چهارشنبه, ۱۳ تیر, ۱۴۰۳ / 3 July, 2024
مجله ویستا

اندازه گیری در حوزه مدیریت دانایی


اندازه گیری در حوزه مدیریت دانایی

اندازه­گیری، بدون شک در بین حوزه­های مدیریت دانایی از همه توسعه نایافته­تر است. در حقیقت برخی محققین عقیده دارند که پیش از درک چگونگی خلق، به اشتراک­گذاری و استفاده دانایی، …

اندازه­گیری، بدون شک در بین حوزه­های مدیریت دانایی از همه توسعه نایافته­تر است. در حقیقت برخی محققین عقیده دارند که پیش از درک چگونگی خلق، به اشتراک­گذاری و استفاده دانایی، نمی­توان دانایی را به درستی اندازه­گیری نمود، و بنابراین سیستم­های اندازه­گیری موجود را، به دلیل عدم اطلاع از پویایی­ها، تأثیرات دانایی، ناکافی می­دانند. اما در عمل، در سازمان­ها نمی­توان چیزی را پیاده نمود، بدون آنکه بتوان ارزش و نقش آن را نشان داد. بدون موفقیت قابل اندازه­گیری، نمی­توان به حمایت از فعالیت­های مدیریت دانایی پرداخت.

علیرغم آن که نیاز به خلق و کاربرد سرمایه­های دانش شناخته شده است، هنوز حتی استاندارد قابل قبولی در مورد آن که دانایی چیست، وجود ندارد. برخی می­گویند دانایی بدون حامل آن (شخص حامل آن) وجود ندارد، در حالی که برخی دیگر، آن را در موجودیتهای دانایی، مستتر می­دانند. برای استفاده مؤثر دارایی­های دانش، سازمان­ها بایستی قادر باشند تا این منابع را شناسایی و کمی­سازی کنند. تنها در این صورت است که می­توان قابلیت­های مرتبط با آنها را اندازه­گیری نمود و شروع به مدیریت کارای آنها نمود.

اندازه­گیری سرمایه­های دانشی، برای تعیین کارایی فعالیتهای مدیریت دانایی ضروری است. در ادبیات مدیریت، به کمبود مدیریت مؤثر دانایی اشاره شده است و نیاز به برقراری سنجه­های کمی برای این سرمایه­های ناملموس ذکر شده است. اغلب فعالیت های مدیریت دانایی پروژه­های اطلاعاتی بوده­اند که تنها منجر به تقویت و یکپارچه­سازی داده­ها شده­اند و منجر به بهبود محصول یا نوآوری نشده­اند. برای مدیریت کارای دانش، بنگاه­ها بایستی بر سرمایه­های خاص دانشی و قابلیت­هایی که در سازمان ایجاد می­کنند، تمرکز کنند. تنها از طریق مدیریت مناسب این دارایی­ها است که بنگاه­ها می­توانند این قابلیت­ها را به ارزش تبدیل کنند.

اگرچه چهارچوب­های معرفی شده تا کنون گام­های ارزشمندی در جهت فهم طبیعت دانایی در سازمان برداشته­اند، هیچ یک قابلیت­های دانایی مجزایی را که بتوان آنها را به طور مجزا اندازه­گیری کرد و در سازمان آنها را برای رسیدن به اهداف کسب و کار استفاده کرد، در نظر نگرفته­اند.

چالش سازمان­های امروز، چگونگی ارتباط دادن و همسوسازی سنجه­های عملکرد با استراتژی، ساختار و فرهنگ سازمانی، نوع و تعداد سنجه­های مورد استفاده، تعادل بین کارایی و اثربخشی سنجه­ها و هزینه معرفی این سنجه­ها، و چگونگی استفاده از سنجه­ها، به گونه­ای است که نتایج، مورد استفاده و مبنای عمل قرار گیرند.

http://kmterms.mihanblog.com/More-۱۷۷.ASPX