چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

قانون , حكومت و لیبرالیسم


قانون , حكومت و لیبرالیسم

محمدعلی فروغی ذكاءالملك دوم فرزند محمدحسین ذكاءالملك اول ۱۲۵۴ هـ ش ۱۲۹۴ هـ ق در تهران متولد شد پدرش یعنی محمدحسین خان اهل اصفهان و در آنجا متولد شده بود

محمدعلی فروغی (ذكاءالملك دوم) فرزند محمدحسین ذكاءالملك اول (۱۲۵۴ هـ.ش) (۱۲۹۴ هـ.ق) در تهران متولد شد. پدرش یعنی محمدحسین خان اهل اصفهان و در آنجا متولد شده بود. مرحوم استاد جلال همایی درباره شرح زندگی این خاندان مطالبی نوشته و تاكید كرده است كه محمدعلی خان فروغی فرزند محمدحسین خان بن آقا مهدی ارباب بوده است. آنها خانوادگی در عین تجارت اهل علم و فضل بوده اند. آقا مهدی پدربزرگ محمدعلی فروغی مردی متدین بود اما به عقاید خرافی و شهرت های عامیانه نمی گروید و امری را بدون تحقیق باور نمی داشت. فروغی در تهران از سن پنج سالگی در منزل تحت نظارت پدرش محمدحسین خان به وسیله اساتید سرخانه قرآن، شرعیات، زبان عربی و فارسی و فرانسه را آموخت و سپس به سال ۱۲۶۸ هـ.ش وارد دارالفنون شد و به سبب آن كه زبان های خارجی به ویژه فرانسه را خوب می دانست به عنوان خلیفه (دانشیار) كه در واقع مترجم اسناد خارجی بود، مطالب را برای هم شاگردی های خود ترجمه می كرد. او ابتدا در دارالفنون به تحصیل طب پرداخت ولی چون كادر علمی ضعیفی در دارالفنون بود و شخصاً نیز به آن رشته علاقه ای نشان نمی داد به فلسفه و تاریخ و ادبیات روی آورد و ضمن تحصیل در دارالفنون به مدرسه صدر، مروی و سپهسالار رفت و فلسفه اسلامی آموخت و چون زبان فرانسه را به خوبی می دانست جزوه هایی كه حاوی شرح زندگی فلاسفه غرب بود به فارسی ترجمه كرد و حاصل این ترجمه ها به صورت كتاب سیر حكمت در اروپا درآمد. او جزء یگانه مبصرها و خلیفه هایی بود كه در سن ۱۷سالگی به استادی فلسفه و تاریخ در دارالفنون رسید و چون پدرش محمدحسین خان ذكاءالملك در وزارت انطباعات زیر نظر اعتمادالسلطنه كار می كرد، محمدعلی نیز وارد وزارت انطباعات شد و از آبان ۱۲۷۳ هـ.ش (۱۳۱۲ هـ.ق) رسماً كارمند دولت شد و بعداً به موازات تدریس در دارالفنون در مدرسه علمیه فیزیك، تاریخ و فلسفه تدریس می كرد. در ۱۳۱۴ هـ.ق (۱۲۷۵ هـ.ش) یعنی یك سال بعد از ترور ناصرالدین شاه پدرش روزنامه تربیت را دایر كرد و محمدعلی خان سردبیر و مترجم نویسنده مقالات شد.

از نوشته های محمدعلی فروغی در روزنامه تربیت این طور می توان استنباط كرد كه او از ابتدای جوانی فردی بود لیبرال منش و در عین حال پراگماتیك (عمل گرا) و واقع بین. در ۱۳۱۷ هـ.ق (۱۲۷۸ هـ.ش) به دنبال تاسیس مدرسه علوم سیاسی توسط مشیرالدوله به معلمی آنجا نائل شد و كتاب های ثروت ملل و تاریخ ملل مشرق را در خلال تدریس در مدرسه علوم سیاسی تالیف كرد. پس از صدور فرمان مشروطیت به وكالت مجلس رسید و چند بار به معاونت هیات رئیسه مجلس نیز رسید. زمانی كه پدرش محمدحسین فروغی ذكاءالملك اول در ۱۳۲۵ هـ.ق (۱۲۸۶ هـ.ش) درگذشت، به دستور محمدعلی شاه لقب ذكاءالملك به محمدعلی رسید. او در این سال بود كه به گروه فراماسون ها پیوست و وارد لژ بیداری شد. در این لژ عده ای از رجال سیاسی، ادبی و علمی عضویت داشتند. اسماعیل رائین در جلد دوم كتاب «فراماسونری» در ایران اعضای این لژ را نام می برد. از جمله اشخاص زیر را: ادیب الممالك فراهانی، كمال الملك غفاری نقاش، حكیم الملك، حاج میرزا یحیی دولت آبادی و بالاخره محمدعلی فروغی و ابوالحسن فروغی. ذكاءالملك فروغی (محمدعلی) معلوم نیست كه چرا به این لژ پیوسته، عده ای معتقدند كه افرادی چون او از روی حس كنجكاوی وارد چنین محافلی می شدند و عده ای دیگر معتقدند كه تمام افراد طبقات روشنفكر و باسواد كشور داخل لژ فرماسونری می شدند و این كار در آن زمان مد روز بوده است. مشاغلی كه او عهده دار بود بر دو بخش تقسیم می شوند:

۱ - مشاغل سیاسی

۲ - مشاغل فرهنگی و علمی. در زمینه مشاغل سیاسی سه بار به نمایندگی مجلس انتخاب شد و دو مرتبه از آن را به معاونت مجلس انتخاب شد كه یك مرتبه از آن در زمان ریاست مجلس موتمن الملك بود. ۲۵ بار پست های وزارت جنگ، خارجه، مالیه و عدلیه را در كابینه های متفاوت عهده دار شد. یك بار كفالت نخست وزیر و دوبار پست نخست وزیری را احراز كرد. محمود فروغی فرزند او درباره این كه پدرش محمدعلی فروغی در خطابه تاجگذاری رضاشاه نطقی همراه با تملق و مداهنه ایراد كرده می گوید كه پدر من خطابه را با ستایش جهان آفرین آغاز می كند و سپس یادآور می شود كه این تخت و تاج یادگار سلاسل عدیده از ملوك نامدار است و نام سلسله ها و پادشاهان بزرگ را می برد و خدمات آنان را برمی شمارد. زیرا در هر كار به ویژه در كشورداری، آغاز سخن به نام خداوند پسندیده است. پند دادن به ارباب قدرت و راهنمایی آنان داروی تلخی است كه غالباً با چاشنی مداهنه تحمل شده و می شود. بیشتر رجال و سیاستمداران در خاطرات خود می گویند كه اگر فروغی و حاج مخبرالسلطنه نبودند و گاهی بر سبیل مشورت نصیحت هایی به رضاشاه نمی كردند ممكن بود كه رضاشاه افراط كارهایی انجام دهد كه جبران آن ممكن نبود. یا این كه بسیار این موضوع پیش آمده كه این افراد به اتفاق مستوفی جان بسیاری از رجال را از مرگ حتمی نجات داده اند.

وقتی رضاشاه او را با توپ و تشر از خود راند (۱۳۱۴) و خانه نشین شد، این مدت شش سال را می توان پربارترین ایام زندگی او دانست زیرا بسیاری از دیوان شعرای بزرگ فارسی را كه نتوانسته بود به علت كمبود وقت تصحیح كند، از عهده تصحیح آنها برآمد. او علاوه بر آن كه عضو كمیسیون معارف شد، ریاست فرهنگستان را نیز بر عهده گرفت و خدمات بزرگی را به زبان فارسی نمود.

استاد ملك الشعرای بهار، استاد مجتبی مینوی، علامه قزوینی، میرزا ابوالحسن جلوه، میرزا طاهر تنكابنی، استاد جلال همایی، حسین سمیعی، حبیب یغمایی، میرزا عبدالعظیم خان قریب و صدها دانشمند دیگر خدمات فرهنگی فروغی را ستوده اند. او با وجود بیماری قلبی بعد از شهریور ۱۳۲۰ در سروسامان دادن به وضع مملكت كوشش كرد. او تا ۵ آذر ۱۳۲۱ كه بیماری قلبی او را رنج می داد به كارهای ادبی و تصحیح دیوان اشعار شعرای بزرگ پارسی مشغول بود و در ساعت ده شب همان روز درگذشت. بد نیست بدانیم كه محمدعلی فروغی معلمی احمدشاه را نیز بر عهده داشت و به او زبان فرانسه، ادبیات، تاریخ و فلسفه تدریس می كرد. او معلمی و تحقیق را بیش از مشاغل سیاسی دوست داشت.

●●●

● نظری به عقاید سیاسی محمدعلی فروغی (ذكاءالملك دوم)

از آنجایی كه محمدعلی فروغی در هر لحظه از تعلیم و تربیتش از چشم تیزبین پدر خود یعنی محمدحسین فروغی (ذكاءالملك اول) دور نبوده و همواره دقت محمدحسین خان فروغی در تعیین خط مشی مطالعاتی محمدعلی فروغی مداخله مستقیم داشته است؛ باید به این نتیجه برسیم كه همه مطالعات و تحقیقات محمدعلی فروغی در واقع دنباله كوشش های علمی پدرش بوده است. بنابراین لازم است كه ابتدا در مورد نظریات و عقاید محمدحسین خان فروغی مختصر نظری بیفكنیم و سپس به بررسی عقاید سیاسی، اجتماعی و فلسفی محمدعلی فروغی بپردازیم. محمدحسین فروغی كسی كه ادیب، شاعر و مترجم زبردستی بود، در زمینه های تاریخ، فلسفه و علوم سیاسی فردی آگاه و صاحب نظر بود و در شعر و ادب آنقدر مهارت داشت كه وقتی محمدحسین خان شعری برای ناصرالدین شاه سرود و او از آن بسیار خشنود شد، لقب «فروغی» به او داد و لذا مرحوم ذكاءالملك اول درباره لقب فروغی چنین گفته است:

فروغ یافت چو از مدح شاه گفته من / مرا خدیو معظم لقب فروغی داد

او كه استاد ادبیات، فلسفه، تاریخ زبان عربی بود و با آن كه با اعتمادالسلطنه وزیر انطباعات بسیار دوست بود و سعی بر آن داشت كه علوم سیاسی را نیز جزیی از رشته های موجود در مدرسه دارالفنون قرار دهد ولی ناصرالدین شاه از ایجاد رشته سیاسی در دارالفنون وحشت داشت زیرا به قول محمدحسین خان فروغی «از كلمه آزادی، دموكراسی و قانون خوشش نمی آمد و از روشن شدن اذهان جوانان ایرانی وحشت داشت. از این رو ما نمی توانستیم هر مطلبی كه بوی آزادی طلبی دارد عنوان كنیم.» محمدعلی فروغی (ذكاءالملك دوم) بارها گفته و نوشته است من هرگاه كه با پدرم محمدحسین فروغی بودم به من می گفت: «در دوره ناصرالدین شاه اگر كسی اسم قانون می برد گرفتار حبس و تبعید و آزار می شد.» این دوره پنجاه ساله ناصرالدین شاه فقط دو - سه سال اول سلطنت او كه امیركبیر صدراعظم بود می توان گفت كه دوره «روشنگری» (Enlightment) برقرار بود و بعد از مرگ او در ۴۷ سال بعد «دیكتاتوری» (Despotism) آغاز شد.

سیروس غفاریان

منابع:

۱- ذكاءالملك فروغی و شهریور ،۱۳۲۰ دكتر باقر عاقلی، انتشارات علمی، تهران، ۱۳۷۰

۲- روزشمار تاریخ ایران، دكتر باقر عاقلی، نشر گفتار، تهران، ۱۳۷۰

۳- پژوهشگران معاصر ایران، هوشنگ اتحاد، نشر فرهنگ معاصر تهران، ۱۳۷۸

۴- مقالات مرحوم حبیب یغمایی در دوره های جدید مجله یغما از ابتدا تا ۱۳۵۷

۵- سرگذشت مطبوعات ایران، روزگار محمدشاه و ناصرالدین شاه، جلد اول، سیدفرید قاسمی، انتشارات وزارت ارشاد، تهران، ۱۳۸۰

۶- شرح حال رجال سیاسی و نظامی ایران جلد دوم، دكتر

باقر عاقلی، نشر گفتار، تهران، ۱۳۸۰

۷- زندگینامه و شرح حال وزرای امور خارجه، دكتر باقر عاقلی، انتشارات دفتر مطالعات بین المللی وزارت امور خارجه، تهران، ۱۳۷۹


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.