پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

امنیت استراتژیک پس از انقلاب اسلامی


امنیت استراتژیک پس از انقلاب اسلامی

تلاش برای فهم اینکه انقلاب اسلامی ایران تا چه حد موفق بوده, خیلی زود به نتیجه می رسد تفاوت میان «آنچه پیش از انقلاب بودیم» و «آنچه اکنون هستیم», آنچنان واضح است که حتی کینه توزترین دشمنان انقلاب اسلامی هم نمی توانند آن را انکار کنند و تنها راه پیش پای خود را آن می بینند که درباره جزئیات چون و چرا کنند

تلاش برای فهم اینکه انقلاب اسلامی ایران تا چه حد موفق بوده، خیلی زود به نتیجه می رسد. تفاوت میان «آنچه پیش از انقلاب بودیم» و «آنچه اکنون هستیم»، آنچنان واضح است که حتی کینه توزترین دشمنان انقلاب اسلامی هم نمی توانند آن را انکار کنند و تنها راه پیش پای خود را آن می بینند که درباره جزئیات چون و چرا کنند. اگرچه حجم پیشرفت مادی و فیزیکی ایران پس از انقلاب با دوران قبل از آن -به رغم همه گشودگی مادی که رژیم پهلوی سال های طولانی از موهبت آن بهره مند بود- حتی قابل مقایسه هم نیست، اما خلاصه کردن دستاوردهای انقلاب اسلامی در پیشرفت های فیزیکی بزرگترین ظلمی است که می توان در حق انقلاب روا داشت. ایران پس از انقلاب، بیش از هر زمان دیگر در طول تاریخ خود دارای بردهای استراتژیک و راهبردی بوده که هر کدام از آنها صدها برابر پیشرفت هایی که می تواند در ظاهر زندگی مردم یک کشور نمایان شود، واجد ارزش است. به عبارت دیگر کارنامه انقلاب اسلامی ایران را حتی اگر با عرفی ترین معیارها بسنجیم، کارنامه ای درخشان و موفق است لیکن این معیارها -که عموما به ارزیابی شاخص هایی مانند رشد اقتصادی، ارتقاءسلامت، بهبود و توسعه زیرساخت ها، گسترش سواد و امثال اینها می پردازد- توانایی کافی برای نشان دادن برخی از مهم ترین جنبه های توفیقات راهبردی ایران پس از انقلاب اسلامی را ندارد.

شاید مهم ترین جنبه توفیق راهبردی ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی که مستقیماتحت تاثیر گفتمان انقلابی تولید شده توسط امام(ره) شکل گرفت این است که ایران پس از انقلاب تصمیم گرفت یک قاعده کلی در رفتار دولت های استعماری و استکباری -به تعبیر حضرت امام(ره)- را نقض و راه پیشرفت خود را از طریق نقض این قاعده هموار سازد. آن قاعده کلی که امروز برای آشنایان با ادبیات استراتژیک قدرت های بزرگ از زمان آغاز جنگ اول به این سو کاملا پیش پاافتاده و بدیهی به نظر می آید این است که قدرت های بزرگ معمولا مایل نیستند عضو جدیدی به باشگاه قدرتمندان بپیوندند چون خوب می دانند در آن صورت مجبور خواهند شد به تکه کوچکتری از کیک قدرت اکتفا کنند و با کاستن از سهم خود «عضو جدید» را به طریقی راضی نگهدارند. به منظور جلوگیری از ظهور چنین پدیده ناخوشایندی است که قدرت های سلطه طلب عموما با در پیش گرفتن یک سیاست اعلام نشده تلاش می کنند برای کشورهای مختلف «سقف پیشرفت» تعیین کنند و از طریق به وجود آوردن انبوهی از موانع و مشکلات مانع از آن شوند که یک کشور خاص بتواند از این سقف تعیین شده تجاوز کند و به این ترتیب به یک مدعی جدید در کنار آنها تبدیل شود. نخستین و جدی ترین پیام انقلاب ایران به دشمنان تاریخی ملت ایران از همان روز اول -که البته امروز برای آنها کاملا قابل درک است- این بود که ایران اسلامی به سقف تعیین توسط غرب برای پیشرفت خود مطلقا اعتنا و اکتفا نخواهد کرد و معیار تعیین حد پیشروی خویش را «توان واراده خود» قرار می دهد نه «خواست دیگران»؛ دیگرانی که تجربه تاریخی چند صد ساله به خوبی به مردم ایران نشان داده حتی در یک مورد خیرخواهانه یا منصفانه رفتار نکرده اند.

مروری بر مجموعه رفتارهای ایران اسلامی در ۲۹ سال گذشته بویژه آنچه در یک دهه گذشته اتفاق افتاده به خوبی نشان می دهد ایران در بی اعتنایی به این قاعده کاملا موفق بوده و در مقابل دشمنان ایران هرگز نتوانسته اند حتی به طور نسبی ایران را به تبعیت از مطلوب های خود وادار کنند. ایران اکنون بسیار قدرتمند تر از آنی است که زمانی غربی ها حتی در خیال خود می توانستند تصور کنند. به لحاظ امنیتی انقلاب اسلامی ایران در مدت زمان ۳ دهه -که بدون شک در مقیاس های تاریخی زمانی بسیار کوتاه است- توانسته است کشور ایران را در موقعیتی قرار دهد که بتوان ادعا کرد پس از صدها سال قرار داشتن در موقعیت «ناامنی استراتژیک» اکنون وارد فاز «امنیت استراتژیک» شده و دیگر بیمی از آن ندارد که با یک تهدید امنیتی غیر قابل مقاومت از خارج از مرزهای خود رو به رو شود. این موقعیتی ممتاز و بی بدیل در تاریخ ایران است. ایران اکنون نه فقط فضای سرزمینی خود را با اشراف و اقتدار کامل اداره می کند بلکه توان آن را دارد مجموعه وسیعی از تحولات منطقه ای و برخی پدیدار های فرامنطقه ای را هم به گونه ای مدیریت کند که حداکثر مقدار هماهنگی را با منافع و اولویت های آن داشته باشد. راز اینکه اکنون دشمنان قسم خورده ایران هر روز مکررا از «دخالت های ایران» در اینجا و آنجا می نالند دقیقا همین است. ایران جغرافیای مواجهه خود با دشمنانش را اکنون هزاران کیلومتر از مرزهای خود فراتر برده و وضعیتی به وجود آورده که وقتی مسئولانش می گویند در صورتی دشمن دست از پا خطا کند منافع آن را در سراسر جهان به خطر خواهند انداخت، همه می دانند که چنین سخنی را تا چه حد باید جدی گرفت.

بر خلاف برخی در داخل ایران که بی استعدادی خود در کشف روش های پیشرفت در جهان کنونی را بارها ثابت کرده اند، غربی ها به خوبی ریزه کاری های روش ایران در بیرون کشیدن حق خود از حلقوم کسانی که به پایمال کردن حقوق دیگران عادت کرده اند را دریافته اند. همین چند ماه قبل نماینده ارشد گروه ۶ جایی در میانه مذاکرات خود با طرف ایرانی به روشنی گفته بود «ما نمی خواستیم شما در این نقطه ای که الان در آن قرار دارید قرار داشته باشید. اما شما الان در این نقطه ایستاده اید، پس مجبوریم به پذیرفتن آن فکر کنیم». یک نتیجه کلیدی که می توان از چنین اظهارنظری گرفت این است که وقتی شما سقف تعیین شده توسط مدعیان مالکیت جهان را شکستید و از آن فراتر رفتید، و وقتی آنها دیدند که رفتار شما با توپ و تشر و تهدید تغییر نمی کند، آن وقت خیلی زود عقل خودشان را به کار می اندازند تا شاید روشی برای معامله بیابند. این نحوه رفتار هم خود محصول یکی دیگر از قواعد نانوشته دنیای استکبار و استعمار است: «وقتی می بینید کشوری تصمیم خودش را برای نشنیدن حرف زور گرفته، معمولا هزینه پذیرفتن آن به عنوان یک عضو جدید در باشگاه قدرتمندان بسیار کمتر از هزینه تلاش برای منصرف کردن آن از پیمودن مسیر پیشرفت است». این همان رازی است که ژاک شیراک مدتی قبل بی احتیاطی کرد و آن را در خلال مصاحبه ای که پیام اصلی آن لزوم پذرش یک ایران هسته ای از جانب غربی ها بود به زبان آورد و بعد ناگهان سیلی از انتقادها به جانب او سرازیر شد که چرا آقای رییس جمهور حرفی را که جای آن پشت درهای بسته است، کف دست دهن لق ترین جماعت روی زمین، یعنی خبرنگاران گذاشته است.

موقعیتی چنین برجسته در صحنه منطقه ای، و تا این حد گیج کننده در عرصه بین المللی، جز با انقلابی که در ۲۲ بهمن ۵۷ در مناسبات ایران با دنیای خارج به وجود آمد قابل حصول نبود.

از این قبیل خلاقیت های استراتژیک -و البته کاملا موفق- در سیاست های ایران پس از انقلاب در داخل و خارج کشور فراوان می توان یافت که تا کنون به آنها چنان که باید توجه نشده است. وقتی این قبیل جنبه ها از تحولات پس از انقلاب به اندازه کافی شکافته شود راحت تر می توان فهمید این انقلاب چه چیز ها به ما داد و چیز ها از ما گرفت.

مهدی محمدی