یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

اعتیاد به سرمایه گذاری


اعتیاد به سرمایه گذاری

معضل مازاد ظرفیت تولید امروز چین, نتیجه سرمایه گذاری بیش از حد گذشته است

رشد اقتصاد چین ناگهان در فصل دوم سال جاری کند شد. اغلب داده‌های منتشره از ماه جولای نشان می‌دهند که رشد چین ثابت مانده است. با وجود این، آیا سرمایه‌گذاران باید عصبی باشند؟

سخت‌ترین مشکلی که مقام‌های چین در حال حاضر با آن مواجهند، مازاد ظرفیت تولید است. به‌طور مثال، ظرفیت تولید سالانه چین برای فولاد خام یک میلیارد تن است؛ اما صادرات کل این کشور در سال ۲۰۱۲ ، ۷۲۰ میلیون تن- نرخ بهره‌برداری از ظرفیت

۷۲ درصد- بود. نکته مهم‌تر اینکه سودآوری صنعت فولاد تنها ۰۴/۰ درصد در سال ۲۰۱۲ بود. در واقع، سود دو تن فولاد فقط برای خرید یک آب نبات چوبی کافی بود. از ابتدای سال جاری تا کنون، میانگین سودآوری ۵۰۰ شرکت برتر چین ۳۴/۴ درصد – ۳۳ واحد کمتر از میزان سال ۲۰۱۲ – بوده است.

برخی می‌گویند مازاد ظرفیت تولید امروز نتیجه سرمایه‌گذاری بیش از حد گذشته است. دیگران اما این موضوع را به نبود تقاضای موثر ربط می‌دهند. به نظر می‌رسد موضع دولت در میانه این دو ایده قرار داشته باشد.

از سویی، مقام‌های مسوول دستور داده‌اند هزاران شرکت ظرفیت تولید خود را کاهش دهند. از سوی دیگر، دولت برخی اقدام‌های «نیمه محرک» انجام داده‌اند. دامنه این اقدام‌ها از معافیت «شرکت‌های خرد» از مالیات‌های فروش و کسب‌و‌کار با هدف فشار به بانک‌ها تا افزایش میزان وام تخصیصی به صادرکنندگان گسترده شده است.

خط‌مشی رسمی مقام‌های مسوول این است که مدل رشد اقتصادی چین به سرمایه‌گذاری کمتر و مصرف بیشتر نیازمند است؛ اما همه چینی‌ها با این ایده موافق نیستند. آنها استدلال می‌کنند که حجم سرمایه عاملی کلیدی برای رشد اقتصادی است و سرانه حجم سرمایه چین هنوز نسبت به کشورهای توسعه یافته پایین است. به عبارت دیگر، چشم‌انداز قابل توجهی برای سرمایه‌گذاری بیشتر وجود دارد.

انباشت سرمایه نیروی محرک رشد اقتصادی است و به سطح درآمد کشورهای توسعه‌یافته نزدیک شده است که نشان می‌دهد چین باید حجم سرمایه خود را در طولانی مدت افزایش دهد؛ اما مشکل، به اندازه حجم سرمایه یا حتی سطوح سرمایه‌گذاری نیست؛ مشکل، نرخ رشد سرمایه‌گذاری است که به طور معناداری بالاتر از تولید ناخالص داخلی طی چندین دهه است.

بر اساس آمارهای رسمی، نرخ سرمایه‌گذاری چین نزدیک است که به ۵۰ درصد تولید ناخالص داخلی بالغ شود. با توجه به محدودیت‌های جذب سرمایه، بهره‌وری سرمایه به شدت افزایش یافته است. اگر تخریب محیطی ناشی از رشد سرمایه‌گذاری فوق‌العاده خطرناک به حساب بیایند، بهره‌وری سرمایه چین حتی پایین‌تر خواهد آمد.

سرمایه انسانی و پیشرفت تکنولوژیک دست‌کم به اندازه نیروی کار و سرمایه فیزیکی برای رشد اقتصادی اهمیت دارند. البته اگر تخصیص منابع به سوی سرمایه فیزیکی به هزینه کاهش انباشت سرمایه انسانی گرایش یابد، رشد اقتصادی به احتمال بسیار زیاد کاهشی خواهد بود تا افزایشی. از این رو، چین باید با کاهش نرخ رشد سرمایه‌گذاری اجازه دهد تا نرخ سرمایه‌گذاری در سطحی با ثبات‌تر استقرار یابد.

البته، این موضوع که مازاد ظرفیت تولید چین افت اندک تقاضای موثر را بازتاب می‌دهد، کاملا غیرواقعی نیست. اما تقاضای موثر از کجا می‌تواند بیاید؟

صنعت فولاد چین یک مثال خوب دیگر را به دست می‌دهد. به‌رغم نبود مزیت نسبی تولید فولاد در چین، این کشور تقریبا هزار کارخانه تولید فولاد با تولیدی برابر با نیمی از کل تولید فولاد جهان ایجاد کرده است. در اوایل ۲۰۰۴، دولت چین سعی کرد تا مازاد سرمایه را تعدیل کند؛ اما تولید همچنان به دلیل تقاضای قوی ایجاد شده توسط سرمایه‌گذاری در توسعه زیر ساخت و ساختمان‌سازی از ۳۰۰ میلیون تن سال ۲۰۰۴ به یک میلیارد تن در سال ۲۰۱۲ افزایش یافت.

سرمایه‌گذاری چین به سه دسته عمده صنعت، زیر ساخت و مسکن تقسیم می‌شود. در اواخر ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹، در جریان بحران مالی جهانی، سرمایه‌گذاری در زیر ساخت رشد صادرات را تثبیت کرد. در سال ۲۰۱۰، سرمایه‌گذاری در توسعه مسکن و ساختمان به عنوان محرک اصلی رشد جایگزین سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌ها شد. امروز اما هر دو سرمایه‌گذاری در

زیر ساخت‌ها و مسکن محرک‌های اصلی رشد اقتصادی چین به شمار می‌روند.

چین بیشتر به سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌ها به ویژه در زیرساخت‌های مرتبط با تاسیسات آب و برق، حمل و نقل و مخابرات نیاز دارد؛ اما چین هم می‌تواند و هم باید در زیرساخت‌های اجتماعی مانند مدارس، بیمارستان‌ها، خانه سالمندان و از این دست بیشتر سرمایه‌گذاری کند. هرچند، سرمایه‌گذاری در ساخت‌وساز مسکن داستان دیگری دارد. قضاوت درباره اینکه چقدر حباب دارایی چین جدی است و چه زمانی ممکن است بترکد، دشوار است؛ اما یک موضوع مشخص است:چین برای توسعه مسکن و ساختمان سرمایه‌گذاری بسیار کرده است.

با توجه به درآمد سرانه در سطحی کمتر از ۶ هزار دلار آمریکا، صاحب‌خانه‌های چینی در مقایسه با صاحب‌خانه‌های آمریکایی که ۷۰ درصد جمعیت هستند، به دشواری به ۹۰ درصد جمعیت می‌رسند. سرانه متوسط مساحت آپارتمان در آمریکا ۹/۳۲ متر مربع است؛ در حالی که متوسط فضای آپارتمان برای هر خانواده هنگ کنگی ۴۸ متر مربع است. چین دارای ۶۹۶ هتل پنج ستاره به علاوه ۵۰۰ هتل پنج ستاره در دست ساخت است. پنج آسمان‌خراش از ۱۰ آسمان‌خراش بلند در دست ساخت جهان هم اینک در چین واقع شده‌اند.

اقتصاد چین گروگان سرمایه‌گذاری در بخش ساختمان شده است. از سویی، چین نباید برای رفع مازاد ظرفیت تولید از طریق حفظ نرخ رشد بالای سرمایه‌گذاری تلاش کند؛ در حالی که از سرمایه‌گذاری در مسکن اجتماعی باید استقبال شود، سرمایه‌گذاری در ساختمان سازی که ۱۰ تا ۱۳ درصد تولید ناخالص داخلی است، بسیار زیاد است. از سوی دیگر، در صورتی که رشد سرمایه‌گذاری در بخش ساختمان افت کند، حذف مازاد ظرفیت تولید دشوار خواهد بود. این وضع دشوار، حاکی از چالشی ساختاری است که چین با آن مواجه است.

گفته می‌شود که دو پیش‌بینی احتیاطی وجود دارد: اول اینکه برخلاف سایر دسته‌بندی‌های سرمایه‌گذاری، سرمایه‌گذاری در بخش ساختمان و مسکن حجم سرمایه در تولید را افزایش نمی‌دهد. هیچ تفاوت بنیادینی میان یک خانه و یک کالای مصرفی پایدار وجود ندارد. دو اینکه در آمارهای چین، نرخ رشد سرمایه‌گذاری خالص دارایی ثابت بسیار بیشتر از شکل خالص سرمایه است. این نشان می‌دهد که داده‌های مرتبط با نرخ رشد سرمایه‌گذاری دارایی ثابت احتمالا در نمایش آهنگ انباشت سرمایه اغراق کرده است. از این رو، در حالی که دولت چین باید درباره کاهش وابستگی رشد به سرمایه‌گذاری سختگیر باشد، همزمان باید در انجام این کار بیشترین مراقبت و احتیاط را داشته باشد.

نویسنده: یو یانگدینگ

مترجم: معزالدین خیرآباد