یکشنبه, ۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 26 January, 2025
سقفی برای همه نه برای من
روزگاری در این ســرزمین خانواده مفهوم دیگـری داشت. پدر، مادر، فرزندان، پدربزرگ و مادر بزرگ، عمه و عمو همگی در یک خانه دور هم زندگی میکردند. در آن زمان یک خانه دربست و یک سقف برای همه بود. اقتصاد خانواده از کشاورزی و برخی کارهای صنعتی و دامداری شروع میشد و خانواده هم تولید کننده بوده و هم مصرف کننده. در آن روزگاران پدر بزرگ و مادر بزرگ تصمیم میگرفتند و بقیه اعضای خانواده از آنها تبعیت میکردند.
گستردگی خانواده به حدی تعریف شده بود که همه اعضای خانواده خود را در کالبد یک روح مشترک میدیدند و احترام و محبت به این روح مشترک را برای حفظ سلامت خانواده لازم و ضروری میدانستند. اما زمان گذشت و دیگر همه چیز مثل روزگاران قدیم نبود. جمعیت نسبت به سالهای گذشته بیشتر شده بود. دیگر شهرها و محل زندگی آدمها، زمینهای بزرگ برای کشاورزی و دامداری نبود و حالا شهر چهره دیگری پیدا کرده بود. زندگی در شهر نیاز به ابزار و لوازمی داشت که با گذشته خیلی فرق میکرد. شهرنشینان برای داشتن شغل و کسب درآمد دیگر قادر به کشاورزی در زمینهای دور و خارج از شهر نبودند.
بنابراین با صنعتی شدن جهان و گسترش صنعت به کشورهای دیگر شهرنشینان وارد کارهای صنعتی، تجاری، اداری و... شدند.
● گستردگی خانواده و تربیت فرزندان
فراوانی شغل، آسانتر و سریعتر شدن مشاغل، کسب درآمد بالا و... از مواردی بود که رشد شهرها را گسترش داد و مهاجرت به شهرها را بیشتر کرد و همین مسئله باعث افزایش جمعیت شهرها شد و پس از آن سبک معماری شهر نیز تغییر کرد و کمکم گستردگی خانواده روبه زوال رفته و خانواده هستهای شد.
دکتر غلامرضا علیزاده، پژوهشگر جامعه شناسی و مدرس دانشگاه درباره ضرورت تغییر خانواده از گسترده به هستهای میگوید: «با گسترش شهرها و افزایش جمعیت فضای ساختمانی و مسکونی به جای گسترش در سطح، در ارتفاع گسترش پیدا کرد و ساختمانها و سبک معماری دقیقاً براساس معیارهای خانواده طراحی و ساخته شدند.»
وی میافزاید: «در این سبک معماری فضاها فقط برای اعضای هستهای خانواده ساخته شد و خانهها و آپارتمانها فضا و امکانات را برای افراد غیر از اعضای اصلی خانواده ندارد زیرا فضا محدود است یا طبقات در ارتفاع قرار دارند و افراد سالمند خانواده رفتوآمد برایشان سخت و امکانناپذیر است.»
با این اوصاف زندگی در شهرها با معماری و ساخت شهر براساس معیارهای خانواده هستهای امکان گسترده بودن خانوادهها بتدریج از میان رفت و امروزه بندرت خانوادهای را میتوان یافت که به همان سبک قدیمی زندگی کنند.
● ویژگی خانواده گسترده
اما با این حال خانواده گسترده ویژگیهایی داشت که امروزه جای خالی برخی از آنها در خانواده هستهای حس میشود.
دکتر امانالله قرائی مقدم، جامعهشناس و مدرس دانشگاه تربیت معلم درباره ویژگی خانواده گسترده میگوید: «خانواده گسترده، خانوادهای است که در آن علاوه بر پدر و مادر و فرزندان، پدربزرگ و مادر بزرگ و سایر اعضای خانواده در یک حیاط مشترک زندگی میکردند و فضاهای ساختمانی تفکیکی برای تک تک اعضای خانواده وجود نداشت. اقتصاد خانواده مشترک بود یعنی خانواده هم خود تولیدکننده بود و هم مصرف کننده و در کل همبستگی مثبت و یکپارچهای میان همه اعضای خانواده وجود داشت. خانواده به لحاظ نگرشی، اقتصادی و سیاسی تشابه فراوانی داشت و از وضعیت روانی مطلوبی برخوردار بود.»
دکتر مریم رامشت، روانشناس در ارتباط با وضعیت روانی در خانوادههای گسترده میگوید: «در شرایط فعلی معمولاً وابستگی عمیقی بین خانوادههایی که جمعیت زیادی دارند و چند نسل با هم زندگی میکنند حاکم است و بر سنتها پایدارتر هستند. وی ادامــــــــه میدهد: این خانوادهها تعلقات خاطر بیشتری نسبت به یکدیگر دارند و از جنبههای حمایتی بیشتری نیز برخوردار هستند زیرا در خانواده گسترده معمولاً مشاغل درون خانوادهای بوده و افراد از حمایتهای مالی خانوادگی برخوردار بودند. بنابراین آنها کمتر مورد آسیب روانی قرار گرفته و آرامش بیشتری بین آنان حاکم بود.»
همه چیز تحت تأثیر و کنترل یک قدرت برتر در خانواده بود. پدربزرگ یا مادربزرگ یا یکی از بزرگترهای فامیل قوانینی برای بقیه وضع میکردند و از کوچک تا بزرگ میبایست تابع آن باشند. بنا براین والدین در تربیت فرزندان خود از ارزشها و قوانین حاکم بر خانواده تبعیت میکردند. دکتر مهدیس کامکار، روانپزشک و محقق آسیبهای اجتماعی درباره شیوه تربیتی و رشد کودکان در این خانوادهها میگوید: «در خانوادههای گسترده روش یادگیری کودک تقلید است. او با دیدن احترام گذاشتن والدین نسبت به والدینشان، خود نیز احترام گذاشتن به دیگران را یاد میگیرد.
آنها با تقلید یاد میگیرند که چگونه کار کنند و مسئولیتها و اداره زندگی را برعهده بگیرند.»
● شکاف بین نسلها
شاید در روزگار امروز ما زندگی کردن چند نسل در کنار هم کاری دشوار و تصورناپذیر باشد؛ آنچه روانشناسان امروز معتقدند شکاف بین نسلی در میان اعضای این خانوادهها است.
بهنظر دکتر رامشت در میان خانوادههای گسترده این مسئله وجود نداشته است: «در خانوادههای قدیمی شکاف بین نسلها به معنای امروزی محسوس نبود.
کودکان، نوجوانان و جوانان طوری تربیت میشدند که دقیقاً همان الگوهای خانواده را ادامه میدادند زیرا الگوی دیگری برای تبعیت وجود نداشت. ارتباط خانوادهها بسیار محدود بود و جامعه اطلاعاتی به گستردگی امروز نبود در نتیجه کودکان و جوانان مدلهای مختلفی برای الگو برداری نداشتند بهعلاوه آنکه آنان به معنای امروزی صاحب استقلال فردی نبودند.»
● شهرنشینی و زندگی هستهای
گستردگی جامعه شهرنشینی درست مثل یک ظرف بود. هرچه حجم داخل این ظرف پرتر میشد خانوادهها نیز کوچکتر میشدند یا به عبارتی روبه انقباضی حرکت میکردند. از طرفی تعداد خانوادههای شهرنشین روبه ازدیاد بود و از طرف دیگر این خانوادهها بدون امکانات مورد نیاز شهر نشینی قادر به ادامه زندگی در شهر نبودند.
انبوه وسایل مورد نیاز در خانه و تلاش برای کسب رفاه بیشتر برای خانواده زندگی را مشکل کرد تا جایی که خانوادههای گسترده تمایل به زندگی در خانههای بزرگتر داشتند اما وسعت خانههای شهر جوابگوی نیازهای خانوادههای گسترده نبود و بنابراین خانواده گرایش به هستهای شدن پیدا کردند زیرا معماری خانهها تنها جوابگوی تعداد محدودی از نفرات بود. از طرف دیگر همزمان با رشد شهرنشینی مشاغل صنعتی و صنعت هم رشد پیدا کرد و به تبع آن تجارت گستردهترشد.
● استقلال و اتکا به خود
ارتباط با کشورهای صنعتی پیشرفته باعث شد احساس نیاز شهرنشینان به کالاهای صنعتی بالاتر رفته و از این رو به عقیده تکاملگرایان، جامعه به سمت فشرده شدن حرکت میکند.
دکتر قرائی مقدم با اشاره به این مطلب در ادامه میگوید: «جبر اجتماعی باعث شده افراد به سمت خود اتکایی و خانواده هستهای پیش روند.»
وی در ادامه میگوید: «در خانواده هستهای تربیتپذیری، شخصیت پذیری، خوداتکایی و استقلال و موفقیت با خانواده گسترده خیلی متفاوت است. درست است که خانواده هستهای معنویت، دلبستگی و وابستگی عاطفی خانواده گسترده را ندارد ولی فردیت گرایی، استقلال و شخصیت افراد معنای جدیتر و دقیقتری گرفت و قدرت تصمیمگیری افراد بالاتر رفت. اما هنوز هم میتوان ردپای افکار خانواده گسترده را در خانوادههای هستهای پیدا کرد، مانند اینکه تا دختر بزرگتر خانواده ازدواج نکند دختر کوچکتر خانواده اجازه ازدواج پیدا نمیکند.» خانواده هستهای به هر دلیل و با هر کیفیتی که در جامعه ما شکل گرفته بیش از هر چیز یک نیاز و ضرورت برای آن است. دکتر رامشت در این باره میگوید: «خانواده گسترده با تمام مزایای روانی برای افراد خانواده متعلق به زمان گذشته بود و بعد از تحولات اجتماعی و فرهنگی ضرورتی برای جامعه ما محسوب نمیشوند. خانواده هستهای امروز با در نظر گرفتن گستردگی روابط و احساس نیاز به ارتباطات با خارج، دیگر خود را نیازمند یک رابطه خانوادگی محدود نمیداند. هرچند آسیبهای اجتماعی بیشتری را تحمل میکند.»
● آسیب های روحی
مریم رامشت، درباره آسیبهای روانی خانواده هستهای میگوید: «بهدنبال کم شدن حمایت عاطفی از خانواده، روابط بین فردی افراد بیشتر در معرض خطر قرار گرفته و افراد خانواده بیشتر در خطر ابتلا به بیماریهای روانی- جسمانی هستند، مشکلات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی باعث میشود احساس انزوا، پرخاشگری و به هم ریختگی عاطفی میان افراد بیشتر شود چون افراد وقت کمتری را برای هم صرف میکنند و نمیتوانند به همه خواستههای اعضای خانواده رسیدگی کنند بنابراین مشکلات روانی و اجتماعی آنها نیز بالاست.»
● فرزند سالاری هستهای
با گسترش ارتباطات رسانهای و اجتماعی خواستهها و نیازهای افراد نیز تغییر کرد. این تغییر خواستهها فقط متعلق به بزرگسالان نبود، بلکه طیف عظیمی از کودکان را نیز تحت الشعاع قرار داد. کودکی که تا دیروز با شیوه تقلید از والدین، پدربزرگ و مادر بزرگش ارزشها، معنویات و... را فرا میگرفت امروز با ارتباط رسانهای یادگیریهای خود را تکمیل میکند. دکتر مهدیس کامکار در اینباره معتقد است: «در خانواده هستهای امروز کودکان دیگر از طریق تقلید از بزرگترها یاد نگرفته و یادگیری از طریق تقلید حذف شده است و در عوض روشهای رسانهای مرجع یادگیری کودکان قرار گرفته است. والدین به شکلی عملی نمیتوانند به کودکانشان ارزشها را یاد داده و تنها به توصیههای کلامی بسنده میکنند زیرا رفت و آمد چندان زیادی با سایر اعضای فامیل وجود ندارد.» با گسترش فرهنگ هستهای شدن تعداد فرزندان خانوادهها نیز تغییر کرد. وقتی جوامع با انفجار جمعیت روبهرو شدند تبلیغات جهت «فرزند کمتر، زندگی بهتر» اوج گرفت و از این رو خانوادهها با اختیار کردن یک یا دو فرزند خواهان زندگی راحتتر و با رفاهتر برای خود شدند.
دکتر کامکار معتقد است: «کم شدن تعداد فرزندان در خانواده منجر شد عمده توجه والدین و امکانات خانواده در اختیار آنها قرار گیرد. در عوض از کودکان خواسته میشود تا به موفقیتهای زیاد در عرصههای فرهنگی، ورزشی، علمی و... دست پیدا کنند.
والدین با فشار آوردن به فرزندان از آنها میخواهند تا به موفقیتهای چشمگیری دست پیدا کنند اما حالا شیوههای اصلی زندگی کردن و حفظ ارزشها به کودکان کمتر یادداده میشود و کودکان میبایست تبدیل به آنچه والدین میپسندند شوند.
والدین ناکامیها و آرزوهایشان را در کودکشان جستوجو کرده و با فراهم آوردن کلیه امکانات برای آنها بالاخره آنان را به موفقیت میرسانند غافل از اینکه کودکان حالا درخانواده، قدرتی بیشتر از والدین پیدا کرده و زمینههای فرزند سالاری برای آنان فراهم میشود.»
وی درادامه میگوید: «کودکان فرزندسالار فکر میکنند تنها خودشان باید در محور توجه باشند و دیگران باید به آنها احترام گذاشته و تنها خودشان هستند که صاحب حق و امتیاز هستند.
در نهایت کودکان با این کیفیت بزرگتر شده در حالی که آنان در واقعیت با سختی ها و نرمیهای واقعی زندگی کارآزموده نشدهاند و نمیتوانند با پدیدهها و معضلات زمانه خود تطابق پیدا کنند و سازگار شوند و آنها وقتی بزرگتر شده و وارد جوامع بزرگتر مثل پیش دبستانی و مدرسه میشوند پس از رویارویی با مشکلات دچار تعارض شده و بنابراین یا از آن فرار میکنند و یا چارهای جز جنگ و ستیز با مشکلات ندارند.»
● راهگشا
کودکان هرچقدر هم مطابق با شیوههای تربیتی صحیح و روانشناختی تربیت شوند ولی باز نیاز به الگوهای صحیح و عملی برای یادگیری ارزشها دارند. متأسفانه ورود برخی الگوهای یادگیری مثل رسانهها باعث شده کودکان بسیاری از ارزشهای کهن را یاد نگرفته و خانواده را به معضلاتی عظیم وارد کنند.
دکتر رامشت درباره الگوهای تربیتی کنونی میگوید: «بسیاری از استرسها از طریق رسانهها وارد خانواده میشود و در نتیجه روابط عاطفی میان خانواده را مختل میکند. متأسفانه رسانههای جامعه ما زندگی خانوادههای آسیبدیده را به تصویر میکشند ولی برای روبهرو شدن با آسیبها راهکارهای مناسبی را ارائه نمیدهند بنابراین فاکتورهای محیطی با این شیوهها وارد زندگی ما شده و کانون خانواده را با مشکلات بیشتری روبهرو میکند.»
وی برای بهبود وضعیت فعلی میگوید: « ما میتوانیم روابط درونی خانواده خود را ترمیم و اصلاح کنیم و با این شیوه الگوهای مطلوبی را وارد جامعه کنیم.»
هرچند بازگشت به سمت خانواده گسترده در روزگار فعلیما کمی غیر ممکن است و در حال حاضر یک ضرورت احساس نمیشود، دکتر غلامرضا علیزاده معتقد است: «بهتر است به سمت خانواده گسترده حرکت کنیم تا بار مشکلات اجتماعی، روانی، اقتصادی و... خانوادهها کمتر شود و این موضوع عملی نخواهد شد مگر در سایه آموزش و بالا بردن اطلاعات مردم کشورمان.
ما باید آموزشها و اطلاعاتی را در اختیار جوانان قرار داده و در آن درباره تغییر شرایط فکری، روحی و روانی افراد سالمند در آن سنین اطلاعاتی را ارائه بدهیم. باید روانشناسی سالمند را در سطح جامعه گسترش داده و شکاف بین نسل را با آگاهی و اطلاعرسانی کم کنیم. علاوه بر آن افراد سالمند نیز باید درباره وضعیت فکری و روانی جوانان در این سنین آگاهی داشته باشند و رفتارهای آنان را ناشی از سوءرفتار یا کج خلقی با خود ندانند.»
دکتر علیزاده بااشاره به اینکه تا سال ۱۳۹۵، درصد جمعیت سالمندان کشورمان دو رقمی میشود، میگوید: «با افزایش تعداد سالمندان نیاز به مراکز نگهداری آنها هم بالا میرود ولی از آنجا که ظرفیت مراکز دولتی بسیار پائین و هزینه مراکز خصوصی بسیار بالاست و به علاوه سالمندان وضعیت عاطفی- روانی مناسبی ندارند لذا بهتر است برای حفظ کرامت سالمندان و گذر از معضلات اجتماعی فضاهای شهری و زیستی افراد را مناسبتر کنیم. سبک معماری ساختمانهای شهری باید به سمتی حرکت کند که امکان زندگی پدر بزرگ و مادر بزرگها با فرزندان و نوهها بالاتر رود. یعنی فضاهای شهری و معماری باید به گونهای باشد که امکانات بیشتری در اختیار سالمندان قرار گیرد و جایی برای زندگی سالمندان با فرزندانشان باشد.
به علاوه تأمین اجتماعی و حمایت از سالمندان و خانوادههای آن باید در دستور کار مسئولان امر قرار گیرد تا انگیزه اخلاقی، فرهنگی، عاطفی و احساسی فرزندان برای مراقبت از سالمندان نیز بالاتر رود.»
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست