یکشنبه, ۱۷ تیر, ۱۴۰۳ / 7 July, 2024
مجله ویستا

معین فرهنگ ایران


معین فرهنگ ایران

به مناسبت چهلمین سال درگذشت دکتر محمد معین

در ساعت یک بعد از ظهر روز یکشنبه سیزدهم تیرماه ۱۳۵۰ دکتر محمد معین از میان ما رفت. زنده یاد دکتر محمد معین بسیار زود از میان ما رفت و آن هم چه غم انگیز! پنج سال در بیهوشی بودن برای مردی حساس چون او سخت دردناک بود، ۵۲ سال زیست و در ۲۵ سال، کار قلمی او از ۵۰ هزار صفحه متجاوز شد. سخن راست آن است که دکتر معین را با هر سالزادی که بپذیریم در حدود ۵۰ سال زیست! اما زیستنی گرانبار و سرفراز! و بزرگترین دریغ و تحسر در چهار سال و نیم خواب و خاموشی او بود که اگر چیرگی این فترت جانکاه نبود، چه آرزوها که تحقق نمی پذیرفت و این از تعارف و مبالغه نیست که معین مرد آرزو و تخیل نبود، او مرد عمل و کار بود و چهار سال و نیم در عیار و مبالغه معین، به نشانی آثاری که از او بازمانده، چونین عمر من و ما نبود! بشماریم و بشمریم آثار او را و بسنجیم! باری! محمد معین سال های نخستین عمر را با آموزش های ارجمند نیای خود، روحانی وارسته، محمدتقی معین العلما و آقا سیدمهدی رشت آبادی آموخت و آشنایی بنیادی او با زبان و ادب تازی از این مایه ها سرچشمه گرفته است.

دوران نخستین تحصیل را در رشت و نیمه دوم را در دارالفنون تهران به پایان آورد. در دانشسرای عالی، رشته های ادبیات فارسی و فلسفه و علوم تربیتی را با معدلی درخشان تمام کرد و در همین اوان به شیوه مکاتبه ای، روان شناسی عملی و دیگر رشته های آن را چون خط شناسی و قیافه شناسی و مغزشناسی از آموزشگاه عالی روان شناسی بروکسل -بلژیک- که زیرنظر پروفسورKNOWLES ELMER اداره می شد، فرا گرفت. به سال ۱۳۱۶ به دریافت نشان علمی از وزارت فرهنگ نایل آمد. کار دبیری را که در اهواز آغاز کرده بود و ریاست دانشسرای شبانه روزی و امور تربیت بدنی آن را اداره می کرد، با انتقال به تهران -سال ۱۳۱۸- رها کرد و از سال ۱۳۱۹ به مدرسی دانشگاه تهران پرداخت.

محمد معین به روز سه شنبه ۱۷ شهریورماه ۱۳۲۱، نخستین رساله دکترایی زبان و ادبیات فارسی را در دانشگاه تهران دفاع کرد. راهنمایی ایشان با استاد وارسته بزرگوار ابراهیم پورداوود بود و هیات داوران استادان: ملک الشعرای بهار، بدیع الزمان فروزانفر و فاضل تونی و سیدمحمد تدین. آن رساله چندان سودمند و بدیع بود که در شمار انتشارات دانشگاه تهران با عنوان "مزدیسنا و تاثیر آن در ادبیات پارسی" به سال ۱۳۲۶ چاپ و منتشر شد و در تجدید چاپ نام و محتوایی دیگر یافت و چندبار با عنوان "مزدیسنا و ادب پارسی" منتشر شد. آشنایی دکتر معین با استادان نامداری چون علامه محمد قزوینی و پورداوود که به گونه ای شایسته، با روش تحقیق فرنگیان آشنایی داشتند، اثری درخشان به جای نهاد.

شیوه نقد و تحقیق و بررسی را مجدانه و عالمانه پی گرفت، زبان های باستانی ایران را آموخت و در آموزشگاه عالی ایران شناسی که به کوشش استاد شادروان پورداوود بنیان گرفته بود به تدریس پرداخت و این پایه ها، پس از آشنایی با علامه دهخدا و همکاری در تالیف لغت نامه دهخدا -که از انگیزه های آن توصیه علامه فقید محمد قزوینی بود- معین را در کار فرهنگ نویسی، محققی آگاه و بصیر ساخت که اهتمام در آراستن و پیراستن "برهان قاطع" از جلوه های درخشان آن است. دیگر کسی نیست که نداند تصحیح و تحشیه برهان قاطع کاری به مراتب بنیادی تر و باارزش تر از تالیف اصل و متن بوده است و "ریشه شناسی"های واژگانی و بازنمودن وجوه اشتقاق و همانندی های گویش های ایرانی از ویژگی های ستودنی آن اثر است. کرسی "تحقیق در متون فارسی" به سال ۱۳۲۹ به دکتر معین تفویض شد و این نیز از موهبت ها است که دکتر معین، وجودی استثنایی بود که گذشته از تبحر و چیرگی در تحقیق، در تدریس نیز مدرسی استاد و دلبسته و موثر بود. بوده اند و دیده ایم و شنیده ایم که محققانی ممتاز و برگزیده نیز بوده اند که در کار تدریس از توفیقی چندان برخوردار نبوده اند، تنها برخورداران از کل سهامی درس دکتر معین می توانند گواهان راستین اثرات سودمند و بی مانند تدریس دکتر معین باشند. تسلط و قدرت، چنان جاذبه و سیطره ای بدو می بخشید که دانشجویان، راهی جز پذیرش شیوه خاص آموزش استاد نداشتند. آثار این دلبستگی و شیفتگی دکتر معین را، چنانکه از بسیاری از استادان شنیده ام، در شورای دانشکده اثری فراوان بود; زیرا در کار تدریس دکتر معین را میل و محابایی نبود. جانبداری و سفارش و سهل انگاری در اندیشه او جایی نداشت.

واژه ای مناسب نمی یابم ولی به تعبیری می توانم بگویم غرور او به دانش خود، دانشجو و دانشکده را ملزم به انجام تکلیف ها و آموزش های سختگیرانه او می ساخت و این همه او را به ظاهر نامهربان و با رعونت وامی نمود. اما راست آن است که دکتر معین مردی به شدت عاطفی و انسانی وارسته و فروتن بود، آنچه را که پاره ای کسان تفرعن به حساب می آوردند، از ناشناختگی خصوصیات معین بود! عجب و عفاف او را در انظار به خود بسته و متکبر تلقی می کرد. دانشگاه هاروارد به سال ۱۳۳۳ از دکتر معین برای ایراد خطابه ها و بازدید از موسسات علمی و فرهنگی دعوت کرد. در بازگشت، دکتر معین از کتابخانه های لندن و پاریس نیز دیداری به عمل آورد. در ۱۳۳۶ به دعوت اتحاد جماهیر شوروی، سفری به شوروی داشت و سخنرانی های علمی ایراد کرد. دانشگاه سوربن در بهار سال ۱۳۳۷ برای شش ماه از استاد معین دعوت کرد.

دکتر معین آن ایام را به تدریس و تحقیق پرداخت. دکتر معین در کنگره های مستشرقان; مونیخ به سال ۱۹۵۷ (۱۳۳۶)، در مسکو ۱۹۶۰ (۱۳۳۹) شرکت داشت. در کنگره مونیخ استاد به عضویت انجمن تالیف "قاموس جامع لغات پهلوی" به ریاست پروفسور نیبرگ برگزیده شد و در کنگره مسکو ماموریت یافت که گردآوری کتیبه های فارسی بعد از اسلام را تصدی نماید. دکتر معین در ۲۶ آوریل ۱۹۵۹ به اتفاق آرا به عضویت انجمن ارنست رنان و در تاریخ ۱۴ مه ۱۹۵۸ به عضویت انجمن آسیایی پاریس پذیرفته شد و نیز در ۳۱ اردیبهشت ۱۳۳۷ به پیشنهاد وزارت فرهنگ به عضویت فرهنگستان ایران انتخاب گردید. دکتر معین در نخستین کنگره جهانی ایران شناسان در تهران، ۹ شهریور ۱۳۴۵ ریاست بخش ادبیات و متون را داشت، همچنانکه استاد کم مانند مجتبی مینوی ریاست بخش تاریخ را تصدی فرمود. دکتر معین با اعتماد به نفسی وافر بر شخصیت علمی خود وقوف یافته بود و حریم آن را حفظ می کرد. پاره ای از اقران و حریفان دکتر معین با احراز شخصیت والای علمی، راه کج کردند و به مقام های حکومتی پرداختند. مرا جای گفت وگو از خوب و بد این گزینش نیست و اینک از تعبیر "راه کج" نیز خشنود نیستم. شاید به زعم بسیار کسان راه آنان کج نبوده است، ولی من از دکتر معین و خاصه های خصایل اخلاقی او گفت وگو می کنم! او پایه و مایه کار تدریس و تحقیق را چندان والا می شناخت که هیچ مقامی را برتر از این راه برگزیده خود نمی دانست، از آن بود که با وجود اصرارها، حتی از سوی علامه شادروان دهخدا، پست وزارت فرهنگ را نپذیرفت! چنان که من دکتر معین را شناخته ام و از سخنان و اشاره های او دریافته ام به پندار او، گذشته از خللی که اشتغال های حکومتی، به زعم او، در کار علمی ایجاد می کرد، تصور آنکه روزی اشتغال به آن گونه کارها، شخصیت علمی آدمی را خدشه دار سازد و تحت الشعاع قرار دهد، مایه آزار و رنجیدگی او بود! خاک بر او خوش باد که مناعتی شگرف و اندیشه ای والا داشت! احترام امروز این جامعه ، نسبت به شخصیت های علمی که روز و روزگاری سر در کارهایی جز کار علمی داشته اند، با تسامحی بزرگوارانه و نجیبانه قرین نیست؟! باری! می خواهم از شان دکتر معین در کارهای علمی او سخن بگویم که با وجود گونه گونگی صوری، اشتراکی اساسی در نفس کار هست! اهتمام عالمانه معین در کار دستور زبان فارسی، تبحر او در کار نقد و تصحیح علمی متون، فرهنگ نویسی، و تحقیق هایی تحلیلی چون "مزدیسنا و ادب فارسی" و "عدد هفت و تحلیل هفت پیکر" و "حافظ شیرین سخن" و... دکتر معین با طرحی که در تحقیقات دستوری درانداخت، کاری بنیادی را آغاز نهاد. شیوه دکتر معین در این طرح ها برمبنای نمونه برداری استوار است. شیوه نقد و بررسی علمی آرایش متون در آثار ارائه شده دکتر معین از شاخصیتی ویژه برخوردار است. متن کامل و آراسته "چهار مقاله" نظامی عروضی با تعلیقات و حواشی و فهرست ها -گفتنی است که فهرست های ۱۲گانه تنظیمی آن متن، از آموزش های روزگار دانشجویی من است که به راهنمایی آن عزیز شادروان فراهم آمده بود- نمونه درخشان حل نهایی یک متن کهن است! و مبسوط و متنوع حواشی، در امر تصحیح نادیده نمی توان گرفت. "دانشنامه علایی" از ابن سینا و "جوامع الحکایات عوفی"، "عبهر العاشقین" نمونه هایی درخشان در آرایش متن است. دکتر معین از پیشگامان تدوین "برگزیده"هاست. گزیده های شعر فارسی و نثر فارسی دوران نخستین زبان فارسی با وجود حجم اندک، از فایده های بسیار برخوردار است و هیچ روا نیست که آن را با گزیده های امروزین بسنجیم. گروهی از اینان که امروزه به این کار پرداخته اند "گزیده بران"اند نه گزیده گران که از نمونه های شاخص آن "گزیده تاریخ بلعمی!" است که از غلط خوانی ها و حذف ها و اسقاط های زشت پر است.

بگذریم! امانت و اصالت در شخصیت دکتر معین چندان مسطور بود که از آغاز کار، وی را شایسته و مقبول بزرگانی سختگیر و مردم گریز چون دهخدا و نیما یوشیج ساخت و این به روزگار ما موهبتی است که نمونه های چندان از آن به دست نداریم! دکتر معین با ارائه "فرهنگ فارسی" به فارسی زبانان، به مرز جاودانگی رسید، بی گمان مجال گفتار گشاده نیست تا جنبه های نویافته و بدیع فرهنگ معین را بازبنمایم، اما پیش از پرداختن به بررسی فرهنگ، رواست خاطره ای از استاد والایم نقل کنم. در سفری به رشت می فرمود: یکی از فرهنگ نویسان نوشته است که شوربخت ترین گروه مولفان، فرهنگ نویسان اند که هزاران درست آنان در برابر یک نادرست، به باد نقد و تحقیر گرفته می شود; درحالی که بغض، راه بر سخن گفتن او بسته بود، افزود: آرزو می کند تا مجال آن را بیابد با دو سه چاپی که از فرهنگ می شود، کم و کاستی های آن فرهنگ را تدارک کند و نادرستی های راه یافته در آن را بپیراید! دریغ که آرزوی استاد گرامی هرگز تحقق نپذیرفت و ناشران تجدید چاپ کننده، تنها به سود خود می اندیشند و حرمت اثر را پاس نمی دارند.

"فرهنگ فارسی" که اینک تنها فرهنگ معتبر فارسی و متداول زبان فارسی است و این حق آن است از مزایایی چشمگیر و چندگونه برخوردار است که اهم آن ارائه وجه دستوری بیش از ۳۰۰ هزار ماده است و کسانی که در کار دستور تتبعی کرده اند به اهمیت و دشواری چنین ابتکاری جسارت آمیز آگاهی دارند. پیشنهاد تلفظ های لغت ها و کاربردهای متداول و عامیانه و فصیح آن نیز از برتری های آن است. نقد و نظرهایی که در این اوان از "فرهنگ معین" شده و پیداست که پاره ای از آنان به اقتضای عقیمی و ناتوانی تحریر شده است و پاره ای نیز از سر دلسوزی و نیت پیشبرد زبان فارسی، همه گویای ارزش و اعتبار والای فرهنگ فارسی دکتر معین است.

تحقق چنین کاری به سال هایی بلند، با سازمانی بزرگ نیز دشواریاب است. درود بر روان پاک دکتر معین که با این کار یگانه خود به جاودانگی رسید که خود شایسته آن بود! زیرا او معلم و مدرسی بی بدیل و سختکوش و صمیمی بود و محققی شایسته و پیگیر و با تسلط و بیرون از این همه انسانی فرهیخته و پاکدل، نجیب و بزرگوار وارسته! (۱)

(۱). من همه جا ترک ادب شرعی کردم و از دکتر معین به قیدهای شادروان و مرحوم یاد نکردم که بی گمان او از واصلان و پیوستگان به حق است!