چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
پناه می بریم به «هامون»
«هامون» داریوش مهرجویی، یک فیلم قدیمی دهه شصتی است. درست. برای بار دوم است که اکران میشود. درست. شاید اختصاص دادن یکی از پیشنهادهای اصلی این صفحه به یک فیلم قدیمی، فیلمی که سیدی و دیویدیاش، در دسترس است، عجیب باشد. شاید پیشنهاد دیدن فیلمی که تنها در یک سئانس اکران میشود، پیشنهاد همهگیری نباشد. همه اینها درست. اما مسئله اینجاست که فیلمهای جدید اکران شده، فیلمهایی که حقشان و در واقع نوبتشان است در این صفحه پیشنهاد شوند، هیچ کدام و با هیچ متر و معیاری شایسته پیشنهاد کردن نیستند و ارزش وقت گذاشتن را ندارند. این طور است که میشود با خیال راحت پیشنهاد دیدن «هامون» را داد؛ حتی اگر شده برای بار چندم. در این متن، نگاهی سریع میاندازیم به اطلاعاتی که همه خورههای سینما، درباره «هامون» میدانند و بعد از نکتههایی میگوییم که شاید کمتر کسی بداند.
● «حتما میدانید»ها؛ عوامل و جوایز
کارگردان و نویسنده «هامون» داریوش مهرجویی است. سه سال بعد از ساختن فیلم موفق «اجارهنشینها»، مهرجویی «هامون» را میسازد که به خاطر آن سیمرغ بهترین کارگردانی و فیلمنامه را از جشنواره هشتم فجرمیگیرد. خسرو شکیبایی، بازیگر نقش «حمید هامون» است و معلوم است که به خاطر آن سیمرغ هم میگیرد. بیتا فرهی نقش مقابل او را بازی میکند. عزت الله انتظامی هم ایفاگر یکی دیگر از نقشهای شیرین دوران بازیگری خود است. «هامون» در جشنواره هشتم فجر، در اکثر رشتههای اصلی، نمایندهای داشت و در نهایت هم علاوه بر سیمرغهایی که اشاره شد، این سیمرغها را هم در کارنامه دارد؛ بهترین تدوین(حسن حسندوست)، بهترین فیلمبرداری( تورج منصوری)، بهترین فیلم و جایزه ویژه هیات داوران.
● «شاید ندانید»ها؛ ماندگارترین شخصیت سینمای ایران
در نظرسنجی «شخصیتهای برگزیده سینمای ایران» که توسط مجله فیلم و در سال ۸۳ انجام شد، «حمید هامون» توانست با ۴۱ امتیاز، عنوان ماندگارترین شخصیت را از آن خود کند. کیومرث پوراحمد در همان شماره مجله فیلم(۳۲۱) و به همین مناسبت، این جملات ستایش آمیز را نوشت:«تو همیشه به روزی حمید هامون! هر روز به همان روز. این راز ماندگاری توست، تو در عین حال که سند زمانه ات هستی، در قاب و قالب زمان و زمانه نمیگنجی.» خسرو شکیبایی هم در همین شماره مجله، مصاحبهای دارد و از هامون میگوید. مثلا این دیالوگ دوستداشتنی هامون که میگفت: « به کجای این شب تیره بیاویزیم قبای ژنده و کپک زده خودمون رو» و هنوز که هنوز است نفس خیلی از شیفتگان «هامون» با شنیدناش بند میآید، در فیلمنامه نبود و در لحظه و هنگام فیلمبرداری خلق شد. یا از بازخوردهایی که شکیبایی، بعد از بازی در «هامون» با آن مواجه شده؛« یک روز در فرودگاه مهرآباد داشتیم یک سکانس «ابلیس» را میگرفتیم، آقای جوانی آمد جلو و گفت:« آقای شکیبایی، میدانید من تابهحال هفتاد بار «هامون» را دیدهام.» بعد هم خسرو شکیبایی توضیح میدهد آن آقای جوان مهماندار هواپیما بوده و هر وقت فیلم را در طول پرواز نشان میدادند، کارهایش را ول میکرده و مینشسته به تماشای فیلم. حتی با این داستان هم، ۷۰ بار دیدن یک فیلم جالب است. انگار «هامون» در سینمای ایران یک اتفاق خاص است. هم برای سازندگاناش و هم برای آدمهایی که روزهای خودشان را لابهلای زندگی شلوغپلوغ «حمید هامون» پیدا میکردند. خسرو شکیبایی، آن مصاحبه را با این جملات تمام کرد:«بازی در نقش هامون، زندگی مرا عوض کرد و آرزو میکنم هر بازیگری فرصت کار با داریوش مهرجویی را پیدا کند. هنوز تکتک نماهای این فیلم را دوست دارم و گاهی که فیلم را نگاه میکنم، یاد این میافتم که هر کس سر این صحنه کجا ایستاده بود و این حس خیلی لذت بخشی است.»
● نظرات؛ از شهید آوینی تا دهه شصتیها
شهید مرتضی آوینی در همان روزهای اولین اکران، نقد کوبندهای بر «هامون» نوشت. یک پاراگراف از این نقد را میخوانیم،:« آن روشنفکر وازده دیگر «علی عابدینی» هم، که از عرفان و درویش مسلکیاش شوربایی ساخته است که در آن تار و و تنبور و لائوتسه و ذن و بودا و قرآن و یوگا و «حقحق و هوو» و آرشیتکتور و کی یرکگارد، در کمال صلح و سلم، کنار هم در پختن یک آش واحد شرکت دارند. [...] این تلقی از عرفان(!) برای روشنفکران ما بسیار آشنا و ملموس است و بگذارید یک بار دیگر و در کمال صراحت عرض کنم که «ادا» ست و غیر از ادا، هیچ.» موافقان فیلم هم که بسیارند. مثلا نیما حسنی نسب که یکی از منتقدان شیفته «هامون» است، در مقدمه مقالهای که درباره نشانه شناسی عناصر و مولفههای فضای روشنفکری در «هامون» است، مینویسد:« اینکه «هامون» یک فیلم کالت جدی و اساسی شده، به هزار و یک دلیل آشکار و پنهان برمیگردد. اینکه اینهمه آدم مثل ما عاشق و خوره و شیفته تماشای چند ده بارهاش هستند نکتههای فراوانی دارد. یکی از آنها برای ما شاید همین باشد که «هامون» پر از نشانههای پیدا و پنهان روشنفکری ایرانیست؛ همه چیزهایی که هر روز و هر شبمان را پر کرده و هر طرف که نگاه کنیم، به یکی از آنها برمیخوریم.»
گلرنگ رنجبر
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست