جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

امام علی ع راهبر فرا زمانی انسان حقیقت جوی


امام علی ع راهبر فرا زمانی انسان حقیقت جوی

بسیاری از حقیقت پژوهان از حدیث حقیقت که میان امام ع و کمیل از آن سخن رفته است با تواضع یاد می کنند چرا که در این گفتار کوتاه نه تنها اندیشه بلکه شعوری فرازمانی و فرامکانی نهفته است که وجود آدمی را درخود فرو می برد کمیل سوال می کند که ای امیر حقیقت چیست و آن حضرت پاسخ می دهند که تو را به حقیقت چکار

بسیاری از حقیقت‌پژوهان از حدیث حقیقت که میان امام(ع) و کمیل از آن سخن رفته است با تواضع یاد می‌کنند چرا که در این گفتار کوتاه نه‌تنها اندیشه بلکه شعوری فرازمانی و فرامکانی نهفته است که وجود آدمی را درخود فرو می‌برد: کمیل سوال می‌کند که‌ ای امیر! حقیقت چیست و آن حضرت پاسخ می‌دهند که تو را به حقیقت چکار؟

امام علی(ع)، وصی پیامبر اسلام(ص)، شخصیت چندوجهی تاریخ اسلام است که وجوه حضور و هستی‌اش در حیطه و محدوده زمان خود نیست بلکه بسیار فراتر از آن است. قصد این نوشتار آن نیست که یکبار دیگر به واگویه تاریخی حماسه‌ها و حکمت‌های امام علی(ع) بپردازد.

چنان تصویرپردازی‌هایی در کتب تاریخی به تفصیل به میان آمده است. با این حساب آنچه در نظر راقم اشاره به آن ضروری می‌نماید نقش جهانی امام علی(ع) در دوران معاصر است.

این بحث خود شامل ابعاد بسیار گسترده‌ای می‌شود که بی‌شک حد این نوشتار مجال آن را ندارد. حضور امروزین امام‌علی(ع) همچون حضور تاریخی آن امام(ع) دارای وجوه گوناگونی است.

اشارت این نوشتار از آن میان تنها به وجه عرفانی حضور امام علی در جهان معاصر و در میان انسان معاصر به عنوان انسان کامل و سرسلسله طریقت‌های عرفانی است که در تمام پنج قاره جهان با شدت و ضعف گوناگون وجود دارند.

علی(ع)، طبیعتا برمبنای خلافت و وصایت پیامبر اسلام(ص) برای اکثریت طریقت‌های عرفانی نقش بی‌بدیل محوریت در راهبری به سوی کمال انسانی و معرفت حق‌تعالی را دارد.

عرفان در اسلام به مثابه راه رسیدن به حقیقت مطلق است که از مسیر مرشدی که خود حکیم است می‌گذرد. شناسنده حقیقت مطلق، عارف راه و راهنمای انسان به سوی آن است بنابراین سزاواری این پیر و مرشد به دلیل حکمت منطوی در وجود روحانی و معنوی اوست.

به همین سبب است که پیامبر(ص) در سخنی شریف و انباشته از معنا، خود را شهر علم و علی(ع) را دروازه آن می‌داند و براساس باور بسیاری از عارفان وصایت پیامبر در مرحله نخست وصایت معنوی و عرفانی اوست.

این نکته در میان طریقت‌های مختلف موجود در جهان چنان آشکار است که همه آنها علی(ع) را به مثابه سرچشمه عرفان و معرفت دانسته و سر در برابر او خم کرده‌اند.

در این میان، تنها یک طریقت وجود دارد که به اعتراف شیوخش تکیه معنوی خود را به علی(ع) نداده است. شیخ نظیم از مرشدان طریقت نقشبندیه می‌گوید:

«۴۱ طریقت عرفانی وجود دارد. ۴۰ طریقت از میان آنها از قلب امام علی سرچشمه گرفته‌اند...»۱.

همین نکته که ۴۰ طریقت از امام علی(ع) سرچشمه گرفته‌اند؛ نمودار حضور بلامنازع علی(ع) در میان جستجوگران حقیقت مطلق و حکمت الهی در دنیای امروز است. انسان معاصر هم با تمام پیچیدگی‌ها و تنوع دانش‌ها و پیشرفت‌های مادی باز هنگامی که فقر معنوی خود را درمی‌یابد به دروازه حکمت رجوع می‌کند و از میراث بزرگ آن خود را سیراب می‌کند.

منبع اصیل عرفان در اسلام قرآن و سنت نبوی است. امروز اگر انسان سیری در میان یابندگان عرفان در قاره‌های آمریکا، اروپا، آفریقا، آسیا و اقیانوسیه کند، می‌بیند بیوتی که خداوند در آنها اجازت ذکر داده است، نام علی بر تارک آن می‌درخشد.

دلیل این امر، حیات معنویت و وجه باطنی اسلام در همان وصایتی است که امام با ولایتی که دارد از پیامبر اسلام ارث برده است و تعبیر جالب ابن‌عربی آن است که ولایت را هرگز انقطاعی نیست.

حقیقت مطلق همان توحید است که علی بن ابیطالب(ع) در خطبه‌های سرشار از حکمتش به وجهی از آن سخن می‌گوید که آدمی را حیرت در خود فرو می‌برد.

اگر از او سوال شود که آیا حقیقت مطلق را دیده است، می‌فرماید چگونه ممکن است حقیقت نادیدنی را پرستش کنم و بعد پاسخ می‌دهد که بصر قلبی حامل مشاهده رب است. باز در فرازی کوتاه و سخت شگرف می‌فرماید:

«اول‌الدین معرفته و کمال معرفته التصدیق به و کمال التصدیق به توحیده و کمال التوحیده الاخلاص له...»۲ یعنی سرآغاز دین شناخت خداست و شناخت امری نفسی و تحققی در جان آدمی نیست که نمی‌تواند محصول تقلید باشد بنابراین کمال شناخت خداوند در آن است که معرفت آدمی نسبت به وی معرفت تصدیقی باشد.

یعنی عین‌الیقین مصداق آن معرفت و شناخت شود. همین عین‌الیقین راهبر آدمی است به زوایای بیکران توحید و قله توحید و سربه زیر افکندن دربرابر همان حقیقت مطلق و مطلق حقیقت است.

برهمین مبناست که فیلسوفی به بلندای فکری ابن‌سینا، امام را معقول در میان محسوس‌ها می‌داند و تسلیم اندیشه و معرفت بلند او می‌شود.

بسیاری از حقیقت‌پژوهان از حدیث حقیقت که میان امام(ع) و کمیل از آن سخن رفته است با تواضع یاد می‌کنند چرا که در این گفتار کوتاه نه‌تنها اندیشه بلکه شعوری فرازمانی و فرامکانی نهفته است که وجود آدمی را درخود فرو می‌برد: کمیل سوال می‌کند که‌ ای امیر! حقیقت چیست و آن حضرت پاسخ می‌دهند که تو را به حقیقت چکار؟

کمیل می‌گوید: آیا نه این که من از اصحاب توام؟ همین وابستگی و بسته به آن روح و حقیقت معنوی است که کمیل را معرفت حقیقت مطلق یاری می‌دهد. خواندن متن این روایت شریف حظی است از نسیمی که از کوی معنوی دوست جاری است:

کمیل: مَا الْحَقِیقَه؟! (آن‌ حقیقت‌ [ثابته‌ قدیمه]‌ کدام‌است‌؟!)

قَالَ امیرالمومنین: مَا لَکَ و الْحَقِیقَه؟ (تو را با آن‌ حقیقت‌ چکار؟)

قَالَ: أَوَ لَسْتُ صَاحِبَ سِرِّکَ؟ (آیا من‌ از اصحاب‌ تو نیستم؟)

قَالَ: بَلَی‌! وَلَکِنْ یَرْشَحُ عَلَیْکَ مَا یَطْفَحُ مِنِّی‌! (آری! ولیکن‌ بر تو می‌تراود و ترشّح‌ می‌کند آنچه‌ از فوران‌ وجود من‌ لبریز می‌گردد!)

قَالَ: أَوَ مِثْلُکَ یُخَیِّبُ سَآئِلاً؟! (آیا امکان‌ دارد همچون تویی‌، پرسنده‌ای را ناامید و بی‌بهره‌ گذارد؟!)

قَالَ: الْحَقِیقَه کَشْفُ سُبُحَاتِ الْجَلاَلِ مِنْ غَیْرِ إشَارَه. (آن‌ حقیقت، انکشاف‌ و بروز انوار و تقدیسات‌ دلایل‌ عظمت‌ جلال‌ خداوند بدون‌ هیچ‌گونه‌ اشارتی است.)

قَالَ: زِدْنِی‌ فِیهِ بَیَانًا! (در این‌باره‌، توضیح‌ و بیانی‌ را برای‌ من‌ بیفزا!)

قَالَ: مَحْوُ الْمَوْهُومِ مَعَ صَحْوِ الْمَعْلُومِ. (نیست‌ و تاریک‌‌شدن‌ هر موهوم‌، با به‌وجود‌آمدن‌ [و روشن‌ شدن‌] آن‌ معلوم‌.)

قَالَ: زِدْنِی‌ فِیهِ بَیَانًا! (توضیح‌ و بیانی‌ را برای‌ من‌ بیفزا!)

قَالَ: هَتْکُ السِّتْرِ لِغَلَبَه السِّرِّ.(پاره‌‌شدن‌ پرده مجاز و اعتبار، به‌‌علت‌ طغیان‌ و غلبه‌ اسرار حقیقیّه‌ ازلیّه‌.)

قَالَ: زِدْنِی‌ فِیهِ بَیَانًا! (توضیح‌ و بیانی‌ را برای‌ من‌ بیفزا!)

قَالَ: جَذْبُ الاْحَدِیَّه بِصِفَه التَّوْحِیدِ. (جذب‌‌کردن مقام‌ احدیّتش‌ با صفت‌ یکی‌‌کردن و وحدت‌‌بخشیدن‌ جمیع‌ کائنات‌ و ماسوی‌ را به‌‌سوی خودش‌.)

قَالَ: زِدْنِی‌ فِیهِ بَیَانًا! (توضیح‌ و بیانی‌ را برای‌ من‌ بیفزا!)

قَالَ: نُورٌ یَشْرُقُ مِنْ صُبْحِ الاْزَلِ، فَتَلُوحُ عَلَی‌ هَیَاکِل التَّوحِید ءَاثَارُهُ. (نوری‌ است‌ که‌ از سپیده‌دم‌ ازل‌ [و تجرّد]، اشراق‌ می‌کند؛ و آثارش‌ که‌ توحید و یکی‌کردن‌ است‌ بر تمامی‌ مظاهر وجود و شوونات‌ وحدت‌ ظاهر می‌گردد.)

قَالَ: زِدْنِی‌ فِیهِ بَیَانًا! (توضیح‌ و بیانی‌ را برای‌ من‌ بیفزا!)

قَالَ: أَطْفِ السِّرَاجَ فَقَدْ طَلَعَ الصُّبْحُ! (چراغ‌ [اندیشه‌ و فکر] را خاموش‌ کن‌ که‌ تحقیقا صبح‌ [حقیقت‌ و شهود و مشاهده]‌ طلوع‌ کرده‌ است‌.)۳

اگر انسان معاصر حقیقت مطلق و توحید را از دریچه و زاویه نگاه علی(ع) بنگرد یقینا افراط و تفریط‌های برآمده از تنگ‌نظری یا کوتاه‌بینی و مانند آن دامن آدمی را نخواهد گرفت.

بی‌شک آن امام سخنان پایان‌ناپذیری برای انسان معاصر دارد و به تعبیری کامل حلقه وصل اوست با معارف نبوی و اسرار معنوی طریقت و کمال. چرا که او به همان اندازه که میدان معنویت را درنوردیده است، در ساحت عدالت نیز سروری دارد و به همان میزان که در جهاد اصغر سرفراز است قله‌های جهاد اکبر را هم درنوردیده است.

پانوشت‌ها:

۱) Shaykh Adil Al-Haqqani, Shaykh Hisham Kabbani, The Path to Spiritual Excellence, p ۷۱.

۲) نهج‌البلاغه، خطبه اول

۳) منابع حدیث: ملا علی زنوزی، انوار جلیه. رجال نیشابوری؛ روضات الجنات (ج ۶، ص ۶۲)؛ اسماء‌الحسنی تالیف ملا هادی سبزواری (ص ۱۳۱)؛ جامع الاسرار تالیف علامه سید حیدر آملی.

سید امیرحسین اصغری