چهارشنبه, ۲ خرداد, ۱۴۰۳ / 22 May, 2024
مجله ویستا

تحلیل جامعه شناسی وضعیت کارگران ایرانی


تحلیل جامعه شناسی وضعیت کارگران ایرانی

زمانی که در قرن هجدهم کارل مارکس, جامعه شناس آلمانی طرفدار طبقه کارگر, سخن از فروپاشی نظام سرمایه داری و شکل گیری حکومت کارگری می راند, کسی گمان نمی کرد که نظام سرمایه داری غرب بتواند به واسطه ابزارهای گوناگون سیطره خود را بر جهان حکمفرما نموده و هیچ گاه آرزوهای مارکس به سرانجام نرسد

زمانی که در قرن هجدهم کارل مارکس، جامعه شناس آلمانی طرفدار طبقه کارگر، سخن از فروپاشی نظام سرمایه داری و شکل گیری حکومت کارگری می راند، کسی گمان نمی کرد که نظام سرمایه داری غرب بتواند به واسطه ابزارهای گوناگون سیطره خود را بر جهان حکمفرما نموده و هیچ گاه آرزوهای مارکس به سرانجام نرسد. مارکس معتقد بود، کارگران ، تولید ارزش اضافی می کنند. طبقه بورژوا آن است که ارزش اضافی را به خود اختصاص می دهد و طبقه کارگر آن است که استشمار می شود، یعنی برای طبقه ای دیگر ارزش اضافی تولید می کند.به نظر مارکس کارگران برای تشکیل طبقه مراحل مختلفی را طی می کنند که با تولد طبقه کارگر نزاع با بورژوازی آغاز می شود که ابتدا به صورت انفرادی سپس به صورت دسته جمعی است که نهایتا" به انقلاب کارگری می رسد.

اما این رویکرد به دلایل مختلف از جمله به دلیل قدرت گرفتن نظام سرمایه داری هیچ گاه به وقوع نپیوست. چیزی که مارکس هم، در تئوری های خود کم و بیش هشدار می داد. نظام سرمایه داری علاوه بر قدرت گرفتن در غرب، که عموما" به واسطه ارایه خدمات ممتاز، در دست گرفتن قدرت سیاسی، تشکیل دولت رفاه و... و همچنین صدور این نظام به واسطه فرایند مدرنیزاسیون و از طریق بستر جهانی شدن به اقصی نقاط دنیا انجام گردید، مانع از این خوش بینی مارکسیستی شده است.این روند ریشه خود را به تمام کشورهای دنیا رسوخ داده که از جمله آن ایران بود. این نگرش تا پیروزی انقلاب اسلامی در ایران رو به نفوذ و گسترش روزافزون بود که به ناگاه با پیروزی انقلاب این روند در ابعاد گوناگون متوقف شده یا تغییر مسیر داده است. در واقع تفکرات بعد از انقلاب در ایران دارای سازوکارهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی خاص خود بوده است.این امر سبب شد تا دامنه نفوذ نظام استثمارگر سرمایه داری در آن مقطع کم و کمرنگ گردد و به همین سان نوع نگرش به طبقه کارگر نیز تغییر کند. این روند در ایران وضعیت کارگران را نسبت به تمامی همتایان شرقی و غربی تغییر داده بود.

این مهم سبب شد تا تحلیل وضعیت کارگران ایران نیز با سایر نقاط دنیا کمی متفاوت باشد.ما نیز در این مجال کوتاه به بحث کارگران و به خصوص کارگران سازمان ها و مراکز دولتی و خصوصی و تنها از چند زاویه محدود و با رویکردی جامعه شناسانه می پردازیم. لازم به ذکر است که در هر شرایطی ممکن است افراد یا اقشار دارای مشکلاتی باشند که هرچند نسبت به جاهای دیگر جهان کمتر یا از جنسی دیگر باشد ولی تشخیص و بیان آنها تنها به دلیل بهتر و بهتر شدن شرایط آنهاست.

زاویه اول وضعیت شغلی کارگران در ایران است. در وهله اول به بحث کارگران شرکتی، پروژه ای و... می پردازیم. در بسیاری از سازمانها و مراکز دولتی و خصوصی کارگران به عنوان کارکنان بخش پیمانکاری هستند.به عبارت دیگر این افراد برخلاف سایر کارکنان، قرارداد با سازمان متبوعه که در آنجا به کار مشغولند ندارند.به عبارت دیگر آنها تحت نظارت یک شرکت یا موسسه خصوصی هستند که برای انجام کارهای خدماتی آن سازمان با آنها قرارداد کاری منعقد کرده است.

آنها حقوق و مزایای خود را باید از آن شرکت یا موسسه خاص دریافت کنند که در این حالت با انبوهی از مشکلات روبرو هستند، مشکلاتی نظیر دیر پرداخت کردن حقوق، کم بودن حقوق (شرکت یا موسسه متبوعه بخشی از حقوق این کارگران را که توسط سازمان متبوعه پرداخت می شود کسر می کند)، عدم وجود تضمین شغلی، ساعات کار طولانی، انجام کارهای زیاد در طول روز به دلیل استخدام تعداد کم این نیروها توسط شرکت یا موسسه پیمانکار و... این مشکلات سیل عظیمی دارد که ما تنها به منظورروشن شدن ابعاد این مساله به گوشه ای از آن اشاره کردیم. روشن تر آنکه این شرکتها به دلیل آنکه سود کافی از این راه ببرند از طرق مختلف بر آنند که با به کار گرفتن حداقل تعداد حداکثر کار را انجام داده و همچنین با دادن حداقل پرداختها، حداکثر سود را دریافت کنند. عمده ترین مساله در مورد این کارگران در این حوزه آن است که کارگران ایرانی تضمین شغلی کمی دارند. وجود شرکتها و موسسات واسطه سبب شد که این دسته از افراد در جریان موارد گوناگون مانند تعدیل نیرو در سازمان ها و مراکز، اولین دسته از افرادی هستند که انگشت اشاره به سمت آنها نشانه گرفته می شود. با توجه به مجال کوتاه در این زمینه به همین حداقل بسنده می کنیم.

در وهله دوم به وضعیت شغلی کارگرانی می پردازیم که به عنوان نیروهای بدون واسطه یک سازمان یا مرکز هستند. مهم ترین بحث در این وادی آن است که همیشه پایین ترین دریافتی این مراکز متعلق به کارگران و یا نیروهای خدماتی است.آنها از بسیاری از تسهیلاتی که به سایر کارکنان می رسد یا برخوردار نیستند یا بسیار بسیار کمتر برخوردارند.البته قابل ذکر است که به دلیل نداشتن تحصیلات مکفی یا مهارت حرفه ای و... به نوعی نمی توان انتظار میزان برابر را با سایرین داشت، اما گاهی این اختلافات بسیار فاحش است، در حالی که از لحاظ سختی کار یا میزان انجام کار همواره سهم بیشتری را دارند.آنها در بسیاری از موارد ناچارند تقریبا" از تمامی کارکنان یک مجموعه دستور بگیرند و هرگونه نافرمانی یا ایستادگی منجر به اخراج یا تهدید به اخراج آنها می شود.

زاویه دوم وضعیت خانوادگی آنهاست. به دلیل سختی کار اکثریت قریب به اتفاق این کارگران و همچنین ساعات طولانی کار آنها در سازمانها و مراکز متبوعه همواره خسته و بی حال به خانه می آیند. از طرفی آنها به دلیل پایین بودن میزان حقوق و دستمزد همواره از دو جبهه احساس فشار می کنند: اول از طرف خودشان، که ایجاد مشغولیت فکری و روحی را برای آنها ایجاد می کند و دوم از طرف اطرافیان. حال بیندیشید که در این حالت و با توجه به این شرایط آنها چگونه باید با خانواده رفتار کنند.این مهم سبب می شود که بسیاری از آنها در رسیدگی به خانواده و فرزندان دچار مشکلات عدیده ای گردند.

از یک طرف خستگی مفرط و فشارهای ناشی از کمبود منابع مالی سبب می شود که فکر آرام از آنها ربوده شده و با کوچکترین مساله در خانه، مشکلات متعددی بین آنها و خانواده شان به وجود آید. در واقع آنها ممکن است هرگونه بحث از طرف همسر یا فرزندان را به این مسایل ربط داده و به منظور دفاع از شرایط خود، ناخودآگاه درگیر بگو و مگوهای خانوادگی گردند. از طرف دیگر باز به دلیل کمبود منابع مالی و کار دو چندان و طولانی به منظور جبران بخشی از این کمبودها و همچنین خستگی و فرسایش جسمی، روحی و روانی فرصت کافی برای خانواده و اجتماعی کردن صحیح فرزندان نخواهند داشت و از این وادی نیز در بسیاری از موارد مشکلات عدیده ای دامن آنها و جامعه را می گیرد.( تایید این مدعا تحقیقات فراوان و نتایج این تحقیقات است که نشان می دهد در بسیاری از موارد فرزندان این قشر و طبقه اجتماعی بیشتر در معرض مسایل و مشکلات اجتماعی هستند).آنها در بسیاری از موارد به دلیل مشغله های فراوان کاری فرصت فکر کردن یا پیگیری اوضاع فرزندان خود را در مقاطع و جریانات مختلف نخواهند داشت. این مساله با کارگر بودن هر دوی والدین دو چندان می شود.

زاویه سوم هم وضعیت شخصی آنهاست.کار سخت فیزیکی در طولانی مدت بسیاری از آنها را در سنین پایین دچار امراض گوناگون می کند که بحث درباره آن نیز خود می تواند به یک موضوع کامل اجتماعی- بهداشتی تبدیل شود. این امر در جامعه شناسی پزشکی نیز مورد بررسی قرار می گیرد و جامعه شناسان این حوزه بخشی از عواقب و پیامدهای آن را متوجه جامعه می دانند. پیامدهایی مانند ازکار افتادگی زودرس، مرگ و میر زودرس و در نتیجه تغییر سرپرستی خانوار از آنها به همسر یا افراد دیگر، که این امر خود دارای بی شمار عواقب آشکار و پنهان است. همچنین بحث منزلت اجتماعی این افراد در محل کار و حوزه عمومی جامعه و خصوصا خانواده نیز از مباحث مهم جامعه شناختی است که به نوبه خود دارای پیامدهای کوچک و بزرگ فردی، خانوادگی و اجتماعی است که می توان در فرصتهای دیگر به آنها اشاره کرد. اما کوتاه آنکه این امر نیز زمینه بسیاری از نابهنجاری های اجتماعی را به بار می آورد که می تواند به بدنه جامعه و خانواده آنها ضربه وارد کند.

در مجموع می توان به این نتیجه کلی اشاره کرد که این قشر آسیب پذیرترین قشر جامعه به حساب می آید. آنها هم از چند جنبه و از چند بعد گرفتار مسایل گوناگون اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی هستند که مسوولین امر باید در سطوح بلندمدت، میان مدت و کوتاه مدت به برنامه ریزی های عمیق و پربازده بپردازند تا در آینده مشکلات این قشر کم توقع و پرکار به حداقل برسد. بیان این نکته نیز ضروری است که در دین مبین اسلام به ارزش و جایگاه این قشر در دنیا و آخرت اشاره فراوان شده و در احادیث مختلف اسلامی به دستگیری از آنها بسیار سفارش شده است. قشری که در کنار همه مشکلات پیش روی خود، همواره پاک ترین و معتقدترین قشر جامعه است و با توقعات حداقلی، حداکثر کار و تلاش را سرلوحه برنامه روزانه خود قرار می دهد. پس باید در سالی که بر همت و کار مضاعف تاکید شده است، به طور مضاعف به مسایل و مشکلات فردی، خانوادگی و اجتماعی این قشر زحمتکش جامعه توجه شود.

نویسنده : امرالله امانی کلاریجانی

عضو هیات علمی دانشگاه