چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

نقش شخصیت های بزرگ در تاریخ


نقش شخصیت های بزرگ در تاریخ

ما به عنوان انسان در تاریخ و با تاریخ زندگی می کنیم و نکته قابل توجه این است که انسان موجودی تاریخی است

ما به عنوان انسان در تاریخ و با تاریخ زندگی می کنیم و نکته قابل توجه این است که انسان موجودی تاریخی است.

تاریخ اختصاص به انسان دارد. انسان در تاریخ می زید و هویت خود را از تاریخ می گیرد. جدا کردن انسان از تاریخ یعنی انداختن انسان از انسانیت.

این که تاریخ را چه چیز به راه می برد بحث دراز دامنی است که به خصوص در دوران اخیر زندگی فکری بشر مطرح شده و بحث های فراوان فلسفی، جامعه شناختی و سایر بخش های علوم انسانی در این زمینه وجود دارد و شاید رسیدن به یک نتیجه قطعی در این زمینه هم کارآسانی نباشد هر چه که تاریخ را به راه ببرد ما تردید نکنیم که گاه شخصیت های بزرگ عوامل تاثیرگذار در تاریخ اند.

البته من نمی خواهم در اینجا نظریه قهرمان در تاریخ و این که قهرمانان تاریخ را می سازند مطرح کنم که به نظر می رسد درست هم نیست. اما هر گونه به تاریخ نگاه بکنیم، بدون تردید نقش شخصیتهای بزرگ در تاریخ و تاثیر آن را نمی شود انکار کرد. البته این تاثیرگذاری منوط به تحقق شرایطی است، یکی آمادگی زمان است. وقتی شخصیتی، فکری را مطرح می کند راهی را پیش پای جامعه می گذارد طبیعتا آن جامعه به لحاظ تاریخی باید آمادگی حرکت در آن راه را داشته باشد. یا نیاز تاریخی او قوام یافته باشد و آن شخصیت بنیانگذار، هدایت گر جامعه در جهت آن نیازباشد. وجود این شرایط و آمادگی شرط اول است و درک این شرایط و آگاهی نسبت به آن، شرط دوم است.

شرط سوم; اراده لازم برای حرکت در این مسیر و چهارم دلیری کافی برای به کار انداختن این اراده. اگر این شرایط بود و شخصیتی توانست این شرایط را احراز کند مطمئنا تاثیرگذاری او در تاریخ غیرقابل انکار و تردید خواهد بود.

ما شخصیتهای بزرگی با اندیشه‌های بسیار برجسته و نیتهای خیر در تاریخ داشتیم، ولی در زمان خود موثر نبودند اندیشه‌های آنها یا به کلی از دسترس بشر حذف شده است یا بعد از قرنها آن اندیشه مورد توجه قرار گرفته است.

اما شخصیتهایی داریم که اندیشه ای را مطرح کردند و راهی را شروع کردند و توانستند در زمان خود و بعد از خود تاثیر بسزایی داشته باشند. در این زمینه به هرگونه ای که به مساله نگاه بکنیم و هر عقیده ای که داشته باشیم، نمی توان انکار کرد که حضرت امام (قدس سره) یکی از شخصیتهای بزرگ تاثیرگذار در تاریخ بوده است; چه کسانی که امام (ره) را قبول دارند چه آنهایی که قبول ندارند، چه راه ایشان را می پسندند، چه نمی پسندند هیچ کس نمی تواند انکار کند که این شخصیت یکی از معدود شخصیتهای تاریخی بوده است که نقش تاثیرگذار در تاریخ دوران خود و بعد از خود داشته است. حرکت امام (ره) تحول اساسی در ایران ایجاد کرد.

در دنیای اسلام اثر غیرقابل انکار گذاشت. جغرافیای سیاسی منطقه و جهان را نیز تغییر داد. اینها آثار قطعی حضور امام(ره) و حرکتی است که حضرت امام(ره) آن را رهبری کردند. هر گونه که به مساله نگاه کنیم نمی توانیم این امور را تکرار کنیم. امام (ره) نیز در موقعیتی بود که شرایط برای تحقق یک تحول آماده بود. بعد از صد سال کشاکشی که ملت و جامعه در باره سرنوشت و تعیین جایگاه خود داشت، شرایطی پدید آمد که هم به تحول نیاز بود وهم شرایط این تحول پدید آمده بود و امام(ره) در این موقعیت تاریخی حضور داشتند.

مساله دوم این بود که این شرایط و موقعیتها و این امکانات و استعدادها و نیازها را امام (ره) با دانش الا و هوش سرشار خود درک کردند. به این تغییر توجه داشتند و ایمان داشتند. به هدف تغییر اعتقاد داشتند و نیز اراده برای حرکت در این مسیر را داشتند و شجاعت و دلیری لازم برای به کارگیری این اراده هم در ایشان بود. این شد که نهضت بزرگی با رهبری امام (ره) تحقق پیدا کرد و بدون تردید اگر آن شرایط بود، چنانچه طی دهههای قبل از امام (ره) هم کم و بیش بود ولی شخصیتی که بتواند درک کند، هدایت بکند، اراده بکند و به هدف خود ایمان داشته باشد و به پای آن بایستد و شجاعت اقدام را داشته باشد، نبود باز این تحول رخ نمی داد.

این یک مقطع بزرگ تاریخی در دوران ما و در ایران است.

این چنین شد که رهبری امام(ره) به یک تحول بزرگ منجر شد و انقلاب ایران جزو معدود انقلابهایی بود که فقط تخریب نکرد. انقلاب تخریب گر است، والا انقلاب نیست. حرکتهای ترمیمی، حرکت انقلابی نیست، انقلاب ویرانگر است، اما بسیاری از انقلاب ها فقط ویرانگری کردند، امتیاز انقلاب ما این بود که به دنبال ویرانگری به ایجاد و سازندگی نیز پرداخت.

این مساله، مساله ای بسیار، بسیار مهم و اساسی است. یعنی تخریب یک ساز و کار، یک روابط و یک نظام و شرایط اجتماعی و تاسیس شرایط و وضعیت جدید زندگی در ایران، همان که ما اسم آن را جمهوری اسلا می می گذاریم.

با همه بار فلسفی، کلا می، فقهی، اعتقادی و اجتماعی و سیاسی که جمهوری اسلا می دارد، اگر حتی آن جمهوری اسلا می به آن صورتی که مورد توجه بنیانگذار آن بود و به آن صورتی که در متن وجدان جامعه ما در طول صد سال گذشته شکل گرفته بود وامام هم دقیقا با تکیه بر این امر مساله را هدایت کردند تا خواست و اراده اجتماعی موجود یا نهفته برای تحقق آن خواست، به صورت جمهوری اسلا می بروز کند، تحریف بشود و از مسیر خود منحرف شود و به چیزی غیر از نظر امام (ره) و متناسب با شرایط تاریخی جامعه هیچ تاثیری در نقش تعیین کننده انقلاب اسلامی و رهبری امام(ره) در تاریخ ندارد. شعله ای در جانها بوده است، امام(ره)آن را برافروخته تر کرده است و چون ریشه در واقعیتها و خواستها ونیازهای واقعی جامعه دارد و براساس آن نیاز لحظه به لحظه آگاهی بیشتر می شود، آن جریان ادامه دارد و خودش منشاآثار بزرگ در ایران و هم در سراسر دنیا خواهد بود. البته همه باید نگران باشیم، که دستاورد این حرکت که جمهوری اسلامی است از مسیر منحرف نشود.

بسیار هم در معرض خطر است و همه هم باید تلا ش کنیم. اما این نگرانی به این معنا نیست که آن حرکت تاریخی و نقشی که رهبری امام(ره) در آن حرکت داشت، انکار شود یا از بین برود. ممکن است که در مسیر آن مشکلا تی ایجاد شود، هزینهها زیاد شود ولی این حرکت ادامه خواهد داشت.

این نقشی بود که به نظر من شخصیتها می توانند در تاریخ داشته باشند و به طور ویژه نقشی که حضرت امام دراین مرحله تاریخی داشتند حتی اگر علت اصلی حرکتهای تاریخی نباشند اما برای تاثیرگذاری شخصیتها در تاریخ علاوه بر آن سه شرط عام وکلی که بخش قابل توجه آن بر می گردد به خصوصیات ممتاز شخصیت تاثیرگذار به لحاظ علمی و عملی و اخلاقی و در ک و شجاعت، اراده، دلیری، ساماندهی و سازماندهی، یک سلسله عوامل جنبی و محیطی هم هست که به میزان متفاوت در این موفقیت برجسته تاریخی یک شخصیت کمک می کند. این محیط اگر آمادگی بیشتری داشته باشد، شرایط را برای تاثیرگذاری آن شخصیت بهتر فراهم میآورد.

نویسنده : سید محمد خاتمی



همچنین مشاهده کنید