سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

نقش علم جغرافیا در تکامل امپریالیسم


نقش علم جغرافیا در تکامل امپریالیسم

نگاهی به تاریخ علوم بیانگر آن است که توجه به ماهیت دانش بشری و تلاش برای بهبود و رشد اصول و چارچوب نظری آن, معمولاً زمانی صورت گرفته است که کاربرد و کارایی آن علم در جامعه مورد تاکید قرار گیرد

نگاهی به تاریخ علوم بیانگر آن است که توجه به ماهیت دانش بشری و تلاش برای بهبود و رشد اصول و چارچوب نظری آن، معمولاً زمانی صورت گرفته است که کاربرد و کارایی آن علم در جامعه مورد تاکید قرار گیرد. لذا زمانی که مبانی نظری و قواعد علوم بشری در راستای اهداف اجتماع و بهبود اوضاع اقتصادی آن باشد، مورد توجه اندیشمندان و سران جوامع قرار می گیرد. اما برخی از علوم در جهت اهداف غیرانسانی و استعماری مورد سوء استفاده قرار گرفته است، چنانکه کشورهای اروپایی برای تحقق انگیزه‌های استعماری و بهره‌کشی اقتصادی خود از برخی اصول و یافته‌های جغرافیایی بهره جسته‌اند.‏ دانش جغرافیا از جمله علومی است که از دوران باستان، جایگاه مناسبی در نظریه‌های اندیشه‌ورزان داشته است و کارایی و جنبه‌های عملی خود را در عرصه‌های مختلف جامعه، نشان داده است. بسیاری از جغرافیدانان سعی در عملی نمودن اصول جغرافیایی در مسائل و عرصه‌های مختلف اجتماع داشته‌اند. استرابو اندیشمند دوران باستان، از جمله کسانی است که به این مسئله توجه داشته است و نوشته‌ها و آثار خود را جهت اداره امور جامعه ارائه داده است. او تلاش وافری برای عملی سازی اصول جغرافیایی در جهت منافع امپراتوری روم داشته است. ‏ اما توجه کافی به علم جغرافیا در جهان غرب، زمانی صورت گرفت که این علم در راستای اقدامات استعماری و بهره‌کشی‌های اقتصادی مورد توجه قرار گرفت. بدین ترتیب اصول و مبانی جغرافیایی در جهت کشف مناطق شناخته نشده و نشان دادن بهترین مناطق قاره‌های آفریقا و آسیا جهت انگیزه‌های استعماری کارایی و رشد خود را آغاز نمودند. هر کدام از کشورهای اروپایی چون انگلیس، فرانسه و اسپانیا با توجه وافر به قواعد و روش‌های جغرافیایی، از این علم برای مطالعه طبیعت و جوامع انسانی و توسعه اقتصاد و قلمروهای مستعمراتی بهره جستند. ‏

با تکامل و تحقق اندیشه‌های استعمارگرایانه، جغرافیدانان در محافل علمی و دانشگاهی و سازمان‌های اداری و دولتی استخدام شده و از یافته‌ها و رویکردهای علمی آنان جهت بهره‌کشی‌های استعماری، حداکثر استفاده صورت گرفت. محافل علمی و دانشگاهی غرب نیز برای نیل به این هدف، تلاش می کرد، از این رو در میان رشته‌های مختلف جغرافیا، جغرافیای بازرگانی و جغرافیای استعماری بیش از دیگر گرایش‌ها مورد توجه دانشگاه منچستر بود. با گذشت زمان "ویدال دولابلاش در فرانسه، مکیندر در انگستان، دویس در آمریکا و فردریک راتزل در آلمان به عنوان پدران علم جغرافیای جدید یا استعماری بودند."۱

مورتون استانلی "‏H.M.stanley‏" از طرف دولت انگلستان و دیگر کشورهای اروپایی برای کشف مناطق قابل بهره‌برداری آفریقا به این قاره فرستاده شد و او در این ماموریت خود توانست بسیاری از دریاچه‌ها، بنادر و مناطق حاصلخیز قاره آفریقا را مورد کشف قرار دهد. مطالعات او در ناحیه کنگو، مقدمات لازم برای بهره‌کشی‌های استعماری از این منطقه را برای دولت بلژیک فراهم ساخت. ‏ در سال ۱۸۸۴، استانلی، در سالن تجارت شهر منچستر انگلستان، در همایشی جغرافیایی چنین می‌گوید: "علم جغرافیا تنها مطالعه ساده توپوگرافی نیست و هدف از این علم، گردآوری مقداری اطلاعات، نقشه و کتاب در مسافرت‌ها نیز نمی باشد، بلکه، جغرافیا یک دانش فنی است که کاربردهای آن مستقیماً با رفع نیازهای جوامع انسانی پیوند می خورد."۲ ‏

همچنین استانلی، سودیابی از علم جغرافیا در زمینه تجارت جهانی را یادآور می شود: "جغرافیا علمی است که می تواند بهترین مشاور بازرگانی ما باشد." او ارتباط رشد علم جغرافیا و توسعه امپراتوری بریتانیا را رابطه‌ای متقابل معرفی می کند و اعتقاد دارد که باید جوانان به یادگیری اصول این علم بپردازند تا سرزمین‌های وسیع دور از بریتانیا را در خدمت اهداف اقتصادی و استعماری کشور خود درآورند. از نظر او غنی سازی بازارهای صنعتی کشور انگلستان، نیازمند تکمیل اطلاعات و یافته‌های علمی از نواحی مختلف جهان است.‏

سخنان و فعالیت‌های این گروه از جغرافیدانان، سران کشور اروپایی را به تشکیل انجمن جغرافیایی امیدوار ساخت. در واقع اولین هدف تاسیس این انجمن‌ها، کشف سرزمین‌های ناشناخته و بهره‌برداری‌های استعماری از آنها و دستیابی به سود و ثروت هنگفت در این زمینه بوده است. ‏

اولین انجمن جغرافیایی در کشور فرانسه در سال ۱۸۲۱ تشکیل گردید. فرانسه، علت موفقیت کشور آلمان در مسائل نظامی و جنگی را اطلاعات و یافته‌های جغرافیایی ارتش آلمان می دانست و سعی می کرد تا از طریق تاسیس موسسات جغرافیایی و آموزش نظامیان و سران ارتش خود به اصول و قواعد این علم، بتواند مسیرهای پیروزی سیاسی و استعماری را برای خود رقم بزند.‏ نکته قابل توجه این است که به موازات تکمیل انگیزه‌های استعماری در سیاست کشورهای اروپایی، تعداد انجمن‌ها و موسسات جغرافیایی نیز افزایش می یافت. اغلب مطالعات و بررسی‌هایی که توسط این موسسات انجام می گرفت، در جهت کسب اطلاعات دقیق از راه‌های نظامی (دریایی و زمینی)، قلمروهای مستعمراتی و کشف مسیر‌ها و مناطق جدید تجاری و بازرگانی بود.

در کشور انگلستان، توجه به اندیشه‌های جغرافیایی با آغاز عصر صنعتی همزمان بود. با وقوع انقلاب صنعتی در این کشور، رویکردهای جغرافیایی نیز بیشتر مورد توجه قرار می گرفت. با رشد صنعت و پیشرفت نسبی در آن، تجارت و بازرگانی و یافتن بازار مناسب برای فروش تولیدات صنعتی اهمیت یافت، چرا که لازم بود بازرگانی انگلستان به رونق خود برسد و توسعه تجارت در عرصه‌ جهانی، نتایج انقلاب صنعتی را به بالاترین رشد اقتصادی خود برساند. ‏ با توجه به اهداف تجاری و بازرگانی این مسئله، بسیاری از بازرگانان و تجار شهر منچستر، در تاسیس انجمن جغرافیایی نقش و سهم زیادی داشتند. از این رو در سال ۱۸۲۷ انجمن جغرافیایی انگلستان در لندن تشکیل شد. اندیشمندان جغرافیایی از سوی دولت مورد حمایت قرار می گرفتند و نظریات و عقاید آنها در باب مسائل جدید و بهره‌برداری‌های اقتصادی مورد توجه قرار می گرفت. اکتشافات جغرافیایی و کشف سرزمین‌های ناشناخته در حال گسترش بود و هر ماه، اطلاعات و نقشه‌های جدیدی از مناطق جهان، آرشیو انجمن سلطنتی انگلستان را جذاب‌تر می کرد.‏

در بریتانیا که در تشکیل امپراتوری‌های بزرگ پیشقدم بود، سرتوماس هولدیچ "‏Sir Thomas Holdich‏" معاون انجمن جغرافیایی سلطنتی، چنین می گوید: "جغرافیا باید عملاً در خدمت امپراتوری انگلستان قرار گیرد، زیرا عدم توجه به جغرافیای عملی، عدم پیشرفت نظامی و عقب‌ماندگی سیاسی را به همراه دارد." او به نقش حیاتی ارتش در امپریالیسم تاکید می کند. در میان جغرافیدانان انگلیس، شاید هیچ کس به اندازه هولدیچ در به‌کار گیری یافته‌ها و قواعد جغرافیایی در مسائل و امور نظامی تاکید نمی ورزد. ۳

بدین ترتیب، سران کشورهای اروپایی از یافته‌ها و پیشرفت علوم در جهت اهداف استعماری خود بهره جستند، در حالی که استفاده از این قواعد و اصول می توانست در آباد کردن سرزمین و مناطق مختلف دنیا، تاثیرگذار باشد.‏

سینا رحمانیان

یادداشت‌ها:‏

۱.Brian Hudson‚ The New Geography and The New Imperialism: ۱۸۷۰-۱۹۱۸‚ p.۱۲-۱۳.‎

۲. T.W. Freeman. A Hundred years of Geography. Gerald Duckworth. London. ۱۹۷۱‚ PP. ۵۸-۶۱.

۳ ‎‏. شکویی، حسین، جغرافیای کاربردی و مکتب‌های جغرافیایی، مشهد: آستان قدس رضوی، شرکت به‌نشر، ۱۳۸۵، ص۲۱.‏