ارسطو و همجنسگرایی علت فتح ایران توسط اسکندر !

ارسطو پس از وفات استادش ، افلاطون و انتخاب " سپئوزیپوس " به عنوان رئیس و جانشین افلاطون در مدرسه و بدلیل آنکه شرایط جدید با روحیه او سازگار نبود تصمیم به ترک آتن می گیرد . در همین …

ارسطو پس از وفات استادش ، افلاطون و انتخاب " سپئوزیپوس " به عنوان رئیس و جانشین افلاطون در مدرسه و بدلیل آنکه شرایط جدید با روحیه او سازگار نبود تصمیم به ترک آتن می گیرد . در همین هنگام زادگاهش " استاگیرا " در طی جنگهای انتقام جوینده فیلیپوس مقدونی ویران شده و دلیلی برای بازگشت به آنجا را برای ارسطو باقی نمی گذارد .

با ترک آتن کوشید تا فرصتهای تازه ای را برای مطالعه در طبیعت که به آن دلبستگی خاصی داشت بدست بیاورد .

از این رو به همراه یکی از دوستان و همدرسانش به نام " اکسنوکراتس " دعوت همدرس و آشنای سابق خود ، " هرمیاس " را که در قسمتهایی از ولایت " میزیه " آسیای صغیر فرمانروایی کوچکی تحت حمایت هخامنشی ها به وجود آورده بود را می پذیرد و راه آسیا را در پیش می گیرند .

در آنجا رابطه ارسطو با هرمیاس که بیش از سه سال نیز به طول نمی انجامد بسیار دوستانه شده و همین امر بعدها بهانه ای می شود برای شایعه پردازان تا به ارسطو تهمتهای همجنسگرایانه و نامشروع بزنند .

طبق شواهد هرمیاس خواجه بوده ولی محبت و علاقه او نسبت به ارسطو به روابط نامشروع و همجنسگرایانه آنها منجر گشته که پس از اوج گیری این تهمتها ارسطو تصمیم به ازدواج با خواهرزاده هرمیاس یعنی " پوتیاس " می گردد .

در همین گیر و دار هرمیاس با فیلیپوس مقدونی که دشمن ایران بود روابطش را گرم و نزدیک می کند و این امر موجب می گردد تا ایرانیان او را دستگیر و به شوش تبعید کنند که پس از اندک زمانی هرمیاس در آنجا به قتل می رسد .

البته لازم به ذکر است که طبق روایتی خود ارسطو باعث دستگیری هرمیاس می شود اما مرگ او ، ارسطو را بسیار اندوهگین و افسرده می سازد و خشم و نفرتی که از کشته شدن هرمیاس توسط ایرانیان در دل ارسطو به یادگار می ماند بعدها این خشم و کینه به قلب و روح اسکندر که از سیزده سالگی تحت تربیت ارسطو قرار می گیرد منتقل می شود .

البته در تاثیر مستقیم و یا غیر مستقیم این جریان بر اسکندر شکی نیست اما آنچنانکه مرحوم دکتر عبدالحسین زرین کوب در کتاب ارسطو و فن شعر عنوان نموده :

« بعضی از قرائن نشان می دهد که ارسطو قبل از فاجعه هرمیاس ، و ظاهراً به توصیه او به دربار فیلیپوس ( پدر اسکندر ) آمد و شاید انتخاب او به عنوان مربی و سرپرست اسکندر جزئی از یک توطئه ضد ایرانی ، بین هرمیاس و دربار مقدونی بوده باشد . »

سروش پاریزی