سال های ظهور او را دیدیم و دیدیم كه او چگونه در بوردو رشد كرد و در یوونتوس پرورش یافت و با فرانسه قهرمان جام جهانی شد و با رئال تماشایی ،۲۰۰۲ بهترین بازی های عمرش را به تصویر كشید و دیدیم كه چگونه در جام جهانی ۲۰۰۲ فرو افتاد و چگونه چهار سال بعد دوباره ظهور كرد و جاودانه شد.

هر چقدر بیشتر بازی هایش را تماشا كردیم، بیشتر با آن ظرافت های بازی اش آشنا شدیم. ظرافت هایی كه با آن چهره سنگی در تناقض كامل بود. اما همان چهره و آن نگاه متاثركننده كه صلابت از آن می بارید یكی از چیزهایی بود كه او را از سایرین متمایز می كرد. چهره ای آرام كه دوستدارانش را در لحظات سخت سرجایشان می نشاند. انگار می گفت نگران نباشید، من هستم و نمی بازیم. درست مثل روز آخر. چنان در وسط زمین می درخشید كه داشتیم دق می كردیم. آخر چرا او باید می رفت؟

وقتی آن ضربه سر را زد و بوفون آن را گرفت، به زمین و زمان فحش می دادیم كه پایان غرور انگیز قهرمان زندگی ما را خراب كرد و هنگامی كه با ضربه سر، ماتراتزی را زمین زد ناگهان آرام شدیم و سرجایمان نشستیم. منتظر بودیم كه كارگردان تلویزیونی بازی، حال ما را بفهمد و با زیدان به رختكن برود كه نرفت و ما ماندیم و آن تصاویری كه از این هنرمند نابغه فوتبال در گوشه ذهن مان نگه داشته ایم و برخی از شب ها كه دلمان برایشان تنگ می شود، آنها را پیش چشمانمان می آوریم و برایش دعا می كنیم. برای كسی كه لحظات نابی را برایمان رقم زد، برای قهرمانی كه از تك تك رفتارهایش خاطره داریم؛ از آن دریبل های كم نقص و پاس های درجه یكش، از آن شوت های كات دار دقیق و ضربات سر عالی اش، از آن بازی شیك و تروتمیزش و از آن نگاه نافذ و پرتاب كردن آب دهانش. یادش به خیر.

آیدین مهاجر



همچنین مشاهده کنید