شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

حضرت امام جعفر صادق علیه الاسلام قرآن ناطق, شیخ الائمه


حضرت امام جعفر صادق علیه الاسلام قرآن ناطق, شیخ الائمه

علامه مجلسی ره گفته است که چون حضرت به علم امامت, می دانست که منصور چنین تصمیمی خواهد گرفت, آن افراد را بحسب ظاهر در وصیت شریک کرده بود که اول هم نام منصور را نوشته بود ودرباطن امام موسی کاظم علیه السلام را به عنوان وصی انتخاب نموده بود

▪ نام: جعفر (به معنی نهر جاری پرفایده)

▪ کنیه: ابو عبداللّه

▪ لقب: صادق

▪ نام پدر: حضرت محمد بن علی (ع )

▪ نام مادر: معروف به ام فروه، دختر قاسم بن محمد بن ابی بکر

▪ تاریخ ولادت: یکشنبه ۱۷ ربیع الاول ، سال ۸۳ هجری

▪ مکان ولادت: مدینه

▪ مدت عمر : ۶۵ سال

▪ علت شهادت: مسمومیت

▪ قاتل : منصور دوانیقی (خلیفه عباسی )

▪ زمان شهادت: یکشنبه ۲۵ شوال ، سال ۱۴۸ هجری

▪ مدفن مطهر: قبرستان بقیع ( مدینه )

● شهادت ششمین امام شیعیان

چون امام صادق (ع) به شهادت رسید و به سوی قبرستان بقیع برده شد، ابو هریره عجلی این ابیات را سرود:

اقول و قدر احوا به یحملونه

علی کاهل من حاملیه و عاتق

(می‏گویم و حال آنکه او را می‏بردند بر دوشهای کسانی که او را گرفته بودند.)

ا تدرون ماذا تحملون الی الثری!

ثبیرا ثوی من راس علیاء شاهق

(آیا می‏دانید چه چیزی را به سوی خاک می‏برید!)

غداة حثا الحاثون فوق ضریحه

ترابا و اولی کان فوق المفارق

(صبحگاهی خاک پاشندگان بر بالای ضریحش خاک ریزند حالی که و بهتر آن است که خاک بر سر ریزند.)

شیخ کلینی و دیگران از ابو ایوب جوزی نقل می‏کنند که گفت: ابو جعفر منصور شبانه به سراغ من فرستاد. پس نزد او رفتم. منصور بر صندلی نشسته و روبه‏رویش شمعی قرار داشت و در دستش نامه‏ای بود. چون به او سلام گفتم نامه را به سویم افکند در حالی که می‏گریست گفت: این نامه محمد بن سلیمان، والی مدینه، است که در آن ما را خبر داده که جعفر بن محمد به‏درود حیات گفته است. آنگاه سه مرتبه گفت: «انا لله و انا الیه راجعون‏». دیگر مانند جعفر کجاست؟آنگاه به من گفت: بنویس. من در جای کتابت نشستم منصور گفت: بنویس اگر جعفر به کسی بعد از خود وصیت کرد او را پیش آر و گردنش را به شمشیر بزن. در پاسخ او نوشتند: جعفر بن محمد به پنج نفر وصیت کرده است: ابو جعفر منصور، محمد بن سلیمان، عبد الله و موسی از فرزندانش و حمیدة. منصور با دیدن نام این افراد گفت: هیچ راهی برای کشتن اینها وجود ندارد.

درتاریخ آمده که قبر امیرالمؤمنین (علیه السلام ) اززمان وفاتش تا زمان حضرت امام صادق(علیه السلام ) پنهان ومخفی بود وکسی جز اولاد و اهل بیت آن حضرت از محل آن اطلاعی نداشت.

امام زین العابدین وامام محمد باقر(علیه السلام ) مکرر بزیارتش می رفتند وبسیاری از اوقات کسی همراه آنها نبود، ولی درزمان حضرت صادق(علیه السلام )، شیعیان قبر آن حضرت را شناختند وبه زیارتش مشرف می شدند. سببش آن بود که حضرت صادق (علیه السلام ) در روزگاری که درحِیره بود، مکرر بزیارت آن قبر شریف می رفت وغالباً بعضی ازاصحاب خاص و ممتاز خودرا همراه می برد ومدفن امیرالمؤمنین (علیه السلام ) را به ایشان نشان می داد تا اینکه در دوران خلافت هارون رشید که یک باره قبر مبارک ظاهرشد و زیارتگاه همه اقشار مردم گشت.

روایت شده است که فردی به نام ابوجعفر پیک رسان اهل خراسان بود، جمعیتی از اهل خراسان نزد او آمدند واز او درخواست کردند، حمل اموال وکالاهائی را که باید به دست حضرت صادق(علیه السلام ) برسد برعهده بگیرد وآنها را باخود نزد حضرت ببرد وهمچنین مسائلی که نیاز به نظر خواهی بود، به آن حضرت انتقال دهد ونظر ایشان را جویا شود.

ابوجعفر آن اموال را باخود به کوفه برد، در آنجا منزل کرد وبه زیارت قبر امیرالمؤمنین(علیه السلام ) رفت.

درکنارقبر شیخی را دید که جماعتی دور او حلقه زده اند. همینکه از زیارت خود فارغ شد، به طرف ایشان رفت وفهمید که آنها از فقهای شیعه هستند وازآن شیخ فقه می آموزند.

ازآن گروه پرسید که این شیخ کیست؟ گفتند ابوحمزه ثمالی است وبعد نزد آنها نشست.

ابوجعفر، آن مرد خراسانی میگوید: دراین بین که ما نشسته بودیم مردی عرب، وارد شد وگفت :

من ازمدینه می آیم وجعفربن محمد (علیه السلام ) وفات کرد ابوحمزه ازشنیدن این خبر، دراثر وحشتی که به اودست داده بود فریادی کشید ودودست خود را برزمین زد. سپس ازآن مردعرب پرسید که آیا شنیدی چه کسی را وصی وجانشین خویش کرد؟

گفت: وصی خود را دوپسرش عبدالله وموسی (علیه السلام ) ومنصور خلیفه عباسی را قرار داد. ابوحمزه گفت: سپاس خدا را که ما راهدایت نمود ونگذاشت که گمراه شویم !

دَلَّ عَلَی الصًّغیر وَبَیَّنَ عَلَی الکَبیر وَسَتَرَ الاَمَرَ العظیم.

پس ابوحمزه نزد قبر امیرالمؤمنین (علیه السلام ) رفت ومشغول به نماز شد. ما نیز مشغول به نماز شدیم. سپس من نزد او رفتم وگفتم : این چند کلمه ای که گفتی برای من تفسیر کن.

واو نیز کلام خود را چنین تفسیر نمود:

آشکار است که تعیین منصوربه عنوان وصی برای تقیه می باشد که وصی اورا بقتل نرساند وفرزند کوچک که امام موسی(علیه السلام ) است با فرزند بزرگتر که عبدالله است ذکر کرد تا مردم بدانند که عبدالله قابلیت امامت راندارد، زیرا که اگر فرزند بزرگ نقصی دربدن ودین نداشته باشد، بایستی که او امام باشد وعبدالله پایش مانند فیل پهن بود وپنجه نداشت ودینش نیزناقص بود وبه احکام شریعت جاهل بود واگر این نواقص را نمی داشت به او اکتفا می کرد. پس ازاین تفسیر دانستم که حضرت موسی بن جعفر(علیه السلام ) امام بر حق است ومعرفی آن چند نفر به عنوان وصی تنها برای حفظ امام بعدی از شرّ منصور واز روی مصلحت بوده است . (۱)

شیخ کلینی وشیخ طوسی وابن شهرآشوب ازابوایوب جوزی روایت کرده اند که گفت:نیمه های شبی منصور دوانیقی مرا طلبید، به حضورش رفتم ، دیدم روی صندلی نشسته ودر کنارش شمعی روشن است ونامه ای دردست دارد ومی خواند، وقتی به او سلام کردم، آن نامه را به طرف من انداخت وگریه کرد وگفت این نامه محمدبن سلیمان (والی مدینه) است که نوشته، جعفر بن محمد(علیه السلام ) وفات نموده است سپس سه بار گفت: اِنُّا لِلُهِ وَاِنَّا اِلَیهِ راجِعُونَ . وگفت: کجا مانند جعفر(علیه السلام ) یافت می شود؟ سپس گفت: برای محمد بن سلیمان بنویس که اگر به شخص معینی وصیت کرده ، اورا احضار کن وگردنش را بزن. بعد از چند روز جواب نامه رسید که پنچ نفر را وصی خود قرار داده است . خلیفه (خود منصور) ومحمد بن سلیمان والی مدینه ودو پسر خود عبدالله وموسی(علیه السلام ) وحمیده مادر موسی (علیه السلام ).

چون منصور نامه را خواند گفت: اینها را نمی توان کشت .

علامه مجلسی (ره) گفته است که چون حضرت به علم امامت، می دانست که منصور چنین تصمیمی خواهد گرفت، آن افراد را بحسب ظاهر دروصیت شریک کرده بود که اول هم نام منصور را نوشته بود ودرباطن امام موسی کاظم(علیه السلام ) را به عنوان وصی انتخاب نموده بود. و از این وصیت نیزاهل علم می دانستند که وصایت وامامت مخصوص آن حضرتست چنانچه ازروایت ابوحمزه که گذشت معلوم گشت .

ابن شهر آشوب در مناقب از داود بن کثیر رقی، نقل کرده است که گفت: یکی از اعراب نزد ابو حمزه ثمالی آمد. ابو حمزه از او پرسید: چه خبری دارد؟گفت: جعفر صادق (ع) از دنیا رفت. ابو حمزه فریاد بلندی کشید و بی‏هوش افتاد. چون به حال آمد پرسید: آیا به کسی وصیت کرده است؟پاسخ داد: آری به عبد الله و موسی، فرزندانش، و به ابو جعفر منصور وصیت کرده است. پس ابو حمزه خندید و گفت: سپاس خدایی را که ما را به هدایت رهنمون شد و بیان کرد برای ما از کبیر و راهنمایی کرد ما را بر صغیر و امری عظیم را پوشیده داشت. چون از منظور وی پرسش کردند گفت: مقصود بیان کرد عیوب کبیر (بزرگ) را و بر صغیر (کوچک) دلالت کرد و صغیر (موسی) را به اوصیا اضافه کرد و او را از جمله آنان دانست و امر امامت را با وصیت‏به منصور نهان داشت‏برای آنکه اگر منصور از وصی پرسش کند به او گفته می‏شود وصی امام، تو هستی. عبد الله، اگر چه بزرگ‏ترین فرزند امام صادق (ع) بود، اما عیبی جسمانی داشت او افطح بود حال آنکه امام نباید نقصی و عیبی داشته باشد. معذلک وی نسبت‏به احکام دین هم آگاهی نداشت.

مسعودی در مروج الذهب نویسد: در سال ۱۴۸ هجری ده سال از خلافت منصور گذشته بود که ابو عبد الله جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب وفات یافت وی در قبرستان بقیع و در کنار پدر و جدش به خاک سپرده شد. به هنگام وفات ۶۵ سال داشت و گفته شده که او را مسموم کرده بودند. در این قسمت از بقیع بر قبور آنان سنگ مرمری است که بر روی آن نوشته شده:

«بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله مبید الامم و محیی الرمم هذا قبر فاطمه بنت رسول الله (ص) و سیدة نساء العالمین و قبر الحسن بن علی بن ابی طالب و علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب و محمد بن علی و جعفر بن محمد علیهم السلام‏».

در تذکرة الخواص حکایت نوشته روی این مرمر از واقدی نقل شده است.

● آثار امام صادق (ع) :

غالب آثار امام (ع) به عادت معهود عصر، کتابت مستقیم خود ایشان نیست و غالبا املای امام (ع) یا بازنوشت بعدی مجالس ایشان است. بعضی از آثار نیز منصوب است و قطعی الصدور نیست.

۱) از آثار مکتوب امام صادق (ع) رساله به عبدالله نجاشی (غیر از نجاشی رجالی) است. نجاشی صاحب رجال معتقد است که تنها تصنیفی که امام به دست خود نوشته اند همین اثر است.

۲) رساله ای که شیخ صدوق در خصال و به واسطه اعمش از حضرت روایت کرده است شامل مباحث فقه و کلام .

۳) کتاب معروف به توحید مفضل، در مباحث خداشناسی و رد دهریه که املاء امام (ع) و کتاب مفضل بن عمر جعفی است.

۴) کتاب الاهلیلجه که آن نیز روایت مفضل بن عمر است و همانند توحید مفضل در خداشناسی و اثبات صانع است و تماما در بحارالانوار مندرج است.

۵) مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه که منسوب به امام صادق (ع) و بعضی از محققان شیعه از جمله مجلسی،‌ صاحب وسایل (حرعاملی) و صاحب ریاض العلما، صدور آن را از ناحیه حضرت رد کرده اند.

۶) رساله ای از امام (ع) خطاب به اصحاب که کلینی در اول روضه کافی به سندش از اسماعیل بن جابر ابی عبدالله نقل کرده است.

۷) رساله ای در باب غنائم و وجوب خمس که در تحف العقول مندرج است.

۸) بعضی رسائل که جابربن حیان کوفی از امام (ع) نقل کرده است.

۹) کلمات القصار که بعدها به آن نثرالدرد نام داده اند که تماما در تحف العقول آمده است.

۱۰) چندین فقره از وصایای حضرت خطاب به فرزندش امام موسی کاظم (ع) سفیان شوری،‌ عبدالله بن جندب، ابی جعفر نعمان احول، عنوان بصری،‌ که در حلیه الاولیاء و تحف العقول ثبت گردیده اس

● حاکمان معاصر

همانطور که گفته شد امام بین دو دوره عباسی و اموی و دوران گذار از امویان به عباسیان می زیست. ایشان ازمیان خلفای اموی با افراد زیر معاصر بود:

۱) هشام بن عبدالملک (۱۰۵- ۱۲۵ ه. ق)

۲) ولید بن یزید بن عبدالملک (۱۲۵-۱۲۶)

۳) یزید بن ولید بن عبدالملک (۱۲۶)

۴) ابراهیم بن ولید بن عبدالملک (۷۰ روز از سال ۱۲۶)

۵) مروان بن محمد (۱۲۶-۱۳۲)

و از خلفای عباسی نیز معاصر بود با :

۱) عبدالله بن محمد مشهور به سفاح (۱۳۲-۱۳۷)

۲) ابوجعفر مشهور به منصور دوانیقی (۱۳۷-۱۵۸)

نویسنده : علی معروفی ارانی

منبع :

کتاب: سیره معصومان، ج ۵، ص ۱۱۰نویسنده: سید محسن امین ترجمه: علی حجتی کرمانی (۱)



همچنین مشاهده کنید