یکشنبه, ۱۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 2 February, 2025
مجله ویستا

تعامل صدام شیمیایی و عمو سام هسته ای


در جنگ سال ۱۹۹۱ خلیج فارس, حتی بعد از بیرون راندن صدام حسین از كویت نیز آمریكا مصمّم به حمله علیه عراق و بركناری صدام از مسند قدرت و رسیدن به اهدافی بود كه امروزه نیز برای رسیدن به آنها تلاش می كند برخورداری صدام از تسلیحات شیمیایی و احتمال توسل صدام به چنین تسلیحاتی در صورت حمله نیروهای آمریكایی علیه بغداد, عاملی بود كه آمریكا را از رسیدن به بعضی اهدافش باز داشته بود

در جنگ سال ۱۹۹۱ خلیج فارس، حتی بعد از بیرون راندن صدام حسین از كویت نیز آمریكا مصمّم به حمله علیه عراق و بركناری صدام از مسند قدرت و رسیدن به اهدافی بود كه امروزه نیز برای رسیدن به آنها تلاش می‌كند. برخورداری صدام از تسلیحات شیمیایی و احتمال توسل صدام به چنین تسلیحاتی در صورت حمله نیروهای آمریكایی علیه بغداد، عاملی بود كه آمریكا را از رسیدن به بعضی اهدافش باز داشته بود. این فرضیه به اعتقاد نگارنده دارای مستندات منطقی خاصی برای وقایع حادث شده است كه حتّی سوابق و مدارك تاریخی ممكن است فاقد چنین مستنداتی باشد. این مستندات تكمیل دكترین هسته‌ای آمریكا از آن زمان به بعد را به بخوبی به تصویر می‌كشد و وقایع مربوط به ایران را نیز آشكارا بیان می‌كند. تاریخ نشان می دهد كه جورج بوش شخصاً تمایلی برای حمله به عراق و بر كناری صدام از مسند قدرت نداشته است. حال باید دید كه چرا بوش چنین تمایلی نداشته است؟ قدرت نظامی صدام در سال ۱۹۹۱ به مراتب از اقتدار او در سال ۲۰۰۳ بیشتر بود و به همین خاطر عراق در سال ۱۹۹۱ تهدید جدی‌تری برای منطقه محسوب می‌شد. اهم دلایل قابل تصوّری كه برای حمله سال ۲۰۰۳ به عراق ارائه شده است نیز در مقایسه با ادّله شروع جنگ خلیج فارس (۱۹۹۱) بسیار ضعیف‌تر بوده است: اهم دلایل شروع این جنگ مواردی نظیر انهدام سلاح‌های كشتار جمعی عراق، برقراری دموكراسی در عراق، انتفاع شركت‌های آمریكایی، كنترل نفت: گسترش سلطه آمریكا، و كاهش تهدیدات موجود علیه اسرائیل بوده است. خطر احتمالی شروع این جنگ نیز به مراتب بیشتر از خطر مشابه برای آغاز جنگ خلیج فارس بوده است (مشكل ثبات عراق، خطر جنگ داخلی و گسترش آن در سطح كشور، فراهم شدن بستر مناسب برای گسترش نفوذ منطقه‌ای ایران از جمله خطرات احتمالی جنگ اخیر بوده است). استفاده صدام از سلاح‌های كشتار جمعی علیه ایران و مردم عراق در اوایل دهه ۱۹۹۰بسیار تازه‌تر و ترساننده‌تر از ابعاد این خاطره در دهه بعد یعنی زمان شروع جنگ اخیر(۲۰۰۳) بود. آمریكا در جنگ خلیج فارس با نیم میلیون نیروی نظامی اقدام صدام در حمله به كویت را دفع كرد و طبعاً مجامع بین‌المللی در زمان جنگ اول خلیج فارس رویكرد و انگیزه بیشتری برای حمایت از خلع صدام حسین داشتند. این رویكرد مجامع بین‌المللی در جنگ اول خلیج فارس از رویكرد مشابه در جنگ دوم خلیج فارس نیز قوی‌تر بود. بدیهی است كه بعد از ۱۲ سال و در اثر تحریم‌های سازمان ملل، عراق به شدّت تضعیف شده است. از طرفی بازرسان سازمان ملل نیز جای جای این كشور را برای یافتن سلاح‌های شیمیایی بازرسی ‌كردند. مهمتر از همه اینكه در خلال سال های بعد از جنگ خلیج فارس صدام حسین عملاً هیچ كشوری را در منطقه تهدید نكرده بود. حتّی بعد از وقوع حملات ۱۱ سپتامبر نیز هیچ مدركی دالّ بر همكاری و ارتباط عملی یا نظری رژیم صدام با القاعده به دست نیامد. پس چرا به جای سال ۱۹۹۱ خلع صدام حسین از مسند قدرت در سال ۲۰۰۳ مطرح شد؟ یكی از پاسخ‌هایی كه برای این سوال ارائه شده است وجود تفاوت‌های شخصیتی بین بوش پدر و جورج بوش پسر است كه البته این استدلال نیز چندان متقاعد كننده نیست. در حقیقت فقط یك تفاوت اساسی بین سال ۱۹۹۱ و ۲۰۰۳ وجود داشت: در سال ۱۹۹۱ صدام سلاح شیمیایی در اختیار داشت. در سال ۲۰۰۳ آمریكا به طور حتم می‌دانست كه صدام حسین هیچگونه سلاح كشتار جمعی برای مقابله با نیروهای آمریكایی مهاجم به كشورش در اختیار ندارد. در حقیقت دولت آمریكا در سال ۱۹۹۱ این مسأله را برای صدام روشن كرد كه هرگونه استفاده از سلاح شیمیایی را با سلاح هسته‌ای پاسخ خواهد گفت واین هشدار، اصلی‌ترین عاملی بود كه صدام حسین را از كاربرد سلاحهای شیمیایی بازداشت. با این حال شكی نیست كه تسلیحات شیمیایی همواره آخرین حربه صدام حسین محسوب می‌شد. كاملاً منطقی بود كه صدام در كویت به چنین سلاح‌هایی متوسل نشود؛ امّا با اینحال آماده بود تا در صورتی كه بقاء دولتش به خطر بیفتد حتی بدون توجه به تهدید هسته‌ای موجود، از سلاح شیمیایی استفاده كند. تسلیحات شیمیایی اساساً ابزاری دفاعی محسوب می‌شوند و صدام حسین نیز در دهه ۱۹۸۰ یعنی در جنگ ایران و عراق از كاربرد آن برای مقابله با حملات ایران، تجارب موفقیت‌آمیزی داشت. اگر در سال ۱۹۹۱ ارتش آمریكا به بغداد حمله می‌كرد و صدام به سلاح شیمیایی متوسل می‌شد، قطعاً هزاران سرباز آمریكایی كشته می‌شدند؛ امّا حتی در چنین حالتی هم، كاربرد سلاح هسته‌ای از سوی آمریكا قطعاً از سوی جهانیان محكوم شمرده می‌شد. آمار و خاطرات واقعه هیروشیما بر هیچكس پوشیده نبوده و نیست. جهان به هیچ وجه گسترش و كاربرد تسلیحات هسته‌ای یك ابر قدرت مهاجم علیه كشور غیر هسته‌ای را نادیده نمی‌گرفت. بنابراین می‌توان گفت كه در آن زمان بیش از آنچه صدام حسین تحت تاثیر بازدارندگی سلاح اتمی آمریكا قرار گرفته باشد، آمریكا متاثر از بازدارندگی سلاح‌های شیمیایی صدام بوده است. ضعف سیاستگزاران و تصمیم‌سازان آمریكایی در آن مقطع زمانی به حدّی فاحش بود كه از آن به بعد سردمداران آمریكایی همواره برای بازیافت و اصلاح این نقص خود در تلاش بوده‌اند. تصور كنید: بزرگترین قدرت نظامی جهان در رسیدن به اهداف نظامی خود مغلوب كشوری شد كه قوای نظامی اندكی در اختیار داشت. این در حالی است كه آمریكا علاوه بر داشتن برترین تسلیحات متعارف نظامی از سلاح اتمی نیز برخوردار بود. مهمتر اینكه صدام حسین برای انجام این مهم نه چیزی گفت و نه اقدامی كرد. شاید صدام حسین تلویحاً به آمریكا فهمانده بود كه در صورت حمله به كشورش از سلاح‌های شیمیایی استفاده خواهد كرد و یا شاید سازمانهای اطلاعاتی آمریكا به این نتیجه رسیده بودند؛ امّا به هر ترتیب این مسأله نقش بسیار مهمی در تصمیم بوش رای حمله نكردن به عراق ایفا كرد. سیاستگزاران و تصمیم‌گیرندگان نظامی آمریكایی از همان سال ۱۹۹۱ تلاش می‌كردند تا قواعد این بازی را اصلاح كنند تا سناریوی به اصطلاح «داوود و جالوت» دیگر هرگز تكرار نشود. اهم تلاش این تصمیم‌گیرندگان را می‌توان به شرح زیر برشمرد:

۱- دولتمردان و مقامات ارشد نظامی از طریق بازرسان سازمان ملل و تحریم‌های اعمالی این مسأله را محرز و قطعی كردند كه عراق همه سلاح‌های كشتار جمعی خود را منهدم كرده است و آمریكا در صورت حمله به عراق با خطری مواجه نخواهد شد و در غیر این صورت باید به دنبال تناقض منطقی دیگری می بود. عراق در حمله علیه كویت از سلاح شیمیایی یا هرگونه سلاح كشتار جمعی دیگری استفاده نكرد. عراق حتّی در جنگ خود با ایران نیز از سلاح شیمیایی فقط با اهداف دفاعی استفاده كرد و به همین خاطر در آن زمان سازمان ملل هیچ تلاشی برای اعمال تحریم علیه این كشور انجام نداد. بنابراین چرا باید تحریم سازمان ملل علیه عراق، انهدام تسلیحاتی باشد كه هیچگونه نقشی در حمله عراق به كویت نداشته‌اند؟ امّا اگر این تسلیحات نقش مهمّی در جنگ خلیج فارس ایفا كرده بود قطعاً در این فرضیه نیز قابلیت تأمل و بررسی بیشتری می‌داشت.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.