یکشنبه, ۳۰ دی, ۱۴۰۳ / 19 January, 2025
خاندان فرحی و جامعه یهودی بیت المقدس در نیمه دوّم سده هیجدهم میلادی
در نیمه دوّم سده هیجدهم میلادی حدود سه هزار یهودی در بیتالمقدس میزیستند كه یك پنجم تا یك چهارم جمعیت شهر را تشكیل میدادند. كل جمعیت بیتالمقدس ۱۲ الی ۱۵ هزار نفر بود. جامعه یهودی بیتالمقدس در زیر نظارت مركز جامعه یهودی عثمانی، مستقر در استانبول، عمل میكرد. در این سالها هر چند هنوز دولت مركزی عثمانی بر شرق مدیترانه و سرزمین سوریه حاكمیت داشت ولی اقتدار آن رو به كاهش بود.
جامعه یهودی بیتالمقدس (اورشلیم) بهطور عمده مركب از پیرمردان و پیرزنانی بود كه با انگیزههای دینی در سنین كهولت به "ارض اسرائیل"[۱] مهاجرت میكردند. بیشتر ایشان از اعقاب یهودیان مهاجر از اسپانیا (یهودیان سفاردی) بودند كه در سرزمینهای عثمانی اقامت گزیده بودند. اقامت آنها در بیتالمقدس موقت بود. گروه كوچكی از یهودیان اشكنازی (آلمانی) نیز در بیتالمقدس ساكن بودند. قرائیون نیز حضور داشتند. معهذا، جامعه یهودی بیتالمقدس در اساس یك جامعه سفاردی بود.
طبق پژوهش یاكوب برنایی، محقق یهودی، در این زمان یهودیان استانبول یك سازمان منسجم مالی ایجاد كرده و مبالغ هنگفتی را به دولت و دولتمردان عثمانی وام میدادند و بهره آن را دریافت میكردند. جامعه یهودی بیتالمقدس بخش مهمی از این شبكه مالی بود. برنایی مینویسد: جامعه یهودی بیتالمقدس در عمل به عنوان یك بانك عمل میكرد. این بانك غیررسمی علاوه بر یهودیان از مسلمانان و مسیحیان ساكن بیتالمقدس نیز پول میگرفت و به ایشان بهره میپرداخت. حتی برخی از مقامات دولتی عثمانی نیز اندوخته خود را در اختیار آن قرار میدادند. بهره این سرمایهگذاران سالیانه پرداخت میشد. در سده هیجدهم، جامعه یهودی بیتالمقدس مبالغ عظیمی پول از یهودیان سراسر جهان و از زوار یهودی، به عنوان صدقه یا سرمایهگذاری، دریافت كرد. این سرمایه هنگفت انباشته شده در دست سران جامعه یهودی به ایشان اجازه میداد كه بهطور منظم رشوه و هدایای كلانی به مقامات حكومتی اهدا كنند. بخشی از سرمایه این بانك به عنوان وام در اختیار مردم منطقه قرار میگرفت و بخشی به نهادهای دولتی عثمانی وام داده میشد كه با آن حقوق كارگزاران خود یا مخارج نهادهای عمومی را تأمین میكردند. بهعلاوه، سران جامعه یهودی با اتكا بر پشتوانه مالی فوق موقوفات مسلمانان را از متولیان اوقاف، در ازای پرداخت رشوه، اجاره میكردند.
یاكوب برنایی میافزاید: «بهنظر من جامعه یهودی اورشلیم در سده هیجدهم درست مانند یك بانك واقعی عمل میكرد.» بخش مهمی از كسانی كه در این بانك سرمایه گذاری میكردند مسلمانان بودند و بخش كوچكتر مسیحیان. در سال ۱۷۷۶ میلادی جامعه یهودی بیتالمقدس حدود ۴۳ هزار غروش به سرمایهگذاران خود، اعم از یهودی و مسلمان و مسیحی، بدهكار بود كه بابت آن ۱۰ تا ۲۰ درصد در سال بهره میپرداخت. این بهره با روشهای مختلف شرعی میشد.
با اتكا بر این پشتوانه مالی، در نیمه دوّم سده هیجدهم یهودیان توانستند موقعیت خود را در سرزمین فلسطین استوار كنند. سران جامعه یهودی بیتالمقدس هر روزه با دهها تن از مقامات دولتی در سطوح مختلف سروكار داشتند. بهنوشته یاكوب برنایی، این ارتباطات گسترده «نیازمند برنامه، استراتژی و تاكتیك و صرف پول بود.» اسناد به جای مانده از جامعه یهودی بیتالمقدس نشان میدهد كه ایشان بهطور منظم مبالغ هنگفتی به صورت مساعده و رشوه یا عناوین دیگر به متنفذین شهر پرداخت میكردند. مثلاً، پرداخت شیرینی به مناسبتهای مختلف، مانند تولد پسر اعیان و علما، از مخارج عمده جامعه یهودی بیتالمقدس بود. در سال ۱۷۶۰ یهودیان تصمیم گرفتند كه یك كنیسه بزرگ تلمودی[۲] در بیتالمقدس احداث كنند. از این زمان به مدت سه سال مبالغ هنگفتی رشوه به مقامات عثمانی پرداخت شد.
این دفاتر نشان میدهد كه یهودیان منطقه بسیاری از مقامات دولتی و قضایی و اعیان محلی را در بیتالمقدس و دمشق از طریق پرداخت رشوه با خود همراه میكردند و بسیاری از كارگزاران منطقه مواجب بگیر ایشان بودند. حتی مأموران جزء دولتی نیز از رهبران جامعه یهودی بیتالمقدس مواجب منظم مخفی و رشوه دریافت میكردند. بهنوشته یاكوب برنایی، این رشوه ها راه كارآمدی برای اداره امور مالی جامعه بود.
نحوه ثبت این رشوه ها در دفتر مخفی سران جامعه یهودی بیتالمقدس جالب است. مثلاً در جایی علت پرداخت رشوه چنین ثبت شده است: «به حاجی بركات تاجر برای بستن دهانش.» در جای دیگر چنین آمده است: «۱۵ غروش رشوه به عبدالوهاب بهطور مخفی [پرداخت شد]»، یا «۴۰ غروش برای بستن دهان غفار زمانی كه برای یافتن بن ونیزت میآید.»
یاكوب برنایی منبع این پولهای كلان را كه جامعه یهودی بیتالمقدس صرف میكرد یكی كمكهای مالی یهودیان سایر مناطق میداند و دیگری عملكرد خود این جامعه به عنوان یك بانك بزرگ كه اندوخته های یهودیان و غیریهودیان را جذب میكرد. او میافزاید: یهودیان از جنگ قدرت در میان گروه بندی های مختلف حكومت مركزی عثمانی و حكومت محلی اطلاعات بسیار داشتند و میكوشیدند با تمامی این گروه بندی ها رابطه حسنه داشته باشند. سران یهودی بیتالمقدس با مقامات و اعیان محلی رابطه بسیار نزدیك و دوستانه داشتند و این رابطهای فراتر از حكام و اتباع ایشان بود. سران یهودی رابطه نزدیك و صمیمانه ای با صدها خانواده متنفذ مسلمان منطقه نیز برقرار كردند، برای ایشان هدایای نفیس میبردند و از جزئیات زندگی شخصی و خانوادگیشان كاملاً مطلع بودند.
در سده هفدهم میلادی، تنها یك كنیسه در بیتالمقدس وجود داشت كه به "كنیسه بزرگ" معروف بود. در سده هیجدهم یهودیان این كنیسه را گسترش دادند و در جنب آن "كنیسه تلمودی" را احداث كردند. در اواخر سده هیجدهم، تعداد كنیسه های بیتالمقدس به چهار عدد رسید كه در كنار هم واقع بودند و یك مجتمع بزرگ را شكل میدادند. این اقدام از طریق خرید اراضی موقوفه (از طریق پرداخت رشوه) و اراضی شخصی و بندوبست با مقامات و پرداخت مبالغ كلانی رشوه به مقامات استانبول و دمشق و بیتالمقدس صورت گرفت. بهنوشته یاكوب برنایی، طبق دفاتر دخل و خرج جامعه یهودی بیت المقدس، هزاران غروش پول به صورت پرداخت های قانونی، رشوه و هدیه خرج شد تا این مجموعه احداث شود.
بخشی از اسناد بازمانده از جامعه یهودی بیتالمقدس در سده هیجدهم، به پرداخت جزیه اختصاص دارد. در سال ۱۷۶۱ تعداد یهودیان بیتالمقدس كه جزیه پرداخت میكردند ۴۵۰ مرد بودند كه جمع مبلغ جزیه ایشان ۱۸۷۲ غروش بود. تعداد مردانی كه جزیه نمی پرداختند زیاد بود و این نشان میدهد كه یا مقامات دولتی عثمانی دریافت جزیه را چندان مهم نمیدانستند و یا اطلاع دقیق از شمار یهودیان ساكن بیتالمقدس نداشتند و فریب می خوردند.[۳]
اسناد مالی بازمانده از جامعه یهودی بیتالمقدس در نیمه دوّم سده هیجدهم میلادی، از یكسو فرایند تحكیم اقتدار یهودیان در منطقه را بر اساس سازوكار فساد مالی نشان میدهد و از سوی دیگر تصویر بهغایت منفی را كه گاه مورخین یهودی از وضع یهودیان عثمانی به دست میدهند نفی میكند و بهعكس ثابت میكند كه ایشان اتباع بهرهمند و برخوردار دولت عثمانی بودند و حتی بیش از اعیان و بزرگان محلی با دولت مركزی و دیوانسالاری عثمانی پیوند داشتند. خاندان فرحی نمونه بارزی از این پیوند است.
خاندان فرحی از خاندانهای كهن و سرشناس یهودی است. اعضای این خاندان از حاخام ها و صرّاف های سرشناس عثمانی بودند و در نیمه اوّل سده نوزدهم میلادی در مركز دسیسههایی جای گرفتند كه سرزمین سوریه و فلسطین را به آشوب كشید و راه را برای سلطه استعمار غرب بر این منطقه هموار كرد.
تبار این خاندان به یك حاخام یهودی بهنام مه یر میكاركاسون[۴] میرسد كه در سده سیزدهم میلادی میزیست. در سده چهاردهم میلادی، اعضای این خاندان در شهرهای اندلس اسلامی و در بندر فلورانس، مركز بزرگ صرافی اروپا، حضور داشتند. نوه ربی مه یر بهنام ربی موشه در بندر فلورانس ساكن بود و به "موشه ها فرحی" شهرت داشت. فرحی واژه عبری است منسوب به گُل و با نام فلورانس، از ریشه فلورا (گُل)، به یك معنا است. در اوایل سده چهاردهم، پسر موشه بهنام ایشتوری فرحی به همراه سایر صرافان یهودی در بندر پرونس فرانسه به رباخواری مشغول بود. در جریان موج بزرگ مبارزه با رباخواری اوایل سده چهاردهم میلادی در اروپای غربی، در سال ۱۳۰۶ فیلیپ نیكو، پادشاه فرانسه، به اخراج این یهودیان، از جمله ایشتوری فرحی ۲۵ ساله، دست زد و در سال بعد فرقه شهسواران معبد را منحل و قلعوقمع نمود.[۵] ایشتوری فرحی مدتی در فلورانس بود. او سپس به مصر مهاجرت كرد، سرانجام در بندر عكا مستقر شد و در اواخر عمر به حاخامی سرشناس بدل گردید. از سده شانزدهم میلادی، سایر اعضای خاندان فرحی از اندلس به شمال آفریقا و عثمانی مهاجرت كردند و بهویژه در بنادر ازمیر و سالونیك مستقر شدند. در طول سدههای بعد، اعضای خاندان فرحی در بلغارستان، رومانی، روسیه، تونس، سوریه، لبنان، مصر، عراق و ایران نیز مستقر شدند و شاخههای شبكه جهانوطنی خود را گستردند. گروهی از اعضای این خاندان از بندر ازمیر به صور و سپس به دمشق مهاجرت كردند و شاخه خاندان فوق را در سوریه بنیان نهادند. از دهه ۱۷۴۰ میلادی اعضای خاندان فرحی به عنوان صرافان بزرگ دمشق و عكا و صیدون شناخته میشدند و از سوی حكومت محلی دمشق پروژههای بزرگی، مانند سازماندهی سفر حجاج به مكه، در دست ایشان بود.
اوّلین چهره سرشناس این خاندان در دمشق شائول فرحی است و پسران او، رافائل و یوسف به همراه پسرعموی شان سلیمان فرحی، صرافان بزرگ دمشق بهشمار میرفتند. سومین پسر شائول، بهنام حییم فرحی[۶] به همراه برادر دیگرش، موسی (موشه)، از حوالی سال ۱۷۹۰ به خدمت احمد پاشا الجزار، والی عكا، درآمد و تا پایان عمر احمد پاشا در مقام وزیر مالیه او جای گرفت. بدینسان، قریب به سه دهه اقتدار حییم فرحی در منطقه آغاز شد. با مرگ احمد پاشا، حییم فرحی از طریق یهودیان استانبول تلاش فراوانی انجام داد و با اعمال نفوذ در بابعالی توانست سلیمان پاشا العادل را در مقام والی جدید عكا منصوب كند. دوران حكومت سلیمان پاشا بر عكا دوران گسترش فعالیت خاندان فرحی و زرسالاران یهودی منطقه است. در زمانی كه سلیمان پاشا والی دمشق شد این پیوند تداوم یافت. حییم فرحی سپس به صعود عبدالله پاشا به حكومت عكا یاری رسانید. در این سالها، حییم فرحی مقتدرترین صرّاف و حاخام یهودی شرق مدیترانه بهشمار می رفت و در میان یهودیان به "المعلم" شهرت داشت. حییم فرحی در بندر عكا مستقر بود و سه برادرش- سلیمان، رافائل و موشه- در دمشق میزیستند و ثروتمندترین یهودیان این شهر بودند. بهنوشته دائرهٔالمعارف یهود، حییم فرحی در اوائل سده نوزدهم عملاً «حاكم منطقه بهشمار می رفت.»[۷] جایگاه حییم فرحی در تاریخ صهیونیسم چنان بزرگ است كه نائوم سوكولو صفحات متعددی از كتاب خود را به او اختصاص داده است.[۸]
مورخین از احمد پاشا الجزّار،[۹] والی عكا (۱۷۷۵-۱۸۰۴)، به عنوان مقتدرترین حكمران شرق مدیترانه در اواخر سده هیجدهم و اوائل سده نوزدهم میلادی یاد میكنند. او به عنوان والی عكا بر سرزمینی حكومت میكرد كه از دوران جنگ اوّل جهانی به فلسطین شهرت یافت. در زمان حكومت او، توجه سرمایهداران و تجار غربی به منطقه شرق مدیترانه به عنوان یكی از مراكز مهم كشت و صدور غله و پنبه به بازارهای اروپا از یكسو و بازار قماش ارزان اروپایی از سوی دیگر آغاز شد و به حضور گروه كثیری از تجار یهودی و اروپایی در بنادر منطقه انجامید. این همان فرایندی است كه در اوائل سده نوزدهم پنبه شرق مدیترانه را به مهمترین كالای صادراتی به بریتانیا بدل كرد و در مقابل بازارهای منطقه را چنان به روی قماش ارزانقیمت انگلیسی گشود كه به ورشكستگی كارگاههای نساجی مصر و منطقه انجامید.[۱۰]
بشاره دومانی، پژوهشگر دانشگاه كالیفرنیا، احمد پاشا الجزّار را حكمرانی مقتدر توصیف میكند كه با دولت مركزی عثمانی رابطه حسنه داشت. الجزّار از سال ۱۷۹۰ مبارزه شدیدی را علیه سلطه سوداگران اروپایی بر كشت و تجارت پنبه و غله منطقه آغاز كرد و تجار فرانسوی را از عكا بیرون راند. حییم فرحی، كه بهتازگی كار خود را در دستگاه احمد پاشا آغاز كرده بود، ظاهراً با این سوداگران سروسری داشت زیرا مورد غضب الجزّار قرار گرفت، به دستور والی از یك چشم كور و نوك بینی اش بریده شد. معهذا، فرحی از مقام خود معزول نشد و همچنان به عنوان وزیر مالیه در دستگاه احمد پاشا باقی ماند.[۱۱]
عبد ا...شهبازی
۱. Eretz Israel
۲. Talmud Torah Synagogue
۳. Jacob Barnai, "The Jerusalem Jewish Community, Ottoman Authorities, And Arab Population in The Second Half of the Eighteenth Century", Jewish Political Studies Review, Volume ۶: ۳-۴ (Fall ۱۹۹۴).
یاكوب برنایی پژوهشگر دانشگاه عبری اورشلیم است. مقاله ۲۱ صفحهای فوق چكیدهای است از كتابی كه بر اساس دفاتر جامعه یهودی بیتالمقدس متعلق به سده هیجدهم میلادی نگاشته است. به مقاله برنایی از طریق آدرس زیر میتوان دست یافت:
http://www.jcpa.org/jpsr/f۹۴-jb.htm
۴. Meir MiCarcasson
۵- بنگرید به: شهبازی، زرسالاران، ج ۴، صص ۱۵۵-۱۵۶.
۶. Haim b. Shaul Farhi (۱۷۶۰-۱۸۲۲)
۷. Judaica,vol. ۶, pp. ۱۱۸۱-۱۱۸۲.
۸. ناهوم سوكولوف، تاریخ صهیونیسم، ترجمه داوود حیدری، تهران: مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، ۱۳۷۷، ج ۱، صص ۹۹-۱۰۹.
۹. Ahmad Pasha al-Jazzar [al-Djazzar]
۱۰. شهبازی، زرسالاران، ج ۱، صص ۲۵۰-۲۵۲؛ ج ۲، ص ۴۵۱.
۱۱. Beshara Doumani, Rediscovering Palestine: Merchants and Peasants in Jabal Nablus, ۱۷۰۰-۱۹۰۰, Berkeley: University of California Press, ۱۹۹۵.
۱۲. Barnai, ibid.
۱۳. Doumani, ibid.
۱۴. http://www.farhi.org/ps۰۳/ps۰۳_۱۴۱.htm
حییم فرحی نسخهای از عهد عتیق متعلق به سده چهاردهم میلادی را در اختیار داشت كه به كتاب مقدس فرحی (Farhi Bible) معروف است. بهنوشته سایت اینترنتی خاندان فرحی، این نسخه امروزه در تملك خاندان ساسون است.
۱۵. Judaica, ibid.
۱۶. Harry Ojalvo, Ottoman Sultans and Their Jewish Subjects, Istanbul: Quincentennial Foundation, ۱۹۹۹; http://www.sephardichouse.org/sultans۱.html
۱۷. شهبازی، زرسالاران، ج ۳، صص ۷۹-۹۲.
۱۸. http://www.farhi.org/ps۰۳/ps۰۳_۱۴۱.htm
۱۹. Fari, Farji, Farje, Farkic, Farchy, Farhis, Farhie, Farry
۲۰. http://www.farhi.org/ps۰۴/ps۰۴_۳۷۲.htm
۲۱. Farahi
۲۲. http://www.farhi.org/ps۰۱/ps۰۱_۰۱۴.htm
۲۳. http://www.dailynorthwestern.com/daily/issues/۲۰۰۰/۱۰/۰۶/forum.htm
۲۴. http://www.farhi.org/fhistory.htm
اطلاعات مربوط به خاندان فرحی، بهجز مواردی كه به دائرهٔالمعارف یهود ارجاع داده شده، از مقالات مندرج در پایگاه اینترنتی این خاندان به نشانی زیر اخذ شد:
http://www.farhi.org
۲۵. Hillel ben Jacob Farhi (۱۸۶۸-۱۹۴۰)
۲۶. Joseph David Farhi (۱۸۷۸-۱۹۴۵)
۲۷. Judaica, vol. ۶, p. ۱۱۸۳.
۲۸. بنگرید به: زرسالاران، ج ۳، ص ۹۱.
۲۹. James Finn (۱۸۰۶-۱۸۷۲)
۳۰. Illan Peppe, "The Rise and Fall of the Husaynis, ۱۸۴۰- ۱۹۲۲", Jerusalem Quarterly File, Issue ۱۰, ۲۰۰۰; http://www.jqf-jerusalem.org/journal/۲۰۰۰/jqf۱۰/husseinis.html
آخرین شخصیت برجسته خاندان حسینی فیصل الحسینی است. او در سال ۱۹۴۰ در بغداد بهدنیا آمد. پدرش، عبدالقادر الحسینی، رهبر اسطوره ای مردم فلسطین است كه در سال ۱۹۴۸ در جنگ بیتالمقدس به قتل رسید. فیصل از ۱۷ سالگی به جنبش فلسطین پیوست و مبارزه برای آزادی سرزمین خود را آغاز كرد. در سال ۱۹۶۷، پس از اشغال غزه، به همراه هزاران فلسطینی دیگر به سازمان فتح بهرهبری یاسر عرفات پیوست. به دلیل جایگاه شامخ خاندان حسینی در میان فلسطینیان، عرفات هماره نگران او بود و به وی به چشم رقیب و جانشین احتمالی خود مینگریست. فیصل الحسینی سالها در زندانهای اسرائیل بهسر برد و در این دوران زبان عبری را فرا گرفت. او در ۳۱ مه ۲۰۰۱ در كویت درگذشت.
منبع : www.shahbazi.org
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست