دوشنبه, ۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 20 January, 2025
مجله ویستا

راهبرد داخلی برای مشکل خارجی


راهبرد داخلی برای مشکل خارجی

خبرگزاری فارس دوشنبه گذشته, به نقل از آقای احمدی نژاد در حاشیه جلسه هیات دولت نوشت «در برخی موارد توضیح رفتار روسیه برای مردم ایران مشکل شده و ما نمی توانیم و نمی دانیم چگونه این موضع را توضیح دهیم ما از یک کشور دوست وهمسایه انتظار داریم که به طور قاطع دفاع کند و در کنار این بیانیه ایران ترکیه و برزیل بایستد و جازه ندهد بهانه های دیگری وارد شود و مانع یک تعامل سازنده شود »

خبرگزاری فارس دوشنبه گذشته، به نقل از آقای احمدی نژاد- در حاشیه جلسه هیات دولت- نوشت:«در برخی موارد توضیح رفتار روسیه برای مردم ایران مشکل شده و ما نمی توانیم و نمی دانیم چگونه این موضع را توضیح دهیم... ما از یک کشور دوست وهمسایه انتظار داریم که به طور قاطع دفاع کند و در کنار این بیانیه(ایران- ترکیه و برزیل) بایستد و جازه ندهد بهانه های دیگری وارد شود و مانع یک تعامل سازنده شود.»

روسیه ای که آقای احمدی نژاد از آن نام می برد همان روسیه ای است که در ۲۰ مه ۱۹۲۰ با تبادل سند، کشور ایران را به رسمیت می شناسد (ایران از سه هزار سال قبل از میلا د مسیح وجود دارد. اروپا در آن زمان وجود نداشته است) و پس از این تاریخ- دست کم دوبار- به شکل جدی برای تجزیه همین کشور به رسمیت شناخته شده تلا ش می کند و نکته طنز ماجرا این که; درست در بیست مه سال جاری میلا دی هم، پیش نویس قطعنامه چهارم، به امضای همین همسایگان «بدعهد» ما می رسد، همسایه ای که وقتی «یرملوف» فرستاده آن به دیدار فتحعلی شاه آمد تا برای «عهد نامه گلستان» مقدمه چینی کند، پیشاپیش، فیل گرانقیمت زرینی را فرستاد که از آن، صدای موسیقی به گوش می رسید.

این رفتارهای خصمانه البته برای نگاه های ژرف بین چیز جدیدی نیست; چنان که در آن روزهایی که آقای احمدی نژاد- شاید- به اتکای همین همراهی چین و روسیه قطعنامه های ضد ایرانی شورای امنیت را «کاغذ پاره» می دانست، اهل نظر بر این امر واقف بودند که در دنیای امروز، چنان نیست که بتوان با شور و هیجان یکسره به تاریخ یا تمام قواعد حاکم بر فضای کنونی بین المللی(خواه عادلا نه و خواه ناعادلا نه) بی تفاوت بود، چه رسد به این که مبنای این بی تفاوتی، همراهی موقتی و تاکتیکی کشوری چون«چین» باشد که به تعبیر«نظامی گنجوی»:«به جز چین ابرو» نمی توان از او خواست:(زچینی به جز چین ابرومخواه- ندارند پیمان مردم نگاه- سخن راست گفتند پیشینیان- که عهد و وفا نیست در چینیان) یا روسیه ای که «مردمی» از او- به ویژه درامور بین المللی خواسته ای دور از انتظار است(که فریاد شاهازبیداد روس/ که از مهد ابخاز بستند عروس/ ز روسی کسی نجوید مردمی/ که جز گوهری نیستش ز آدمی).

از این شاهد مثال های ادبی که بگذریم بازهم به راحتی می توان ادعا کرد که اگر، صرف نگاه تاریخی دقیق به گذشته و تحلیلی جامع و فارغ از هیجان های عمومی از تحولا ت جدید، از سوی دولت و در قبال تحولا ت روشن و تاثیرگذار جهانی وجود داشت، قبل از آن که برخی به «تحویل» ۱۲۰۰ کیلواورانیوم به ترکیه، نام «تبادل سوخت» بگذارند و آن را مانعی برای تصویب قطعنامه چهارم شورای امنیت تلقی کنند، نیز می شد حدس زد که این بیانیه، مشکلی را حل نمی کند و آن وقت نیازی هم به نگرانی برای توضیح رفتار روسیه برای مردم ایران نبود(!); چرا که وقتی روسیه; این چنین در رکاب آمریکا قرار می گیرد، نمی شد انتظار چندانی از کارآمدی ترکیه عضو ناتو و همپیمان با آمریکا داشت و براین اساس، تن به قبول شرایطی داد که در زمان اصلا ح طلبان و حتی در پایان دوران ریاست البرادعی، با شرایط مناسب تری به ایران ارایه شد اما هر بار یا به تهمت های واهی و با تعبیر «عبور از خط قرمز» یا دلا یل دیگر مورد بی اعتنایی قرار گرفت.

آنچه امروز در رویکرد مشترک قدرت های بزرگ جهان- من جمله روسیه- در خصوص برنامه هسته ای ایران مشاهده می شود، اگر چه ممکن است موجب بهت و حیرت آن دسته ازافرادی شود که به همراهی این کشور دل بسته بودند و تصور می کردند، مواضع این کشور برای مردم ایران قابل توضیح خواهد ماند، اما اگر نگاهی کلا ن در این میان وجود داشت از همان زمانی که باراک اوباما بر مسند ریاست جمهوری آمریکا نشست و ترجیح داد برخلا ف بوش پسر، همکاری با روسیه را جایگزین رقابت یامقابله با آن کند، هویدا بود، سیاستی که نمود آن بازگذاشتن دست روسیه در حوزه نفوذ سابق خود- کشورهای مشترک المنافع- و تمرکز بر مسکو به جای تبانی با کشورهایی چون گرجستان و نظایر آن بود، چنانکه دیدیم آمریکا چگونه- برخلا ف دوران بوش- این بار، موضعی منفعلا نه در قبال حوادث قرقیزستان در پیش گرفت تا این نکته به اثبات برسد که سیاست خارجی ایالا ت متحده در قبال روسیه، اکنون تفاوت های ماهوی با دوران بوش دارد و اگر در آن دوره انقلا ب های رنگین با حمایت آمریکا یکی پس از دیگری روسیه را به واکنش وامی داشت و عزم این کشور را برای همکاری با ایران راسخ تر می کرد، این بار نه تنها آمریکا چنین رویکردی از خود نشان نداد که پا را یک گام فراتر گذاشته و با عقد پیمان کاهش تسلیحات هسته ای، اعتماد روس ها را بیش از پیش به خود جلب می کند.

تمام این تحولا ت اگر چه از همان آغاز از سوی نگاه های تیزبین رصد می شد اما در سایه انزوای نگاه کارشناسان منتقد سیاست های دولت، رویکرد اتخاذ شده در مساله هسته ای، به گونه ای پیش رفت که گویی این تحولا ت مهم، چندان اهمیتی ندارد ودر نتیجه مشی کلی بر اساس همان بنیان های مبتنی بر فضای پیش از روی کار آمدن اوباما پیش رفت و حتی توجهی هم به این واقعیت نشد که در مرداد سال ۱۳۸۶، مجلس نمایندگان آمریکا با هدف اخلا ل در سرمایه گذاری شرکت های خارجی در بخش نفت و گاز، طرح موسوم به «تشدید منع سرمایه گذاری در ایران» را تصویب کرد که طبق آن دولت آمریکا مجبور می شد، فهرست تمام شرکت هایی را که بیش از ۲۰ میلیون دلا ر در بخش نفت و گاز ایران سرمایه گذاری کرده اند برای اعمال برخورد قانونی دراختیار مجلس نمایندگان قرار دهد و همین مجلس نیز با اعلا م این که: «منع سرمایه گذاری زمانی موفقیت آمیز خواهد بود که در قالب بخشی از یک استراتژی بزرگ تر برای افزایش فشارهای اقتصادی و سیاسی جهت منزوی کردن دولت ایران به کار گرفته شود» نشان داد که طرحی بلندمدت جهت جذب روسیه و چین به عنوان یک «استراتژی بزرگتر» مدنظر ایالا ت متحده است.

با درنظر داشتن آنچه گفته شد، می توان دریافت که ارسال نامه هایی از سوی رئیس دولت نهم به اوباما، شرکت در اجلا س ان پی تی در نیویورک یا این سخن آقای احمدی نژاد که: «بین مواضع هیلاری کلینتون با آقای اوباما فرق قائلیم» تا چه میزان به دور از تحولا ت و واقعیت هایی بود که به شکل گام به گام و فراتر از اراده یک شخص یا چند نفر، ممانعت از تداوم برنامه های مسالمت آمیز هسته ای ایران را هدف قرار داده بود. چند روز دیگر پیش نویس قطعنامه شورای امنیت به رای گذاشته خواهد شد و توافق اخیر ایران، ترکیه و برزیل نشان می دهد که دست کم این بار، نگاه به این قطعنامه صرفا به عنوان یک «کاغذپاره» نیست، اما آنچه اکنون می توان گفت بیش از آن که معطوف به ارایه راهکارهای کوتاه مدت در زمینه سیاست خارجی، آن هم برای چند روز آتی باشد; می تواند اشاره ای به این اصل راهبردی در حوزه داخلی باشد که دولت; برای پیشبرد امور جاری خویش نیز، گریزی از این ندارد که به جای تداوم سیاست مبتنی بر نفی دیگر گروهای سیاسی و با اهتمام به قانون طلا یی «جذب حداکثری و دفع حداقلی» مقام معظم رهبری، نخبگان و کارشناسان امور را همراه خود کند و به جای یک کاسه کردن همه ناکامی ها در تعابیر مشحون از هیجان و گاه تخریب و احاله همه کاستی ها به متصدیان پیشین، رویکردی اخلا ق مدارانه و منطبق بر اصول علمی را در پیش بگیرد. رویکردی که اگر «زبانی صادقانه»، «مبتنی بر همدلی» و «خالی از اغراق» را نیز چاشنی خود کند، می تواند پشتوانه عظیم همراهی گروه های سیاسی و مردمی را جایگزین اتکای به رویکردهای زودگذر بازیگران نظام بین المللی کند و دغدغه «جلب اعتماد مردم» را جایگزین دغدغه «توضیح» رفتارهای یک کشور بیگانه کند.

نویسنده : قدرت الله علیخانی

عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس