جمعه, ۲۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 17 May, 2024
مجله ویستا

چرا چک برگشتی, برگشت خورد


چرا چک برگشتی, برگشت خورد

نقد سریال طنز چک برگشتی

«چک برگشتی» ازجمله سریال های کمدی سیما بود که در ایام عید امسال پخش شد. این مجموعه به همراه سایر برنامه های طنزآمیز سیما، قرار بود ساعاتی خوش را برای بینندگان تلویزیون بیافرینند که البته به طور نسبی در این امر موفق بودند. می گویم نسبی، چراکه طنز پردازان ما معمولا یا مردم را دست کم می گیرند یا خودشان هنوز به حرفه ای گری در کارشان نائل نیامده اند. وقتی به طور ساده و سرانگشتی و در نگاهی گذرا به مجموعه این طنازی ها نگاه کنی می بینی که دروغ گفتن ودردسرهایی که این خطا برای شخصیت ها درست می کند از مضامین مشترک طنزهای نوروز امسال بود.

ابتدا می خواهیم با دقت بیشتری به یک مقوله مهم بپردازیم وآن بررسی فیلمنامه این مجموعه است. سؤال این است که چرا فیلمنامه های این دست از کارها، همیشه از سه عنصر مهم غفلت می کنند؟ یعنی ابتدای آنها با میانه و انتهای آنها همخوانی ندارد! وقتی می خواهیم راجع به فیلمنامه دریک کار تلویزیونی صحبت کنیم باید دقت داشته باشیم که میان موضوع کار وچگونگی پرورش آن کار تفکیک قائل شویم. به خصوص وقتی از شرایط پرورش کار بحث می کنیم باید سنجشی از اوضاع اجتماعی که این کار در بستر ترسیم آن شکل می گیرد نیز داشته باشیم. وقتی ما این تفکیک ها را قائل شده و کلیت کار را با توجه به جزئیات آن مد نظر قرار دهیم مسلم است که به نتایج خوبی از نقد وتحلیل آن خواهیم رسید.

نکته دیگر در این میان اشاره به نقش کارگردان است. چرا که تجربه کارگردان وکارهای موفق گذشته او می تواند اطمینان بخش هر اثر بوده ونوع بازخوردهای مثبت یا منفی آن را در جامعه ما شکل دهد. بنابراین برای نگاه انتقادی به «چک برگشتی» باید تبارشناسی مختصری از کارگردان آن را نیز درنظر بگیریم .

سیروس مقدم کارگردان پرکار تلویزیون است که در همه مناسبت ها ازجمله نوروز سریال می سازد. پارسال سریال «پایتخت» را از وی شاهد بودیم که شیرینی آن هنوز در کام مردم ایران باقی مانده است! طنزی که بر اساس موقعیت های فردی شکل گرفت و همه اجزای یک کمدی فرحبخش را در درون خود داشت. این اواخر وی با تیمی منسجم کار می کند که علاوه برهماهنگی با آنها توانسته نوعی تنوع اقلیمی را نیز چاشنی کار خود کند، تنوعی که البته بیشتر با کاربرد لهجه به خصوص در کارهای طنز صورت می گیرد. به هرحال ارائه این آشنایی هر چند ظاهری از اقوام هموطن می دهد خود باعث یک دید ایرانشناسی خاص در نظربیننده شود. هر چندکه مقدم بیشتر در عرصه درام اجتماعی تجربیاتی را به منصه ظهور رسانده، ولی نشان داده که در زمینه طنز اجتماعی نیز صاحب سبک است.

با این حال درباره «چک برگشتی» چند اما و اگر عمیق وجود دارد که می تواند ما را به تامل بیشتری وادار کند. شاید بتوان دراین زمینه به صراحت واین گونه اظهار نظر نمود که حرکت سینوسی وار در فیلمنامه و شخصیت های حاضر در آن، مجموعه را از حالت طبیعی خویش خارج کرده ولطف و ملاحت وثاثیر آن را به یک استرس غیر قابل مهار تبدیل کرد. برای این منظور ما باید گام به گام و در عین اختصار بدان بپردازیم .

این قصه نمایشی دریکی از شهرهای استان مازندران آغاز می شود و همان ابتدا، نشانه ها به ما می گویند که با یک روایت سیاسی - اجتماعی پیرامون انتخابات مجلس وبه عبارتی، داستانی از قانونگرایی مواجه هستیم. داستانی که البته با لاقیدی نسبت به قانون شکل گرفته و نام اصلی این مجموعه یعنی «چک برگشتی» نیز نمودار آن است. چکی که دست آدم شرخری بنام لطیف افتاده که درضمن در طی زندگی بد شانسی آورده و وفکر می کند که دیگران مقصر بدشانسی ها وبن بست های زندگی او هستند. حرکت وی در طی این داستان و عدولش از قانون در کنار ماجرای کاندیدا شدن فردی به نام کریم مشرفی، دینامیزم داستان را شکل داده و پیچیدگی های خاص آن را به وجود می آورد و منجر به معرفی شخصیت ها می شود .

● شخصیت پردازی آیا مطلوب است ؟

وقتی می خواهیم راجع به شخصیت پردازی در این مجموعه گفت وگو کنیم مسلم است که باید تابعیت موضوع را در آن دخیل بدانیم والبته روند سیر داستان ماجرا را نیز مد نظر قرار دهیم. در پرورش موضوع داستان ما از بی نظمی سینوسی واری در کار گفتیم که مشخصات آن در شخصیت های اصلی و حاشیه ای کار نیز به چشم می خورد. از جمله شخصیت های چشم گیر در این مدار، لطیف است. نویسندگان فیلمنامه، دایره حضور وی را آن قدر نامحدود کرده اند که وی هم به عنوان نماد مظلومیت در جامعه مطرح می شود و هم به عنوان نماد خودخواهی وشورشی علیه نظم! درپیش گرفتن این روند وعمده و برجسته کردن این پرده برکشیدن از سیاهی های ظلم در جامعه ناگاه ما را به این وادی می کشاند که جز ظلم جاری در جامعه چیزی را نبینیم و خوبی های یک جامعه سالم را تحت الشعاع این سیاهی ها قرار دهیم و به رخ بکشیم . مسئله مهم در اینجا این که عمده نمودن بی عدالتی در جامعه که نماد آن را یکی چون لطیف قرار می دهد سبب می شود که آحاد جامعه در انفعال و سکوت قرار گیرند و دریک طرف، لطیف یکه تازی کرده و در طرف مقابل او هم یک نفر یعنی کریم مشرفی قرار گیرد.

● کریم مشرفی کیست ؟

او شخصیت مثبت داستان است؛ فردی که می خواهد نماینده مجلس شود. شخصیتی که سعی می کند با پاکدستی ورعایت معیار های ساده زیستی وخصوصا ارزش های شرعی در تمامی موارد اعم از تبلیغات بیانی و غیر حضوری، خود را به عنوان نماینده واقعی مردم مطرح کرده ورای بیاورد. به جرات می توان گفت که از درخشان ترین سکانس ها در معرفی معیارهای واقعی کاندیداتوری مجلس ، ازدیدگاه کریم مشرفی است که بحق دراین کار، هدف اعتنای کارگردان قرار گرفته است. البته آن افراط گری در معرفی خودخواهی های لطیف در اینجا نیز تاثیر خود را نشان می دهد و آن این است که هم اغلب مردمی که پیرامون کاندیدا جمع می شوند و چه مردمی که دور و بر لطیف را می گیرند، انگاری هیچ کدام از آنها قدرت تشخیص حق وباطل را ندارند و نمی دانند چطور جلوی قلدری ها و خودخواهی های او را بگیرند. اگر شوهر خواهر او به خاطر رعایت موارد پزشکی حساس زایمان همسرش در این راه دست وپا بسته است، عذر سایر مردم وحتی پلیس در این مورد چیست ؟ به نظر می رسد تهیه کنندگان این سریال به نوعی با بسط بی مورد شوخی با مردم، ناخواسته با منفعل نمایاندن آنان به خدشه در حیثیت و شرافت مردم دچار شده اند.به طوری که برای بینندگان این مجموعه برخورد با لطیف به نوعی عقده تبدیل می شود و اکثرا مردمی که با اوبرخورد دارند آدم هایی فاقد هویت و شخصیت درستی ترسیم می شوند و این برای ما ایرانی ها که غیرتمندانه ومظلومانه درحال عبور از دوران تحریم های اقتصادی و فشارهای سیاسی بین المللی هستیم و در جهان به گواه تاریخ، انسان هایی مبارز واستکبار ستیز بوده ایم، افت دارد که درحل معضل یک هموطن، این گونه سکوت کرده و او را به حال خود رها کنیم . نکته دیگر اینکه می شد به دوران بالا رفتن قیمت سکه و ارز پرداخت اما کمی عمیق تروطنازانه تر. می شد به جوانان بیکار پرداخت اما هوشمندانه تر و با ظرافت تر ! می شد به دلسوزی های خانواده ها برای جوانان پرداخت منتهی با مراتب عقلایی تری ! ومی شد به دولتمردان انتقاد کرد، اما غیرشعاری و منطقی تر !

● تاملی اندک به دوران خاطره انگیز

در زمان جنگ و از آن دوران شیرین خاطراتی از روحیه و خنده وتبسم برلبان رزمندگان به جای مانده و هنوزهم تعدادی از پیشکسوتان رزم و جهاد در قید حیات حاضرند که می توان آنها را به نوعی بمب روحیه در زمان سختی ها وگره بر کار افتادن ها دانست. ولی با همه سختی ها آنها هیچ وقت لبخند و خنده را در وجهی از حضور در جبهه ها به فراموشی نمی سپردند، تا آنجایی حاصل این حضور هشت ساله کتابی حجیم و به یاد ماندنی از آن دوران شده است. ولی یادمان نرود که همین رزمندگان خود پیچیده ترین و در عین حال محرمانه ترین و

بهت برانگیزترین عملیات ها را رقم زدند و دشمن را انگشت به دهان و حیران نموده و وادار به عقب نشینی های خفت بار نمودند. غرض اینکه حل مشکلات مملکت و اخص آنها یعنی جنگ تحمیلی را با روحیه ای بالا وجهه همت خویش قرار دادند تا امروز ما بتوانیم با افتخار از آن دوران یاد کنیم . اگر سازندگان این مجموعه ، آن دوران را الگو قرار می دادند، مطمئنا مجموعه ای پر بارتر از سیر زندگی و گره گشودن از زندگی امثال لطیف به نمایش در می آوردند و نقش همبسته مردم در جریان با نشاط زندگی را برای ما ترسیم می کردند. ولی متاسفانه مقدم و همکارانش در این سریال گویا نتوانسته اند این موضوع را در کارخویش گنجانیده و به برجستگی های آرمانی شخصیت ملت ایران توجه کنند.

نکته مهم دیگری که جا داشت در این کار گنجانده شود، مسئله امید بود. این درحالی است که در این سریال، دروغ و راحت دروغ گفتن به قدری غلیظ نشان داده شد که گویی نمی شود در این آشفته بازار با راستگویی زندگی کرد! می شد در طول داستان از گزارش های استنادی خوبی که از جریان افزایش وکاهش قیمت سکه و دلار و یا اشاره به جریان تلخ دادگاه افساد اقتصادی بهره های متناسب تری برد ، منتهی با ذکر اینکه در این مملکت هستند و بی شمارند کسانی که با راستگویی وصداقت ونان حلال خوری، آبرومندانه در کسوت خدمتگزاری مشغول خدمت رسانی هستند. ولی وقتی اینها را نگویی کارخویش را ناقص انجام داده ای! وقتی دلسوزی های به جای مادرانه را در پیشگیری از کارهای خلاف قانون لطیف را نمی بینیم! وقتی کاندیدای مجلس را فاقد یک مشاور و راهنمای دلسوز مردمی ترسیم می نماییم وحتی کسانی راکه می خواهند به وی رای دهند فقط شیفته یک غذای چرب ونرم تصویر می نماییم! آیا حق نداریم بپرسیم که پس این آدم های خوب وبا شرافت ایرانی کجایند؟ می توان با کمی دقت در زوایای تاریخی واجتماعی هوشمندانه ملت غیور ایران بدان رسید، فقط کمی شناخت بیشتر می خواهد.

علی اکبر باقری ارومی