دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

روز صلح


روز صلح

میلیون ها سال است که زمین می چرخد.‎/‎/ این حرف تازه ای نیست.
فصل فصل زندگی مان در گذر ثانیه ها رنگ تکرار به خود گرفته.
تکرار صبح های دویدن و عجله داشتن
تکرار بعدازظهرهای خستگی و خواب …

میلیون ها سال است که زمین می چرخد.‎/‎/ این حرف تازه ای نیست.

فصل فصل زندگی مان در گذر ثانیه ها رنگ تکرار به خود گرفته.

تکرار صبح های دویدن و عجله داشتن

تکرار بعدازظهرهای خستگی و خواب آلودگی

و شب های بی قراری و خواب زدگی،

خسته نیستی از این همه تکرار

خسته نیستی از این آهنگ یکنواخت جنگیدن برای زنده ماندن

آیا فلسفه بودن من و تو فقط رقصیدن با ضرباهنگ تند روزمرگی هاست

می بینی انگار که به مصاف آمده باشیم، دغدغه هر روزمان پیروز شدن است. پیروز شدن به بهانه ماندن و زنده ماندن به بهای هر چیز. قبول نداری که دیگر خبری نیست از گذشت و بزرگوارانه از کنار اشتباهات دیگران رد شدن

قبول نداری که دوست داشتن، آن هم فقط به حکم انسان بودن، متاع کمیاب دلهامان شده

قبول نداری بی قید و شرط دوست داشتن را مدت ها پیش سر اولین سطر دفترچه های خاطرات مان گم کردیم

در گیر و دار زندگی دست و پا می زنیم

و هر روز برای نفر اول شدن در صف زندگی مثل ورزشکارهای بی استعداد در فکر دوپینگ هستیم.

روح و روان آدمیت پر شده از زخم های بدون مرهم.

می شنوی

همه مثل من و تو خسته اند.‎/‎/ سال هاست همه دنیا فریاد کمک سر داده. صحبت از خستگی فقط من و تو نیست. صحبت از خستگی میلیون ها انسان روی یک زمین پیر و رو به زوال است. صحبت از میلیون ها گرسنه، بی خانمان، جنگ زده و فراموش شده است. صحبت از تنزل آدم ها است.

از مردن معرفت،

از فراموش شدن لبخند.

از صدای تیر در قلب یک نوزاد و شیون مادری که هنوز از یاد نبرده صدای خنده بچه هایش را و بهت پدری که ساعتی قبل خانه اش آوار شد. صحبت از بی محبتی هاست.

صحبت از مرگ آرزوهاست.

می شود فقط به جلو نگاه کرد، با یک نگاه بدون زاویه، ولی نمی شود واقعیت هایی را که انسان ها با دست های خود ساخته اند، ندید! صدای توپ و تفنگ از قعر افسانه ها نمی آید! قبول نداری بوی توطئه و خیانت و صدای هر روزه شکستن قلب ها هم از قصه ها نمی آید، می آید

نه.‎/‎/ همه شان واقعی اند. هر کس ساز خودش را کوک کرده است و چه سمفونی گوشخراشی راه انداخته اند. ولی تهِ ته همه این سیاهی ها، یک نقطه سپید هست

یک نور.‎/‎/ یک امید

امید به تمام شدن همه قصه های بد.

امید به کوک شدن همه سازهای خوش آهنگ.

امید به صلح جهانی.

امید به طلوع معرفت.

امید به آمدن منجی(عج)

حتی اگر فقط یک نفس از زنده بودن مان مانده باشد.

قصه زندگی باید با جمله «و آنها تا پایان عمر با خوبی و خوشی زندگی کردند» تمام شود.

من و تو.‎/‎/

همه مسلمان ها.‎/‎/

همه مسلمان های شیعه.‎/‎/

باور داریم که می شود.

به خاطر همین باور است

که همیشه امیدواریم و همیشه کنج ذهن مان می گوییم: عیبی نداره.‎/‎/ وقتی که بیاد همه چی حل می شه، یه روزی می آد و اون روز، روز صلح ماست.

چه رنگی بودنش مهم نیست، روز صلح یک روز خوشرنگ است،

مثل نقاشی کودکی های من و تو!

عاطفه رضوان نیا