پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

زنگ خطر سیما برای خودش یا دیگران


زنگ خطر سیما برای خودش یا دیگران

درباره برنامه «نامرئی» پخش شده از شبکه یک سیما

تب «شبکه های فیلم و سریال» حالا آنقدر فراگیر شده که دیگر در میهمانی ها و جمع های دوستانه یکی از اولین مواردی که مورد بحث قرار می گیرد همین شبکه های فارسی زبان و سریال های آنهاست. این شبکه ها در سال های اخیر رشد و گسترش عجیب و متنوعی را تجربه کرده اند. اگر روزگاری دیدن فیلم های ویدئویی صرفاً به علاقه مندان سینما و آن دسته از افرادی که زبان انگلیسی می دانستند محدود بود، امروز دیگر این شبکه ها با دوبله فیلم ها و سریال های خارجی زمینه یی را فراهم کرده اند که در دورافتاده ترین روستاهای کشور نیز مردم می توانند مخاطب این شبکه ها و برنامه های نمایشی و جذاب آنها باشند.

در چنین شرایطی مسوولان نیز ظاهراً بیشتر وقت و انرژی خود را صرف اقدام های بازدارنده یی همچون ارسال پارازیت روی شبکه های خبری می کنند. اما آیا تاثیر برنامه های نمایشی روی مخاطبان ایرانی کمتر از برنامه های سیاسی است؟ این شاید یکی از سوال هایی باشد که برنامه تلویزیونی «نامرئی» تلاش می کرد طی هفت قسمت با دعوت از کارشناسان و صاحب نظران رسانه یی به آن پاسخ دهد؛ برنامه یی که با هدف قرار دادن مخاطبان خانواده تلاش کرد به شیوه یی غیرمستقیم خطرهای استفاده از این شبکه ها را گوشزد کند؛شبکه هایی که به قول میهمانان این برنامه اگرچه تصاویر غیراخلاقی پخش نمی کنند، اما محتوای داستان هایشان مسائلی را مطرح می کند که نه تنها تناسبی با فرهنگ ما ندارد، بلکه اساساً در فرهنگ ما ایرانیان ضدارزش تلقی می شود. در برنامه های تلویزیونی از این دست که با حضور یک مجری- کارشناس ثابت و میهمانان مختلف شکل می گیرد، حضور میهمانانی که بر موضوع بحث مسلط باشند یکی از عوامل جذابیت برنامه است.

«مجید شاه حسینی» مدیر عامل سابق بنیاد سینمایی فارابی، «سیاوش سرمدی» مستندساز و مدیر اسبق دفتر شبکه «پرس تی وی» در بیروت، دکتر اکبر فیاض کارشناس فرهنگی، دکتر بهرامی روانشناس، سیروس برنا بلداجی و جواد جهانگیرزاده (نمایندگان مجلس) چهره های حاضر در این برنامه بودند که در میان آنها مباحث طرح شده از سوی مجید شاه حسینی و سیاوش سرمدی به دلیل اشراف آنها بر این نوع سریال ها و دیدن آنها بسیار جذاب تر و کاربردی تر بود. البته بحث های دکتر بهرامی هم از منظر روانشناسی قابل تامل بود. نامرئی در کنار این مباحث چند گزارش و کلیپ را هم پخش کرد که برخلاف مشی رایج شبکه های سیما که در آنها نمایش تصاویر این فیلم ها و سریال ها امری مجاز تلقی نمی شود، تصاویری از برنامه های این شبکه ها را نمایش می داد تا این عناصر در کنار هم به شیوه یی غیرمستقیم خطرهای تماشای سریال های اینچنینی را به مخاطب خود تذکر دهد.

اما نکته مهم این است که آیا صرف بیان چنین مسائلی برای کاستن از آسیب پذیری مخاطب در مقابل برنامه های این شبکه ها کفایت می کند؟ و اینکه دستگاه عریض و طویل صدا و سیما برای تلویزیون خود چه فکری کرده و چرا با دارا بودن این میزان از امکانات هنوز در خود تلویزیون شبکه فیلم و سریال- با وجود وعده های فراوان و گوناگون- راه اندازی نشده است؟ البته این نکته یی بود که سیاوش سرمدی میهمان یکی از قسمت های این برنامه با زیرکی به آن اشاره و بر آن تاکید کرد.

این مستندساز که تجربه زندگی و کار در کشورهای عربی را دارد، با اشاره به تاثیرات مخرب سریالی ترکیه یی بر مردم عرب زبان منطقه، به این نکته اشاره کرد که با یک میلیون دلار هزینه می توان شبکه یی مانند فارسی وان راه اندازی کرد و با آرشیو غنی موجود در صدا و سیما، راه اندازی یک شبکه ۲۴ ساعته فیلم و سریال کار سختی به نظر نمی رسد. پرسش اصلی که این برنامه و برنامه هایی از این دست هیچ گاه به آن پاسخ نمی دهند این است که در چنین شرایطی که وضعیت فرهنگی جامعه تا این اندازه حساس است و خطر از دست دادن همین میزان مخاطب فعلی سیما هم وجود دارد چرا تمام تلاش ها و فعالیت های فرهنگی مسوولان سیما معطوف به بخش های سیاسی است؟ چرا با همان سرعتی که واحد مرکزی خبر به سوی سبک و سیاق تولید و پخش خبر از جنس شبکه بی بی سی گردش و چرخش پیدا می کند، به سراغ الگوبرداری از شبکه های فیلم و سریال نمی رود؟ به گفته یکی از کارشناسان همین برنامه مسلماً نمی توان برای همیشه روی این شبکه ها پارازیت ارسال کرد.

و در یکی دیگر از برنامه ها هم شاه حسینی به این مساله اشاره می کند که این شبکه ها به دنبال تغییر «سبک زندگی» هستند و هدف های اقتصادی را دنبال می کنند. همه این موارد نشان می دهد در اهمیت اقدام های فرهنگی در مقابل این شبکه ها تردیدی وجود ندارد، اما در نقطه مقابل، زمانی که وقت عمل فرامی رسد صدا و سیما به جای ساخت سریال های جذاب، سراغ تولید آثاری می رود که گاه شش تا هفت سال زمان صرف ساخت و فیلمبرداری آنها می شود و نمایش آنها حتی به اندازه سریال ویکتوریا نیز موج و بازتاب ایجاد نمی کند. چنین شرایطی نتیجه دایره بسته و محدود برنامه سازی در سیماست که روزبه روز هم بر میزان محدودیت سوژه ها و موضوع های آن اضافه می شود. در طرف دیگر ماجرا روزبه روز بر آمار شبکه های فارسی زبان و کیفیت ارائه خدمات آنها اضافه می شود. سوال این است که آیا صدا و سیما خودش به زنگ خطری که به صدا درآورده اهمیتی می دهد؟

ویدا واعظ زاده