شنبه, ۱۹ خرداد, ۱۴۰۳ / 8 June, 2024
مجله ویستا

مدل‌های احتمالاتی را دور بریزید


مدل‌های احتمالاتی را دور بریزید

پس از رخدادهایی که سرآغازشان را می‌توان سال ۲۰۰۷ دانست و نیز پس از واکنش اقتصاددان‌ها به این رخدادها، هرکسی که تشکیلات کنونی اقتصاد را جدی بگیرد، جدا باید چند وقتی را در آسایشگاه …

پس از رخدادهایی که سرآغازشان را می‌توان سال ۲۰۰۷ دانست و نیز پس از واکنش اقتصاددان‌ها به این رخدادها، هرکسی که تشکیلات کنونی اقتصاد را جدی بگیرد، جدا باید چند وقتی را در آسایشگاه بگذراند.

منظورم این نیست که باید سرتاسر بدنه‌ دانش را دور بریزیم. امروز دیگر می‌توان فهمید که چه چیزی کار می‌کند و چه چیزی کار نمی‌کند. دسته‌ معینی از رخدادهای نادر و پربرآیند ــ که پیش‌تر آنها را «قوهای سیاه» نامیده بودم ــ وجود دارند که خیلی ساده باید گفت پیش‌بینی‌شدنی نیستند و احتمال وقوع آنها سنجش‌ناپذیر است و بنابراین هرچیزی را که بر محاسبه‌ احتمال وقوع آنها متکی باشد، باید از پنجره به بیرون پرت کرد! اکنون چنین مدل‌هایی صرفا تزلزل بیشتر به همراه می‌آورند و به ما آسیب وارد می‌آورند. بهتر است هیچ مدلی نداشته باشیم تا اینکه مدلی معیوب داشته باشیم و مردم این را به‌طور شهودی می‌فهمند، اما دوست دارند فراموشش کنند. اگر مسافر یک هواپیما باشید و خلبان به شما بگوید که نقشه‌ مسیرش اشتباه است، شما با چتر نجات از هواپیما بیرون می‌پرید، نه اینکه بگویید: «خوب، چیز بهتری وجود ندارد». اما در اقتصاد و به‌طور خاص در علوم مالی، این مدل‌ها را درست با این استدلال که «چیز بهتری وجود ندارد» درس می‌دهند و ریسک‌‌‌پذیری‌های زیادی را به وجود می‌آورند. چرا؟ چون این استادها نیستند که ریسک چنین مدل‌هایی را تقبل می‌کنند.

و اما خوبی داستان اینجا است که چنین مدل‌هایی که ناتوان از فهم و پیش‌بینی رخدادهای نادر هستند، وقتی کسی لایه‌ بالاتری از عدم قطعیت را به آنها وارد می‌کند ــ یعنی همان «عدم قطعیت پارامتری» را ــ در هم می‌شکنند و از اعتبار ساقط می‌شوند. این کار مکانیزمی برای کشف خرابی در اختیار ما قرار می‌دهد. حالا چه چیزی از پنجره به بیرون پرت می‌شود؟ سرتاسر رشته‌ نظام مالی مدرن و نظریه‌ پرتفو [سبد دارایی] (نظریه‌هایی که هری مارکویتز، ویلیام شارپ و مرتون میلر به وجود آورده اند)، روش‌های مدل‌‌محور پل ساموئلسون، اغلب سری‌های زمانی اقتصادسنجی (که معلوم شد هیچ چیزی را پیش‌بینی نمی‌کنند) و نیز همه‌ مقالات و نظریه‌هایی که بر «بهینه‌سازی» مبتنی هستند. همه‌ این نظریه‌ها سیستم را شکننده و بی‌ثبات می‌کنند. بنابراین، خیلی ساده، اگر از آموختن این مدل‌ها اجتناب می‌کردیم و چیزی دیگر را در برنامه‌ درسی جایگزین آنها می‌کردیم ــ حتی کلاس‌های گلشن‌آرایی و باغداری ــ، جهش‌های عظیمی در دانش می‌داشتیم.

اما اصول اقتصاد از چنین اتفاقاتی جان سالم به در می‌برند. باید اغلب آنچه را در نیم‌قرن گذشته رخ داده است، نادیده بگیریم؛ نیم‌قرنی که سرتاسر تلاش برای تولید مدل‌های مقداری و احتمالاتی بسیار پیچیده بود و دست آخر به شبه‌علمی خطرناک رسید.

نسیم نیکولاس طالب

اشاره: نسیم نیکولاس طالب، استاد سرشناس مهندسی ریسک در انستیتو پلی‌تکنیک دانشگاه نیویورک و نویسنده‌ «قوی سیاه: تاثیرِ امر به‌شدت نامحتمل» است.