جمعه, ۲۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 17 May, 2024
مجله ویستا

آنچه انسانشناسان انجام می‌دهند (1)



      آنچه انسانشناسان انجام می‌دهند (1)
ورونیکا استرنج برگردان کوثر خلردی

انسان شناسان چه کاری انجام می دهند؟ "آنچه که انسان شناسان انجام می دهند" به نظر می رسد که برای بسیاری از مردم تا حدودی معما باشد. یک ]مورد[ این است که انسان شناسان در چنین طیف گسترده ای از چیزهایی درگیر هستند که دقیق ترین پاسخ به سوال "چه کاری آنها ]انسان شناسان[ انجام می دهند؟" که فقط درباره چیزهایی است که شامل درک رفتار اجتماعی انسان است...

مقدمه : انسان شناسان چه کاری انجام می دهند؟ "آنچه که انسان شناسان[1] انجام می دهند" به نظر می رسد که برای بسیاری از مردم تا حدودی معما باشد. یک ]مورد[ این است که انسان شناسان در چنین طیف گسترده ای از چیزهایی درگیر هستند که دقیق ترین پاسخ به سوال "چه کاری آنها ]انسان شناسان[ انجام می دهند؟" که فقط درباره چیزهایی است که شامل درک رفتار اجتماعی انسان[2] است. و ]مورد[ دیگر این است که نظرات مردم درباره انسان شناسی اغلب از تصاویر در ادبیات، فیلم و تلوزیون گرداوری شده است که تمایل به توجه دارد تا کلیشه نمایشی[3]: اهمیت پوشیدن کلاه ماجراجویان استعماری که با (به همان اندازه کلیشه)  قبایل پنهان در جنگل زندگی می کردند; انسان شناسان قانونی جرم های سنگین (کسانی که همیشه قاتل را پیدا می کنند); یا ریشو، عقده ای های صندل با جوراب که افراد سبک مغز را به جایی دورافتاده می برند. نظر شخصی من این است که ما نیاز داریم ( باید)  تا این کلیشه ها را برای چندین دلیل به چالش بکشیم: زیرا حقایق جالب تر از داستان هستند; زیرا، در جهان تاکنون پیچیده تر انسان شناسی یک سهم حیاتی برای ایفا کردن دارد; و ضمنابرخلاف کلیشه ها، آموزش انسان شناسی به طور وسیع در طیف گسترده ای از مشاغل قابل اجرا است. بنابراین هدف این کتاب این است که آنچه را که انسان شناسان عملا انجام می دهند را، با نمونه هایی از یک طیف از مناطق، توصیف کند. این یک بررسی جامع نیست: تنها یک مقدمه کوتاه است بر نوع کاری که انسان شناسان به عهده می گیرند، و جهت های چندگانه که بر اهل عمل گشوده است. این احتمالا مفید است تا با صحبت کردن درباره اینکه انسان شناسی چیست شروع کنید. عام ترین تعریف این است که آن ]انسان شناسی[ یک علم اجتماعی است که مطالعه گروه های انسانی و رفتارهایشان را شامل می شود: اثر متقابل آنها با یکدیگر و با محیط مادی. اکثر انسان شناسان جوامع معاصر (یا گروه های کوچک تر در درون آنها) را مطالعه می کنند، اگرچه در برخی کشورها انسان شناسی شامل باستان شناسی و مطالعه جوامع گذشته نیز می شود. آن ]انسان شناسی[ در کنار علوم اجتماعی مرتبط قرار دارد، مثل جامعه شناسی (که تمایل دارد تا بیشتر کمی باشد) و روانشناسی (که بیشتر بر افراد تمرکز می کند). انسان شناسی خود یک نظم بسیار وسیعی با حوزه های خرده انضباطی گسترده است. به عنوان مثال، انسان شناسی اجتماعی، انسان شناسی فرهنگی، انسان شناسی سیاسی، انسان شناسی اقتصادی، انسان شناسی دین، انسان شناسی زیستی، انسان شناسی پزشکی و رشته خود من، انسان شناسی زیست محیطی. "شاخه های[4]" دیگری هم وجود دارد، عبور به سوی مطالعات توسعه، سیاست اجتماعی و مطالعات هنر و فرهنگ مادی. و یک نگاه اجمالی در فهرست متنوع مطالب این کتاب نشان می دهد که یک گروه کوچک تر، حتی حوزه های تخصصی تر وجود دارد.

این گوناگونی چه چیز را ترکیب می کند؟ انسان شناسی چندین ویژگی کلیدی دارد: ]انسان شناسی[ جامع و کل‌گرا است،  قرار دادن هر آنچه رفتار میکند، در بستر کلیت جامعه؛ ]انسان شناسی[ در حال بررسی کردن در درون زمینه های اجتماعی و محیطی خود است و در نظر گرفتن طیفی از باورها و شیوه های فرهنگی که فعالیت های مردم را نظارت می کند. این تا حد زیادی کیفی است و اینکه بسیاری از این چیزها به راحتی قابل اندازه گیری نیستند را بیان می کند. انسان شناسی می خواهد تا دقیق باشد، فهمیدن زیر سطح زندگی اجتماعی تا پویایی برجسنه آن عیان شود. آن ]انسان شناسی[ به طور کامل با پیچیدگی های بشر[5] درگیر است.

در واقع "آنچه که انسان شناسان انجام می دهند" تلاش می کند تا جهان بینی فرهنگی[6] و خرده فرهنگی خاص را بفهمد و نشان دهد، ویژگی های کلیدی و اصول اساسی که آنها را احاطه کرده تا که رفتار انسان را معنا بخشد، را نشان دهد. آنها سعی می کنند این کار را به گونه ای انجام دهند که این فهم بتواند با تقابل فرهنگی مرتبط شود. تحقیقات انسان شناسی به طور کلی شامل کار کردن با یک گروه میزبان یا اجتماع به منظور ایجاد یک "قوم نگاری[7]" است.  این می تواند به عنوان یک تصویر از آن گروه و پویایی های آن توصیف شود که معمولا به صورت متن است، هرچند بعضی از انسان شناسان نیز از رسانه بصری استفاده می کنند. اکثر قوم نگاری ها شامل یک مجموعه از عناصر اصلی هستند: ترکیب گروه; تاریخ آن; راه های آن برای ساختن یک زندگی در یک محیط خاص; نهاد های سیاسی و فرهنگی آن; سیستم های باور های و ارزش های آن.  یک راه خوب برای تصور این تصویر قوم نگارانه این است که موضوع خاصی که انسان شناس در حال مطالعه ]آن[ است در پیش زمینه خواهد بود، در جزئیات، اما این عناصر بررسی شده که شکل می دهند به اینکه چگونه مردم زندگی می کنند همچنین به عنوان یک پس زمینه توضیحی آنجا خواهد بود (نگاه کنید به آگار 1996،  پولاجای و همکاران 2005). یک مردم نگاری نتیجه دو چیز کلیدی است که که زیر بنای هر علمی است. تئوری و روش. مانند سایر علوم، انسان شناسی، بیش از چندین سال، مجموعه ای از اصول نظری را توسعه داده است. بخشی از یک "گفت وگو" علمی بین فرهنگی و بین المللی مداوم است که همیشه در حال حرکت رو به جلو و افزایش درک ما است. دوباره مانند علوم دیگر، انسان شناسی اساسا تطبیقی[8] است: ما گروه های فرهنگی و اجتماعی مختلف را مقایسه می کنیم و بررسی تفاوت ها و شباهت هایشان، ما قادر هستیم تا از عهده سوال های گسترده درباره بشر و الگوهای رفتاری که آنها در ]آن[ سهم دارند، بر بیاییم. نظریه های انسان شناسی در شیوه های مختلف شرح داده شده است: به عنوان مثال، برای مثال توسط جان پیکوک (1986) به عنوان یک ذره بینی که کمک می کرد تا در زندگی بشر تمرکز کند. به عنوان یک غواص مشتاق، من تمایل دارم که به غوطه وری در عمق پژوهش مردم نگاری به عنوان یک راهی که زیر سطح را می بینند، فکر کنم. نظریه ها به عنوان نوعی "جعبه ابزار" برای تجزیه و تحلیل ارائه می شود، و این همچنین کاملا یک قیاس خوب است، همچنانکه آن به واقعیت تاکید میکند که نظریه یک امر عملی است. مجموعه ای از "ابزارهای ایده ای" مفید که به ما کمک می کند تا آنچه که اغلب به عنوان "جهبه سیاه" رفتار انسان است، باز کنیم. البته هر تجزیه و تحلیل منطقی نیاز به اطلاعات دارد. انسان شناسی اساسا ]علم[ تجربی است، ]علم تجربی[ بر داده هایی که "در زمینه" جمع آوری شده تکیه دارد. اجازه بدهید ضربت سخت و شدید دیگری را اینجا در کلیشه در کلیشه داشته باشم، و بگویم که "در زمینه"  که مجبور نیستید در جای دور باشید یا حتی به جای دیگر. همان طور که هر کسی که سفر کرده است خواهد دانست، یک مدت طولانی دور از خانه بودن قطعا مفید است، از نظر وارد تماس شدن با (و توانایی داشتن تا مقایسه کنند) دیدگاه های بسیار مختلف در زندگی. اما گروه های اجتماعی بسیار متنوع و ایده های فرهنگی نیز می توانند در ابتدا یافت شوند، و انسان شناسان زیادی وجود دارند برای کسانی که "زمینه" ]تحقیقشان[ در خانه است، کار کردن با اجتماعات خاص، گروه های خرده فرهنگی، سازمان ها یا شبکه ها.

به کار گرفتن انسان شناسی

انسان شناسان در کار خود در راه های مختلفی حمایت می شوند. بعضی ها توسط دانشگاه استخدام می شوند، و در نتیجه تدریس را با تحقیق تر کیب می کنند. هر دو این فعالیت ها برای دانشگاه ها مهم هستند و اکثرا امید دارند که کارکنان علمی آنها زمان خود را نسبتا مساوی به هر دو اختصاص می دهند. در واقع، بیشتر انسان شناسان وابسته به دانشگاه، احتمالا نسبت زیادی از زمان خود را به تدریس و انجام کارهای دولتی میگذرانند، اما از آنها انتظار می رود تا در جریان آنچه که در زمینه]تحقیقاتی[ آنها در حال وقوع است باشند و برخی تحقیقات را انجام دهند. در سطح سوم، یک رابطه هم زیستی بین تحقیق و تدریس وجود دارد (یا باید وجود داشته باشد) با یافته های پژوهشی بکر که برنامه تحصیلی را تغذیه میکند. این باعث استفاده بیشتر پژوهش بیرونی می شود که دانشگاهیان[9] انجام می دهند، و تضمین می کند که دانش آموزان آموزشی را دریافت خواهند که از نظر فکری تازه و جدید است.

برای انسان شناسانی که به تدریس علاقه مندند، و کسانی که می توانند خواسته های اداری (قابل توجه) زندگی دانشگاهی را تحمل کنند، یک شغل رسمی مزایایی هم دارد. آموزش به نوبه خود بسیار با ارزش است; یک حوزه دانشگاهی خوب یک محیط فکری زنده و حمایتی را فراهم می کند و - با شانس- همکاران همفکر; م جایی که تصدی و قرارداد طولانی در دسترس هستند، میزان بالاتری از امنیت وجود دارد که ممکن است توسط مسیرهای شغلی مستغل تر ارائه شوند. دانشگاه ها اغلب برخی حمایت های مالی را برای تحقیق ، یا حداقل زمان فرصت مطالعاتی، فراهم میکنند تا رواج فعالیت تحقیقی را فراهم آورد، و انسان شناسان که در دانشگاه مشغول هستند نیز طرح های پژوهشی می نویسند و برای کمک مالی گرفتن از نهاد های مالی ملی یا بین المللی رقابت می کنند. بسیاری از کشورها یک انجمن تحقیقی دارند و دیگر نهاد های مالی (ملی یا بین المللی) وجود دارند، مانند موسسه انسان شناسی سلطنتی یا بنیاد ونر-گرن، کسی که هدفش این است تا از تحقیقات اولیه در این رشته حمایت کند.

برخی انسان شناسان مبتنی بر دانشگاه نیز کار مشاوره انجام می دهند، و برخی، شغل های تدریس پاره وقت را با اشکال دیگر اشتغال یا تحقیق مستقل ترکیب می کنند. همانطور که مطالعات موردی در این کتاب نشان می دهد، رزومه های انسان شناسی اغلب شامل یک ترکیب از راه هایی است تا از آموزش انسان شناسی استفاده کند، و محدوده قابل توجهی برای مردم وجود دارد تا حرفه خود را در توافق با منافع و ترجیحات خاص خودشان شکل دهند. اگرچه تدریس یک راه آشکار اشغال برای هر کسی است که در یک رشته علمی آموزش دیده است، احتمالا تعداد بیشتری از انسان شناسان هم به عنوان پژوهشگر تمام وقت استخدام می شوند هم به عنوان مترجمان آزاد در بخش های دولتی، سازمان های غیر دولتی، خیریه ها، صنایع، نهاد های قانونی، جوامع بومی و غیره کار می کنند. مزایای مهمی در اشتغال خارج از ]محیط[ آکادمیک وجود دارد، اگرچه گاهی اوقات امنیت کمتری دارد: توانایی تا بر تحقیق (به جای گذراندن بخش بزرگی از زمان بر تدریس و وظایف اداری) تمرکز کند; این فرصت تا حوزه های خاص علاقه را دنبال کند، برای مثال در سیاست، بهداشت یا توسعه و البته استقلال از سخت گیری استخدام نهادی.

انجام دادن تحقیق

با این حال، انسان شناسان یک زندگی می سازند، آنها ، نه تنها به کارفرمایان و حامیان مالی خود بلکه به انسان شناسی به عنوان یک رشته، مسئولیت دارند، بر حسب استاندارد های حرفه ای حمایت کننده، استقلال علمی و اصول اخلاقی. اصول اخلاقی به روابط پزشکان با گروه ها یا اجتماعاتی که آنها در آن تحقیق انجام می دهند (نگاه کنید به کاپلان 2003، فلوئر لوبن 2003). انجمن های انسان شناسی حرفه ای از اعضای خود انتظار دارد که از جزئیات و دستورالعمل های دقیق عمل پیروی کنند که تضمین می کند که منافع گروه یا جامعه میزبان به دقت در طول تحقیق محافظت می شود.. پروژه ها در نتیجه با دو سوال کلیدی در زهن طراحی شده: چگونه این پژوهش دانش جدید تولید می کند که یک سوال خاص را جواب دهد؟ و چگونه آن به گروهی یا به طور کلی جامعه ای را که در آن ]تحقیق[ انجام شده سود می رساند؟ در بسیاری از موارد، گروه میزبان از همان ابتدا در طراحی پژوهش درگیر می شود. حداقل، یک روند درخواست اجازه از آنها، روند جست و جو کردن ورودی در کار پیشنهادی، و گرفتن بازخورد در یافته های تحقیق، همانطور که آنها پدیدار می شوند، وجود دارد. بسیاری از انسان شناسان روابط طولانی مدت با جوامع را حفظ می کنند، بازگشت به طور منظم تا تحقیق اولیه را ادامه دهد یا پروژه های جدید را شروع کند. همچنین اجازه دادن به محققان تا همکاری های سازنده با افراد و گروه ها را توسعه دهند، این ارتباطات طولانی نیز به طرح های پژوهشی کوتاه تر اجازه می دهد تا پس زمینه داده های مردم نگارانه ساخته شده را بسازد. در بسیاری از زمینه های حرفه ای، واقعیات بودجه تحقیقاتی اجازه زمان زیاد برای کار میدانی را نمی دهد و انسان شناسان مجبور هستند تا ]تحقیقشان را[ بر مجموعه داده ها یا تجربه پیشین (یا مردم دیگر)  بنا کنند. با این حال، هدف اصلی همچنان این است که یک تصویر تا حد ممکن کامل ایجاد کند، به طوری که سوال تحقیق همیشه یک زمینه قوم نگارانه داده شده است که کمک می کند تا آنچه را که در حال جریان است توضیح دهد. انسان شناسان تمایل دارند تا اطلاعات زیادی را جمع آوری کنند، و این عمق زیاد و جزئیات است که پایه های قوی برای تجزیه و تحلیل آنها می دهند. بررسی های ادبیات مقدماتی می تواند هفته ها طول بکشد و این برای کار میدانی معمول است تا برای شش ماه تا یک سال طول بکشد. به یک معنا، انسان شناسی یک "غذای آهسته" علوم اجتماعی است، زیرا این تمایل دارد تا کاملا ساعی باشد و نمی تواند مستقیما "تند و سریع" باشد. خوشبختانه، این تمایل تا در پرداخت کردن بسیار دقیق باشد، فراهم کردن بینش واقعی و مفید در رابطه با رفتار انسان.

داده های قوم نگارانه[10] در روش های گوناگونی جمع آوری شده است. یک روش اصلی "مشاهده مشارکتی[11]" است که-همانطور که از نام آن مشخص است- شرکت کردن در زندگی هرروزه جامعه میزبان، مشاهده دقیق و اتفاقات ثبت شده را شامل می شود.

 

صفحه شخصی مترجم در انسانشناسی و فرهنگ

http://anthropology.ir/node/25534

 

این نوشتارها ترجمه ای است از کتاب زیر

Strang, Weronica (2009) What Anthropologists do; Osford: Berg Publisher

 

[1] Anthropologists

[2] Human social behaviour

[3] Dramatic stereotypes

[4] Offshoots

[5] Complexities of human ‘being’

[6] Sub-cultural worldviews

[7] Ethnography

[8] Comparative

[9] Academics

[10] Ethnographic data

[11] Participant observation