چهارشنبه, ۱۹ دی, ۱۴۰۳ / 8 January, 2025
مجله ویستا

ستاره آب های روان,آناهید


در باورهای ایرانی ستاره یا به تعبیر امروز سیاره «آناهید ناهید آناهیتا» ستاره آب های روان دانسته شده است و از همین رو نیایشگاه های ناهید نیز در كنار جویباران و چشمه ساران برساخته شده بوده است

در باورهای ایرانی ستاره یا به تعبیر امروز سیاره «آناهید/ ناهید/ آناهیتا» ستاره آب های روان دانسته شده است و از همین رو نیایشگاه های ناهید نیز در كنار جویباران و چشمه ساران برساخته شده بوده است.همچنین برای آناهید شخصیتی مونث قائل بوده اند كه در نتیجه آب های چشمه ها و قنوات را متعلق به او و او را حامی و پشتیبان آنها می دانستند. اینكه در اندیشه های كهن ایرانی، مظهر چشمه ها جایگاه آناهید دانسته می شد و مردان را اجازه نزدیك شدن بدان نبود، از همین باور سرچشمه می گیرد.اما پرسش اینجا است كه چه رویدادی در طبیعت موجب پیدایش باورهای ارتباط ستاره آناهید با آب های روان شده است؟از ستاره آناهید در متون مكتوب ایرانی همراه با نامی دیگر موسوم به «آردویسور» یاد شده است و در سراسر آبان یشت اوستا كه در ستایش و گرامیداشت او سروده شده، از او با نام «اردویسور آناهید» یاد شده است. به گمان نگارنده، این نام و شخصیت منسوب به آن پیش از آنكه در دوره های بعدتر به ایزدبانوی بزرگ آب ها تبدیل شود نامی برای یك رود و برای یك ستاره بوده است. «اَرِدوی» یا «آردویسور» نام یك رود و «آناهید» نام یك ستاره و نیز لقب آن رود بوده اند.رود «اردوی» همان رود آمودریا (جیحون) بوده است كه بزرگترین، پرآب ترین، طولانی ترین و پهن ترین رود همه سرزمین های ایرانی در دوران باستان به شمار می آمد. این رود در مسیر ۲۵۴۰ كیلومتری خود از شعبه ها، دریاچه ها، بركه ها و آبشارهای زیادی برخوردار می شود. آمودریا در سرچشمه خود با نام «پنج آب» از بلندی های كوهستان «هكر» در بدخشان (امروزه در جمهوری تاجیكستان) به دریای فراخكرت روان می شود. بلندی های هكر همان كوه های سر به آسمان كشیده «پامیر» (بام ایران) است با ده ها قله بالای ۵ هزار متر و چندین قله بالای ۷ هزار متر؛ و دریای فراخكرت همان دریای كاسپی/ كاسپین/ مازندران است كه در دوران باستان و پیش از تغییر مسیر رود آمودریا به سوی دریاچه خوارزم (آرال) آب آن مستقیماً به این دریا می ریخته است. پهنای امروز این رود در حدود سه كیلومتر و بستر كهن آن قریب دوازده كیلومتر بوده است.اما آناهید، همان گونه كه گفته شد، نام سیاره معروف ناهید یا زهره بوده كه زیباترین و چشمگیرترین ستاره آسمان است. از آنجا كه ناهید از سیاره هایی است كه مدار گردش آن در مابین زمین و خورشید قرار گرفته است از دید ناظر زمینی هیچ گاه بیشتر از حدود ۴۷ درجه از خورشید دور نمی شود. به این ترتیب، ناهید یا پیش از طلوع خورشید در افق شرقی و یا پس از غروب خورشید در افق غربی و حداكثر با ارتفاعی در حدود ۴۷ درجه دیده می شود و هیچ گاه در میانه های آسمان به چشم نمی آید. به این خاطر در هنگامی كه ناهید ستاره بامدادی است، همراه با رود آمودریا از بلندی های «هكر» یا «پامیر» برمی خاسته است و هر دو در یك مسیر و در یك امتداد، یكی بر روی زمین و دیگری بر روی آسمان به سوی دریای فراخكرت روان می شده اند؛ و هنگامی كه ناهید ستاره شامگاهی بوده است، همراه با رود آمودریا به دریای فراخكرت فرو می رفته است.پس در واقع آناهید و آمودریا هر دو از فراز كوه های شرق ایران برخاسته، در یك امتداد روان شده و هر دو در دریای كاسپین یا مازندران فرو می رفته اند. این پدیده موجب شده است كه ایرانیان باستان نیروی مینوی حاكم بر رود آمودریا و ستاره آناهید را یكی بدانند و از آن با نام «اردویسور آناهید» نام ببرند و حتی ناهید را «آورنده» آب های آمودریا بدانند. و نیز از همین جا است كه اعتقادی كهن شكل گرفت كه هنوز هم ایرانیان باور بدارند كه «آب و روشنایی از یك سرچشمه اند» و یا «آب، روشنایی است».به این نكته ها در آبان یشت كه یكی از دلكش ترین بخش های اوستا است نیز اشاره شده است: «اوست آن برومندی كه در همه جا نام آور است. اوست كه در بزرگی به اندازه همه آب هایی است كه بر روی این زمین روانند. اوست نیرومندی كه از كوه هكر به دریای فراخكرت فرو می ریزد.»در دوران های پسین تر، آناهید نه تنها ستاره آمودریا، بلكه عموماً ستاره همه آب های روی زمین دانسته شد و مردمان برای افزایش آب ها و پاكیزگی چشمه ها از او تقاضای یاری می كرده اند.باور به توانایی های این ایزدبانوی ایرانی (كه در اوستا به صراحت آفریده خدای بزرگ دانسته شده است) تا آنجا پیش رفت كه برآورده كننده خواسته های دیگر مردمان نیز دانسته می شد: «ای آناهید، ای نیك، ای تواناترین، اینك مرا این كامیابی فراز ده كه به ارجمندی به یك خوشبختی بزرگ دست یابم. آن خوشبختی ای كه هر كس دست یابد به هر آنچه دوست می دارد و هر آنچه زندگی خوش و خرم را به كار می آید.»درباره مطالب بالا ذكر چند نكته لازم است. نخست اینكه همان گونه كه دیده شد، ایرانیان در آرزوهای خود، خوشبختی را نه تنها برای خود، بلكه برای همه مردمان گیتی آرزو می كرده اند. دوم اینكه نام رود «پنج آب» در كتاب هایی كه از زبان های دیگر و به ویژه از زبان روسی به فارسی ترجمه می شود به گونه تلفظ روسی آن «پیانژ» نوشته می شود كه درست نیست. سوم اینكه دریای مازندران در ایران باستان با نام «كاسپی/ كاسپین» شناخته می شده است و همین نام ایرانی اكنون نام بین المللی و رایج این دریاچه در سراسر دنیا است. برای نگارنده دانسته نیست كه ایرانیانی كه این چنین در برابر نام خلیج فارس پایداری و جدیت نشان می دهند، از چه رو نسبت به نام كهن و ایرانی دریای كاسپین بی توجهی نشان می دهند؟پرسش های رسیده: در هفته گذشته از جمله دو پیام به نگارنده رسید كه در یكی از آنها خواسته شده بود تا مطالب به گونه ساده تری بیان شود و در دیگری پیشنهاد شده بود كه از توضیح واضحات خودداری كنم. باستان ستاره شناسی، موضوعی میان رشته است كه به تاثیر رخدادهای كیهانی در باورها و فرهنگ مردمان می پردازد. در نتیجه توضیحاتی كه در تشریح زمان و چگونگی رویدادهای كیهانی بیان می شود، برای اهل نجوم بدیهی و تكراری است و از سوی دیگر مطالبی كه در شرح باورهای كهن گفته می آید برای متخصصان فرهنگ باستانی، غیرلازم است. در نتیجه پیشنهاد و سخن هر دو خواننده گرامی درست است و نگارنده ناچار است كه حدی میانگین را برگزیند. در هفته آینده به موضوع شب چله و زایش خورشید خواهیم پرداخت.