جمعه, ۲۱ دی, ۱۴۰۳ / 10 January, 2025
مجله ویستا

شتاب در رساندن پیام


شتاب در رساندن پیام

نگاهی به سریال «به کجا چنین شتابان», ساخته ابوالقاسم طالبی

سریال «به کجا چنین شتابان»، ساخته ابوالقاسم طالبی مدتی است روی آنتن رفته است. به کجا چنین شتابان را می‌توان در ردیف سریال‌های خانوادگی جای داد؛ سریالی که با محور قرار دادن جوانان سعی دارد نشان دهد اولین چالشی که خانواده‌ها با آن روبه‌رو هستند، جوانان و خواسته‌های آنان است که با تمناها و خواسته‌های جوانان دیروز کاملا متفاوت است.

اما آیا طالبی توانسته این سوژه خوب و قابل اعتنا را در سریال خود بدرستی به تصویر بکشد و مخاطبان را با خود همراه کند؟ برای یافتن پاسخی مناسب به این پرسش، سریال به کجا چنین شتابان را از چند منظر بررسی می‌کنیم.

● طرح قصه و فیلمنامه

در تیتراژ سریال به کجا چنین شتابان نام ۲ نویسنده دیده می‌شود. یکی خود طالبی که دیالوگ‌ها را نوشته و دیگری لیلی کریمان که گویا اصل فیلمنامه را نوشته است. حضور یک زن در ترکیب نویسندگان فیلمنامه را می‌توان دلیلی دانست بر این‌که سریال به کجا چنین شتابان توانسته روابط میان خانواده‌ها را بخوبی ترسیم کند و نقش عزیز به عنوان بزرگ خانواده را پررنگ و باورپذیر جلوه دهد. فیلمنامه به کجا چنین شتابان خوب آغاز شد. مرگ پدر بزرگ باعث شد همه اعضای خانواده دور هم جمع شوند. خانواده‌ای که به سنت‌ها پایبند هستند و در محله‌ای قدیمی زندگی می‌کنند. داماد خانواده که از قماشی دیگر است و پولش از پارو بالا می‌رود نیز به مراسم عزاداری می‌آید و بیننده متوجه می‌شود که پسر بزرگ خانواده با داماد کینه قدیمی دارد و اصلا نمی‌تواند او را تحمل کند. در همان قسمت اول، جناح‌بندی شخصیت‌ها شکل گرفت و آدم‌های خوب و آدم‌های بد مشخص شدند و بیننده متوجه شد که از همین ابتدا باید حق را به چه کسی بدهد و حتی حضور عزیز هم نخواهد توانست باعث تلطیف این مرزبندی سیاه و سفید شود. عزیز هم به مرور تبدیل به شخصیتی شد که طرفدار خوب‌های مطلق بود و به نوه‌های خود مدام گوشزد می‌کند که از بدهای مطلق دوری کنند.

اصل موضوعی که فیلمنامه به کجا چنین شتابان طرح می‌کند، اصالت دارد. بیشترخانواده‌های ایرانی هنوز در دام مدرنیسم نیفتاده‌اند و به شیوه سنتی زندگی می‌کنند. در این سنت، حرمت به بزرگ‌تر حرف اول را می‌زند که در سریال به کجا چنین شتابان این موضوع بخوبی پرداخته شده است. اما اشکال کار از جایی شروع می‌شود که اصالت خانواده ایرانی و خطراتی که این اصالت را تهدید می‌کند در دام شعارهایی می‌افتد که از طریق دیالوگ‌ها به بیننده منتقل می‌شود؛ دیالوگ‌هایی که کارگردان برای شخصیت‌هایش نوشته است. همین جاست که دوگانگی در ساختار فیلمنامه به کجا چنین شتابان شکل می‌گیرد. از طرفی فیلمنامه راهی ساده را در پیش می‌گیرد که نشان دهد عوامل مختلفی ازجمله زیاده‌خواهی جوانان، تعصبات کور و بیهوده خانواده‌ها، عدمارتباط درست پدر و مادر با فرزندان خود بخصوص پسرهایی که آرزوهای بزرگ در سر دارند، توضیح مناسب ندادن به فرزندان که همیشه نباید به دنبال ثروت بود و نباید آن را از هر راهی که شده به دست آورد و... باعث می‌شود جوانان راه را به اشتباه بروند. از طرف دیگر کارگردان که نویسنده دیالوگ‌هاست انگار بلندگویی به دست شخصیت‌های سریال خود داده و آنها را وادار کرده پیام‌هایی را که باید غیرمستقیم و در لایه‌های داستان به مخاطب عرضه کنند، فریاد بزنند. همین فریادزدن و شعار زدگی باعث شده سریال به کجا چنین شتابان بخشی از مخاطبان خود را از دست بدهد.

شخصیت‌پردازی این سریال تحت تاثیر همین شعارزدگی، رنگ باخته‌اند و همان‌طور که گفته شد به ۲ دسته سیاه و سفید تقسیم شده‌ است. در صورتی که اگر طالبی اجازه می‌داد شخصیت‌های سریال بسادگی راه خود را بروند و زندگی خود را بکنند حتما به کجا چنین شتابان موفق‌تر از اکنون می‌شد. شعارزدگی باعث شده مسائل مهمی که در این سریال طرح می‌شود گل درشت شود و مخاطب در باورپذیری آنها شک کند.

● کارگردانی

طالبی در عالم کارگردانی کم تجربه نیست. او تاکنون فیلم‌های ویرانگر، آقای رئیس‌جمهور، عروس افغان، جنگ کودکانه، نغمه و دست‌های خالی را برای سینما کارگردانی کرده است که از این میان می‌توان فیلم نغمه را جزو بهترین‌های او دانست. طالبی در نغمه زندگی زنی را به تصویر کشید که عاشقانه کنار همسر جانباز خود زندگی و با تمام توان از او مراقبت می‌کرد. طالبی در این فیلم بدون افتادن در دام شعار، قصه خود را تعریف کرد و چون سراغ موضوعی تازه رفته بود، مورد ستایش منتقدان سینما هم قرار گرفت. به کجا چنین شتابان اولین سریالی است که طالبی آن را کارگردانی می‌کند، اما در این سریال از تجربیات سینمایی خود استفاده کرده و دکوپاژ و میزانسن قابل قبولی را برای سریال طراحی کرده و بازی‌های قابل قبولی را هم از بازیگران گرفته است؛ هرچند در بازی گرفتن از بازیگران هم خط سیاه و سفید را رعایت کرده و با بزرگنمایی رفتار و کنش شخصیت‌های منفی آنها را تا حدودی غیرقابل باور کرده است.

اشکال کار از جایی شروع می‌شود که اصالت خانواده ایرانی و خطراتی که این اصالت را تهدید می‌کند در دام شعارهایی می‌افتد که از طریق دیالوگ‌ها به بیننده منتقل می‌شوددر این روش دختر و پسر فریدون (داماد خانواده) که هر دو معتاد هستند، بیشتر از بقیه آسیب دیده‌اند. طالبی در روایت خود از فرمول طرح و توطئه استفاده کرده است. آدم‌های بد، مدام در حال توطئه هستند تا جوان خوب قصه را به دام بیندازند و او را نفله کنند تا فریدون انتقام خود را از برادر زنش بگیرد. با استفاده از ترفند طرح و توطئه می‌توان مخاطب را غافلگیر کرد و او را پای سریال نشاند، اما وقتی از همان قسمت اول، این طراحی برای مخاطب لو برود، دیگر او را غافلگیر نمی‌کند تا باعث شود سریال را به صورت مدام پیگیری کند.

طرح و توطئه در یک سریال وقتی جواب می‌دهد که بیننده در این طراحی، در هر قسمت با اطلاعات جدیدی روبه‌رو شده، نه این‌که اطلاعات قبلی با رنگ و لعابی جدید به او داده شود.

● بازیگران

انتخاب بازیگران سریال به کجا چنین شتابان خوب است. آهو خردمند را می‌توان بهترین گزینه برای نقش عزیز دانست. بازیگری که تاکنون او را در نقش مادر بزرگ ندیده‌ایم. خردمند حس‌های مادری دلسوز را که می‌خواهد با کلام خود فرزندان و نوه‌های خود را از ناهنجاری‌ها دور کند بخوبی به بیننده منتقل می‌کند. خردمند، رضا رویگری و بابک حمیدیان از بازیگرانی هستند که در به کجا چنین شتابان توانسته‌اند بازی‌های خود را کاملا کنترل کنند و غلوآمیز ظاهر نشوند.

آنها هرچند باید دیالوگ‌هایی را که کارگردان به آنها داده مقابل دوربین بگویند، اما تجربه سال‌ها بازی در نقش‌های مختلف به آنها کمک کرده که نوع بیان، نوع نگاه و کنش‌های خود را کنترل کنند تا بتوانند شخصیتی قابل باور به مخاطب ارائه کنند؛ شخصیتی که بیننده با او همذات پنداری کند و او را تقلبی و ساختگی نداند.

علی عمرانی از بازیگران تئاتر است که او را در مجموعه‌هایی مانند نیمکت و در گوش سالمم زمزمه کن که محمد رحمانیان برای تلویزیون کارگردانی کرده است، دیده‌ایم. تجربیات تئاتری، عمرانی را در اجرای نقش هاتف کمک کرده، چون به نظر می‌رسد کارگردان از او در اجرای نقش هاتف که کینه دیرینه از فریدون به دل دارد، ری اکشن‌های غلو شده خواسته که عمرانی بخوبی از پس آنها برآمده است. بازیگران جوان هم تا اینجای کار ضعیف ظاهر نشده‌اند، اما در میان همه این بازیگران و شخصیت‌ها نمی‌توان بسادگی از پسر بچه‌ای که نقش پسر هاتف (امیرعلی) را بازی می‌کند، گذشت.

گویا طالبی خواسته با طراحی شخصیت امیرعلی، شخصیتی بی‌رودربایستی را به بیننده نشان دهد که بدون ملاحظه بزرگ‌تری، کوچک‌تری یا ملاحظاتی که بزرگان دارند، هر چه در دل و فکر دارد بیان کند. البته امیرعلی را نماد کارگردان سریال به کجا چنین شتابان نیز می‌توان دانست. طالبی هر جا که نتوانسته شعارهای خود را در قالب دیالوگ‌هایی در دهان دیگر شخصیت‌ها بگذارد از طریق امیرعلی به مخاطبان می‌گوید بدون این‌که فکر کند کودک تبدیل به شخصیتی بی‌ادب می‌شود که بیشتر مردم دوست ندارند کودکان آنها این شخصیت را ببینند، چون براین باورند که نشان دادن چنین کودکانی در یک سریال نمایشی، بدآموزی دارد و کودکان آنها را پررو و گستاخ می‌کند.

طالبی شاید بر این باور است که سخن راست را باید از کودکان شنید، اما کارگردان به این نکته توجه نکرده که کودک گستاخ، کودکی نیست که سره را از ناسره تشخیص دهد. او کودکی است که به خود اجازه می‌دهد در کار بزرگ‌ترها دخالت کند، به جای آنها حرف بزند، به جای آنها تصمیم بگیرد و... این کودک در آینده به سخن بزرگ‌ترهای خود هم گوش نخواهد کرد، چون از کودکی بر بزرگ‌ترهای خود حکم رانده است. چه بسا شخصیت امیرعلی در واقع مهم‌ترین هدف سریال که احترام به بزرگ‌تر است را به چالش بکشاند.

نکته جالب در بین بازیگران سریال به کجا چنین شتابان، حضور حسن شکوهی به عنوان یکی از محافظان فریدون است. شکوهی تهیه‌کننده سریال است که پیش از این سریال «شب‌های برره» را نیز برای مهران مدیری تهیه کرده و درچند سکانس هم این سریال هم بازی کرد. او در سریال «سلام» که چند سال پیش از شبکه تهران پخش شد یکی از نقش‌های اصلی را بازی کرد، اما بازی او در سریال به کجا چنین شتابان در نقشی کاملا فرعی نشان‌دهنده علاقه شکوهی به مقوله بازیگری است.

با همه اینها سریال به کجا چنین شتابان قابلیت گسترش بیشتری داشت.به احتمال زیاد فریدون سردسته مافیای اقتصادی است که می‌توان با بسط این مافیا سریال را جذاب‌تر کرد؛ البته تا پایان قصه به کجا چنین شتابان راه زیادی در پیش است. شاید این مافیا برملا و ماهیت دارودسته فریدون نیز افشا شود، اما واقعیت این است که سریال به کجا چنین شتابان سنگ بنای خود را بر نصیحت‌های مستقیم جوانان گذاشت و تغییر این سنگ بنا در ذهن مخاطب کار چندان ساده‌ای نیست.

طاهره آشیانی