پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
مجله ویستا

آنها چـرا مـی گـریـنـد


آنها چـرا مـی گـریـنـد

هیجان ها, احساسات و عواطف, بخش عمده ای از شخصیت انسان ها را تشکیل می دهند و محرک انسان در زندگی فردی و اجتماعی برای رسیدن به اهداف و آرزوها هستند

هیجان‌ها، احساسات و عواطف، بخش عمده‌ای از شخصیت انسان‌ها را تشکیل می‌دهند و محرک انسان در زندگی فردی و اجتماعی برای رسیدن به اهداف و آرزوها هستند...

به طور کلی انسان‌ها بیشتر از اینکه در زندگی خود تابع عقلانیت و خردورزی باشند، از احساسات، تمایلات و هیجان‌های خود پیروی می‌کنند. برخی محققان، هیجان‌ها را حالت تحریک‌شده عقلانی یا بی‌قراری فکر و احساس می‌دانند. معمولا هیجان‌ها به هیجان‌های مثبت و منفی تقسیم می‌شوند. هیجان‌های مثبت، محرک‌هایی خوب اما تا حدودی کوتاه‌مدت هستند اما هیجان‌های منفی مانند اضطراب، شکست، غم، اندوه، ناکامی، نگرانی در مورد آینده و فشارهای روانی می‌توانند آثار درازمدت‌تری بر روان انسان‌ها بگذارند و اگر از حالت متعادل و کنترل‌شده خارج شوند، باعث ابتلا به بیماری هم بشوند. بد نیست بدانید که حتی اگر هیجان‌های مثبت هم به درستی مهار نشوند، می‌توانند خطرآفرین باشند؛ مثلا خیلی از سکته‌ها و ایست‌های قلبی هنگام تماشای یک مسابقه پرهیجان و حساس ورزشی (حتی در صورت برد تیم یا بازیکن مورد علاقه) اتفاق می‌افتد.

زن‌ها در مقایسه با مردها در بروز و تخیله هیجان‌ها و احساسات، شدیدتر و حساس‌تر عمل می‌کنند. مطالعه‌ها نشان می‌دهند مردان هیجان‌های خود را به دفعات کمتر، پنهان‌تر و با شدت کمتری از زن‌ها در حضور دیگران ابراز می‌کنند. حتی بسیاری از پژوهشگران و نظریه‌پردازان معاصر معتقدند تفاوت‌های جنسیتی در بروز هیجان‌ها، بیش از اینکه ناشی از تفاوت‌های طبیعی و زیست‌شناختی بین زن و مرد باشد، به انتظارهای فرهنگی و رفتارهای اجتماعی از مردان بستگی دارد.

جامعه انتظار ندارد یک مرد هنگام مواجهه با مشکلات و ناکامی‌ها گریه کند اما این شرایط در وضعیت‌های خاص مانند مسابقه‌های قهرمانی جهان مانند المپیک که میلیون‌ها بیننده در سطح دنیا دارد و با حیثیت ملی و اعتبار یک کشور مرتبط می‌شود، تفاوت دارد. طبیعی است که هیچ ورزشکاری برای ناکام شدن و شکست از حریف پا به یک میدان مسابقه جهانی نمی‌گذارد. اولین و شاید مهم‌ترین انتظاری که چنین ورزشکاری از خود دارد، رسیدن به بهترین جایگاه و کسب بهترین مدال است. در اینگونه مسابقه‌ها، فشارهای روانی و انتظارها بسیار بالاست؛ ورزشکار زحمت‌های زیادی برای درخشیدن کشیده بنابراین گریه کردن و فریاد زدن او و تماشاچیان در هر دو حالت موفقیت یا شکست شاید سریع‌ترین و آسان‌ترین نوع تخلیه هیجانی و مکانیسم دفاعی باشد که در چنین شرایطی می‌تواند از خود نشان ‌دهد. گریه افراد در این حالت، با شرایط معمولی و عادی متفاوت می‌شود و شاید بین زن و مرد در این شرایط تفاوت زیادی احساس نشود. بنابراین دیدن صحنه گریه یک قهرمان ملی مرد یا زن یا تماشاگر مرد یا زنی که به دلیل کسب افتخار برای وطنش اشک شوق می‌ریزد، چندان مورد مذمت جامعه نیست زیرا بحث دلبستگی‌های ملی، قومی و اعتلای کشور وجود دارد و گریه کردن هر فردی برای این موفقیت‌ها یا شکست‌های ملی، مورد پذیرش جامعه است.

شناخته شدن به‌وسیله دیگران و پیدا کردن جایگاه اجتماعی، باعث احساس لذت در فرد مشهور می‌شود. افرادی که تلاش‌های فراوانی انجام می‌دهند، دوست دارند به عالی‌ترین مقام در میدان مسابقه برسند و زبانزد عام و خاص شوند. اگر شهرت بخواهد ریشه در خودنمایی و تظاهر داشته باشد، باعث ایجاد جایگاه‌های کاذب اجتماعی‌ می‌شود و اگر فرد ظرفیت‌های لازم اخلاقی و فکری را برای مشهور شدن نداشته نباشد، شهرت در نهایت به ضرر او و جامعه تمام خواهد شد.

دکتر سیدحسن علم‌الهدایی

دانشیار دانشگاه فردوسی مشهد