پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024


مجله ویستا

ایران و بازیگران جنگ ظُفار


جنگ ظفار بعنوان یكی از مشخص ترین نمونه های اجرای دكترین نیكسون كیسنجر در تاریخ دیپلماسی دنیای معاصر از جنبه های گوناگون قابل بررسی است

جنگ‌ ظفار بعنوان‌ یكی‌ از مشخص‌ترین‌ نمونه‌های‌ اجرای‌ دكترین‌ نیكسون‌ - كیسنجر در تاریخ‌ دیپلماسی‌ دنیای‌ معاصر از جنبه‌های‌ گوناگون‌ قابل‌ بررسی‌ است. در این‌ مقاله‌ علل‌ حضور نظامی‌ ایران‌ در این‌ بحران‌ و دخالت‌ مستقیم‌ نظامی‌ در مسایل‌ داخلی‌ یك‌ كشور كه‌ به‌ نیابت‌ از ارتش‌ آمریكا و در راستای‌ منافع‌ غرب‌ صورت‌ گرفته‌ مورد كنكاش‌ و بررسی‌ قرار می‌گیرد. با توجه‌ به‌ رویكرد فعلی‌ آمریكا به‌ سیاست‌ مداخله‌ مستقمیم‌ در امور كشورهایی‌ مانند افغانستان‌ و عراق‌ و نیز عدم‌ تمكین‌ دولتهای‌ متحد آمریكا در مورد تز منطقه‌ای‌ آن‌ كشور در فضای‌ بین‌المللی‌ امروز جهان، موضوع‌ این‌ مقاله‌ در خور تأمل‌ و توجه‌ بیشتری‌ می‌باشد.

●مقدمه‌

زمانیكه‌ دولت‌ كارگری‌ انگلیس‌ تصمیم‌ گرفت‌ از منطقهٔ‌ خلیج‌فارس‌ خارج‌ شود، دو كشور ایران‌ و عربستان‌ سعودی‌ بنابر ملاحظات‌ و ویژگی‌های‌ خاصی، به‌ عنوان‌ نامزدهای‌ نخستِ‌ پركردن‌ خلأ‌ ناشی‌ از خروج‌ انگلستان‌ مطرح‌ شدند. ایران‌ در مقام‌ پایهٔ‌ نظامی‌ منطقه‌ و عربستان‌ به‌ عنوان‌ پایهٔ‌ مالی‌ و تأمین‌ اعتبار این‌ سیاست‌ جدید انتخاب‌ گردیدند.(۱)

در همین‌ زمان، تحولاتی‌ در منطقه‌ در شرف‌ بروز و ظهور بود كه‌ ثبات‌ منطقه‌ای‌ را بیش‌ از پیش‌ دستخوش‌ دگرگونی‌ می‌كرد؛ از جمله‌ این‌ تحولات‌ می‌توان‌ به‌ جنگی‌ اشاره‌ كرد كه‌ در ایالات‌ جنوبی‌ كشور عمان‌ - یعنی‌ ظفار- در جریان‌ بود. اوج‌ این‌ درگیری‌ مصادف‌ با سال‌هایی‌ است‌ كه‌ شاه‌ بیشترین‌ درآمد را از محل‌ فروش‌ نفت‌ به‌ دست‌ می‌آورد.

بدیهی‌ است‌ كه‌ این‌ درگیری‌ و گسترش‌ آن‌ به‌ مناطق‌ همجوار می‌توانست‌ تهدیدی‌ برای‌ منافع‌ بالفعل‌ و بلندمدت‌ غرب‌ باشد.(۲) به‌ علاوه، موضع‌گیری‌ ایدیولوژیك‌ شورشیان‌ ظفار كه‌ برسوسیالیزم‌ تكیه‌ داشتند و نیز برخورداری‌ از حمایت‌ كشورهایی‌ همچون‌ یمن‌ جنوبی‌ چپ‌گرا، شوروی‌ و چین‌ مزید بر علت‌ شده‌ بود و لزوم‌ كنترل‌ و مهار آن‌ را قطعی‌ می‌ساخت. از سوی‌ دیگر، برای‌ ایران‌ فرصتی‌ مناسب‌ بود تا شاه‌ بتواند نقش‌ تازهٔ‌ خود (ژاندارمی‌ منطقه) را به‌ نمایش‌ گذارده‌ و محك‌ بزند.

هدف‌ این‌ نوشتار، پاسخ‌ گویی‌ به‌ این‌ پرسش‌ است‌ كه‌ ایران‌ در قبال‌ بحران‌ ظفار چه‌ عكس‌العملی‌ نشان‌ داد و این‌ رفتار ناشی‌ از چه‌ عواملی‌ بود؟

گرچه‌ در مورد جنگ‌ ظفار و چگونگی‌ دخالت‌ ایران‌ مطالبی‌ نوشته‌ شده‌ اما تاكنون‌ كتاب‌ و یا مقالهٔ‌ جامعی‌ درباره‌ این‌ موضوع‌ منتشر نشده‌ است. مطالبی‌ هم‌ كه‌ وجود دارد بطور عمده‌ در همان‌ سال‌ها توسط‌ رژیم‌ شاه‌ و به‌ منظور توجیه‌ ورود ایران‌ به‌ آن‌ جنگ‌ نوشته‌ شده‌ كه‌ در ادامه‌ به‌ فرازهایی‌ از آن‌ اشاره‌ خواهد شد.

موقعیت‌ جغرافیایی‌ - سیاسی‌ ظفار: ظفار ایالت‌ جنوبی‌ عمان‌ در جنوب‌ شرقی‌ شبه‌ جزیزهٔ‌ عربستان‌ قرار دارد. این‌ ایالت، از مغرب‌ به‌ یمن‌ جنوبی‌ و از مشرق‌ به‌ عمان‌ محدود می‌شود. دریای‌ عمان‌ نیز بخش‌ جنوبی‌ آنرا فرا گرفته‌ است. مركز آن‌ شهر صلاله‌ است.

موقعیت‌ استراتژیك‌ عمان‌ یعنی‌ نزدیكی‌ به‌ تنگه‌ هرمز، سواحل‌ یمن‌ و دریای‌ سرخ‌ موجب‌ اهمیت‌ آن‌ گردید. در سالهای‌ آخر قرن‌ ۱۸ م. در مسقط‌ (پایتخت‌ فعلی‌ عمان) سلطان‌ نشینی‌ بوجود آمد كه‌ مورد حمایت‌ ویژه‌ انگلستان‌ قرار گرفت. بدین‌ ترتیب‌ در عمان‌ دو حكومت‌ متضاد بوجود آمد.

جنگ‌ اول: در سال‌ ۱۹۵۸ م. سلطان‌ وقت، «سعید بن‌ تیمور» با انعقاد قراردادی‌ با شركت‌ نفتی‌ «عراق- انگلیس» نه‌ تنها نفت‌ منطقه‌ مسقط‌ بلكه‌ قسمتی‌ از نفت‌ سرزمین‌ عمان‌ را نیز به‌ انگلستان‌ واگذار كرد. در قبال‌ این‌ عمل‌ «غالب‌ بن‌ علی»(۳) استقلال‌ تمامی‌ عمان‌ را اعلام‌ كرد و بلافاصله‌ مورد حمایت‌ عربستان‌ سعودی‌ قرار گرفت. بدین‌ ترتیب‌ جنگ‌ اول‌ عمان‌ آغاز شد(۴) و به‌ نفع‌ انگلیسی‌ها به‌ پایان‌ رسید و تمام‌ منطقه‌ زیر نگین‌ «سعید بن‌ تیمور» قرار گرفت.

آغاز جنگ‌ دوم: جنگ‌ دوم‌ در ظفار درگرفت. ناسیونالیست‌های‌ عرب‌ با نام‌ «جبهه‌ آزادی‌بخش‌ ظفار» آغازگر این‌ جنگ‌ بودند. رهبری‌ این‌ گروه‌ به‌ عهده‌ «امام‌ غالب‌ بن‌ علی» بود. آنها هدف‌ خود را استقلال‌ عمان‌ اعلام‌ كردند.(۵) جنگجویان‌ در ظفار از دو امتیاز ویژه‌ برخوردار بودند:

۱) شرایط‌ اقلیمی‌ و جغرافیایی‌ مناسب‌ برای‌ جنگ‌های‌ چریكی‌ (وجود كوهستان‌ها)(۶)

۲) حمایت‌ و پشتیبانی‌ یمن‌ جنوبی‌ كه‌ هم‌مرز ظفار بود.

در سپتامبر سال‌ ۱۹۶۸ در حمرین‌ كنگره‌ای‌ برگزار شد كه‌ در آن‌ ملی‌گرایان‌ و چپ‌گرایان‌ شبه‌ جزیزهٔ‌ عربستان‌ شركت‌ داشتند. در این‌ كنگره، استراتژی‌ انقلابیون‌ مشخص‌ شد، آنها تصمیم‌ به‌ تأسیس‌ ارتش‌ منظم‌ و نیروهای‌ چریكی‌ گرفتند و مرام‌ ماركسیستی‌ را نیز پذیرفتند. این‌ اجلاس‌ موجب‌ به‌ رسمیت‌ شناختن‌ قیام‌ گردید. آنها با انتخاب‌ مرام‌ ماركسیستی، مورد حمایت‌ یمن‌ جنوبی، شوروی، مصر و عراق‌ قرار گرفته‌ و موفق‌ شدند مناطقی‌ را متصرف‌ شده‌ و ضرباتی‌ بر دشمن‌ وارد كنند.(۷)

بازیگران‌ بحران‌ ظفار: دو دسته‌ بازیگر منطقه‌ای‌ و فرا منطقه‌ای‌ در این‌ جنگ‌ شركت‌ داشتند: انگلیس‌ اولین‌ كشوری‌ بود كه‌ در این‌ جنگ‌ درگیر شد. پاكستان، هند، اردن، امارات‌ متحده‌ عربی، عربستان‌ سعودی‌ و سودان‌ از دیگر كشورهای‌ درگیر جنگ‌ بودند. این‌ دولت‌ها به‌ نیروهای‌ سلطان‌ كمك‌ می‌كردند. اما در این‌ بین‌ ایران‌ و ایالات‌ متحده‌ نقش‌ عمده‌ای‌ داشتند كه‌ هر یك‌ از آنها به‌ طور جداگانه‌ بررسی‌ می‌شود.

سیاست‌ خارجی‌ آمریكا در اواخر دههٔ‌ چهل‌ در منطقهٔ‌ خلیج‌ فارس: استراتژی‌ آمریكا در این‌ دوران‌ با توجه‌ به‌ شرایط‌ خاص‌ آن‌ كشور، به‌ دلیل‌ ناكامی‌ در ویتنام‌ براساس‌ بومی‌ كردن‌ جنگ‌ در هر منطقه‌ تعلق‌ گرفته‌ بود؛(۸) یعنی‌ جنگ‌ بوسیله‌ نیروهای‌ مردم‌ هر منطقه‌ و نه‌ نیروی‌ نظامی‌ آمریكا. (این‌ استراتژی‌ براساس‌ تز ویتنامی‌ كردن‌ جنگ‌ ویتنام‌ شكل‌ گرفته‌ بود.) در این‌ مقطع، آمریكا دیگر نمی‌توانست‌ به‌ اسراییل‌ كه‌ خود موجب‌ بحران‌ بود، پشت‌ گرم‌ باشد؛ از اینرو ایران‌ به‌ عنوان‌ جانشین‌ خوبی‌ مطرح‌ گردید. ایران، هم‌ از نظر جمعیت‌ می‌توانست‌ نیروی‌ نظامی‌ كارآمدی‌ تشكیل‌ دهد و هم‌ از جنبه‌ مساحت‌ و موقعیت‌ قابل‌ توجه‌ بود همچنین‌ از حیث‌ اقتصادی‌ نیز به‌ واسطه‌ درآمدهای‌ نفتی‌ حایز اهمیت‌ شده‌ بود. از سویی‌ منافع‌ آمریكا با آرمان‌های‌ جاه‌طلبانه‌ شاه‌ انطباق‌ كامل‌ داشت. ژاندارمی‌ ایران‌ به‌ نفع‌ اسراییل‌ هم‌ بود؛ چرا كه‌ اعراب‌ مجبور می‌شدند سهمی‌ از نیروهای‌ خود را در مقابل‌ آن‌ بسیج‌ كنند.

تز نیكسون، مكانیزم‌ جدیدی‌ را در جهت‌ حفظ‌ منافع‌ غرب‌ مطرح‌ كرد.(۹) به‌ همین‌ دلیل‌ آمریكایی‌ها در دهه‌ پنجاه‌ سیل‌ تسلیحات‌ خویش‌ را در دهه‌ پنجاه‌ به‌ سمت‌ ایران، به‌ عنوان‌ مجری‌ سیاست‌ مورد نظر گسیل‌ داشتند. عربستان‌ رقیب‌ ایران‌ به‌ شمار می‌رفت، در مقایسه‌ با ایران‌ قابلیت‌های‌ لازم‌ برای‌ رهبری‌ این‌ حركت‌ را نداشت، بنابراین‌ آمریكا رهبری‌ شاه‌ را در جهت‌ حفظ‌ منافع‌ غرب‌ در چارچوب‌ دكترین‌ نیكسون‌ پذیرفت. با این‌ وصف، ثبات‌ سیاسی‌ مورد نیاز عربستان‌ در منطقه‌ محفوظ‌ می‌ماند و آرامش‌ خاطر آن‌ نیز را فراهم‌ می‌كرد.

●علل‌ دخالت‌ ایران‌ در جنگ‌ ظفار: وابستگی‌ كشورهای‌ منطقه‌ و فرا منطقه‌ای‌ به‌ نفت، پیوند و ارتباط‌ میان‌ اقتصاد، امنیت‌ و نفت‌ برای‌ كشورهای‌ منطقه‌ و بویژه‌ برای‌ ایران‌ و نیز پیچیدگی‌ روابط‌ بین‌الملل‌ در دهه‌های‌ شصت‌ و هفتاد و اثرات‌ ناشی‌ از آن‌ بر تحولات‌ خلیج‌ فارس، كشورهای‌ فرامنطقه‌ای‌ را بر آن‌ داشت‌ تا وظیفه‌ برقراری‌ ثبات، حفظ‌ نظم‌ و امنیت‌ را به‌ خود كشورهای‌ منطقه‌ واگذار نمایند. در این‌ باره، «همایون‌ كاتوزیان» معتقد است‌ كه‌ در آن‌ مقطع‌ «نفت‌ متغیر مستقل‌ بود و كل‌ كالبد اجتماعی‌ و اقتصادی، تابع‌ آن». از سوی‌ دیگر، سعی‌ غرب‌ بر این‌ بود كه‌ تنگه‌ها و نقاط‌ حساسی‌ را كه‌ به‌ «نقاط‌ شرك» معروفند، در اختیار خود داشته‌ باشد. از جمله‌ این‌ نقاط‌ می‌توان‌ به‌ تنگه‌ هرمز اشاره‌ كرد(۱۰)

«تنگه‌ هرمز»، هم‌ برای‌ قدرت‌ دریایی‌ در مقابله‌ با قدرت‌ بر‌ی‌ و هم‌ برای‌ قدرت‌ بر‌ی‌ در مقابله‌ با قدرت‌ دریایی، نقش‌ دفاعی‌ مناسبی‌ دارد.(۱۱) از طرف‌ دیگر قرار داشتن‌ آن‌ در مسیر انتقال‌ نفت‌ مورد نیاز جهان‌ غرب‌ به‌ عنوان‌ نقطه‌ كنترل‌ و اهرم‌ اعمال‌ فشار، به‌ دلیل‌ وابستگی‌ اروپا به‌ نفت‌ منطقه‌ خلیج‌ فارس‌ و بازار مصرف‌ ثروتمند آن، بخش‌ حساسی‌ از شبكه‌ حمل‌ و نقل‌ دریایی‌ اروپا را تشكیل‌ می‌دهد.(۱۲) از اینرو در فوریه‌ ۱۹۷۲ م. (۱۳۵۱ ه۰۳۹;.ش) در دیدار نمایندگان‌ ایران‌ وعمان، پیمان‌ ورود ایران‌ به‌ عمان‌ امضا شد و براساس‌ آن، دخالت‌ وسیع‌ ایران‌ و حاكمیت‌ عملی‌ آن‌ بر قسمتی‌ از اراضی‌ و آب‌های‌ ساحلی‌ عمان‌ آغاز گردید.(۱۳) با ورود گسترده‌ نیروهای‌ ایران، وضعیت‌ نبرد به‌ سود نیروهای‌ حكومتی‌ عمان‌ تغییر كرد. در همین‌ راستا با نزدیكی‌ روابط‌ تهران‌ - پكن(۱۴)، حمایت‌ چین‌ از جنگجویان‌ ظفار كاهش‌ یافت. توافق‌های‌ ایران‌ و عراق‌ در مارس‌ ۱۹۷۵، برقراری‌ روابط‌ دیپلماتیك‌ بغداد - مسقط‌ را به‌ دنبال‌ داشت‌ كه‌ این‌ عامل‌ نیز منجر به‌ از دست‌ دادن‌ هر چه‌ بیشتر كمك‌های‌ خارجی‌ جبههٔ‌ خلق‌ شد. طبق‌ موافقت‌ نامه‌ سری‌ مارس‌ ۱۹۷۲ بین‌ ایران‌ و انگلیس، مقرر گردید كه‌ ایران‌ با همكاری‌ نیروهای‌ انگلیسی‌ كه‌ برای‌ آموزش‌ ارتش‌ كوچك‌ عمان‌ در آن‌ كشور حضور داشتند، در این‌ جنگ‌ تشریك‌ مساعی‌ نماید. در این‌ هنگام‌ انگلستان‌ بخش‌ عمده‌ نیروهایش‌ را از شیخ‌نشین‌های‌ خلیج‌ فارس‌ خارج‌ كرده‌ و جز ۵۰۰ افسر و سرباز مزدور كسی‌ در خدمت‌ سلطان‌ عمان‌ باقی‌ نمانده‌ بود.

‌دكتر علیرضا ذاكر اصفهانی‌

‌پی‌نوشت‌ها

.۱ در ابتدا این‌ سیاست، سیاست‌ دو ستونی‌ لقب‌ داده‌ شد و بعدها با تغییراتی‌ در اوایل‌ دهه‌ ۷۰ م‌ براساس‌ دكترین‌ نیكسون‌ - كسینجر ایران‌ به‌ عنوان‌ ژاندارم‌ یا قدرت‌ منطقه‌ای‌ جهت‌ حفظ‌ ثبات‌ و امنیت‌ منطقه‌ای‌ (كه‌ البته‌ باید به‌ حفظ‌ منافع‌ استراتژیك‌ غرب‌ بویژه‌ ایالات‌ متحده‌ می‌پرداخت)مطرح‌ گردید.

.۲ براساس‌ تئوری‌ دومینو

.۳ امام‌ عمان‌

.۴ فرد هالیدی، مزدوران‌ انگلیس‌ در خلیج‌ فارس، ترجمهٔ‌ اختر شریعت‌زاده، تهران، آگاه، ۱۳۵۸، ص‌ ۴۵

.۵ ناصرالدین‌ نشاشیبی، در خاورمیانه‌ چه‌ گذشت؟ ترجمهٔ‌ م.ح‌ روحانی، تهران، طوس، ۱۳۵۷، ص‌ ۶۱۱

.۶ فرد هالیدی، همان، ص‌ ۴۹

.۷ فرد هالیدی، پیشین، ص‌ ۴۹

.۸ كشورهای‌ ژاپن، برزیل، یونان‌ و تایوان‌ نیز براساس‌ تز نیكسون، حافظ‌ منافع‌ آمریكا در مناطق‌ خاص‌ خود بودند.

.۹ ریچارد نیكسون، جنگ‌ حقیقی، ترجمهٔ‌ جعفر ثقهٔ‌الاسلامی، تهران، انتشارات‌ نوین، ۱۳۶۲، ص‌ ۳۲۸

.۱۰ عزت‌ الله‌ عزتی، ژئواستراتژی، تهران، سمت، ۱۳۷۳، ص‌ ۱۵۴

.۱۱ محمدرضا حافظنیا، خلیج‌ فارس‌ و نقش‌ استراتژیك‌ تنگهٔ‌ هرمز، تهران، سمت، ۱۳۷۱، ص‌ ۴۳۰

.۱۲ همان، ص‌ ۴۲۹

.۱۳ بهران‌ افراسیابی، ایران‌ و تاریخ، تهران، نشر علم، ۱۳۶۷، صص‌ ۲۸۵-۲۸۶

.۱۴ به‌ دنبال‌ دیپلماسی‌ پینگ‌ پنگ‌ در اوایل‌ دههٔ‌ ۷۰ كه‌ به‌ بهبود روابط‌ ایالات‌ متحده‌ آمریكا و چین‌ انجامید، روابط‌ دیگر دولت‌ها با چین‌ نیز بهبود یافت، از جمله‌ این‌ دولتها باید از ایران‌ نام‌ برد.

.۱۵ عبدالرضا هوشنگ‌ مهدوی، تاریخ‌ روابط‌ خارجی‌ ایران، تهران، مؤ‌لف‌ ۱۳۶۸، صص‌ ۴۲۷-۴۲۸

۱۹۷۷.-۶۱۵Herald Trigune, Dec.۱

.۱۷ همایون‌ كاتوزیان، اقتصاد سیاسی‌ ایران، ترجمه‌ محمدرضا نفیسی‌ و كامبیز عزیزی، تهران، نشر مركز، ۱۳۷۲. .۱۸ كیهان، ۷ آذر ۱۳۵۱

.۱۹ نگاه‌ گنبد به‌ ۱۳۸.۱۵۷Nikki... P

.۲۰ كیهان، ۱/۱۲/۱۳۴۹

.۲۱ همان، ۹/۲/۱۳۴۹

.۲۲ همان، ۹/۳/۱۳۴۹

.۲۳ كیهان، ۳ نوامبر، ۱۹۷۱ م‌ (۱۳۵۰ ش‌ )

.۲۴ كیهان، ۲۷/۷/۱۳۵۳

.۲۵ سپهبد سعید رضوانی، جزوه‌ سیاست‌ امنیت‌ ملی‌ ایران، تهران، بی‌جا، ۱۳۵۵، ص‌ ۱۳

-۶ shahram chubin and sepehre zabih., the oreign Realation of Iran,Berkeley and los۲ ۴۷۹۱۰.P.۱Angeles,

.۲۷ مارك. ج. گازیوروسكی، سیاست‌ خارجی‌ آمریكا و شاه، ترجمه، فریدون‌ فاطمی، تهران، نشر مركز، ۱۳۷۱، ص‌ ۳۲۹

.۲۸ همان، ص‌ ۳۴۶

.۲۹ جیمز بیل، شیر و عقاب، ترجمه‌ دكتر فروزنده‌ برلیان‌ (جهانشاهی)، تهران، نشر فاخته، ۱۳۷۱ و دانشجویان‌ پیرو خط‌ امام، از ظهور تا سقوط‌ (مجموعه‌ اسناد لانه‌ جاسوسی‌ آمریكا)، تهران، مركز نشر اسناد لانه‌ جاسوسی‌ آمریكا، ۱۳۶۶

.۳۰ كمیتهٔ‌ فلسطین، همان، ص‌ ۵۷

.۳۱ همان، ص‌ ۵۸

.۳۲ محمدرضا پهلوی، پاسخ‌ به‌ تاریخ، ترجمه‌ دكتر حسین‌ ابوترابیان، تهران، مترجم، ۱۳۷۱، ص‌ ۲۷۳

.۳۳ توضیح‌ آنكه‌ روابط‌ ایران‌ با مصر در شهریور ۱۳۳۹ قطع‌ شده‌ بود و از آن‌ به‌ بعد سیاستهای‌ دو دولت‌ در منطقه‌ بطور كامل‌ در نقطه‌ مقابل‌ یكدیگر بود، اما هنوز سیاست‌ نگاه‌ به‌ غرب‌ مصر آغاز نشده‌ بود كه‌ روابط‌ دو كشور رو به‌ بهبود گذاشت. حمایتهای‌ ایران‌ از اعراب‌ در مقابل‌ اسراییل‌ پس‌ از جنگ‌ ژوین‌ ۱۹۶۷ م. شركت‌ در كنفرانس‌ اسلامی‌ كه‌ بدنبال‌ آتش‌ سوزی‌ مسجدالاقصی‌ در سپتامبر ۱۹۶۹ م. در رباط‌ تشكیل‌ گردید. ضعف‌ سیاسی‌ مصر و جبهه‌ اعراب، كودتای‌ حزب‌ بعث‌ در عراق‌ و تیرگی‌ روابط‌ مصر و عراق‌ (دشمن‌ وقت‌ ایران) از جمله‌ عوامل‌ بهبود روابط‌ دو كشور بود. بدین‌ ترتیب‌ دو دولت‌ در اواسط‌ ۱۹۷۰ م. اعلامیه‌ای‌ رسمی‌ مبنی‌ بر تجدید مناسبات‌ منتشر كردند.

.۳۴ محمد علی‌ خان‌ سدیدالسلطنه، تاریخ‌ مسقط‌ و عمان، بحرین‌ و قطر و روابط‌ آنها با ایران، تصحیح‌ و تحشیه‌ و پیوستها از احمد اقتداری، تهران، دنیای‌ كتاب، ۱۳۷۰، ص‌ ۳۷۷

.۳۵ مسعود بهنود، از سیدضیأ تا بختیار، تهران، انتشارات‌ جاویدان، ۱۳۶۴، ص‌ ۵۸۷

-۶ Office of public Information united Nations, Alre musu. Greater tuid and۳ .(۱۷۹۲۰۹ (Volume ۵۲,Neul york,p.۱lossrtunde,Yearbook of the united nations

.۳۷ غلامرضا نجاتی، تاریخ‌ بیست‌ و پنج‌ ساله‌ ایران،جلد اول، تهران، موسسه‌ خدمات‌ فرهنگی‌ رسا، ۱۳۷۱، ص‌ ۲۵۳

-۸۴۳۴ Rohallah. k,Iranis foreign poliey ۱۴۹۱ ۳۷۹۱, of Virginia press. ۵۷۹۱.p


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.