یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
جهانی شدن بچه شیطانی که باید رهایش کنید
کاهش موانع تجاری، افزایش ثروت، و کاهش هزینه فروش کالاها به آن سوی مرزها باعث سوخترسانی به جریان جهانیشدن شده است. اینک که میتوان از همه جای جهان خرید و به هر جای جهان فروخت، حتی کشورهای کوچک نیز امکان دستیابی به سطوح ثروت استثنایی را پیدا کردهاند.
تجارت باعث شده است تا ایالاتمتحده ثروتمندتر شود. اما منافع آن به شکلی برابر توزیع نشده است. به ویژه هنگامی که تجارت خدمات رشد میکند، بزرگترین منتفعشوندگان، کارگران کاملا ماهر هستند در حالی که کارگران با کمترین مهارت شاهد افت دستمزدهایشان خواهند بود.
تجارت آزاد محبوبیت سیاسی نداشته و هر کشوری معمولا در مشوقهای حمایتگرایی خویش زیادهروی میکند. در عین حال تجارت آزاد همچنان دوام آورده است چون کشورها پذیرفتهاند اقدامات خویش را مشمول قواعد سازمان تجارت جهانی بسازند که سعی دارد کشمکشهای تجاری به جنگ تجاری تبدیل نشود.
جهانیشدن به معنای افزایش جریان کالاها، خدمات، مردم، ایدهها و سرمایهها به آن سوی مرزها است. در حینی که اقتصادها با همدیگر ادغام میشوند، نرخهای بهره در یک کشور به عطش سرمایهگذاران در اقیانوسی آن طرفتر واکنش نشان میدهد، فروش شرکتهای محلی بستگی به سلیقه مصرفکنندگان خارجی دارد و مصرفکنندگان محلی میتوانند از بین انبوه پیشنهادهای خارجی و داخلی دست به انتخاب بزنند. از این رو، جهانی شدن به معنای به کارگیری فراوان مهارتهای شهروندان کشور خودی است. اگر آنها چیزی تولید میکنند که جهان میخواهد، توانایی آنها در خدمت کردن به بازارهای بسیار دورتر، خودش را به شکل بهرهوری بالاتر و حقوق و دستمزد بیشتر نشان خواهد داد. البته با این کار، سرنوشت کشور در دستان بقیه جهان قرار گرفته و به وضعیت اقتصاد داخلی به میزان سلامت اقتصاد جهانی بستگی خواهد داشت.
● نیروی جاذبهای از دورترها
هنگامی که رشد اقتصادی، نرخ بیکاری، و نرخهای بهره را وارسی میکنید، باید در ذهن داشته باشید که نفوذ جهانیشدن اغلب به شکلی پنهانی اعمال میشود، به همان شیوهای که نیروی جاذبه یک سیاره دوردست، مدار حرکت سیاره دیگر را تغییر میدهد. گاهی اوقات پیش میآید که کسب و کارها و مصرفکنندگان محلی عملکرد خیلی خوبی دارند؛ اما اگر اقتصاد جهانی بیمار باشد پس صادرات آمریکا ضعیف خواهد شد و بر مشاغل، درآمدها، و رشد اقتصادی داخل کشور تاثیر منفی میگذارد. دستمزد کارگران کالاهای آمریکایی با توجه به دریافتی کارگران سازنده همین کالاها در کشورهای دیگر بالا و پایین میرود. قیمت بنزین تابعی می شود از اینکه چین و هند چقدر نفت وارد میکنند و سیاستهایی که مجلس نمایندگان دوست دارد به نفع صنایع مورد حمایت تصویب کند به کناری گذاشته میشود، چون قواعد تجارت جهانی را نقض میکند.
بهترین معیار و محک برای نشان دادن این به هم وابستگی فزاینده، گسترش چشمگیر تجارت جهانی است. بر اساس محاسبات سازمان تجارت جهانی (WTO)، از ۱۹۵۰ به این سو، رشد تجارت جهانی از رشد تولید ناخالص داخلی جهان پیشی گرفت؛ به طوری که رشد اولی ۶ درصد و رشد دومی ۴ درصد بوده است. صادرات بیش از ۴۰ درصد تولید ناخالص داخلی کشورهای چین، آلمان و اسرائیل و بیش از ۸۰ درصد ایرلند را تشکیل میدهد. حتی در آمریکا که وابستگی کمتری به تجارت خارجی دارد؛ چون بازار داخلی آن بسیار عظیم است، صادرات از ۵ درصد تولید ناخالص داخلی در ۱۹۶۰ به ۱۱ درصد در دهه ۲۰۰۰ رسید. این عدد باید بالاتر از اینها هم بشود؛ چون بنگاههای آمریکایی در جستوجوی سود و ثروت در بین مصرفکنندگان ثروتمند شده بازارهای نوظهور هستند به جای اینکه به آمریکاییهای خم شده زیر بار بدهی اتکا کنند.
ما معمولا فکر میکنیم منافع تجارت بینالملل در داشتن صادرات بیشتر نهفته است. اما چنین نگاهی یکسویه و ناقص است. واردات هم دقیقا به همان اندازه مهم است و شاید مهمتر باشد؛ چون مصرفکنندگان را ثروتمند میسازد. به این فکر کنید که مرزها بسته شده است و شما مجبورید از همه آن چیزهایی که امکان وارد شدن ندارد صرفنظر کنید: میوههای تازه و گلهای استوایی در زمستانی سرد و کسالتآور، داستانهای هریپاتر از نویسنده انگلیسی جی.کی.رولینگ، نفت ارزان از عربستان سعودی (میپذیرم که وابستگی به نفت وارداتی جنبه منفی هم دارد) و خودرو هیوندای کرهای.
کشورها حتی با وارد کردن چیزهایی که خودشان نیز میتوانند بسازند نفع میبرند. چرا پدر و مادرها حاضرند پرستاری برای بچه خود استخدام کنند وقتی که خودشان هم میتوانند در خانه بمانند و بچهشان را شخصا بزرگ کنند؟ چون که با این کار فرصت مییابند درآمد بالاتری به دست آورند و خانه زیباتری خریده و بچهشان را به دانشگاه بفرستند. همین اصل مزیت نسبی میگوید که چرا کشورهای ثروتمند اسباب بازی و پوشاک خود را از کشورهای فقیر خریداری میکنند: به طوری که کارگرانشان بتوانند هواپیماهای حتی بیشتری بسازند، عمل بایپس قلب انجام دهند یا فیلمهای بیشتری بسازند.
در عین حال، اصل مزیت نسبی تبیین نمیکند چرا بیشتر کشورها کالاهای مشابهی را صادر و وارد میکنند. برای مثال، چرا فرانسه رنو به آلمان میفروشد؛ در حالی که آلمان فولکس واگن به فرانسه صادر میکند؟ چرا فرانسویها به خرید رنو قناعت نکرده و آلمانیها فقط فولکس واگن نمیخرند؟ چون مصرفکنندگان خواهان تنوع و انتخاب بیشتر داشتن هستند. دقیقا همانطور که شهر شما پیتزافروشیهای بسیار زیادی دارد که سلیقههای متفاوت برای پیتزا را پاسخ میدهد، مصرفکنندگان فرانسوی و آلمانی خواهان انتخاب کردن از بین بیش از فقط چند مدل خودروی داخلی هستند.
بدون جهانیشدن، داشتن این همه حق انتخاب ناممکن خواهد بود. تولید اقتصادی و ارزان قیمت هر خودرو مستلزم داشتن صرفههای مقیاس عظیم است و بازار داخلی هر کشور به تنهایی نمیتواند پشتیبان بیش از چند برند محدود باشد. وقتی موانع جهانی برچیده میشود، بیشمار بازارهای ملی کوچک به بازار جهانی بزرگی تبدیل میشوند که شرکتهای گوناگون اکنون میتوانند با سودآوری در آن حضور پیدا کنند. سنگاپور و لوکزامبورگ کشورهای بسیار کوچکی هستند، اما در بین ثروتمندترین ملل جهان قرار دارند چون که شرکتها و مصرفکنندگان آنها بخشی از بازار جهانی هستند. رقابت خارجی به ناچار و اجبارا کیفیت محصول داخلی را بهبود میبخشد، دقیقا شبیه زمانی که با واردات سیلآسای کالاهای ژاپنی، تولیدکنندگان آمریکایی مجبور شدند کیفیت محصولات خویش را بهبود بخشند.
● شرایط پیچیده و بغرنج
برای اقتصاددانان، منافع صادرات و واردات آن چنان بدیهی بوده که یکی از چند موضوعی است که این حرفه مشهور شده به خودسری و سرکشی در مورد آن توافق دارد. در عین حال، در سالهای اخیر، تجارت دچار تغییرات عمیقی شده است که حتی صدای پشتیبانان معمولا مصمم آن را هم بلند کرده است. به صورت سنتی، ما اسباب بازی، پوشاک و سایر چیزها را از کشورهای فقیر خریداری میکردیم که نیازمند کار یدی بیشتر و کار فکری کمتر بود. ما محصولات پیشرفتهتر همانند هواپیما، نرمافزار و تراشههای ریزپردازنده را از سایر کشورهای ثروتمند میخریدیم.
اما در دهههای اخیر، چین، هند و روسیه به نیروی کار جهانی پیوستهاند و اکنون انواع محصولات پیشرفتهای را میفروشند که ما برای مدتهای طولانی فکر میکردیم در برابر چنین رقابتی آسیبپذیر نیستند. هزینه کاهنده مگابایت دادههای عظیمی که با کابل در بستر دریاها عبور میکند به خارجیان امکان داده است تا اشعه ایکس بیماران آمریکایی را تفسیر کرده، مکان اقامت در هتلها را ذخیره نموده یا گزارشات جلسات شورای شهر را تهیه کنند. الن بلیندر معاون پیشین رییس فدرال رزرو برآورد میکند که احتمالا یک چهارم مشاغل آمریکاییها را اکنون میتوان به مناطق فرامرزی واگذار کرد.
این گسترش یافتن تجارت از چیزهایی که با دست و پاهایمان انجام میدادیم به چیزهایی که از طریق مغزمان انجام میگیرد بسیاری از آمریکاییها را به وحشت انداخته است که نکند حتی پیشرفتهترین مشاغلشان به دست رقیبان خارجی بیفتد و ناپدید گردد. دقیقا رگبار انتقاداتی را که به گرگوری منکیو استاد دانشگاه هاروارد وارد گردید در نظر بگیرید زمانی که او رییس شورای مشاوران اقتصادی
جورجبوش در سال ۲۰۰۴ بود و گفت «برونسپاری به اندازه تجارت سنتی دارای فواید است.» دنیس هاسترت رییسجمهوریخواه مجلس نمایندگان منکیو را متهم کرد که در «آزمون اساسی علم اقتصاد واقعی» مردود شده است.
اما حق با منکیو بود. در حالی که نرمافزار ارزان نوشته شده از هند باعث بیکار شدن برخی برنامهریزان آمریکایی شده است، در عین حال باعث میشود که مصرفکنندگان نرمافزار در آمریکا وضعیت رفاهی بهتری پیدا کنند. نرمافزار ارزان به برخی شرکتهای آمریکایی کمک میکند تا محصولاتی را بسازند که حالا میتوانند به خارج بفروشند. در این جا شرکت قادر به استخدام برنامهریزان بیکار شدهای میشود که توانایی و ظرفیت جدید بالاتری پیدا کردند.
اینکه تعداد زیادی از آمریکاییها از برونسپاری میترسند قابل درک است. چرا؟ آنها شاید تصور کنند، آیا کسی حاضر است به آنها (یا کارگر ژاپنی یا انگلیسی) دستمزدی بیشتر از یک کارگر چینی یا هندی با همان مدرک دانشگاهی بپردازد؟ بله حاضر است، و دلیل آن این است که بهرهوری یک کارگر آمریکایی نه فقط از تحصیلات و مهارت خود وی بلکه از زیرساختهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی اطراف وی به دست میآید: تجهیزات پیشرفتهای که وی استفاده میکند، کابلهایی که ترافیک تلفن و اینترنت وی را بدون توقف و خرابی در سراسر کشور انتقال میدهد، بزرگراههایی که او و همکارانش را به محل کار و محصولات را به بازار میرساند، دادگاههای مورد وثوقی که قراردادها را تنفیذ کرده و اختلافات مشتریان و تامینکنندگان را رفع و رجوع میکند.
گسترش تجارت به حوزه خدمات باعث قدرتمندی آمریکا شده است- حدود یک سوم از صادرات ما به شکل خدمات از فیلمهای هالیوودی گرفته تا خدمات مهندسی، معماری و مالی است. مرکز مالی جهانی شانگهای را که در سال ۲۰۰۷ تکمیل شد، و بزرگترین آسمانخراش چین شده است، کوهن پدرسن فاکس، یک بنگاه معماری مستقر در نیویورک طراحی کرد که ۵۰ تا ۸۵ درصد از فروش خود را در خارج از آمریکا به دست میآورد. آیپد اپل در چین روی هم سوار میشود، اما بیشتر طراحیها، اجزا، بازاریابی و ارزشهای افزوده شده به آن در جاهای دیگر صورت میگیرد. حقیقتا بر اساس یک بررسی توسط مرکز صنایع محاسباتی شخصی در دانشگاه کالیفرنیا، ایروین، تنها ۲ درصد از تمام دستمزد عاید شده از فروش یک آیپد به چینیها میرسد، در حالی که ۷۰ درصد آن نصیب کارکنان آمریکایی میشود. وقتی اپل یک آیپد را در آلمان میفروشد، در آمارهای رسمی به شکل صادرات از چین نمایش داده میشود، اما بیشتر منافع آن به آمریکا روانه میگردد.
با همه اینها باید هشداری در اینجا داده شود. در حالی که تجارت خارجی آمریکاییها را به صورت جمعی فقیرتر نمیسازد، توازن بین برندگان و بازندگان را تغییر میدهد. در مورد آیپد، برندگان، علاوه بر آمریکاییهایی که آیپد میخرند، به روشنی استیو جابز و کارکنان شرکت اپل هستند. مردمی که آیپد را در فروشگاههای آمریکا میفروشند واقعا تحت تاثیر قرار نمیگیرند. شغل آنها نیازمند مهارت بالایی نیست، اما آنها نیز به طور نسبی از رقابت فرامرزی مصون هستند. بازندگان کسانی هستند که آیپدها را در آمریکا روی هم سوار میکردند، اما حالا نمیتوانند با دستمزدهای پایین کارگران کارخانههای چینی رقابت کنند. بنابراین تجارت میتواند نابرابری را بدتر سازد، دستمزد کارگرانی را که قبلا در طبقه متوسط بودند از بین ببرد در حالی که به کسانی که در اوج هستند، پاداش زیادی بدهد.
● بحث توازنها: کسری و مازاد تجاری
تجارت در طی زمان گسترش یافته است چون:
مصرفکنندگان در اطراف جهان ثروت و مکنت بیشتری یافتند و خواهان انتخابهای بیشتری هستند.
به لطف هواپیماهای جت، کانتینرهای اقیانوسپیما و این واقعیت که وزن کالاهای باارزش این روزها کمتر شده است، هزینه جابهجایی کالاها در عرض اقیانوسها کاهش زیادی یافته است: برخی از آنها اصلا هیچ وزنی ندارند و از طریق کابلهای فیبر نوری قابل جابهجایی هستند.
موانع تجارت، پیوسته در حال کاهش یافتن است. در حالی که صادرات و واردات طی زمان رشد کرده است، کشورها از مازاد تجاری- یعنی میزان صادرات بیشتر از واردات باشد- به سمت کسری تجاری و عکس آن حرکت میکنند، چون عوامل نفوذ کوتاهمدت شامل اینها را داریم: اقتصاد کشور و شرکای تجاری آن چقدر سالم است. اگر توان مالی مصرفکنندگان اروپایی پایین بوده و مصرفکنندگان آمریکایی قوی باشند، آمریکا کالاهای بیشتری از اروپا وارد میکند، اما صادرات اروپا ضربه خواهد خورد که کسری تجاری آمریکا را گسترده خواهد کرد.
رابطه مبادله. قیمتهای نسبی صادرات و واردات یک کشور نیز بر کسری تجاری تاثیر میگذارد. اگر شما مالک یک آپارتمان در محلهای هستید که به ناگهان رونق میگیرد و آبادتر میشود، امکان بالا بردن اجارهها بدون اینکه یک دلار صرف نوسازی آن کنید وجود دارد. به همین ترتیب، کشوری که صاحب منابعی شده است که بقیه جهان خواهان آن هستند ثروت بادآوردهای نصیبش میشود. مازاد تجاری روسیه در دهه ۲۰۰۰ اوج گرفت، چون افزایش تقاضا برای نفت باعث شد نفت صادراتیاش بسیار باارزش شود. عکس آن نیز درست است. مثل یک مستاجر که اجاره پرداختیاش دو برابر میشود؛ چون آن محله نوسازی شده است، آمریکا مجبور است پول بیشتری برای نفت در دهه ۲۰۰۰ بپردازد چون تقاضای سایر کشورها برای نفت بسیار بالا رفته است.
نرخ ارز: کاهش ارزش پول باعث ارزانتر شدن صادرات و گرانتر شدن واردات میشود، به طوری که تغییر نرخ ارز تاثیر زیادی بر کسری و مازاد تجاری دارد. اما این تاثیر گذرا و فرّار خواهد بود اگر پایین آمدن ارزش پول یک مارپیچ تورمی به وجود آورد و صادرکنندگان قیمتهایشان را چنان بالا ببرند که هر گونه مزیت رقابتی را از بین ببرد.
در حالت عکس، ارزش پول قویتر نشانه پایان یافتن صادرات نیست: شرکتها میتوانند با کاهش هزینههای خود یا پذیرش حاشیه سود کمتر با شرایط جدید تطبیق یابند.
این عوامل باعث میشود تا صادرات و واردات در کوتاه مدت بالا و پایین رود. در عین حال، برخی کشورها هر سال دچار کسری و سایرین دارای مازاد میشوند. چنین شکافهای ماندگار بیانگر تفاوت زیربنایی در مخارج و پسانداز است. آمریکا پیوسته بیش از آن مقداری که تولید میکند مصرف و سرمایهگذاری میکند؛ چون کمبود پسانداز دارد. این مصرف اضافی بنابراین از محل واردات تامین میشود که منجر به کسری تجاری میشود. برعکس آن، کشوری که همیشه میزان مصرفش کمتر از تولید باشد دارای مازاد تجاری خواهد بود. آلمان مخارج مصرفی به شدت پایینی دارد که بازتابی از جمعیت سالمند و تمایل ملی به پسانداز در آن کشور است. فروشگاههای آلمان یکشنبهها باز نیستند مگر اینکه در ایستگاههای قطار یا جایگاه سوخت باشند و فقط در روزهای معینی از سال امکان فروش دارند.
● ملاقات با آقای اسموت و آقای هاولی
تجارت جهانی یکی از ماجراهای موفق بزرگ اقتصادی است. در یک بررسی توسط اسکات برادفورد، پل گریکو و گری هوفاور برآورد شد که به لطف گسترش تجارت پس از جنگ جهانی دوم، یک خانوار معمولی آمریکایی حدود ۱۰ هزار دلار در سال ثروتمندتر شده است.
با توجه به اینها که گفته شد تصور میشود برچیدن تعرفهها، سهمیهها و سایر منابع تجارت بسیار محبوبیت داشته باشد. اما در واقعیت امر، عموم مردم و سیاستمداران معمولا حمایتگرایی- یعنی، حمایت از صنایع داخلی در برابر رقابت خارجی- را به تجارت آزاد ترجیح میدهند.
تجارت آزاد یک نوع فروش خشن و بیرحمانه دیده میشود چون منافع آن به آشکاری و بدیهی بودن هزینههای آن نیست. واردات باعث میشود وضعیت اکثریت مصرفکنندگان بهتر شود، اما آنها به ندرت متوجه آن شده و به آن اهمیت میدهند، در صورتی که شرکتها و کارگرانی که فروش و معاش خود را به خاطر واردات از دست میدهند، به سرعت به نمایندگان خود در کنگره اطلاعرسانی میکنند. به همین دلیل است که تجارت آزاد از نظر سیاسی معمولا یک بازنده است. وقتی جان ادواردز در مبارزات انتخابات ریاست جمهوری در سال ۲۰۰۴ شرکت نمود، او به خاطر از دست رفتن مشاغل کارخانه پوشاک در کارولینای شمالی اظهار تاسف کرد و داد و فغان سر داد که برخی خانوادهها توان مالی ندارند تا برای بچههای خود کت زمستانی بخرند. در عین حال، وارداتی که به قیمت از دست رفتن مشاغل این کارگران تمام شده است از دلایل اصلی بوده است که قیمت پوشاک کودکان به قیمت واقعی تقریبا ۶۰ درصد کمتر از سال ۱۹۸۰ است.
با توجه به وجود چنین دشمنی سیاسی با تجارت آزاد، واقعا حیرتآور است که تجارت آزاد اینقدر زیاد پیشرفت کرده است. پیش از جنگ جهانی دوم، حمایتگرایی ترجیح ابراز شده روسای جمهور جمهوریخواه بود و به همین دلیل بود که هربرت هوور قانون تعرفه اسموت- هاولی را در ۱۹۳۰ امضا کرد. با این قانون تعرفههای هزاران محصول بالا رفت و باعث خشم و در برخی موارد تلافیجویی از سایر کشورها شد. تجارت جهانی رو به سقوط گذاشته بود، اما اسموت- هاولی آن فرآیند را شتاب بخشید.
از آن زمان به بعد بود که ترس از تکرار تلافیجویی، کمک کرد تا تجارت آزاد در مراکز قدرت اطراف جهان ریشه دواند. در ۱۹۳۴ کنگره قانون توافقات تجاری دوجانبه را تصویب کرد. در این قانون، مسوولیت سیاست تجاری به رییسجمهور واگذار شد که کمتر در معرض منافع محدود حمایتگرایانه قرار دارد و احتمال بیشتری میرود که توافقات تجاری را به عنوان یک بخش از چانهزنی سیاست خارجی ببیند. در ۱۹۴۷ بود که کشورهای جهان قوانین جهانی را تحت عنوان توافقنامه عمومی تعرفه و تجارت (گات) به امضا رساندند. در ۱۹۹۵ بود که گات به سازمان تجارت جهانی تغییر نام داد. بازدیدکنندگان اغلب از پاسکال لامی رییس سازمان تجارت جهانی میپرسند آیا آن دو مردی که تصویرشان در دفتر کارش آویزان شده است از اقوامش هستند. او میگوید آنها سناتور رید اسموت و ویلیس هاولی نماینده کنگره از «بانیان واقعی» سازمان تجارت جهانی هستند.
گروههای تجاری دوجانبه و منطقهای رو به ازدیادی مثل اتحادیه اروپا و توافق تجارت آزاد آمریکا (نفتا) به گات و سازمان تجارت جهانی پیوستهاند. در عین حال، حمایتگرایی مثل یک ویروس همیشه در حال تغییر و تحول است از تعرفهها، سهمیهها و یارانههای قدیم به سمت تهیه و تدارک ترجیحات دولتی (مثل «جنس آمریکایی بخرید» یا «جنس چینی بخرید»)، الزامات مجوزدهی محدودکننده، انحصارات محلی و استانداردهای ناروا و نادرست بهداشتی، ایمنی و محیط زیستی. برای نمونه به مدت ۹۰ سال است که استرالیا ظاهرا به دلایل بهداشتی جلوی ورود سیبهای نیوزلندی را میگیرد. به همین ترتیب، آمریکا جلوی ورود رانندگان کامیون مکزیکی را به جادههای خود میگیرد با این ادعا که رانندگان مکزیکی نکات ایمنی را رعایت نمیکنند، وقتی که در واقعیت امر کامیونداران آمریکایی صرفا نمیخواهند رقابت وجود داشته باشد. موج بزرگ بعدی حمایتگرایی به شکل سبز است، چون کشورهایی که شرکتهایشان مجوزهای انتشار کربن را میخرند بر کشورهایی که این مجوزها را ندارند تعرفه وضع میکنند.
● ریزهکاریهای اقتصادی
منافع تجارت، موضوع علم اقتصاد بزرگمنشانه است، اما روابط تجاری از جمله امور زورگویانه و دعوایی است. رییسجمهور از طریق نماینده تجاری آمریکا، سیاست تجاری را پیش میبرد. حضور نماینده تجاری در آنجا برای این نیست که ظرایف نظریه اقتصادی را به بحث گذارد، بلکه به چاپلوسی و یا تهدید سایر کشورها میپردازد. «کمیته ابزارها و اهداف» مجلس نمایندگان و «کمیته امور مالی» سنا بر سیاست تجاری نظارت دارند. سنا باید پیمانها را تایید کند. سایر کشورها تمایلی به امضای پیمانی ندارند که کنگره قبل از تصویب اصلاح کرده باشد. برای هموار کردن راه، کنگره برخی اوقات به رییسجمهور قدرت ترویج تجارت را میدهد که مسیر سریع نامیده میشود و به وی اجازه میدهد درباره پیمانها مذاکره کند که کنگره میتواند تایید یا رد، اما نه اینکه اصلاح کند.
هر یک از قانونگذاران به طور منظم مسائل تجاری را در دستان خود میگیرند، طرحهایی معرفی میکنند که سایر کشورها را برای رفتار حمایتگرایانه تنبیه میکند. رییسجمهور معمولا آنها را متوقف میسازد، اما سپس از آنها به عنوان اهرمی برای گرفتن امتیازات از کشور متخلف استفاده میکند. برای مثال دهها طرح در سالهای اخیر با هدف فشار وارد کردن به چین داده شده است که نرخ ارز خود را به صورت مصنوعی پایین نگه میدارد. هیچکدام قانون نشدهاند، اما هم جورج بوش و باراک اوباما از آنها به عنوان اهرم استفاده کردهاند تا چین را مجبور به بالا بردن ارزش پول خود کنند.
شکایتها درباره واردات معمولا به یکی از این سه دسته تقسیم میشود: یارانهها، دامپینگ یا موج وارداتی. «یارانه» یک نوع کمک دولتی یا نوعی برخورد تبعیضی است که هزینه واردات را پایین میآورد. «دامپینگ» زمانی رخ میدهد که یک شرکت خارجی محصولات خود را به قیمتی کمتر از هزینه ساخت آنها یا با قیمتی که کمتر از داخل تعیین شده است به خارج میفروشد. «موج وارداتی» به افزایش ناگهانی واردات گفته میشود.
شکایتهای یارانه و دامپینگ توسط اداره واردات شنیده میشود که بخشی از وزارت بازرگانی است. اگر اداره واردات بپذیرد که یارانهدهی یا دامپینگ رخ داده است که در ۹۵ درصد مواقع همین کار را میکند، این شکایت را به کمیسیون تجارت بینالملل فدرال میفرستد که یک هیات مستقل وابسته به دو حزب است تا تعیین کند آیا یارانه یا دامپینگ واقعا به کسانی در آمریکا آسیب رسانده است. در حدود ۶۰ درصد دفعات، نتیجه میگیرد که این اتفاق افتاده است. در مورد یارانه، توصیه میکند که عوارض متقابل وضع گردد. در مورد دامپینگ توصیه به عوارض ضددامپینگ میکند. رییسجمهور قدرت صلاحدیدی اندکی در این باره دارد: اگر کمیسیون تجارت بینالملل بگوید خسارتی وارد شده است، وزارت بازرگانی معمولا مجبور است عوارضی وضع نماید.
یک شرکت که متهم به ایجاد موج وارداتی شده است عملا کار اشتباهی نکرده است: او صرفا کاری کرده است که امکان ادامه بقای رقبای داخلی سختتر شده است. شرکتها یا اتحادیههای آمریکایی میتوانند درخواست محافظت علیه جهش صادراتی تحت یکی از دو قانون زیر را بکنند: بخش ۲۰۱، که برای هر کشوری به کار میرود یا بخش ۴۲۱ که فقط برای چین به کار میرود. موارد محافظت توسط کمیسیون تجارت بینالملل تصمیمگیری میشود. اگر نتیجه بگیرد محافظ لازم است، رییس جمهور از حق وتو کردن آن برخوردار است.
تجارت جهانی مثل بازی هاکی است: از جنگ و درگیری گریزی نیست، اما جنگها خطرناکتر میشوند وقتی که بازیگران زمین بازی را ترک کرده و مسائل را در محوطه پارکینگ حل و فصل کنند. مثل داوری که پنالتیها را به درستی گرفته و اجازه ادامه بازی را میدهد، سازمان تجارت جهانی به کشورها یک مسیر بیطرفانه پیشنهاد میدهد تا اختلافات تجاری خویش را فیصله دهند به جای اینکه در زمین پارکینگ با هم درگیر شوند. در سال ۲۰۰۲ بود که جورج بوش بر فولاد وارداتی از کشورهای متعدد تعرفه وضع کرد. اتحادیه اروپا به جای اینکه حمله متقابلی بکند، به سازمان تجارت جهانی شکایت کرد. این سازمان حکم داد که تعرفه غیرقانونی بوده و به اتحادیه اروپا اجازه تلافی کردن داد. در حینی که اتحادیه اروپا فهرستی از حرکتهای تلافیجویانه را تنظیم میکرد، بوش عقبنشینی کرد و تعرفهها را کنار گذاشت. اتحادیه اروپا اعلام پیروزی کرده و شمشیرش را غلاف کرد. با همه اینها، تجارت آزاد حتی در بهترین زمانها به سختی اقناعکننده است و در سالهای آینده پیشرفت زیادی نخواهد کرد. بیکاری بالایی که همچنان ادامه یافته است مردم و رهبران کشورها را نسبت به رقابت بدبینتر کرده است. توازن قدرت جهانی نیز در حال تغییر است. به مدت چندین دهه، ایالات متحده به چین و سایر کشورهای فقیر اجازه داد از تبعات و تنبیههای حمایتگرایی در امان باشند و خود را به سطوح بالاتر توسعه برسانند. چین هنوز فقیر است اما آمریکاییها اکنون این کشور را رقیب سیاسی و اقتصادی تمام عیاری میبینند و انتظار دارند که طبق قواعد کشورهای ثروتمند بازی کند.
گرِگ آیپی
مترجم: جعفر خیرخواهان
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
ایران مجلس شورای اسلامی دولت حجاب مجلس دولت سیزدهم گشت ارشاد جمهوری اسلامی ایران رئیسی امام خمینی رئیس جمهور جنگ
هواشناسی سیل تهران پلیس قتل شهرداری تهران کنکور وزارت بهداشت فضای مجازی سلامت سازمان هواشناسی آتش سوزی
خودرو قیمت دلار قیمت خودرو بازار خودرو قیمت طلا بانک مرکزی سایپا مسکن تورم ایران خودرو قیمت بازار مسکن
زنان سریال سریال حشاشین سینمای ایران تلویزیون سینما موسیقی سریال پایتخت قرآن کریم ترانه علیدوستی مهران مدیری کتاب
اینترنت کنکور ۱۴۰۳ خورشید
اسرائیل رژیم صهیونیستی جنگ غزه غزه فلسطین آمریکا روسیه چین حماس اوکراین ترکیه ایالات متحده آمریکا
فوتبال پرسپولیس استقلال بازی جام حذفی فوتسال آلومینیوم اراک تراکتور تیم ملی فوتسال ایران باشگاه پرسپولیس سپاهان لیورپول
تبلیغات فناوری اپل هوش مصنوعی گوگل سامسونگ ناسا بنیاد ملی نخبگان آیفون
دندانپزشکی سازمان غذا و دارو کاهش وزن مالاریا