دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

هفت قانون معنوی موفقیت


هفت قانون معنوی موفقیت

اگر چه عنوان این مطلب هفت قانون معنوی موفقیت است, می توان آن را هفت قانون معنوی زندگی نامید زیرا همان اصولی را عرضه می کند که طبیعت برای آفرینش هر چیز در بعد مادی هر آنچه می بینیم و می شنویم و استشمام می کنیم , مزه می کنیم و لمس می کنیم از آنها سود می جوید

اگر چه عنوان این مطلب هفت قانون معنوی موفقیت است، می توان آن را هفت قانون معنوی زندگی نامید زیرا همان اصولی را عرضه می کند که طبیعت برای آفرینش هر چیز در بعد مادی - هر آنچه می بینیم و می شنویم و استشمام می کنیم ، مزه می کنیم و لمس می کنیم- از آنها سود می جوید.

موفقیت در زندگی را می توان به صورت گسترش مداوم شادمانی وتحقق فزاینده هدف های ارزشمند تعریف کرد. موفقیت یعنی این توانایی که آرزوهایتان را با سهولت و بی تکاپو برآورده سازید. با این حال موفقیت - از جمله آفرینش ثروت- همواره به صورت فرایندی مستلزم سختکوشی و اغلب به بهای صدمه زدن به دیگران پنداشته شده است. نیاز داریم نسبت به موفقیت و فراوانی، نگرشی معنوی تر داشته باشیم که به معنای جریان فراوان همه موهبت های نیکوست. با وقوف به قانون معنوی و کاربرد آن، خود را در هماهنگی با طبیعت قرار می دهیم و سبکبالی و شادمانی و عشق می آفرینیم. قبل از تعریف هفت قانون معنوی، بیایید به مفهوم قانون پی ببریم. قانون فرآیندی است که طی آن نامتجلی متجلی و ناظر، منظور می شود. فرآیندی که طی آن نظاره گر منظره می شود و رویابین رویای خود را متجلی می سازد.

اکنون بیایید به سراغ هفت قانون معنوی موفقیت برویم و ببینیم چگونه می توانیم آنها در زندگیمان به کار ببریم.

۱) قانون توانایی مطلق:

نخستین قانون موفقیت، قانون توانایی مطلق است. این قانون مبتنی بر این واقعیت است که ما - در جوهر - آگاهی مطلقیم. آگاهی مطلق، توانایی مطلق و حیطه تمامی امکانات و خلاقیت نامحدود است. آگاهی مطلق جو هر معنوی ماست. همچنین بیکران و نامحدود بودن، شادمانی محض است. سایر ویژگی های آگاهی عبارتند از دانش مطلق، سکوت بی انتها، تعادل کامل، شکست ناپذیری، سادگی و بهجت. و این طبیعت بنیادی ماست. طبیعت بنیادی ما، یکی از توانایی های مطلق است. وقتی طبیعت بنیادی خود را کشف می کنید و در می یابید به راستی کیستید، خود آن شناخت یعنی توانایی برآورده شدن و برآورده ساختن هر رویایی که دارید، زیرا قدرت و امکان جاودانید: آن قدرت قیاس ناپذیر که بوده و هست و خواهد بود. قانون توانایی مطلق را می توان قانون وحدت نیز خواند زیرا در کثرت نامحدود حیات، وحدت جانی یگانه نهفته و همه چیز را فرا گرفته است. میان شما و این حیطه نیرو، ذره ای جدایی وجود ندارد. حیطه توانایی مطلق، ضمیر خودتان است و هر چه طبیعت راستین خود را بیشتر تجربه کنید، به حیطه توانایی مطلق نزدیکتر خواهید بود.

چگونه می توانیم قانون توانایی مطلق را در زندگیمان به کار بندیم؟ اگر می خواهید از منافع حیطه توانایی مطلق محفوظ شوید و از تمامی خلاقیتی که جزو لاینفک آگاهی مطلق است به طور کامل سود جویید، باید بتوانید به آن دسترسی پیدا کنید. یکی از راه های دستیابی به این حیطه، تمرین روزانه سکوت و مراقبت و عدم داوری است. صرف زمانی در طبیعت نیز می تواند موجب دستیابی به ویژگی های لاینفک این حیطه - خلاقیت و آزادی و بهجت بیکران - شود.

● کاربرد قانون توانایی مطلق

۱) با رعایت سکوت روزانه وبودن محض، با حیطه توانایی مطلق در تماس خواهم بود.همچنین دست کم روزی دو بار به تنهایی،تقریبا" به مدت نیم ساعت صبح ونیم ساعت غروب به مراقبه سکوت خواهم نشست.

۲) هرروز مدتی را در ارتباط با طبیعت ونظاره خاموش هوشمندی درون هرموجود زنده خواهم گذراند.خاموش به تماشای غروب آفتاب یا گوش دادن به صدای اقیانوس یا جویبار یا به بوییدن عطرگلی خواهم نشست-در وجد سکوتم وبا ارتباط با طبیعت،از تپش حیات اعصارـ حیطه توانایی مطلق ونامحدود ـ محفوظ خواهم شد.

۳) عدم داوری را تمرین خواهم کرد.روزم را با این جمله آغاز خواهم کردکه :«امروز دربارهیچ یک از آن چیزها که پیش می آید داوری نخواهم کرد.»و در سراسر روز به خاطر خود خواهم آورد که داوری نکنم.

۲) قانون بخشایش:

دومین قانون معنوی موفقیت قانون بخشایش است. این قانون را می توان قانون داد و ستد نیز خواند.

زیرا کائنات از طریق مبادله پویا عمل می کند. هیچ چیز ایستا نیست. جسمتان در حال مبادله پویا و مداوم با جسم کائنات است. ذهنتان به طرزی پویا با ذهن کیهان ارتباط متقابل دارد. نیرویتان نمایانگر انرژی کیهانی است جریان حیات هیچ نیست مگر ارتباط متقابل و هماهنگ همه عناصر و نیروهایی که به صورت قانون بخشایش عمل می کند.

چون جسم و ذهنتان و کائنات در مبادله پویا و مداومند، بندآوردن جریان نیرو مانند بندآوردن جریان خون است. هرگاه خون از جریان باز ایستد دچار احتقان و گرفتگی و ایستایی می شود. به این دلیل باید ببخشایید و بستانید تا بتوانید ثروت و فراوانی - یا هر چه را که در زندگی خواهانید- در زندگیتان در جریان نگه دارید.

هر چه بیشتر- ببخشید، بیشتر دریافت می کنید. زیرا فراوانی کائنات را در زندگیتان در جریان نگه می دارید. در واقع، هر آنچه که در زندگی ارزش داشته باشد فقط زمانی فزونی می یابد که بخشیده شود. آنچه در اثر بخشیدن افزایش نیابد، نه ارزش بخشیدن دارد و نه ارزش دریافت کردن، چنانچه با عمل بخشیدن احساس کنید که چیزی را از دست داده اید واقعا آن هدیه را نداده اید و موجب افزایش آن نخواهد شد. اگر با اکراه ببخشایید، نیرویی در پس آن بخشایش وجود ندارد.

● کاربرد قانون بخشایش

۱) به هرجا که می روم وبا هرکس که روبرومی شوم،هدیه ای به او می دهم.هدیه می تواند تحسین یا شاخه گلی یا دعایی باشد.امروز با هرکس که روبرو می شوم،هدیه ای به او خواهم داد و به این طریق فرایند به جریان انداختن شادمانی وثروت وفراوانی را در زندگی خودم ودیگران آغاز خواهم کرد.

۲) امروز با سپاس همه هدایایی را که زندگی به من پیشکش می کند دریافت خواهم کرد:نورآفتاب و آواز پرندگان و بارانهای بهاری یا تحسین بارش برف زمستان را.در برابر دریافت از دیگران نیز گشوده خواهم بود:خواه هدیه ای مادی و پول یا تحسین یا یک دعا.

۳) عهد می بندم که با داد وستد گرانقدرترین هدایای زندگی ـ موهبتهای توجه ومحبت و تحسین وعشق ـ ثروت را درزندگیم درجریان نگاه دارم.هر بارکه کسی را می بینم، خاموش برای اوخوشبختی وشادی وخوشدلی آرزو خواهم کرد.

۳) قانون «کار ما» یا علت و معلول:

سومین قانون معنوی موفقیت، قانون کارماست. «کار ما» هم عمل است و هم نتیجه عمل; هم علت است و هم معلول، زیرا هر عملی نیرویی را تولید می کند که به همان شکل به ما باز می گردد. درباره قانون کار ما چیز ناشناخته ای وجود ندارد. همه این اصطلاح را شنیده اند که :«هر چه بکاری همان را درو می کنی» بدیهی است اگر بخواهیم در زندگیمان شادمانی ایجاد کنیم، باید بیاموزیم که بذرشادمانی را بکاریم. بنابراین مفهوم ضمنی «کارما» انتخاب آگاهانه است. ما اساسا انتخاب کنندگانی نامحدودیم. بعضی از این انتخاب ها آگاهانه اند و مابقی به طور ناخودآگاه صورت گرفته اند. اما بهترین راه برای فهمیدن و به حداکثر رساندن استفاده از قانون کار ما، هوشیاری آگاهانه از انتخاب های هر لحظه است. هر آنچه که در این لحظه پیش میآید نتیجه انتخاب هایی است که در گذشته به آن دست زده اید. بدبختانه، بسیاری از ما به طور ناخودآگاه انتخاب می کنیم. بنابراین فکر نمی کنیم که آنها انتخاب بوده اند، حال آنکه بوده اند، اگر به شما توهینی شده به احتمال زیاد انتخاب می کردید که بربخشید.

اگر شما را تحسین می کردند، به احتمال زیاد انتخاب می کردید که خشنود شوید یا به خود ببالید. اما درباره اش بیندیشید. همچنان یک انتخاب است. اگر لحظه ای گامی به پس بردارید و در لحظه ای که به انتخاب دست می زنید به آن بنگرید، آنگاه این نظاره کردن سبب می شود که کل فرآیند را از حیطه ناهشیار به حیطه هشیار بیاورید، این روش انتخاب آگاهانه و نظاره آن بسیار قدرت بخش است.

● کاربرد قانون «کارما»یا علت ومعلول

۱) امروزانتخاب هرلحظه ام را نظاره خواهم کرد.وصرفا"با نظاره این انتخابها،آنها را به آگاهی هشیار خود خواهم آورد.می دانم که بهترین راه آمادگی برای هرلحظه در آینده این است که اکنون کاملا" آگاه باشم.

۲) هر گاه به انتخابی دست می زنم این دو سؤال را ازخود می پرسم :«عواقب این انتخاب چه خواهد بود؟» و«آیا این انتخاب برای خودم وکسانی که تحت تاثیرآن قرارمی گیرند توفیق وشادمانی خواهد آورد؟»

۳) از ژرفای دلم هدایت خواهم طلبید تا با احساس آسودگی یا ناآسودگی برایم پیام بفرستد.اگراین انتخاب احساس آسودگی ایجاد کند،تسلیم آن خواهم شد.اگراین انتخاب احساس ناآسودگی ایجاد کند، مکث خواهم کرد وبا بصیرت درونم عواقب عملم را خواهم نگریست.

۴) قانون کمترین تلاش: این قانون مبتنی بر این واقعیت است که هوشمندی طبیعت با سهولت بی تکاپو و با سبک دلی پذیرا عمل می کند. این اصل کمترین عمل و عدم مقاومت است. از این رو، این اصل هماهنگی و عشق است. هر گاه این درس را از طبیعت بیاموزیم به آسانی آرزوهایمان را برآورده می سازیم. اگر کار طبیعت را نظاره کنید، خواهید دید که کمترین تلاش را به کار می برد. علف نمی کوشد رشد کند، فقط رشد می کند. ماهی نمی کوشد شنا کند، فقط شنا می کند. پرنده ها نمی کوشند پرواز کنند، فقط پرواز می کنند. این طبیعت فکری آنهاست و این طبیعت انسان است که رویاهایش را به آسانی و بی تلاش به صورت اجسام متجلی سازد.

در حکمت کهن هند، این اصل را به صورت اصل اقتصاد تلا ش یا «کمتر عمل کن و بیشتر به انجام برسان» شناخته اند. سرانجام به جایی می رسید که هیچ نمی کنید و همه چیز را به انجام می رسانید.

این بدان معناست که فقط آرمانی کمرنگ وجود دارد و آنگاه تجلی آرمان بدون تلاش صورت می گیرد. آنچه که معمولا «معجزه» خوانده می شود عملا نمایانگر قانون کمترین تلاش است. کمترین تلاش زمانی روی می دهد که انگیزه اعمالتان عشق باشد، زیرا آنچه که موجب انسجام طبیعت می شود نیروی عشق است. وقتی جویای قدرت هستید و می خواهید اختیار سایر مردم را به دست بگیرید، نیرو را به هدر می دهید. وقتی محض خاطر «من» پول یا قدرت می جویید، به جای کامجویی از شادمانی همین لحظه، نیرویتان را صرف دوری از پی توهم شادمانی می کنید. وقتی پول را فقط برای منافع شخصی می جویید، حرکت نیرویی را که باید به سوی شما جریان یابد بند می آورید و در بیان هوشمندی طبیعت مداخله می کنید. اما هرگاه انگیزه اعمالتان عشق باشد، نیرو به هدر نمی رود. هرگاه انگیزه اعمالتان عشق باشد، نیرویتان چندین برابر گردآوری می شود و نیروی مازادی که گرد می آورید و از آن محظوظ می شوید می تواند در راه آفرینش هر چه بخواهید مصرف شود.

● کاربرد قانون کمترین تلاش

۱) پذیرش را تمرین خواهم کرد. امروز افراد واوضاع وشرایط وموقعیتها و رویدادها را همان گونه که پیش می آیند خواهم پذیرفت.خواهم دانست که این لحظه همان گونه است که باید باشد،زیرا کل کائنات همان گونه است که باید باشد.با عدم ستیز بر ضد این لحظه،بر ضد کل کائنات به ستیز بر نخواهم خاست.پذیرشم کامل وتمام عیار است.امور را همان گونه که در این لحظه هستند می پذیرم،نه آن گونه که آرزو می کردم باشند.

۲) با پذیرش امور به همان گونه که هستند ،مسؤلیت وضعیت خود وهمه رویدادهایی را که به صورت مشکلات می بینم به عهده می گیرم.می دانم که مسؤلیت یعنی ملامت نکردن هیچ کس یا چیزبرای وضعیتی که دارم (از جمله خودم).این را نیز می دانم که هر مشکلی مجالی است در جامه مبدل،واین هوشیاری در برابر مجالها به من اجازه می دهند تا این لحظه را به موهبتی عظیمتر متحول کنم.

۳) امروز آگاهیم درعدم تدافع استقرار خواهد یافت.نیاز به دفاع از نقطه نظرم را رها خواهم کرد. نیازی احساس نخاهم کرد تا دیگران را مجاب یا ترغیب کنم که نقطه نظرم را بپذیرند.در برابر همه نقطه نظرها گشوده خواهم ماند ،و سرسختانه به یکی از آنها نخواهم چسبید.

۵) قانون قصد و آرزو:

این قانون مبتنی بر این واقعیت است که در هر نقطه طبیعت، انرژی و اطلاعات وجود دارد. درواقع، در سطح حیطه کوآنتوم هیچ چیز جز اطلاعات و انرژی وجود ندارد. حیطه کوآنتومی فقط نامی دیگر برای حیطه آگاهی مطلق یا توانایی مطلق است و از طریق قصد و آرزو می توان بر این حیطه کوآنتومی اثر نهاد. در سطح مادی، هم شما و هم درخت از عناصر تبدیل شده یکسانی ساخته شده اید، بیشتر از کربن و هیدروژن و اکسیژن و نیتروژن. در واقع، شما و درخت به طور مداوم کربن و اکسیژن خود را با یکدیگر مبادله می کنید.. تفاوت راستین میان شما دو تن، در انرژی و اطلاعات شماست. انسان سلسله اعصابی دارد که می تواند از محتوای انرژی و اطلاعاتی آن حیطه کانونی که موجب استعلای جسم فیزیکی می شود آگاه شود. آنچه در مورد سلسله اعصاب انسان در خور توجه است این است که می تواند از طریق قصد آگاهانه به قدرت نظام دهنده نامحدود فرمان دهد. قصد در نوع انسان به یک شبکه خشک و سرسخت انرژی و اطلاعات، بسته و محدود نیست.. به عبارت دیگر، مادامی که از سایر قوانین طبیعت تخلف نورزید، عملا از طریق قصدتان می توانید به قوانین طبیعت فرمان دهید تا رویاها و آرزوهایتان را برآورد. قصد زمینه کار را برای جریان بی تکاپو و خودانگیخته و بی اصطکاک حیطه توانایی مطلق که جویای تجلی از نامتجلی است آماده می کند. تنها هشدار این است که قصدتان را برای خیر و صلاح بشریت به کار ببرید و این امر هنگامی که با هفت قانون معنوی موفقیت همنوا باشید، خود به خود رخ می دهد.

● کاربرد قانون قصد وآرزو

۱) فهرستی از آرزوهایم تهیه خواهم کرد.این فهرست را به هر کجا که بروم خواهم برد.پیش از سکوت ومراقبه ام به این فهرست نگاه خواهم کرد.پیش از خواب شبانه ام به فهرستم خواهم نگریست.صبح به محض بیدار شدن از خواب به آن نگاه خواهم کرد.

۲) فهرست آرزوهایم را رها خواهم کرد وبه زهدان آفرینش خواهم سپرد.یقین دارم هنگامی که چنین به نظر می رسد که امور به راه خود نمی روند،دلیلی دارد ومشیت کیهانی برایم طرحهایی بسیار عظیمتر از آنچه تصور می کردم در نظر دارد.

۳) به هنگام همه اعمالم به خاطر خود خواهم آورد تا هوشیاری از لحظه حال را تمرین کنم.اجازه نخواهم داد موانع،کیفیت توجهم در لحظه حال را از بین ببرند ومتلاشی کنند.اکنون را همان گونه که هست خواهم پذیرفت،واز طریق ژرفترین وارجمندترین قصدها وآرزوهایم آینده را متجلی خواهم ساخت.

۶) قانون عدم دلبستگی:

قانون عدم دلبستگی می گوید که برای حصول هر چیز درعالم مادی، باید از دلبستگی خود به آن دست بکشید. این بدان معنا نیست که از قصد آفرینش آرزوهایتان دست می کشید. از قصد و آرزویتان دست نمی کشید. از دلبستگی به ثمره آن دست می کشید. این عمل بسیار قدرتمند است. لحظه ای که دلبستگی به ثمره را رها می کنید، صاحب آنی خواهید شد که آرزومندید. هر آنچه که خواهانید می تواند از طریق عدم دلبستگی به دست آید، زیرا عدم دلبستگی مبتنی بر اعتقاد بی تردید به قدرت ضمیر راستین خودتان است.

قانون عدم دلبستگی، کل فرآیند تکامل را سرعت می بخشد. هرگاه این قانون را دریابید، احساس نخواهید کرد که ناچارید راه حل ها را تحمیل کنید. وقتی راه حل ها را به مشکلات تحمیل می کنید، فقط مشکلات تازه ایجاد خواهید کرد. اما وقتی توجهتان را به عدم یقین معطوف می کنید، امیدوارانه منتظر می شوید تا از میان اغتشاش و آشفتگی، راه حل شکوفا نشود، آنگاه آنچه شکوفا می شود چیزی بی همتا و هیجان انگیز خواهد بود.

● کاربرد قانون عدم دلبستگی

۱) عهد می بندم که امروزعدم دلبستگی را به کار بندم.به خودم واطرافیانم این آزادی را خواهم داد که همان گونه که هستند باشند.عقیده ام را درهیچ موردی به دیگران تحمیل نخواهم کرد.راه حلها را بر مشکلات تحمیل نخواهم کرد،تا از این طریق مشکلات تازه ایجاد کنم.با عدم دلبستگی در همه امور مشارکت خواهم جست.

۲) امروزعدم یقین را به صورت بخشی بنیادی از زندگیم به کارخواهم گرفت.به دلیل اشتیاقم برای پذیرش عدم یقین،راه حلها خودبه خود ازدل مشکل،ازدل آشفتگی وبی نظمی واغتشاش،برمی خیزندوپایدارمی شوند.هرچه امور نامطمئن تر به نظر برسند،احساس امنیت بیشتری خواهم کردزیراعدم یقین ،راه من به سوی آزادی است.از طریق حکمت عدم یقین،امنیت خود راخواهم یافت.

۷) قانون «دارما» یا غایت حیات:

«دارما» به زبان سانسکریت یعنی «غایت حیات». طبق این قانون صاحب استعدادی بی همتایید و به شیوه ای بی همتا آن را بیان و عیان می کنید. کاری هست که بهتر از هر کس دیگر در این جهان می توانید آن را به انجام برسانید و برای هر استعداد بی همتا و شیوه بیان بی همتای آن استعداد نیز نیازهای بی همتا وجود دارند. وقتی این نیازها با بیان خلاق استعدادتان مطابقت کنند، جرقه ای است که فراوانی می آفریند. قانون دارما سه جزو دارد: نخستین جزو می گوید که هر یک از ما اینجاییم تا ضمیر راستین خویش را کشف کنیم و دریابیم که ضمیر راستین ما معنوی است و اساسا موجوداتی معنوی هستیم. جزو دوم، نمایان ساختن استعدادهای یکتای ماست قانون دارما می گوید که هر انسان دارای استعدادی بی همتاست.

جزو سوم، خدمت به بشریت است. خدمت به همنوعان وپرسیدن این سوال از خود که «چگونه می توانم کمک کنم؟» وقتی توانایی بیان استعداد یکتای خود را با خدمت به بشریت می آمیزید، آنگاه قانون دارما را به طور کامل به اجرا در می آورید و همراه با تجربه معنوی خویش، امکان پذیر نیست که به فراوانی نامحدود دست نیابید، زیرا راه راستین دستیابی به فراوانی همین است.

● کاربرد قانون «دارما» یا غایت حیات

۱) امروز با مهر ومحبت خدایی را که در ژرفای روحم نهفته است خواهم پروراند.به جان درونم که هم به جسم و هم به ذهنم روح می بخشد توجه خواهم کرد.خود را به روی سکون ژرف قلبم بیدار خواهم کرد.آگاهی بی زمان وهستی جاودانه میان وجود محدود به زمان را با خود همراه خواهم داشت.

۲) از استعدادهای یکتای خود فهرستی تهیه خواهم کرد.آنگاه همه آنچه را که دوست دارم انجام خواهم داد وبه هنگام بیان وکاربرد استعدادهای بی همتایم در راه خدمت به بشریت،"گذشت زمان را از یاد خواهم برد و در زندگی خودم ودیگران فراوانی به وجود خواهم آورد. "

۳) هر روز از خود خواهم پرسید:«چگونه می توانم خدمت کنم؟ چگونه می توانم کمک کنم ؟ پاسخ به این سؤالها به من اجازه خواهد داد تا با عشق به همنوعانم خدمت کنم.»