یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

پراکندگی اعضای ناتو در جدال با روسیه


پراکندگی اعضای ناتو در جدال با روسیه

بسیاری از تحلیل گران مسائل بین الملل شکاف در ناتو در پذیرش گرجستان و اوکراین را دلیلی بر پیروزی روسیه به عنوان کشوری که بیشترین نگرانی را از پیشروی ناتو به سمت شرق احساس می کند دانستند

بسیاری از تحلیل گران مسائل بین الملل شکاف در ناتو در پذیرش گرجستان و اوکراین را دلیلی بر پیروزی روسیه به عنوان کشوری که بیشترین نگرانی را از پیشروی ناتو به سمت شرق احساس می کند دانستند. ایالات متحده حامی بسیار جدی عضویت اوکراین است و بوش به یوشچنکو پیش از این قول داده بود که زمینه پیوستن اوکراین به ناتو را فراهم خواهد کرد. آلمان مخالف پیوستن فعلی اوکراین به ناتو است و ترجیح می دهد آن را به دوره دیگری موکول کند و فعلا به جشن گرفتن پیوستن آلبانی و کرواسی اکتفا کند. مقدونیه نیز باید در صف انتظار باقی بماند و زیاد عجله نکند.

تنها مساله اجلاس اخیر ناتو پیوستن اعضای جدید نبود و ارسال ۸۰۰ سرباز جدید فرانسوی به شرق افغانستان را باید خبری خوب برای آمریکا دانست که در ادامه تنبیه فرانسه این کشور را هر روز بیش از گذشته وادار به همراهی با ایالات متحده می کند؛ با پیوستن سربازان فرانسوی کانادایی ها نیز که باقی ماندن خود را به اضافه شدن نیروهای سایر کشورهای منوط کرده بودند حداقل تا سال ۲۰۱۱باقی خواهند ماند.

مسائل دیگری نیز بر اجلاس اخیر ناتو سایه افکنده بود؛ استقلال کوزوو و طرح دفاع موشکی آمریکا در چک و لهستان در صدر این موضوعات قرار داشتند. با چنین پیش زمینه هایی بود که پوتین گفت در صورت الحاق اوکراین و گرجستان به ناتو روسیه واکنشی غیرقابل پیش بینی نشان خواهد داد.

بی بی سی پوتین را فردی که از رئیس سابق میگسار روسیه موثرتر است دانست. قضاوت در مورد پیروزی روسیه بر ناتو دشوار است و نمی توان با اتکا بر جر و بحث بین مرکل و بوش پوتین را پیروز مسابقه دانست. جدال کنونی روسیه وناتو را نباید جدالی با حضور دو عضو دانست بلکه باید اتحادیه اروپایی را نیز به عنوان ضلع سوم به حساب آورد که بر تحولات این سازمان و روسیه تاثیر زیادی دارد و البته این تاثیر از کانال آلمان هدایت می شود.

روسیه خود را دارای حق ویژه در اعمال نفوذ در مناطق نزدیک به خود می داند و تلاش می کند به آمریکا بفهماند در صورت نادیده گرفتن این حق برای روسیه یک بحران سیاسی روی خواهد داد. بوش تلاش می کند نشان دهد که طرح سپر دفاع موشکی خطری برای روسیه محسوب نمی شود و هدف آن مقابله با تهدیدات ایران و کره شمالی است. بدون شک بوش نیز امیدورا نیست که روسیه چنین ادعایی را باور کند و طرح چنین مساله ای صرفا برای قانع کردن افکار عمومی است.

پوتین به بوش گفت: جنگ سرد جدید برای هیچ کس جذابیتی ندارد و راه اندازی دوباره آن را ممکن ندانست. وی گسترش ناتو را برای سازان ملل متحد نیز خطرناک خواند زیرا وجود آن را زیر سوال می برد. وی همچنین عضویت اوکراین و گرجستان را باعث تهدید امنیت خود دانست.پوتین در اظهارنظری جالب گفت با پیوستن اوکراین به ناتو موافق است در صورتیکه انتخاب مردم این کشور باشد و نه نظر نخبگان سیاسی. رئیس جمهور روسیه در مورد گرجستان چنین چیزی بر زبان نیاورد.

پوتین بهتر از هر کسی می داند هدف از گسترش ناتو چه کشوری است. روسیه بارها ایالات متحده و ناتو را راستی آزمایی کرده است. روسیه ابتدا اشتیاق خود به پیوستن به ناتو را نشان داد. طبیعتا چنین درخواستی بیشتر به طنز می مانست تا به جد زیرا اگر روسیه نیز به ناتو بپیوندد در آنصورت ناتو باید علیه چه کشوری به فعالیت بپردازد. ایالات متحده به خوبی به این نکته واقف است که تنها کشورهایی که توان به راه انداختن مجموعه ای علیه هژمونی آمریکا را دارند مجموعه ای است که در هر جای دنیا واقع شده باشد روسیه در متن آن قرار دارد، به همین دلیل می خواهند قبل از هر اقدامی دست های این کشور را قطع کنند.

در پذیرفتن اعضای جدیدی مانند اوکراین، گرجستان، آلبانی، مقدونیه و کرواسی غیر از آمریکا و قدرت های کوچک تر اروپای غربی مانند فرانسه و انگلستان باید نقش ویژه ای برای آلمان قئل شد. آلمان از هر سیاستی که کشورهای اروپای شرقی را از روسیه جدا کند حمایت می کند حتی اگر جداشدن آن ها به پیوستنشان به اردوگاهی با مرکزیت آلمان منجر نشود.

باز هم هارت لند مکیندر در مرکز دعوای قدرت های بزرگ قرار گرفته است. آلمان در هر دو جنگ جهانی از جبهه شرقی لطمات زیادی را متحمل شد و در جنگ دوم از شرق دچار شکست و اضمحلال گردید.

از پایان جنگ سرد تاکنون آلمان مبالغ هنگفتی را برای جذب کشورهای اروپای شرقی به سمت خود هزینه کرده است. آلمان نزدیک به چهل میلیارد دلار به کشورهای اروپای شرقی کمک اقتصادی اعطا کرده است و از حامیان اصلی آن ها در پیوستن به اتحادیه اروپایی است.

آمریکا و آلمان در جدا کردن اقمار سابق اتحاد جماهیر شوروی از روسیه، برای همیشه همداستان هستند و با هم حرکت می کنند. با این حال مرکل با عضویت گرجستان و اوکراین در مقطع کنونی مخالفت کرد. جدال وی با بوش بر سر پیوستن اعضای جدید به ناتو باعث حیرت ناظران سیاسی شد.

مرکل به خبرنگراران گفت"نظرات مختلفی در مورد پیوستن اوکراین و گرجستان در مورد زمان آن و مراتب همکاری با سازمان وجود دارد". سخنان مرکل در مورد اهمیت نظر مردم گرجستان به ناتو در حالی اهمیت می یابد که بدانیم ۷۷ درصد از مردم گرجستان در یک نظرسنجی به عضویت کشورشان در ناتو رای مثبت دادند؛ به همین دلیل پوتین در لازم بودن رای مردم سخنی از گرجستان به زبان نیاورد. اشتاین مایر در اجلاس ۸ مارس بروکسل با ابراز تردید در مورد امکان پیوستن دو کشور اوکراین و گرجستان زمینه را برای موضع گیری رسمی کشورش در مورد پذیرش اعضای جدید ناتو فراهم آورده بود.

چرا آلمان که منافع استراتژیکی در پذیرفتن گرجستان و اوکراین به ناتو دارد در اجلاس احیر صریحا به مخالفت با این کار برخاسته است؟ پوتین تمایل زیادی به برقراری ارتباط نزدیک با آلمان دارد و این کشور را ضعیف ترین حلقه در متحدین واشنگتن می داند که می توان آن را از صف ایالات متحده جدا کرد و یا حداقل مواضع آن را منعطف نمود.

مرکل بیش از هر چیز از سرعت تحولات در هراس است زیرا باید خطر دشمنی شدید روسیه را به جان بخرد. تاکید مرکل بر الزام داشتن رای مردمی برای پیوستن اعضای جدید را باید در فضای سیال کشورهای اروپای شرقی جستجو کرد که هر از چندی دچار آشفتگی می شوند. اوکراین شاهد تمام عیار این موضع است که دولت این کشور بین احزاب طرفدار روسیه و غرب گرا دست به دست می شود. آلمان برای بازسازی اروپای شرقی و رساندن استانداردهای آن ها برای اروپایی شدن هزینه زیادی پرداخته است اما این کشورها همواره آمریکا را به آلمان ترجیح داده اند. این کشور نمی خواهد دیگر چنین هزینه هایی را پرداخت کند و یکی از دو موضوع تبعیت بیشتر کشورهای اروپای شرقی و یا پراخت هزینه های اضافی اعضای جدید و تقابل با روسیه، توسط آمریکا را دنبال می کند.

همکاری کنونی روسیه و آلمان را باید صرفا یک همکاری تاکتیکی دانست که دوام زیادی نخواهد داشت زیرا آلمان نیز به اندازه آمریکا از جانب روسیه احساس ناامنی دارد اما جایگاه متفاوت دو کشور است که آن ها را به کشمکش کنونی رسانده است.

آلمان در ماجرای کوزوو از موضع آمریکا حمایت کرد زیرا این کشور نیز به دنبال استقلال ملت های بالکان از سیطره روسیه است، در حالی که روسیه از این کار به شدت برآشفت و کشورهای غربی را به نادیده گرفتن حقوق بین الملل متهم کرد و اخیرا نیز اعلام کرده است که مانع پذیرش این کشور در سازمان ملل خواهد شد. شاید دور دیگری از تقاضای عضویت برای پیوستن به سازمان ملل و وتوهای پیاپی روسیه را شاهد باشیم.

مرکل در حقیقت با عضویت گرجستان و اوکراین مخالف نیست بلکه ترجیح می دهد این اتفاق به دوره دیگری موکول شود تا ضمن کاستن از فشار روسیه بر خود به عنوان نخستین کشور در صف کشورهای قدرتمند اروپای غربی در تقابل با روسیه هزینه های این جدال را با آن ها تقسیم کند.

در پذیرش نهایی گرجستان و اوکراین در ناتو نباید تردید کرد و این کار در آینده انجام خواهد شد و به تهدیدهای روس ها مبنی بر اقدام غیرقابل پیش بینی نیز نباید توجهی نشان داد. روسیه نمی داند چگونه باید مانع پیوستن کشورهای همسایه خود به ناتو شود. هر چه چنگ و دندان بیشتری نشان می دهد بیشتر باعث ترغیب کشورهای اروپای شرقی و اقمار خود به فرار به سمت ناتو می گردد.

به نگرانی های آلمان باید مساله انرژی را نیز اضافه کرد. زیرا روسیه کلید گاز اروپا را در دست دارد و آلمان نمی خواهد با باج گیری روس ها مواجه شود. فرانسه نیز از این بایت البته در مرتبه کمتری نگران است ولی به خاطر پیروی بی چون و چرا از آمریکا قدر به ابراز مخالفت با آمریکا نیست.

در حالی که پوتین صراحتا به مرکل گفت کا ما می توانیم همکاری کاملی با هم داشته باشیم و مرکل از دوره جدیدی از همکاری و شراکت دو کشور سخن می گفت؛ باز هم کسی همکاری بلند مدت دو کشور را باور نمی کند.

اجلاس اخیر ناتو به شکل عریانی صحنه برخورد منافع اعضای این سازمان بود و قدرت های اصلی این سازمان مانند گذشته از همکاری همه جانبه خود سخن نمی گفتند. هنوز هم اندیشمندان برجسته ای مانند کنث والتز وجود دارند که معتقدند ناتو نه همین فردا اما در نهایت خواهد مرد. با این حال به نظر نمی رسد این اتفاق پیش از تعیین شدن سرنوشت روسیه اتفاق بیافتد.

عطا بهرامی