یکشنبه, ۵ اسفند, ۱۴۰۳ / 23 February, 2025
از ما بهتران

۱ سحر بود، هوا گرگ و میش بود. تصمیم گرفتم زودتر از همه به حمام عمومی بروم تا هم آب تمیز باشد هم شلوغ نباشد. وقتی رسیدم هیچ کس غیر از صاحب حمام آنجا نبود. رفتم در حمام نمره و دوش را باز کردم. زیر آب بودم که حس کردم از دوش بغلی صدای آب میآید. رفتم نمره بغلی را نگاه کردم اما کسی آن جا نبود به محض آن که برگشتم دوباره صدای دوش آب را شنیدم. دوباره که خواستم بروم به دوش بغلی نگاهی بیندازم صدای به هم خوردن در را شنیدم، باز هم صدای دوش آب شنیده میشد. رفتم و از پایین در نمره بغلی نگاه کردم اما به جای پا، چیزی شبیه سم دیدم. ترسیدم و وسایلم را جمع کردم تا سریع از حمام بیرون بروم. پیش حمامی رفتم و گفتم که یک نفر زیر دوش است که پاهاش شبیه... شبیه... حمامی یک دفعه پایش را گذاشت روی میز و گفت پاهاش این شکلی بود؟! (شبیه سم!!)
۲ ساعت از ۱۲ شب گذشته بود و مشغول کارهای خانه بودم که ناگهان صدای در به گوشم رسید. یک نفر با شدت تمام بر در میکوبید. انگار عجله داشت. هول برم داشت. به سرعت رفتم تا در را باز کنم. پشت در مردی ایستاده بود که خیلی عجله داشت و گفت که زنش در حال فارغ شدن است و قابله دیگری هم در روستا جز او نمیشناخته و آمده تا برای کمک به زنش به خانه خودشان ببردش. زود وسایلم را جمع کردم و با او به خانهاش رفتم. خانهاش تاریک بود و چراغی هم نداشت. زنش گوشهای ناله میکرد، بعد از اینکه بچهاش را به دنیا آوردم خیلی ترسیدم چون بچهاش پا نداشت، سم داشت! فهمیدم که آنها جن هستند. خواستم بسم ا... بگویم اما ترسیدم که ناپدید شوند یا اینکه برای بچه مشکلی پیش بیاید به همین خاطر خواستم از آنجا بیرون بیایم که مرد ناگهان یک مشت پوست پیاز در چادرم ریخت و من هم که خیلی ترسیده بودم به طرف خانهمان دویدم... صبح که بیدار شدم و چادرم را برداشتم دیدم تکههایی از طلا به چادرم چسبیده است!
۳ چند سال قبل که راننده کامیون بودم در جادههای کویری زیاد رفت و آمد داشتم. گاهی ناچار میشدم شبها در جاده بمانم و چند ساعتی در خودرو استراحت کنم تا بتوانم دوباره رانندگی کنم. جادههای کویری حس و حال عجیبی داشتند خصوصا شبها. یک شب کنار جاده که در حال استراحت در کامیون بودم، صداهای عجیبی شنیدم. بعد حس کردم که انگار چند نفر دارند روی سقف خودرو راه میروند و از اطراف خودرو آویزان شدهاند. اولش فکر کردم خیالاتی شدهام و صدای باد در خودرو پیچیده است. اما صداها مدام بیشتر میشد. مدام حرکتشان روی خودرو بیشتر میشد. وقتی به بیرون خودرو رفتم باد نمیآمد، هیچ کس هم روی خودرو نبود.
۴ پدرم مدتها در تلاش بود که با جن ها ارتباط برقرار کند... بعد از گذشت زمان بالاخره توانست و میگفت که آنها را میبیند و آنها اذیتش میکنند. میگفت که مدام همه جا حضور دارند و از دیدنشان عذاب میکشید. فقط در حرم امام رضا(ع) راحت بود و آرامش داشت. یک روز که همه خانواده به حرم رفته بودیم بعد از اینکه از پشت ضریح پیش پدرم برگشتم، دیدم که دراز کشیده روی زمین و صورتش سفید شده و تمام بدنش یخ کرده است. درست شبیه مردهها. وحشت کردم دستش را گرفتم و تکان دادم، صدایش کردم اما هیچ عکس العملی نشان نداد. بعد از چند لحظه مادرم صدایم کرد که پیش او و پدر بروم، داشت خدا را شکر میکرد. من که به شدت در حال گریه بودم نزدیکشان رفتم و دیدم پدرم به هوش آمده. پدرم تعریف کرد که در این مدت کوتاه چه بر او گذشته است. او گفت جنی پیش او آمده و گفته که مولایشان میخواهد مرا ببیند و بعد او را درون زمین یعنی جایگاه جنیان برده است. در آنجا موجود بد هیبتی را دیده است که به او گفته تو استعداد زیادی داری و من میخواهم که با ما باشی. در قبال کارهایی که برای ما انجام بدهی به تو نیرویی خارقالعاده میدهیم. پدرم میگفت اذیتش کردهاند و گفتهاند که نمیگذاریم از این جا بروی. پدرم گفت به آنها گفتهام من یک مولا دارم آن هم امام علی(ع) است. پس از آن در یکی از صحنهای حرم پیرمردی نام پدرم را صدا زد و در صورتش یک کاسه از آب سقاخانه پاشید و بعد از آن دیگر پدرم هیچ وقت جنیان را ندید.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست