جمعه, ۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 24 January, 2025
مجله ویستا

کنشگران اجتماعی


کنشگران اجتماعی

ملت ها در طول حیات خویش در برهه هایی به باورهایی می رسند که نیاز به تغییر و تحول را در ساحت اجتماعی شان احساس می کنند

ملت ها در طول حیات خویش در برهه هایی به باورهایی می رسند که نیاز به تغییر و تحول را در ساحت اجتماعی شان احساس می کنند. حال این باور در برخی زمان ها نمود بیرونی پیدا می کند و به عبارت دیگر مردم سعی می کنند باورشان را عملی کنند و در برهه یی دیگر انگیزه یا بستری برای تحقق خواسته ها و تغییرات نیست. جامعه همواره در حال کنش و واکنش است و در این پروسه توده مردم در کنار گروه های مرجع و نخبه جامعه فعال هستند.

به این ترتیب هنگامی که حرکتی به وجود می آید و انتظار تحولی در عرصه های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی یک کشور می رود، اگر این تلاش و فعالیت به نتیجه مطلوب نرسد خواه ناخواه موجب سرخوردگی و دلسردی افراد می شود. این پدیده نیز در صورت های مختلفی در اجتماع بروز و ظهور می یابد. برخی به طور موقتی و مقطعی دچار سرخوردگی می شوند و با گذشت زمان با شرایط موجود کنار می آیند و برخی دیگر نیز ممکن است به زمان بیشتری برای سازگاری با شرایط نیاز داشته باشند. البته گروه اخیر رفتارهای متفاوتی را خواهد داشت. امکان دارد یک رفتار تهاجمی داشته باشد یا در حالت تدافعی قرار گیرد. پی بردن به این مساله نیاز به گذشت زمان دارد و در طول زمان مشخص خواهد شد جامعه چگونه عمل خواهد کرد و در قالب چه تیپی تعریف خواهد شد.

در این بحث از جمله مولفه هایی که در هر جامعه یی تاثیرگذار است، وجود عنصر رقابت در عرصه های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی است. چه آنکه در هر حوزه و فعالیتی از سیاست گرفته تا صنعت و تجارت وجود رقابت موجب پیشرفت، تحول، بهبود، پویایی و کاهش مفاسد خواهد شد. در عین حال فقدان این عنصر نیز برای جامعه بحران زا است و موجب بی تفاوتی افراد نسبت به موضوعات غیرمرتبط با حوزه شخصی شان می شود. البته در مسائل سیاسی این پیش فرض که اگر با یک جریان و گروه سیاسی برخورد شود و مشکلاتی برای فعالان آن جریان به وجود آید از صحنه خارج می شوند و رقابت سیاسی را به فراموشی می سپارند، همیشه صادق نیست.

در حالی که بسته به شرایط ممکن است آن جریان فعالیت هایش را تشدید کند و همچنین راه های تازه و بدیعی را برای ادامه فعالیتش پیدا کند. شاید بتوان فعالان جریان های سیاسی را به دو گروه تقسیم کرد و برای هر یک از این دو گروه رفتار احتمالی شان را پیش بینی کرد. افراد کم تجربه و تا اندازه یی ایده آلیست احتمال مایوس شدن و کناره گیری شان بیشتر است اما افراد باتجربه امکان ماندن شان در عرصه فعالیت بیشتر خواهد بود. با این وجود نمی توان به نحوی قطعی در باب این مساله فرضی را مطرح کرد. در جوامع دموکراتیک مسائل مرتبط به حوزه سیاست نظیر رقابت، تحزب و مشارکت سیاسی، طبیعی و نهادینه شده است. بنابراین اتفاقاتی که در رقابت های سیاسی این گونه جوامع می افتد منجر به خالی شدن میدان و غیبت رقیب سیاسی در صحنه سیاست و رقابت نمی شود.

ممکن است در چند دوره انتخابات پس از آن، افراد کمتری از احزاب فعال شوند و در پی آن مردم نیز کمتر به احزاب جناح منفعل اقبال نشان دهند اما مجدداً آن جریان به بازسازی و انسجام خود می پردازد تا فعالانه وارد عرصه سیاسی شود. در مقابل در جوامعی که دارای دموکراسی پیشرفته نیستند و هنوز نهادهای مدنی و حزبی در آن به طور کامل نضج نگرفته اند، بسیاری از مسائل نهادینه نشده و چارچوب معینی پیدا نکرده است. در این جوامع مردم اطمینان پیدا نکرده اند که در پناه قانون اند و در صورت فعالیت، نهادهای قانونی امنیت شان را تضمین می کنند. به این ترتیب مردم منفعل و گاهی بی تفاوت می شوند. مسائل اینچنینی واکنش های متفاوت و گاه متضادی را در جامعه برمی انگیزد. در مقطعی توده و نخبگان تسلیم محض می شوند و بی تفاوتی را برمی گزینند و در مقطعی فعالانه خواسته هایشان را دنبال می کنند.

در جوامعی که مشارکت سیاسی و رقابت جریان های سیاسی و فکری نهادینه شده است، شاهد هستیم افراد در دوره هایی کمتر مشارکت می کنند چرا که فکر می کنند مشارکت شان محل اثر کمی خواهد بود و در دوره یی دیگر با بررسی شرایط کنش دیگری را صورت می دهند.

اگر در جامعه قانون حکمفرما باشد و نهادهایی که مجری قانون اند عادلانه با جناح ها و احزاب سیاسی برخورد کنند، می توان سیاست نسبتاً سالمی را در جامعه برقرار کرد. مسلماً زمانی که تک صدایی وجود داشته باشد کاستی ها، اشتباهات و مفاسد افزایش پیدا کرده و راه بر امر به معروف و نهی از منکر در معنای سیاسی اش بسته می شود. برای رسیدن به جامعه یی بانشاط و رفع سرخوردگی های اجتماعی باید به تکثر، آزادی، عدالت و قانون بهای لازم داده شود تا در سایه آن مردم مطالبات و نیازهایشان را در بستری مناسب و سالم پیگیری کنند.

غلامعباس توسلی